سولوگامی یا ازدواج کردن با خود چیست؟
سولوگامی (SOLOGAMY) یکی از الگوهای جدیدی است که در آن فرد با خود ازدواج میکند. این روند در حال رشد، بیشتر در کشورهای ژاپن، استرالیا، تایوان، انگلیس و ایالاتمتحده مشاهده شده است.
رویداد۲۴ مراسم ازدواج با خود، مراسمی است که شبیه با ازدواج معمولی انجام میشود. در این مراسم از بین اعضای خانواده یا دوستان میتوانند به مهمانی و مراسم دعوت شوند. قسمت جالب این جاست که فرد به طور خصوصی در یک اتاق میرود و در مقابل آیینه به همراه یک شمع خلوت میکند.
خودشیفتگی و ازدواج با خود
ازدواج باخود در دید کارشناسان و افراد مختلف دارای یک وجه مشترک است، «خود شیفتگی» محور اصلی این پدیده است. در همین راستا کریستوفر لاش، نویسنده و منتقد فرهنگی در کتاب پرفروش خود با عنوان "فرهنگ خودشیفتگی" که بر اساس مقاله کلاسیک زیگموند فروید با نام «در مورد خودشیفتگی» نوشته شده، ازدواج با خود را یک پیامد منطقی از خودشیفتگی دانسته است. خودشیفتگی به عنوان احساس خودبزرگبینی و عشق بیش از حد به خود تعریف شده است.
لاش فردی مذهبی نبود، اما فهمید چگونه ارزشها، باورها و شیوه زندگی در فرهنگ مدرن به فراگیری خودشیفتگی منجر خواهد شد. خودشیفتگی از فردگرایی مدرن شدیدتر است. بر این اساس، خودشیفتگی بر مبنای یک اختلال روحی به وجود میآید که مارتین لوتر با الهام از گزارهای از آگوستین آن را «خرابکاری به خود پیچیده شده» توصیف میکند.
لاش در این کتاب به توصیف روند روزافزون خودشیفتگی در جامعه آمریکا میپردازد.
واژه "خودشیفتگی" از نام یک اسطوره یونانی به نام نارسیس گرفته شده است. او یک مرد جوان، زیبا و خوشتیپ بود که تمام دختران عاشق او میشدند. اما نارسیس بر اساس احساساتی ویژه تنها خودش را جذاب میدانست و به دخترانی که عاشق او بودند توجه نمیکرد. سرانجام یک روز در حالی که در جنگل قدم میزد، برای نوشیدن آب از برکهای توقف کرد. در این هنگام با دیدن تصویر خود در برکه، به گونهای محو تماشای چهرۀ خود شد که در برکه افتاد و غرق شد.
پیامدهای ازدواج باخود چه میتواند باشد؟
خانواده به عنوان نگهدارنده و محافظت کننده جامعه انسانی تعریف میشود و پناهگاهی در دنیای بیعاطفه و احساس برای انسانها است.
زمانی میتوانیم بگوییم طرف مقابل من احساسم را درک میکند و من رو میفهمد که با فردی غیر از خود در ارتباط باشی. دیگران ابزاری برای رسیدن به آرزوهای ما نیستند. انسانها موجودات مستقل که هر کدام آرزوی خاص خود را دارند. ارضای خواستههای ما تنها هدف زندگی نیست بلکه ما میتوانیم به دنبال لذت و معنای بیشتر و ارتباط بیشتری در زندگی باشیم.
طبق نظر روانشناسان اجتماعی، تا چند سال پیش تنهایی یکی از بزرگترین دغدغههای انسان بود که آسیبهای روحی و روانی فراوانی را به همراه داشت که مطلوبترین راه حل آن ازدواج بود، ولی بشر امروزی تنهایی را برای خود به پدیدهای تحت عنوان "سولوگامی" که از نظرش مهم و مقدس است تبدیل کرده و شاهد آن هستیم که جوانان با تقویت خواسته و یا ناخواستهی اختلالات روانی خود در " به آتش این معضل دامن زده و با اندیشیدن به این نوع ازدواج پا به عرصهای میگذارند که انتهای آن مسیر جز سرنوشت نارسیس در انتظارشان نیست.
