تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ - ۳۰ فروردين ۱۳۹۹
بیگدلی:

برای برون رفت از بحران ویروس کرونا راهی جز مذاکره نیست!

علی بیگدلی ضمن تاکید بر این نکته که ایران هیچ راهی به جز «مذاکره با آمریکا» برای برون رفت از بحران کنونی را ندارد، بر این باور است که اگر چه شیوع ویروس کرونا، هم برای ایران و هم برای ‌آمریکا تهدید و فرصت هایی داشته است، اما در عالم واقعیت این ترامپ خواهد بود که از فرصت کرونا استفاده بهینه تری برای کسب منافع خود خواهد داشت.

مذاکره ایران و امریکا

رویداد۲۴  به تداوم شیوع ویروس کرونا ایران هم مانند دیگر کشورهای درگیر با این بیماری اکنون با چالش های عدیده‌ای هم در حوزه بهداشت و درمان و مهمتر از آن در حوزه اقتصاد و معیشت دست پنجه نرم می کند. البته نقطه تفاوت ایران با این کشورها در آن است که تهران با چالش مضاعفی به نام تحریم‌های ایالات متحده آمریکا مواجه است.

در این راستا صندوق بین‌المللی پول اقتصاد ایران را ۶ درصد کوچک‌تر، بیکاری ۱۶/۳ درصد و تورم ۳۴ درصد پیش بینی کرده است. همچنین این صندوق در ارزیابی وضع اقتصادی کشورها برای سال ۲۰۲۰ پیش‌بینی کرد که اقتصاد ایران در سال جاری رشد منفی ۶ درصدی را تجربه کند. این در حالی که رشد اقتصادی ایران سال گذشته حدود منفی ۷.۶ درصد بود. حال با این چشم انداز نه چندان روشن برای اقتصاد کشور در سال جاری به نظر می رسد که تهران تلاش جدی برای شکستن فضای تحریم‌های ایالات متحده آمریکا را در دستور کار قرار داده است تا بتواند حداقل با تعدیل بخشی از چالش‌های ناشی از تحریم‌ها مدیریت بهتری در تقابل با ویروس کرونا داشته باشد.

برای بررسی بیشتر میزان اثر گذاری و درصد موفقیت این تلاش‌ها در شکستن فضای تحریم ها، گفت‌وگویی را با علی بیگدلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسائل اروپا و آمریکا ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

با اوج گیری شیوع کرونا تلاش جدی از جانب سران و مقامات کشور برای شکستن فضای تحریم های ایالات متحده آمریکا در قالب دیپلماسی کرونایی شکل گرفت و در این راستا از شخص حسن روحانی، رئیس جمهوری گرفته تا محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، برخی از نمایندگان مجلس و حتی سید ابراهیم رئیسی، رئیس دستگاه قضا در قالب دیپلماسی قضایی و پارلمانی نیز نامه نگاری ها، تماس های تلفنی و تلاش های سیاسی برای رفع تحریم ها و یا تعدیل بخشی از فشارهای اقتصادی ایالات متحده، ولو به صورت موقت برای مبارزه هرچه بیشتر و موثرتر با شیوع کرونا در دستور کار خود قرار دادند.

پیرو این تحرکات دیپلماتیک هر سه قوه برخی از کارشناسان معتقدند که علیرغم این که شیوع کرونا تهدیدات، تبعات مخرب و آثار سوئی، هم بر سلامت و بهداشت جامعه و به خصوص بر اقتصاد و معیشت کشور داشت، اما این فرصت دیپلماتیک طلایی را در اختیار تهران قرار داد تا بتواند جامعه جهانی را با خود علیه تحریم‌های ایالات متحده آمریکا، حتی به‌صورت مواضع سیاسی و دیپلماتیک غیر موثر همراه کند، به گونه ای که علاوه بر سران و مقامات برخی از کشورها، حتی آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد در دو مقطع رسما خواستار رفع تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران شد.

