تاریخ انتشار: ۰۰:۰۹ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۸
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

سوسیال دموکراسی مدرن چه می‌گوید؟/ نسبت آرمان‌های کارگری با شعار‌های سندرز و کوربین چیست؟

شعارهای برنی سندرز در آمریکا و جرمی کوربین در انگلستان، شعارهای سوسیالیستی هستند؛ شعارهایی که البته نسخه دستکاری و تغییر ماهیت داده شده سنت مارکسیست‌های کلاسیک است.

سوسیالیسم چیست

رویداد۲۴ سارا ریاضی: باسکار سونکار نویسنده کتاب مانیفست سوسیالیسم یادداشتی در مجله فارن پالیسی منتشر کرده و در آن از احیای سوسیال دموکراسی نه تحت شرایط تغییر سرمایه داری بلکه فراتر رفتر از سرمایه داری حرف زده است.

او می‌گوید اینکه در سال ۲۰۲۰ هنوز داریم درباره سوسیالیسم حرف میزنیم نباید تعجب آور باشد. در بیشتر نقاط جهان تنها ۴۰ سال پیش اگر یک نفر هویت سیاسی داشت، احتمالا نوعی از سوسیالیست را شامل می‌شد. شاید او یکی از ملی گرایان جهان سومی بود که به دنبال راهی برای توسعه کشور مظلوم و تحت سلطه‌اش می‌گشت یا یکی از حامیان دوران لئونید برژنوف بود که به دنبال سوسیالیسم واقعی شوروی و اقمار آن بود یا شاید سوسیال دموکراتی بود که دیگر به دنبال سوسیالیسم در پی سرمایه داری نبود بلکه سعی داشت نوعی از سوسیالیسم کارکردی به سبک نوردیک را ایجاد کند.

زمانه در سه دهه گذشته با هیچ یک از این سوسیالیست‌هایی که نام بردیم مهربان نبوده است. سوسیالیسم دولتی ناگهان فرپاشید، تلاش‌های میخائیل گورباچف رهبر شوروی برای نوسازی سیستم تنها به تضعیف نیرو‌هایی انجامید که سیستم را در کنار هم قرار داده بود.

در دهه‌های بعد از ۱۹۱۷ (سال انقلاب کمونیستی بزرگ روسیه) سوسیالیست‌ها تبدیل به سران برخی نقاط جهان شدند. اریک هابسبام مورخ انگلیسی در این باره می‌گوید از زمان پیشرفت سریع اسلام در قرن هفتم تا کنون چیزی شبیه به این را شاهد نبودیم. آنچه در آن زمان مردم را برای یافتن جهانی به شدت متمایز ترغیب کرده بود، هنوز ناپدید نشده بود. از همه مهمتر اینکه هنوز بی عدالتی به اندازه‌ای بود که نسل‌های جدید سوسیالیست‌ها را بارور کند.

هیچ مثالی بهتر از آمریکا وجود ندارد که ثروتمندترین جامعه تاریخ نیست که بیش از نیم میلیون نفر در آن بی خانمانند و یک خانواده از هر ۸ خانواده در گرسنگی به سر می‌برد.

در واقع، نابرابری یک «محصول ناخواسته سرمایه داری» نیست، بلکه «هسته این سیستم» است. تولید ثروت در سرمایه داری شاید یک بازی با حاصل جمع صفر نباشد، اما یک نزاع دائمی بین کارفرمایان و کارگران بر سر استقلال و قدرت است. این تضاد‌ها در قلب سرمایه داری در دهه‌های گذشته بیشتر نمود پیدا کرده است.

در دهه ۱۹۷۰ نئولیبرالیسم نوظهور موفق شد تورم را مهار کرده و سوددهی برای کشور‌های پر درآمد شمالی را تضمین کند، اما تنها به قیمت بیچارگی کارگران. از آن زمان به بعد، دستمزد‌های واقعی دچار رکود شدند و بدهی‌ها بالا رفت و چشم انداز نسل‌های جوان که هنوز انتظار زندگی بهتری از والدینشان داشتند تیره و تار شد. در آمریکا و انگلیس، افزایش انعطاف و سودهی برای کارفرمایان به معنای افزایش عدم اطمینان و تردید برای کارگران بود.