در این میان باید توجه داشت که متاسفانه، فرهنگ غربی با شدتی بیش از پیش و غیرقابل کنترل در حال نفوذ به کشور ما بوده و اگر از حالا تدابیری برای مقابله و مبارزه با ورود چنین تفکراتی اندیشیده نشود، بی تردید به زودی شاهد سونامی هولناکی از ازدواج با خود خواهیم بود که ضربات سهمگینی بر پیکرهی جامعه و بنیان خانواده وارد خواهد نمود.
خودشیفتگی و ازدواج با خود
ازدواج باخود در دید کارشناسان و افراد مختلف دارای یک وجه مشترک است، «خود شیفتگی» محور اصلی این پدیده است. در همین راستا کریستوفر لاش، نویسنده و منتقد فرهنگی در کتاب پرفروش خود با عنوان "فرهنگ خودشیفتگی" که بر اساس مقاله کلاسیک زیگموند فروید با نام «در مورد خودشیفتگی» نوشته شده، ازدواج با خود را یک پیامد منطقی از خودشیفتگی دانسته است. خودشیفتگی به عنوان احساس خودبزرگبینی و عشق بیش از حد به خود تعریف شده است.
لاش فردی مذهبی نبود، اما فهمید چگونه ارزشها، باورها و شیوه زندگی در فرهنگ مدرن به فراگیری خودشیفتگی منجر خواهد شد. خودشیفتگی از فردگرایی مدرن شدیدتر است. بر این اساس، خودشیفتگی بر مبنای یک اختلال روحی به وجود میآید که مارتین لوتر با الهام از گزارهای از آگوستین آن را «خرابکاری به خود پیچیده شده» توصیف میکند.
لاش در این کتاب به توصیف روند روزافزون خودشیفتگی در جامعه آمریکا میپردازد.
واژه "خودشیفتگی" از نام یک اسطوره یونانی به نام نارسیس گرفته شده است. او یک مرد جوان، زیبا و خوشتیپ بود که تمام دختران عاشق او میشدند. اما نارسیس بر اساس احساساتی ویژه تنها خودش را جذاب میدانست و به دخترانی که عاشق او بودند توجه نمیکرد. سرانجام یک روز در حالی که در جنگل قدم میزد، برای نوشیدن آب از برکهای توقف کرد. در این هنگام با دیدن تصویر خود در برکه، به گونهای محو تماشای چهرۀ خود شد که در برکه افتاد و غرق شد.
پیامدهای ازدواج باخود چه میتواند باشد؟
خانواده به عنوان نگهدارنده و محافظت کننده جامعه انسانی تعریف میشود و پناهگاهی در دنیای بیعاطفه و احساس برای انسانها است.
زمانی میتوانیم بگوییم طرف مقابل من احساسم را درک میکند و من رو میفهمد که با فردی غیر از خود در ارتباط باشی. دیگران ابزاری برای رسیدن به آرزوهای ما نیستند. انسانها موجودات مستقل که هر کدام آرزوی خاص خود را دارند. ارضای خواستههای ما تنها هدف زندگی نیست بلکه ما میتوانیم به دنبال لذت و معنای بیشتر و ارتباط بیشتری در زندگی باشیم.
طبق نظر روانشناسان اجتماعی، تا چند سال پیش تنهایی یکی از بزرگترین دغدغههای انسان بود که آسیبهای روحی و روانی فراوانی را به همراه داشت که مطلوبترین راه حل آن ازدواج بود، ولی بشر امروزی تنهایی را برای خود به پدیدهای تحت عنوان "سولوگامی" که از نظرش مهم و مقدس است تبدیل کرده و شاهد آن هستیم که جوانان با تقویت خواسته و یا ناخواستهی اختلالات روانی خود در " به آتش این معضل دامن زده و با اندیشیدن به این نوع ازدواج پا به عرصهای میگذارند که انتهای آن مسیر جز سرنوشت نارسیس در انتظارشان نیست.
در این میان باید توجه داشت که متاسفانه، فرهنگ غربی با شدتی بیش از پیش و غیرقابل کنترل در حال نفوذ به کشور ما بوده و اگر از حالا تدابیری برای مقابله و مبارزه با ورود چنین تفکراتی اندیشیده نشود، بی تردید به زودی شاهد سونامی هولناکی از ازدواج با خود خواهیم بود که ضربات سهمگینی بر پیکرهی جامعه و بنیان خانواده وارد خواهد نمود.
خبر های مرتبط