اما در آن سوی داستان، برخی هم معتقدند که کرونا یک فرصت بسیار مغتنمم را در اختیار دونالد ترامپی قرار داده است که در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری به سر می‌برد، چرا که شیوع کرونا علاوه بر چالش‌های جدی در حوزه بهداشت و سلامت ایران توانسته است مشکلات پررنگی را برای اقتصاد و معیشت کشور، ایجاد کند و به باوری بسیار این مشکلات در دوران پساکرونا پررنگ تر هم خواهد شد. لذا قطعاً دونالد ترامپ از این فرصت نخواهد گذشت و علاوه بر نادیده گرفتن تلاش های ایران برای رفع تحریم‌ها، شدت و میزان آنها را در آینده بیشتر هم خواهد کرد. حال با این تفاسیر آیا جمهوری اسلامی ایران خواهد توانست بهره برداری بیشتری از فرصت دیپلماتیک کرونایی برای تحقق منافع خود داشته باشد و یا اینکه کفه این شرایط ناشی از شیوع کرونا بیشتر به سمت دونالد ترامپ و ایالات متحده آمریکا خواهد چربید؟ 

برای رسیدن به یک پاسخ درست باید گفت که شیوع ویروس کرونا، هم برای ایالات متحده آمریکا و هم برای جمهوری اسلامی ایران مانند دیگر کشورهای درگیر این ویروس، چالش ها و فرصت هایی را ایجاد کرده است. همان گونه که شما هم به درستی اشاره کردید اکنون کشور با مشکلات و چالش‌های جدی در حوزه بهداشت و سلامت به دلیل شیوع این ویروس درگیر است و نگرانی جدی تر دولت به مشکلات و معضلات حوزه اقتصادی و معیشتی، به خصوص در ماه های آتی و در دوران پساکرونا باز می گردد. اما در آن سو شیوع این ویروس موجب شده است که ایران برای به دست آوردن منابع مالی به منظور مدیریت و مقابله هر چه بهتر با ویروس کرونا به سمت شکستن فضای تحریم ها از طریق همراهی جامعه جهانی با خود، ذیل دیپلماسی کرونایی باشد. اما این پایان ماجرا نیست؛ ایالات متحده آمریکا هم که به صورت شدیدتری با ویروس کرونا درگیر شده است و تا کنون حدود بیش از ۶۷۰ هزار نفر از مردم این کشور به این بیماری مبتلا شده‌اند و حدود ۳۳ هزار نفر نیز جان خود را از دست داده اند، برای خود از دل شیوع این ویروس به دنبال شکار فرصت هایی به منظور تامین منافعش است.


بیشتر بخوانید:ترامپ از کرونا برای فشار بیشتر بر مردم ایران استفاده می‌کند


به عبارت دیگر اگر چه تداوم و احتمال تشدید شیوع کرونا باعث ایجاد وضعیت نابسامان اقتصادی، سیاسی و مدیریتی در کل ایالت های این کشور شده، اما دونالد ترامپ به دلایل مختلف به دنبال بهره برداری از فرصت های ناشی از شیوع کرونا است. در این راستا کاخ سفید با التهاب آفرینی داخلی در سایه بزرگ نمایی شیوع این ویروس در تلاش است همراهی و همسویی بیشتر جامعه و افکار عمومی آمریکا را با دونالد ترامپ فراهم کند. 

یعنی سران و مقامات در کاخ سفید با برجسته کردن تهدیدات ناشی از شیوع کرونا، هم در حوزه سلامت، هم در حوزه امنیت، اقتصاد، معیشت و دیگر حوزه ها ترامپ را درگیر چالش بی سابقه ای در تاریخ ایالات متحده نشان دهد تا بتواند مردم را به این سمت بکشاند که در این شرایط نباید پشت رئیس جمهور را خالی کرد. این بدان معنا است که دونالد ترامپ سعی دارد با پررنگ کردن آثار و تبعات ناشی تداوم و تشدید شیوع کرونا و تاکید بر ارقام بالای مبتلایان و مرگ و میر، اولا دولت های پیشین، به خصوص دولت باراک اوباما و حزب دموکرات را به دلیل بی کفایتی در تقویت زیرساخت های حوزه بهداشت و درمان مورد هجمه و انتقادات خود قرار دهد تا در انتخابات پیش رو با چالش عدم همراهی افکار عمومی مواجه شود و در عین حال باعث تقویت و افزایش نفوذ خود در میان مردم آمریکا شود.

در ثانی دونالد ترامپ به دنبال بهره‌برداری از شیوع کرونا در دیگر حوزه هایی است که دستاورد چندان پررنگی در آن نداشته که مطمئنا مهمترین حوزه ای دست ترامپ در آن خالی است به حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی باز می گردد. در این خصوص اگرچه از ۱۸ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۷ دونالد ترامپ به منظور مذاکره با ایران و تحقق برگ برنده های بیشتر از برجام خارج شد و ذیل سیاست فشار حداکثری، تحریم های بی سابقه ای را بر ایران تحمیل کرده است، اما تاکنون نتوانسته تهران را وادار به نشستن پای میز مذاکره کند. با این اوصاف و اگر چه شیوع ویروس کرونا، هم برای ایران و هم برای ‌آمریکا تهدید و فرصت هایی داشته است، اما در عالم واقعیت و در سایه توان و ظرفیت اثرگذاری سیاسی، اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک پررنگ تر آمریکا این دونالد ترامپ خواهد بود که از فرصت کرونا استفاده بهینه تری برای کسب منافع خود خواهد داشت. به هر حال باید پذیرفت که توان ایران در همه حوزه هایی از آمریکا پایین تر است.

با این توان محدود نمی توان در برابر آمریکا و به خصوص شکستن تحریم های این کشور ایستاد. حتی اگر ما شاهد تداوم تلاش های دیپلماتیک کشور برای لغو و تعدیل موقت تحریم ها باشم، نهایتا تنها می تواند همراهی سیاسی و دیپلماتیک بیشتر برخی کشورهای دوست و همراه ایران و یا برخی از سازمان و نهادهای بین المللی را با خود به همراه داشته باشد. این چیزی نیست که ایران بخواهد با آن به فکر مقابله با کرونا به ویژه در حوزه مدیریت چالش های اقتصادی و معیشتی باشد. با حمایت سیاسی دردی از کشور دوا نمی شود. 

یعنی شما تلاش کاخ سفید برای بلوکه ماندن یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار از اموال و دارایی های ایران علیرغم پیروزی کشور در پروسه حقوقی «کلیر استریم بانک لوکزامبورگ» و یا برنامه جدی برای عدم موافقت با وام ۵ میلیارد دلاری ایران از صندوق بین المللی پول را ناشی از سنگین بودن کفه توان سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی ایالات متحده آمریکا و محدود بودن توان کشور در این عرصه ها می دانید.

آن هم در شرایطی که به نظر می رسد ایران به کورسوی امیدی در نشست آتی و بهاره صندوق بین المللی پول، ذیل تزریق نقدینگی گسترده با ابزار «حق برداشت مخصوص» چشم دوخته؛ سیاستی که شبیه سیاست «چاپ پول» برای بانک مرکزی و یکی از راه‌های صندوق بین‌المللی پول برای افزایش منابع مالی خود است. لذا اگر این مسئله مورد بحث و بررسی جلسه آتی این صندوق صورت گیرد، این ابزار می‌تواند با افزایش صدها میلیارد دلار به منابع ارزی صندوق بین‌المللی پول و باعث تقویت توان آن و به تبعش اجابت وام مد نظر ایران و همه ۱۸۹ عضو این صندوق شود.

در صورتی که کماکان محور تلاش واشنگتن عدم دستیابی ایران به منابع نقدی است؟ اما در آن سو اتفاقا در این راستا برخی معتقدند این تلاش های واشنگتن برای عدم دستیابی ایران به منابع نقدی به منظور شکل گیری بستر و فراهم آوردن زمینه‌هایی برای پررنگ کردن چالش های معیشتی و اقتصادی کشور در دوران پساکرونا به‌منظور ایجاد اعتراضات گسترده اجتماعی است. تحلیل شما در این رابطه چیست؟

بگذارید در این خصوص با صراحت بیشتری سخن بگویم. من معتقدم که واشنگتن محور تلاش خود را روی شکل گیری و تشدید چالش اقتصادی و معیشتی ایران، آن هم در دوران پساکرونا نگذاشته است، بلکه کاخ سفید و شخص دونالد ترامپ می خواهد ایران را از هم اکنون به نقطه بن بست برساند. در این راستا آمریکا در تکاپوی جدی به منظور پررنگ تر چالش ها و در ادامه وقوع بحران های متعددی، آن هم قبل از دوران پساکرونا برای کشور است. 