بیشتر بخوانید: احیای سوسیالیسم/ سرمایه‌داری چگونه در حال افول است؟


سوسیالیسم مارکسیسم کمونیسم

به گزارش رویداد۲۴ تجدید مجبوبیت استفاده از اصطلاح سوسیالیسم شاید یک اتفاق باشد. این زبانی بوده که حامل‌های جدید جنبش نظیر جرمی کوربین در انگلیس و برنی سندرز در آمریکا از آن استفاده کرده و حالا به جریان غالب تبدیل شده است. آن‌ها خواسته‌هایی را مطرح کرده‌اند که محور چرخه سوسیال دموکراسی است: آن‌ها خواستار افزایش خدمات اجتماعی نظیر اشتغال زایی و اقدام برای مقابله با تغییرات اقلیمی شدند. اما جرمی کوربین و برنی سندرز نماینده چیزی بسیار متفاوت از سوسیال دموکراسی مدرن هستند. در حالی که سوسیال دموکراسی در اروپا در دهه‌های گذشته کم کم به ابزاری برای سرکوب تضاد طبقاتی به نفع ساز و کار‌های دوستانه‌تر بین کسب وکارها، کارگران و دولت تبدیل شده، کوربین و سندرز و هم کیشان آن‌ها خواهان احیای نزاع طبقاتی از پایینند.

برای سندرز برای مثال، مسیر تغییر از طریق مقابله با نخبگان است. موضوع جنبش او «انقلاب سیاسی» برای گرفتن زمینه‌هایی است که در واقع میلیونر‌ها را میلیاردر کرده است. لفاظی‌های او به قطبی شدن خطوط طبقاتی منجر شده و استراتژی کمپین او نیز بسیج رای دهندگان طبقه کارگر (Working Class) است.

کوربین نیز به طور مشابه جنبش اجتماعی‌ای را نمایندگی می‌کند که «افراد بسیار» علیه «افراد معدود» در آن شورش می‌کنند. هر دوی این‌ها بر این باورند که می‌توانند محیطی فراهم کنند که یک برنامه اصلاحی جدید بتواند بار دیگر اعمال شود، اما چه چیزی در این برنانه‌ها بیش از همه سوسیالیستی است؟ چه چیزی مانع از تکرار بحران‌هایی خواهد شد که سوسیال دموکرات‌ها در دهه ۱۹۷۰ تجربه کردند؟

پاسخ سوال اول ساده‌تر از دومی است. به جز لفاظی‌های نزاع طبقاتی و بسیج دموکراتیک توده که سندرز و کوربین به دنبال آن هستند، هدف آن‌ها بسط خیر اجتماعی در دورانی است که دولت‌های رفاه در سراسر جهان به انزوا کشیده شده‌اند.

به نظر می‌رسد برنی سندرز قصد دارد با ملی کردن صنعت بیمه درمانی به ارزش هزار میلیارد دلار کار خود را آغاز کند. جنبه‌های کمپین انتخاباتی کوربین حتی از این هم سوسیالیستی‌تر است. او به دنبال بسط بخش تعاونی، ایجاد بنگاه‌های اقتصادی متعلق به جامعه و دادن سهام شرکت‌ها به کارکنانی که در آن کار می‌کنند است.

پاسخ سوال دوم نیاز به تصور سوسیال دموکراسی‌ای دارد که سعی در تغییر شکل سرمایه داری به نفع کارگران ندارد بلکه به دنبال تغییر ساختار دائمی روابط اقتصادی است. چنین نظامی به معنای تلاش برای گرفتن ثروت و قدرت از سرمایه داران خصوصی به سود جنبش‌های احیا شده کارگری است. این کار سختی است.

امروز حتی بیش از قرن بیستم، سوسیالیت‌ها نه تنها با مشکل چگونگی به دست آوردن قدرت مواجهند بلکه با مشکل چگونگی دفاع از خود در برابر تلاش‌های سرمایه داری برای تضعیف برنامه‌هایشان در دولت‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند.


