فیروزان:
امام موسی صدر زنده است/ دولت خاتمی بیشترین تلاش را در پرونده موسی صدر داشت
مهدی فیروزان، داماد امام موسی صدر میگوید: اخباری که تایید کند امام موسی صدر زنده نیست وجود ندارد و همه آنهایی که گفته اند امام موسی صدر در قید حیات نیست باعث تاخیر در پیگیری امام موسی صدر شدند.
رویداد۲۴ آقای فیروزان! در همین ابتدای بحث برویم سراغ مساله حیات یا ممات امام موسی صدر. در حالی که خانواده امام موسی صدر معتقد است ایشان در قید حیات هستند افرادی برعکس این عقیده را دارند. آقای محمدرضا کائینی، از روزنامه نگاران اصولگرا سال گذشته گفتند از سه نفر شنیده اند که امام موسی صدر توسط قذافی به قتل رسیده اند. این سه نفر صادق خلخالی، صادق طباطبایی و مجتبی طالقانی هستند. از سوی دیگری جسدی که ادعا میشد جسد امام موسی صدر است بررسی شد و بعد از آزمایش ژنتیک این ادعا نیز رد شد. لطفا از آنچه باعث میشود خانواده امام موسی صدر نظر دیگری داشته باشند و آخرین تحقیقات خود روایت کنید.
ما از اول ربوده شدن امام موسی صدر با جریانی رو به رو هستیم. این جریان داوری خودش و نظریه پردازی خودش را بر اساس تحلیل استوار کرده است. وقتی با گروهی مثل آقای خلخالی، بخشی از وزارت خارجه و یا گروهی از رجال سیاسی درباره حیات امام موسی صدر صحبت میکردیم میگفتند مگر میشود قذافی کسی را بدزدد و او را در زندان نگه دارد؟ مگر میشود کسی ۲۰ سال در زندان باشد؟ مگر میشود فردی انقدر عمر کند؟ مگر میشود از کسی خبری وجود نداشته باشد؟ این گروه تئوریهای خود را بر حدس و گمان استوار میکردند. گروه دیگری بودند که میگفتند در مورد امام موسی صدر و هر شخصیت انسانی ما نمیتوانیم به حدس و گمان اکتفا کنیم، بلکه باید بر اساس خبر نظریه بدهیم. چون مساله حیات یا ممات از نظر حقوقی و فقهی تبعات بسیار زیادی دارد. ما به هیچ وجه نمیتوانیم با حدس و گمان بگوییم که فلانی در قید حیات هست یا نه. باید خبر وجود داشته باشد.
خلخالی براساس حدس و گمان میگفت امام موسی صدر زنده نیست
گروهی که بر اساس حدس و گمان تحلیل میکرد حرفها و گفته هایش به خاطر اینکه بر سر قدرت بود تشدید میشد. آقای خلخالی یک شخصیت خبرساز بود. شما حتما حرفهایی که درباره او زده میشود را خوانده اید. وقتی چنین شخصیتی بیاید نظریه شهادت امام موسی صدر را بیان کند شعاع اثرگذاری حرف او خیلی بیشتر از حرف خواهر امام موسی صدر میشد که میخواست بر اساس خبر بگوید امام در قید حیات است. پس آقای خلخالی و تمام کسانی که بر اساس حدس و گمان گفته اند امام در قید حیات نیست باعث شده اند پیگیری امام موسی صدر به تاخیر بیفتد.
آیت الله منتظری جلوی پیگیری وضعیت امام موسی را گرفت
مضاف بر این، افرادی که در قدرت بودند میتوانستند جلوی پیگیری را هم بگیرند، کمااینکه آیت الله منتظری شبی که هیات دولت تصویب کرده بود گروهی برای پیگیری قضیه به لیبی بروند تلگراف زد و جلوی کار را گرفت. میخواهم اثرگذاری قدرت را بگویم. خانواده ۶ ماه زحمت کشیده بود که گروهی تایید و تکمیل شوند، اما با یک تلگراف آقای منتظری متوقف شد. چرا؟ چون جایگاه ایشان خیلی قوی بود. با توجه به اینکه محمد منتظری هم در تشکیلات آقای منتظری قدرتمند بود طبیعتا اثر او هم بر این قضیه خیلی بیشتر بود.
خانواده و گروه دوم مثل کمیته حقوقی و ملی پیگیری لبنان بر اساس اخباری که از دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و حتی مقامات اطلاعاتی فتح به دست آورده بود معتقد بود امام در قید حیات است. وقتی در لیبی انقلاب شد، قذافی، هیمنه و سیطره میلیتاریستی و امنیتی او کنار رفت و همه اطلاعات و اسناد رو آمد.
من خودم به لیبی رفتم. قبل از انقلاب لیبی چهار مرکز اطلاعاتی وجود داشت. دومی یک تشکیلات اطلاعاتی بود که زیر نظر دفتر قذافی بود. تشکیلات اطلاعاتی سوم در ارتش بود. چهارمی که گروه خاصی بودند نامش "نسر" به معنای عقاب بود که پیچیدهترین دستگاه امنیتی بود. دولت انقلاب در زمان آقای عبدالجلیل، اسناد و اطلاعات همه اینها را در مجموعهای جمع کرد و نامش را کمیته امنیت عالی گذاشت. ما به لیبی رفتیم، مذاکره کردیم و این اسناد را دیدیم. توسط دادستان لیبی و به دستور عبدالجلیل اولین نخست وزیر پس از انقلاب در قبال تعهداتی که به دولت لبنان داد همه این اسناد برداشته شد. ما وزیر دادگستری را دیدیم. او گفت که قضیه امام موسی صدر قضیه آدم ربایی است، ایشان به شهادت نرسیده و ما باید سریعا پیگیری کنیم.
آزمایش DNA نشان داد جسد متعلق به وزیرخارجه لیبی است نه امام موسی صدر
وزیر دفاع گفت که بخشهای زیادی از بخشهای زیادی از سرزمین لیبی هنوز آزاد نشده است. میگفت وضعیت شبیه قرارداد نانوشتهای بین ما و بعضی از عشایر است که آنها به کار ما کار ندارند ما هم به کار آنها کار نداریم. آقای عبدالجلیل گفت که من از علاقمندان به امام موسی صدر هستم و این موضوع را پیگیری میکنم. دادستانی لیبی در قراردادی که با دولت لبنان بسته گروههایی را تشکیل دادند و با همدیگر همکاری کردند. انتهای قضیه به یک جسد رسیدند. DNA این جسد را بررسی کردند و مشخص شد که آن جسد، جسد وزیر خارجه خودشان است. یعنی بر اساس اسنادی که از قبل و بعد از انقلاب لیبی موجود است حتی احتمال شهادت امام موسی صدر وجود ندارد. دستگاه اطلاعاتی قذافی به گونهای بود که خبر به بیرون نمیرسید و همه چیز شایعه بود. ما همه اخباری که در دولت لیبی منتشر شد را جمع کردیم. این اخبار هم مثبت بود و هم منفی. آقای محسن کمالیان همه اخباری که روزنامهها و مقامات داده اند را کنار هم گذاشته و یک ارزیابی علمی کرده است. در گزارش ایشان میبینید که حجم اخبار منفی خیلی کمتر از حجم اخبار مثبت است. منابع خبری اخبار منفی، کم استنادتر و کم اعتبارتر از منابع خبری اخبار مثبت است. این گزارش بسیار گزارش راهگشایی است. عنوان این گزارش اخبار آشکار و پنهان حیات امام موسی صدر است.
وقتی مقامات ایران پذیرفتند تندگویان شهید شده، او به شهادت رسید
به این ترتیب نمیتوان تحلیل را مبنای حکم بر حیات کسی گذاشت. در همه مواردی که با تحلیل حکم ممات کسانی صادر شده، مشخص شده که اشتباه صورت گرفته است. در قضیه تندگویان وزیر نفت ما همه میگفتند او در قید حیات است. زمانی که برخی از مقامات ایران پذیرفتند که ایشان به شهادت رسیده است، و به عراق گفتند اگر ایشان به شهادت رسیده پیکر او را به ما تحویل دهید تندگویان به شهادت رسید. پیکری که از تندگویان به ایران رسید پیکر کسی بود که به تازگی کشته شده بود. مگر آقای خلخالی چه نوع کارشناسی دارد؟ کارشناس سیاسی است؟ کارشناس امور جنایی است؟ کارشناس امور حقوقی است؟
لیبی برای برقراری رابطه با ایران گفت امام موسی به شهادت رسیده است
گفته میشود از آقای یاسر عرفات شنیده اند.
خلخالی میگوید از عبدالسلام جلود [نخست وزیر پیشین لیبی]شنیده ام. ببینید وقتی آدم کارشناس نیست و حرف میزند چه اتفاقی میافتد! لیبی برای این که با ایران رابطه برقرار کند، و وقتی دید که امام خمینی ایستادگی میکنند و اجازه برقراری این رابطه را نمیدهند تصمیم گرفت بگوید امام موسی صدر به شهادت رسیده است. اگر این را به صورت رسمی میگفت عواقب داشت؛ بنابراین از طریق برخی نزدیکان لیبی در ایران این مطلب را منتشر کرد که امام به شهادت رسیده است. اگر [به صورت رسمی]میگفت امام به شهادت رسیده است با دوستان زیادی که در نقاط مختلف حساس کشور داشت میتوانست گام بعدی را بردارد و بگوید چرا بر روی قضیهای که تمام شده پافشاری میکنید و رابطه برقرار نمیکنید؟ اما امام خمینی نگذاشتند.
واکنش امام خمینی به پرونده امام موسی صدر فراتر از یک هوشمندی سیاسی بود
ایشان بسیار هوشمندانه گفتند مادامی که لیبی امام موسی صدر را به ما ندهد من هیچ گونه رابطهای برقرار نمیکنم. گاهی وقتها در مورد امام خمینی آدم احساس میکند واکنشهای ایشان فراتر از یک تیزبینی و هوشمندی سیاسی است. مثل همان بعد از ظهر کودتای نظامی. بر اساس همه منابع تحلیلی به نظر نمیرسید این کار درست باشد، اما ایشان این کار را کردند و انقلاب پیروز شد.
لیبی با توجه به تحلیل خودش راهش را درست رفته بود. میگفت برای ایران قضیه امام موسی صدر مهم است، من میگویم این قضیه تمام شده است. شش ماه با هم دعوا میکنیم و بعد تمام میشود و مینشینیم با هم کار میکنیم.
سرپلهای نفوذ لیبی در ایران یا حذف شدند یا ترور
اما دو اتفاق افتاد: اول اینکه امام خمینی مقاومت کردند و گفتند نه. معنای دیگرش این بود که من به این حرفها و شایعات کاری ندارم و امام موسی صدر را میخواهم. دوم اینکه عملکرد لیبی هم برای مقامات انقلاب آهسته آهسته روشن شد و یکی یکی سرپلهای نفوذ لیبی در ایران حذف یا ترور شدند. اینکه چه کسانی آنها را ترور کردند هنوز برای من سوال است. قطعا ترور سرپلهای لیبی از جنس ترور شهید مطهری نیست. مثل بقیه ترورهایی که در لبنان توسط دستگاههای مختلف میشد.
همه اخبار لیبی حیات امام موسی صدر را تایید میکند
الان چه شواهدی مبنی بر زنده ماندن امام موسی صدر وجود دارد؟
اول اینکه هیچ خبری مبنی بر شهادت امام موسی صدر نیست. همه اخباری که در لیبی هست حیات ایشان را تایید میکند، مثل اینکه ایشان تا سال ۲۰۰۲ در فلان زندان بود.
اخبار امام را در زندانهای مختلف داریم
عکس و تصویری از این قضیه هست؟
نه. این در زمان دولت قذافی است که اصلا امکان این وجود ندارد، اما زندانبانان ایشان این گزارش را میدهند. کسی که میگوید پاسپورت امام موسی صدر را جعل کرده و با آن به ایتالیا سفر کرده موجود است. همه سناریوها بعد از انقلاب لیبی مشخص شد دروغ است. از طرف مقابل در زمانهای مختلف ما اخبار امام را در زندانهای مختلف و جاهای مختلف داریم.
عبدالجلیل به صالحی گفته بود امام موسی صدر را به شما هدیه میدهم
آقای عبدالجلیل نخست وزیر انقلاب آدمی است که همه گروهها او را قبول دارند. او شش ماه قبل از سقوط قذافی به آقای دکتر صالحی که آن زمان وزیر امور خارجه بود میگوید: «امام موسی صدر در طرابلس است و رابط من میداند امام موسی صدر کجاست. به ملت ایران و به رهبری بگویید به محض اینکه قذافی یا طرابلس سقوط کند من امام موسی صدر را به شما هدیه میدهم.» من خودم به آقای صالحی گفتم چنین چیزی از شما نقل میشود که ایشان گفتند درست است. در ملاقاتی که با آقای عبدالجلیل در لیبی داشتم این مساله را از آقای عبدالجلیل هم پرسیدم. در آن ملاقات وزیر خارجه لبنان، پسر امام موسی صدر و دو گروه تخصصی حقوقی همراه ما بودند.
رابطی که میدانست امام کجاست گم شده است
عبدالجلیل پاسخ داد: «درست است من به آقای صالحی گفتم من با آن رابط ارتباط داشتم. آن رابط به انقلابیون پیوسته بود. اما از عوامل قذافی بود. او میدانست امام موسی صدر کجاست. من خوشحال بودم که بعد از فتح امام موسی صدر را نجات میدهیم.» پرسیدم پس چه شد؟ گفت: آن آدم الان گم شده است. خیلی از آدمهایی که در دولت قذافی صاحب قدرت بودند بعد از انقلاب یا فرار کردند یا از ترس اینکه محاکمه نشوند سکوت کردند. همین الان یکی از جرمهای سیف الاسلام یا هانیبال پسرهای قذافی این است که اطلاعات را کتمان میکنند. از نظر حقوقی کتمان اطلاعات جرم است.
همه کسانی که در جریان ربودن امام موسی بودند سکوت کرده اند
همه کسانی که در دوره قذافی بوده اند و اینها در جریان ربودن امام موسی صدر بودند همه سکوت کرده اند. دوم اینکه از نظر حقوقی وقتی کسی اطلاعی بدهند معنایش این است که مطلع بوده و در آن جرم نه تنها مقاومت نکرده است بلکه عامل آن هم بوده است. الان هیچ کس حرف نمیزند. یکی از مشکلات این پرونده این است که جلود اطلاعاتی نمیدهد. بر اساس همین مستندات است که دولت لبنان علیه این افراد اعلام جرم کرده، حکم دستگیری شان را داده و آنها را به دادگاههای لبنان احضار کرده است. این افراد از جرم مطلع هستند. چون مطلع هستند باید در برابر جرم مقاومت میکردند. اما چون سکوت کردند خودشان در این جرم مشارکت داشته اند. سکوتشان علامت رضا و مشارکت در جرم است. همین مستند قانونی است که اینها را احضار کرده و مجرم تشخیص داده است. به همین خاطر همه کسانی که از مقامات لیبی در قضیه امام یا قضایای دیگر قذافی عاملیت یا حضور داشتند سکوت کرده اند.
خود عبدالجلیل به من گفت که رابط امام موسی صدر گم شده است. کمااینکه بر اساس اسناد فرد دیگری هم هست که قذافی امام موسی صدر را قبل از سقوط طرابلس میسپرد و میگوید امام را به جنوب لیبی ببرد. این آدم رهبر گروه نسر است که بالاترین و پیچیدهترین گروه امنیتی است.
سوالی درباره امام موسی که قذافی را عصبانی کرد
جلود با وجود اینکه مدتهاست مریض احوال است و در یکی از کشورهای اروپایی اسکان دارد و آن کشورها هم از او حمایت امنیتی میکنند تا سلامت بماند. او را تحویل لیبی هم نمیدهند. ما خیلی تلاش کردیم او را ببینیم. وقتی غیرمستقیم از جلود در این باره سوال شد او پاسخ داد که من یکبار درباره امام موسی صدر از قذافی سوال کردم و او هم همیشه یک ضبط صوت در دست داشت و آنقدر عصبانی شد که من ترسیدم ادامه دهم. این حرف یا راست است یا دروغ. اما معنای این حرف این است که مقامات لیبیایی امروز هیچ اطلاعی از قضیه پرونده امام نمیدهند. هرچه بگویند برای خودشان یک جرم است.
ماجرای توافق بین دولت لبنان و لیبی درباره امام موسی صدر
مقامات کنونی لیبی چطور؟
دولت لبنان با دولت لیبی قراردادی بست مبنی بر اینکه اطلاعات و اخبارشان را در اختیار همدیگر بگذارند تا به سرنخهایی از محل ربودن امام برسند. این توافق دو سه سال پیش قبل از جنگهای داخلی امضا شد. در این توافق سه نکته مهم وجود دارد. اول اینکه دولت لیبی بر حیات امام تاکید کرده است. قطعا دولتی اگر احتمال شهادت امام را میداد در متن توافق نامه جور دیگری نوشته میشد. خواهش میکنم شما و دوستان حقوقی این متن را ببینید. این توافق روی سایت امام موسی صدر هست. دقیقا آنجا بر حیات امام تاکید میشود. دوم تایید بر ضرورت پیگیری و سوم تایید و تاکید بر تشکیل گروههای مشترک همکاری برای یافتن سرنخها و محل نگهداری امام است. ما در لیبی حدود ۱۲۰ عشیره و قبیله داریم. همه اینها دنبال تقسیم قدرت هستند. چون لیبی دائم در جنگ است هنوز زمانی که مقابل هم بنشینند و امتیازاتی بدهند و بگیرندو در قدرت اینده لیبی سهیم باشند فرا نرسیده است؛ بنابراین من گمان میکنم یکی از برگهای هر قبیلهای داشتن امام موسی صدر است که میتواند در مذاکره آینده چه با داخل لیبی و چه خارج لیبی مذاکره کند و در قدرت آینده لیبی جای قوی تری بگیرد.
اخبار دوره قذافی درباره امام موسی از بنیان غلط است
آقای فیروزان اینکه سرنخهای امام موسی صدر یا گم میشوند یا ترور میشوند چیست؟ حتی ابونضال که قذافی ادعا میکرد او باعث ربوده شدن امام موسی صدر است به قتل میرسد. کل اینها را باید به دو دسته تقسیم کرد. کل اخباری که از زمان قذافی منتشر شده است را باید در یک دسته قرار داد. اینها اخباری هستند که همه آنها از بنیان غلط است. قذافی اعلام میکند امام با پرواز شماره فلان از لیبی به ایتالیا رفته است. اعلام میکند که امام به لیبی نیامده اند. اعلام میکند امام رفیق من بوده است اینجا آمدند و ربوده شده و به گردن من انداخته اند. اشکال این اخبار این است که اصلا از بنیان غلط است. قضیه ابونضال هم از بنیان غلط است. سالی که قذافی ابونضال را مقصر اعلام میکند سال اوج دشمنی ابونضال با قذافی است و اصلا ابونضال در آن سالها در لیبی نیست. وقتی میگویم باید تخصصی پیگیری کنیم به همین خاطر است. پس این قبل از سقوط.
بعد از سقوط قذافی هرچه گفته میشود درباره شخصیتهایی است که در دوره قذافی بوده اند و اطلاعاتی داشته اند که آنها پیدا نمیشوند. آنها هم که مثل جلود، عبد الرحمن شلقم یا مثل موسی کوسا که ما توانستیم با او چهار ساعت گفتگو کنیم گم نشده اند بلکه اطلاعات نمیدهند. هیچ کدام از اینها هم شهادت امام را مطرح نکرده اند.
در ایران این پیگیری صورت نگرفت که مقامهای امنیتی ما وارد شوند؟
الان که در لیبی جنگ داخلی است. حتی در روزهای اولی که این جنگ شکل گرفت عملا ارتباطات مقامات ما با آنجا ارتباطات قوی نبود. حتی سفارتخانه ما در لیبی تعطیل شد. چرا که گسترش تکفیریها در لیبی هم باعث ناامنی برخی از سفارتخانهها شد. تا جایی که من اطلاعات دارم. اینگونه اطلاعاتی که در بین دولتها از طریق مقامات امنیتی آنها اتفاق میافتد اتفاق نیفتاده است. هرباری هم که تلاشی صورت گرفته همکاری به نتیجه نرسیده است.
جلال الدین فارسی و آقای منتظری مخالف پیگیری پرونده امام بودند
در ایران هم یک عده افراد مثل آقای جلال الدین فارسی یا آقای منتظری خیلی مایل نبودند موضوع امام موسی صدر پیگیری شود. علت چه بوده؟ چه سودی در پیدا نشدن یا ضرری در پیدا شدن امام موسی صدر وجود داشت؟
این را باید از خودشان پرسید. همانطور که شما میگویید اینها همیشه مخالف پیگیری بودند. به نظر میرسد که خودشان باید به این سوال پاسخ دهند. مخالفتها البته به این دو نفر هم محدود نمیشود. دیگرانی هم مخالف بودند. اما آنچه ما از اینها میشنیدیم یا اینکه میدانستیم با هم تفاوت دارد. آقای جلال الدین فارسی، چون معتقد بود غیر از امام خمینی همه رجال سیاسی ایران شاگردان او هستند بنابراین پیش خودش تصوراتی داشت. مصاحبههای او را بخوانید. حتی در مورد امام خمینی هم میگوید که انقلاب را من تئوریزه کردم؛ بنابراین جلال الدین فارسی را باید از این دسته بندی کنار گذاشت. مابقی هرکدام در آینده انقلاب به دنبال یک استراتژیهایی بودند ...
گروهی به دنبال رهبری آقای منتظری بودند و با هر احتمالی مخالف بودند
غافل از اینکه اصلا امام موسی صدر در حوزه علمیه قم نماند و به لبنان و دور از همه چیز رفت. ایشان آدمی نبود که به ایران بیاید که بشود با این کارها مقابله کرد. اما آنها با خود این تصور را داشتند. گروهی به دنبال رهبری آقای منتظری بودند و طبیعتا با هر احتمالی مخالف بودند. این میتواند یکی از دلایل باشد. گروهی هم از رفقای نزدیک قذافی بودند. به نظر میرسد برخی از این آقایانی که با پیگیری قضیه امام موسی صدر مخالفت میکردند دوست نداشتند که دردسری برای دوستان شان در لیبی فراهم کنند.
اگر امام موسی صدر بودند وارد درگیریهای مشربی و فکری نمیشدند
فکر میکنید اگر امام موسی صدر پیدا شوند یا آنکه اگر ربوده نشده بودند شرایط کنونی ایران، لبنان و حتی منطقه چه تفاوتی با وضعیت کنونی داشت؟
در بحثهای علوم اجتماعی میگویند هیچ چیزی را نمیشود پیش بینی کرد و حادثه باید اتفاق بیفتد. نمیشود گفت که اگر شاه بود چه میشد یا اگر امام خمینی ۲۰ سال دیگر بودند چه میشد. نمیشود این را گفت. اما بر اساس چیزی که آدم از امام موسی صدر میداند معتقدم اگر امام بودند به هیچ وجه وارد درگیریهای مشربی و فکری نمیشد. ایشان همان شیوهای را که قبل از ربوده شدن داشت را ادامه میداد یعنی به یک وحدت اسلامی و تعامل منطقهای فکر میکرد. شاید از بخشی از آتشهای فرقهای جلوگیری میکرد. قطعا حضور ایشان باعث شد که ۵۰-۶۰ بار جلوی جنگ را بگیرد و آتش بس ایجاد کند. رویکردهای امام موسی صدر رویکردهای تساهل تسامح و جلوگیری از خونریزی و ایجاد محیطهای همکاری مشترک بین فرقهها بود.
امام موسی صدر در بحث وحدت رویکرد عجیبی دارد. ایشان میگویند الان وقت این نیست که ما بنشینیم درباره علتهای تاریخی اختلافات شیعه و سنی فکر کنیم. الان وقت این است که جهان اسلام چه شیعه، چه سنی، چه صوفی با بهترین وحدت عملیاتی با چالشها مقابله کند. ما در برخورد با چالشها هیچ کدام شک و اختلاف نظر نداریم. این رویکرد با رویکرد کسی که میگوید باید با این چالشها درگیر شد و با آنها جنگید فرق میکند.
دولت خاتمی بیشترین تلاش را در پرونده امام موسی صدر داشت
کدام دولتهای ایران بیشتر پیگیر امام موسی صدر بودند؟
دولت آقای خاتمی بیشترین تلاش را کرد. انصافا هم خانواده همیشه به این خاطر از ایشان متشکر هستند. در آن دوره هم خدمت آقای خاتمی رفتم و هم خدمت مقام معظم رهبری و هم خدمت رئیس قوه قضاییه اقای شاهرودی.
رهبر انقلاب فرمودند پیگیریها با تمام قدرت آغاز شود حتی اگر لیبی برنجد
آقای خاتمی از ما طرحی برای پیگیری خواستند. طرحی بود که رویکرد سیاسی و مذاکراتی، رویکرد حقوقی و قضایی و رویکرد امنیتی و اطلاعاتی داشت. آقای خاتمی این را به کمیتههایی سپردند و به فعالیتهای عملیاتی تبدیل شد. ما خدمت مقام معظم رهبری رفتیم و ایشان هم از این پیگیری خیلی استقبال کردند. گفتند که آقای خاتمی که از نزدیکان امام موسی صدر هستند و مانعی نیست، من میگویم که پیگیری را با تمام قدرت آغاز کنند، از عواقب آن هم پرهیز نکنند ولو اینکه لیبی برنجد. پیش آقای شاهرودی رفتیم. ایشان گفتند دادگاههای ما برای رسیدگی این پرونده دادگاهها از نظر حقوقی صالح نیستند؛ دادگاهها از نظر حقوقی تعریف دارند، جرم باید در دادگاهی بررسی شود که یا در آن کشور اتفاق افتاده است و یا آن کشور عضو کنوانسیونهای بین المللی باشد که اجازه داشته باشد که جرمی که در بیرون اتفاق افتاده رسیدگی کند. ایشان گفتند ما میتوانیم به شما کمک حقوقی کنیم. یادم است که آقای افتخار را معرفی کردند. همین آقای ظریف معاون وزارت خارجه بودند و ما رفتیم طرح را با ایشان مطرح کنیم. پیگیری شروع شد، اما ایران آن قدرت را نداشت که در درگیری یا فشار به قذافی برای امام موسی صدر چیزی را بدهد تا چیزی را بگیرد. به همین دلیل فقط در حد مذاکرات پیش رفت و متوقف شد.
به عنوان سخن پایانی اگر نکتهای هست که از قلم افتاده بفرمایید.
از نظر حقوقی، از نظر فقهی، از نظر سیاسی، از نظر کارشناسی، حکم دادن به شهادت یا عدم حیات کسی تبعات بسیاری دارد؛ بنابراین به راحتی نمیتوان بر اساس حدس و گمان گفت فلانی در قید حیات هست یا نیست.
ما چهار فکت داریم؛ امام موسی صدر زنده (۱) عاقل (۲) با اختیار خود (۳) وارد لیبی (۴) شده است. هر خبری که بخواهد این را ضعیف کند باید قدرتمندتر از خبر اولیه باشد. اگر بخواهد شهادت امام را بگوید باید آنقدر از نظر مراجع و مستندات قوی باشد که بتواند حقیقت به این روشنی را خدشه دارد کند. تا امروز نه لیبی و نه دیگران سندی به ما نداده اند که قدرتمندتر از این باشد و حتی شهادت امام را با درصدی تجاهل و اغماض تایید کند.
خود مقامات لیبی نمیگویند امام به شهادت رسیده، اما برخی مقامات ما میگویند
وفات طبیعی چطور؟
برادر ایشان تا ۹۸ سالگی زندگی کرد. مادر ایشان با ۱۰۶ سال سن از دنیا رفتند. یعنی حتی از این راه هم نمیشود. یک زمان است که ما از سر عشق میگوییم امام زنده هستند؛ اما اینطور نیست. حداقل من بر اساس تعالیمی که در دانشگاهها و حوزهها خوانده ام میگویم با این اخبار نمیشود ثابت کرد که امام در قید حیات نیستند. من تعجب میکنم که در حالی که خود لیبیاییها نمیگویند امام به شهادت رسیده است چطور برخی از مقامات ما این حرف را میزنند. این خیلی تعجب دارد که خود لیبی که باید متولی باشد و زودتر از ما بگوید امام به شهادت رسیده است تا قضیه تمام شود چنین حرفی نمیزند، اما ما در اینجا عدهای را میبینیم که ۳۰ سال بر اساس حدس و گمان میگویند امام در قید حیات نیست.
منبع: خبرآنلاین
خبر های مرتبط