این تعجیل آمریکا را برای شکل گیری بحران های متعدد و شکل بحران و بن بست در داخل ایران در چه عاملی می بینید؟

چون دونالد ترامپ کمتر از ۸ ماه تا انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا فاصله دارد. این زمان فرصت بسیار کوتاهی است که ذیل آن ایالات متحده بخواهد ایران درگیر بحران های اقتصادی دوران پساکرونا شود و در سایه تداوم این بحران بخواهد به مذاکره با آمریکا تن دهد. لذا چون ترامپ می خواهد قبل از شروع انتخابات یک مذاکره، ولو یک نمایشی با ایران را به منظور کسب برگ برنده انتخاباتی داشته باشد از تمام ابعاد و تبعات منفی ویروس کرونا برای افزایش فشار بر کشور استفاده خواهد کرد تا در کوتاه‌ترین زمان ممکن افزایش فشارها بر کشور سبب ایجاد بن بست و بحران بهداشتی و معیشتی شود. یعنی ایالات متحده آمریکا تنها به پررنگ شدن معضلات اقتصادی و معیشتی دوران پساکرونا برای شکل گیری شورش های گسترده اجتماعی و اعتراضات مردمی چشم ندوخته است. خلاصه کلام ترامپ نقد را به امید نسیه رها نمی کند.

پس واشنگتن تلاش های جدی برای پررنگ تر شدن چالش ها و به تبع آن وقوع بحران بهداشتی و سلامت ناشی از شیوع کرونا در سایه تداوم تحریم‌ها را در دستور کار دارد تا از هم اکنون گسل حاکمیت و دولت با مردم در ایران جدی تر شود. متاسفانه این واقعیت را هم باید دید در کشور چالش ها و مشکلات بهداشتی و معیشتی در کنار هم سبب شده که روز به روز میزان انتقادات،  واکنش‌های منفی و مهمتر از آن عدم اعتماد جامعه نسبت به عملکرد مسئولین پررنگ‌تر شود و این یک زنگ خطر برای مقامات داخلی است. به هر حال باید این را گفت که نمی‌توان با شعار نمی توان چالش های کنونی حوزه بهداشت و درمان و به خصوص معضلات اقتصادی و معیشتی ناشی از تداوم شیوع کرونا را مدیریت کرد. آن هم در شرایطی که متاسفانه کشور با معضل مضاعفی به نام سیاست فشار حداکثری آمریکا مواجه است. بنابراین باز هم گفته های پیشین خود را در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی را مطرح تکرار می کنم که ما هیچ راهی به جز «مذاکره با آمریکا» برای برون رفت از این چالش نداریم. 

البته برخی از دلواپسان این جمله من را عَلَم نکنند و دوباره به نام عزب زده، وابسته به فلان و یا بهمان کشور اروپایی و یا خائن، من را مورد هجمه قرار دهند. گفته من برای پیگیری مذاکرات با آمریکا دارای تعریف، چارچوب و برنامه‌ریزی خاصی است. ما هم به اندازه تمام ایرانیان دوست دار و نگران کشورمان هستیم. ما هم قلبمان برای ایران می تپد. لذا نباید به واسطه تجربه تلخ برجام از مذاکره و دیپلماسی عقب‌نشینی کنیم. ما هیچ راهی جز دیپلماسی و مذاکره برای تحقق منافع خود، آن هم در این برهه حساس و بحرانی کرونایی نداریم.

البته مذاکره به معنای دادن تمام امتیازات به آمریکا و غرب نیست، بلکه تهران با یک هوشمندی سیاسی، برنامه ریزی دقیق و با در نظر گرفتن تمام ابعاد و نیز درس عبرت گرفتن از برخی کم کاری های برجام باید از امتیازات خود، به خصوص امتیاز نفوذ در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه نهایت استفاده را در مذاکرات ببریم. اگر ما در تمام طول این سال ها به ویژه در یک دهه اخیر به دنبال پررنگ کردن نفوذ خود در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن و دیگر کشورها بوده ایم، اکنون فرصت مناسبی برای بهره‌برداری از این امتیاز نفوذ است.

اگر نتوانیم از این برگه برنده نفوذ منطقه ای خود در راه کسب منافع کشور استفاده کنیم پس این نفوذ منطقه ای ما، آن هم با این میزان از هزینه های مالی، انسانی، تسلیحاتی و لجستیکی، آن هم در این دوره تحریم که بار هزینه ها چند برابر کرده است به چه درد می خورد؟! نفوذ ایدئولوژیک و گسترش انقلاب مادامی که در بردارنده منافع کشور نباشد، توجیهی برای ما ندارد. ضمن این که تحرکات معنادار امارات متحده عربی در سوریه و باز شدن سفارت ابوظبی در دمشق نشان می دهد که تلاش های جدی برای بازگشت سوریه به دنیای عرب و فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی ایران در دستور کار است. نمونه همین تلاش ها می تواند برای یمن، لبنان، فلسطین و عراق در دستور کار قرار گیرد. پس نباید با بینشی سطحی فکر کنیم که نفوذ منطقه‌ای ما در خاورمیانه ابدی خواهد بود.

در راستای تاکید چند باره شما بر لزوم مذاکره با ایالات متحده آمریکا آیا این مسئله در فضای واقعی سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی کشور، آن هم بعد از اقدام واشنگتن در ترور سردار سلیمانی که به رادیکال تر شدن شرایط انجامیده است، می‌تواند در دستور کار تهران قرار گیرد؟

ما در یک شرایط بسیار بغرنج، پیچیده و حساسی قرار داریم که هر لحظه می‌تواند کشور را بن بست و بحران بکشاند. بنابراین نمی توان این مسئله را در یک سطح خُرد و سطحی دید. ما باید یک نگاه کلان و گسترده به منافع ملی داشته باشیم. باید ما یک نگاه هزینه و فایده را در نظر بگیریم. باید یک بار برای همیشه بررسی کنیم که آیا هزینه های تقابل ایالات متحده آمریکا در این چهل سال بیشتر از فایده آن بوده است و یا کمتر از فایده آن.

چون واقعیت‌های تلخ امروز کشور نشان می دهد که ما در این شرایط نه می توانیم به درآمدهای حاصل از فروش نفت به واسطه تحریم‌های ایالات متحده آمریکا و کاهش شدید بهای نفت در بازارهای جهانی به واسطه جنگ نفتی نمایشی عربستان و روسیه با مدیریت آمریکا نگاه داشته باشیم و نه درآمدهای مالیاتی ما در بودجه به واسطه رکود احتمالی ناشی از تعطیلی کسب و کارها در سایه تداوم شیوع کرونا محقق خواهد شد. پس اکنون کشور در یک بزنگاه و وضعیت حساسی قرار دارد که هر تصمیم اشتباه می تواند کشور را تا لبه نابودی پیش ببرد.

بله من هم در راستای نکته شما معتقدم اقدام به شدت شرم آور و مذبوحانه آمریکا در ترور سردار سلیمانی وضعیت تنش میان ایران و ایالات متحده آمریکا را پیچیده تر، بغرنج تر و عمیق تر کرده است، اما وضعیت کشور در سایه اقتضائات بهداشتی و اقتصادی حکایت از آن دارد که ما باید در یک نگاه اهم و فی الاهم به فکر جان، مال و زندگی مردم باشیم. چرا با این دست سیاست ها و رفتار ها نمی توان کشور را تا ابد و به خصوص در سال جاری اداره کرد. ما باید گام بزرگ در تغییر رفتار و مذاکره با آمریکا برداریم.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: ویروس کرونا
نظرات شما