بیشتر بخوانید: آدام اسمیت؛ پدر علم اقتصاد و میراث امروزین آن


تونی بن نماینده سابق حزب کارگر انگلیس با اشاره به سال‌های حضور خود در دولت‌های هارولد ویلسون و جیمز کالاهان در مورد خشونت دنیوی‌ای که با قدرت همراه شده باشد می‌گوید: اگر هر کاری که خواص می‌خواهند انجام بدهی، آن‌ها کاری می‌کنند که تو خوب به نظر برسی. ولی اگر دستورکار‌های خودت را دنبال کنی ان‌ها کاری می‌کنند که زندگی برایت غیر ممکن شود.

به عبارت دیگر سازش سوسیال دموکراتیک در جایی که ثروت بازتوزیع شده، اما مالکیت آن دست نخورده است، ذاتا ناپایدار است. سوسیال دموکراسی از دو جهت دچار چالش است: سرمایه داری به دتبال کنترل آن از بیرون است، اما اگر اصلاحات اولیه موفقیت‌آمیز باشد، کارگران اهرم‌های بیشتری برای چانه زنی به دست می‌آورند و این قدرت چانه زنی حملات آن‌ها به کسب و کار‌های پر سود را بیشتر کرده و احتمال بروز بحران‌های اقتصادی و بازگشت برنامه‌هایی که به سود کسب و کارهاست را تقویت می‌کند.

به گزارش رویداد۲۴ یک دستور کار واقعی سوسیالیستی نیازمند فکر کردن به راهی است که بتواند به جای عقبگرد به سمت دوران بی ثباتی، پیشرفت را تضمین کند (نه فقط به دلایل ایدئولوژیک بلکه برای گرفتن توان سرمایه داران برای ممانعت از این مسیر)

معلوم نیست این دستورکار‌ها در دورانی که سرمایه داری جهانی شده و نرخ رشد اقتصادی در بیشتر کشور‌های در حال توسعه کاهش یافته و اتوماسیون تهدیدی برای بسیج طبقه کارگر قدرتمند است می‌تواند ممکن باشد، اما اگر سوسیالیست‌ها بخواهند دوران اوج سوسیال دموکراسی در قرن ۲۰ را احیا کنند، تمرکز ابتدایی باید بر مالکیت و افزایش کنترل کارگران بر سرمایه گذاری باشد.

حال سوسیالیسم در قرن ۲۱ چه شکلی خواهد بود؟ شاید به معنای افزایش حقوق اقتصادی و اجتماعی و مالکیت عام بر انحصار‌های طبیعی و موسسات مالی باشد (دولتی که بتواند حفاظت بیشتری برای کارگران به ارمغان بیاورد و در عین حال خانه دار شدن، خدمات درمانی، مراقبت از کودکان و اموزش را تضمین کند) این‌ها در کنار حوزه بازار محور و رقابتی که بخش خصوصی سرمایه‌داری با مالکیت کارگران جایگزین می‌شود باید شکل بگیرند.

این یعنی کارگران مدیریت خود را انتخاب می‌کنند و انگیزه‌های اخلاقی و مادی برای کار مولد دارند چرا که سهامدارانی هستند که از سود حاصل از شرکت سود می‌برند به جای اینکه حقوق ثابت داشته باشند. چنین تغییراتی نقطه شروع جامعه سوسیالیست و دموکراتیک مدرن است.

اما الگوی دقیق سوسیالیسم پسا سرمایه داری هرچه باشد باید الگویی ساده باشد که نیازی به تغییرات عظیم در نظام بشری نداشته باشد. این الگو باید با تلاش جدی برای جلوگیری از تکرار شکست‌های گذشته همراه باشد. خفه شدن تکثرگرایی سیاسی و حقوق اجتماعی در برخی رژیم‌های سوسیالیست سابق و مشکلات اقتصادی برنامه ریزی‌های مرکزی باید در نظام‌های سوسیال دموکراسی مدرن ریشه کن شود. در عوض باید کار‌هایی انجام شود که آزمون‌های خود را با موفقیت از سر گذرانده‌اند، نظیر خدمات اجتماعی جهانی و تعاونی‌های کارگری و ایجاد سیستم اجتماعی به سمت روشنگری‌هایی در راستای آزادی، برابری و برادری.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما