آرات حسینی و کودکی بر باد رفته/ والدین چطور فرزندانشان را قربانی پول و شهرت میکنند؟
رویداد۲۴ لیلا فرهادی: اختلاف پدر آرات حسینی با باشگاه سپاهان، بار دیگر مسئله مهم مرز «آزار کودکان» و «تربیت کودکان» را مطرح کرد و این سوال مطرح شد که آیا پدر آرات حسینی در حال تربیت صحیح فرزندش است یا در حال آزار اوست. در این ماجرا، مدیران باشگاه سپاهان گفتهاند «این بچه وقتی سر تمرین میآمد، میدیدیم که دست روی سینهاش میگذارد، به نظر میرسید خسته است و تحت فشار تمرینی سنگین قرار داشت. چند بار ما دیدیم که بدون هماهنگی با مربی و ما صبح این بچه را به ورزشگاه میآوردند و هوازی با او کار میکردند، بدون اینکه به مربی بدنساز گفته باشند و با باشگاه هماهنگ کرده باشند. این رفتارها را با این بچه داشتند و خطرناک بود و ممکن بود اتفاقی برای این بچه بیفتد. وقتی در قالب قرار نمیگرفتند، احتمال اینکه این مسئولیت (به خطر افتادن سلامتی آرات) به گردن باشگاه بیفتد وجود داشت.» پدر آرات اما معتقد است باشگاه سپاهان میخواسته از نام «آرات» استفاده کند و به همین دلیل از آنها جدا شده است. رویداد۲۴ به بهانه ماجرای آرات حسینی، مسئله «کودک آزاری» به بهانه تربیت فرزندان پرداخته است.
بیشتر کودکان از فعالیتهایی نظیر بازی کردن، خوردن تنقلات جذاب، تلویزیون دیدن و دورهمی با دوستانشان لذت میبرند، اما همه کودکان شانس این را ندارند که کودکی کنند و از این دوران لذت ببرند. مهمترین نمونه این سالها که بسیار هم در شبکههای اجتماعی خبرساز شده، آرات حسینی است؛ کودکی که سال ۹۴ با گزارش خبرنگار ورزشی دیلی میل به یکی از قربانیان شبکههای اجتماعی تبدیل شد.
داستان آرات حسینی
به گزارش رویداد۲۴ سال ۲۰۱۵ کوری چارلتون خبرنگار ورزشی دیلی میل برای اولین بار در اینستاگرام به پیچ آرات حسینی برخورد و از نمایشهای پسر بچه ۲ ساله بابلی به حدی شگفت زده شد که گزارشی از او در رسانهاش چاپ کرد. گزارش دیلی میل ظرف مدت کوتاهی فالوئرهای آرات را به ۲۰۰ هزار نفر رساند و جریان زندگی او را به سمت دیگری تغییر داد. جریانی که با ۳.۵ میلیون فالوئری شدن آرات، آینده او را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
آرات حسینی در یک تلنت شوی چینی به نام «ایمپاسیبل چلنج» شرکت شرکت کرد و اگرچه در مرحله اول این تلنتشو شکست خورد، اما بارها به کشورهای مختلف سفر کرده و در برنامههای تلویزیونی آنها شرکت کرد. آنها در این سالها بارها مهمان برنامههای صدا و سیما شدند. برنامههایی که بنا به گفته بسیاری از کسانی که از نزدیک با آن در ارتباطند، بدون دریافت هزینه هیچ مهمانی را نمیپذیرند.
پدر «آرات حسینی» در مصاحبه با یکی از رسانههای داخلی از وضع بد مالیشان گلایه کرده و گفته بود ماشین زیر پایش را فروخته تا هزینههای سفرها را بپردازد و مادر آرات برای تامین هزینههای زندگی در خانههای مردم تمیزکاری میکند. پدر آرات برای تامین هزینههای پسرش دست به دامن اسپانسرها شده و تنها در یک فقره، تبلیغات یک کلینیک کاشت مو را در پیج پسرش قبول میکند.
در همین شرایط که وضعیت مالی این خانواده مناسب نبوده، پدر آرات از درآمدهای فرزند ۶ سالهاش در گفتگویی با سایت ورزش سه خبر داده است. او به سرمایهگذاریهایش روی آینده نا معلوم یک کودک ۶ ساله به صراحت اشاره کرده و گفته شخصی که باعث آمدن ما به انگلیس شد و هزینههای ما را میداد به یک باره گفت باید قرارداد ۱۲ ساله امضا کنیم. طبق قول و قرار قبلی خواستیم قرارداد ۳ ساله ببندیم، اما او گفت برای من قرارداد ۳ ساله ارزشی ندارد. آنها میخواهند در اولین قرارداد حرفهای آرات که شاید ۱۰ سال دیگر امضا شود شریک باشند.
عصبی شدن آرات حسینی در پی تمرینات سنگین
ویدئوهای ورزشهای سنگین آرات حسینی و اشکهای او در مقابل فشارهای پدرش بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشته و انگشت اتهام را به سمت پدرش نشانه رفته است. همزمان در سالی که آرات باید به مدرسه برود به نظر میرسد با وعدههای برخی دلالها، پدر و پسر در لندن آواره شدهاند و ماجرای مهاجرت آرات حسینی به لندن پیش آمد؛ مهاجرتی که ناکام ماند و آنها بعد از مدتی به ایران بازگشتند. اما آرات تنها نمونه کودک آزاری با اهداف سودجویانه از سوی والدین نیست. نمونههای مشابهی در ایران و جهان وجود داشته که بعضا تصویر گویاتری از آینده کودکانی که مورد سوءاستفادههای والدین خود قرار میگیرند نشان میدهد.
نمونه خارجی آرات حسینی کودکی معروف به «هرکول کوچک» است. ریچارد سندراک اوکراینی در ۶ سالگی به خاطر بدن ورزیدهاش به کوچکترین بدنساز جهان بدل شد. پدر ریچارد در کودکی او را مجبور به انجام ورزشها سنگین میکرد و در این مسیر برای یافتن راه بهتری جهت نمایش مهارتهای پسرش راهی لس آنجلس شد و آشنایی او با فرانک جیاردینا برای همیشه مسیر زندگی کودکش را تغییر داد.
ریچارد سندراک در کودکی
ریچارد سندراک در جوانی از آنچه در کودکی بر او گذشته دلگیر است
جیاردینا مربی بدنسازی بسیاری از سلبریتیهای هالیوودی بود. آشنایی با جیاردینا آغاز پولسازی ریچارد برای دلال و پدرش بود. او آموزشهایش رابه کودک ۶ ساله شروع کرد. ریچارد روزی ۶۰۰ دراز و نشست، ۶۰۰ بشین و پاشو و ۳۰۰ اسکات میزده و در ۶ سالگی بدنی ورزیده با سیکس پک داشته است. او در ۷ سالگی دور آمریکا را چرخیده و بدنش را به نمایش گذاشته بود و از این طریق پول قابل توجهی به دست آورده بود.
او هرگز به مدرسه نرفت و مادرش در خانه به او تدریس میکرد. او هیچ وقت یک بچه معمولی نبود، چون برنامههای فشرده پدرش اجازه معمولی بودن را به او نمیداد. کم کم رسانهها در آن زمان روش زندگی این کودک و پدرش را زیر سوال بردند. معلوم شد که پدر ریچارد حق خوردن غذاهای چرب را به فرزندش نمیدهد و او را مجبور میکند برای حفظ فرم بدنش روی زمین سفت بخوابد. در سن ۱۰ سالگی، ریچارد تنها یک درصد چربی در بدنش بود. این درصد برای هر انسانی خطرناک است چه برسد به یک کودک ۱۰ ساله.
این فرآیند سوء استفاده از ریچارد تنها زمانی متوقف شد که پدر ریچارد به دلیل خشونت خانگی و آسیب رساندن به مادر ریچارد، بازداشت شد. از این زمان زندگی عادی ریچارد شروع شد و او از زیر نورافکن رسانهها خارج شد. کارشناسان پزشکی در سال ۲۰۰۷ در گفتگو با گاردین اعلام کرده بودند ریچارد سندراک در کودکی توسط والدینش دچار رعب و وحشت شده بود.
به گزارش رویداد۲۴ دیگر نمونه سوءاستفاده والدین از کودکان، حسین عطایی کودک ده سالهای است که با حضور در برنامه های مختلف صدا و سیما (که همچنان شائبه دریافت پول در ازای پذیرش مهمان را دارند) مدعی شد تواناییهای خارقالعاده در زمینه طراحی خودرو دارد. از شرکتهای معتبر خودروساز جهانی مانند تسلا و ولوو پیشنهاد کار گرفته و از یک کالج کانادایی (بدون ذکر نام کالج) برایش دعوتنامه فرستاده شده است.
پس از مشخص شدن تسلا اعلام کرد این کودک ارتباطی با آنها ندارد، انگشت اتهام به سمت والدین کودک نشانه رفت. پدر حسین در واکنش به انتقادات بار دیگر موفق شد آنتن صداوسیما را از آن خود کرد و مدعی شد قرار است شرکتی مثل ولوو و تسلا به نیت استخدام حسین را نخواسته اند بلکه میخواهند روی نابغه ای مانند حسین سرمایهگذاری کرده و ده سال بعد از او بهره برداری کنند!
طراحی خودرو توسط حسین عطایی ده ساله!
کودکی محمدحسین طباطبایی نابغه قرآنی
یکی از دیگر نمونهها، سید محمدحسین طباطبایی ملقب به «علم الهدی» نابغه قرآنی دهه هفتاد است. کودکی که در ۵ سالگی حافظ قرآن بود. او در حالی که هنوز توانایی خواندن و نوشتن نداشت، با فشارهای پدرش شیوهای برای حفظ کردن قرآن آموخته بود و در آن سالها تمام وقت خود را صرف نمایش این شیوه در شبکههای تلویزیونی میکرد.
طباطبایی سال ۹۵ در مصاحبهای با باشگاه خبرنگاران جوان اشارهای به کودکی از دست رفتهاش کرده و گفته «من اصلا مدرسه نرفتم و زمانی را که باید در مدرسه باشم در کشورهای خارجی و یا در محافل داخلی در حال اجرای برنامه بودم و دروسی را که تا دبیرستان خواندم همه را غیر حضوری امتحان دادم... میتوانستم در مدرسه حضور پیدا کنم به همین دلیل با بچهها ارتباط و همراهی نداشتم که توسط آنها حسادتی متوجه من باشد.»
در پاسخ به سوالی درباره آموزش قرآن به فرزندانش گفته بود: «مطمئنا من هم دوست دارم فرزندانم را از سنین پایینتر از ۴ سال به یادگیری قرآن تشویق کنم البته از هیچ گونه اجبار و اکراهی برای این کار استفاده نخواهم کرد.»
بیشتر بخوانید: چه اقداماتی کودک آزاری محسوب میشوند؟
وینی پو؛ سوءاستفاده از کودکان برای نوشتن داستان
سوء استفاده از کودکان توسط والدین با اهداف مالی یک نمونه جالب توجه و معروف دیگر نیز در تاریخ جهان به خود دیده است. خالق اثر «وینی پو» در واقع فرزند خود را برای حفظ منبع الهامش استثمار کرده بود. کریستوفر رابین، پسرک کارتونی داستان وینی پو در دنیای واقعی ماجرای غمانگیزی داشته است. او در دنیای واقعی فرزندای ای میلن نویسنده داستان وینی پو بود. کریستوفر رابین در گفتگویی که با چن مک میلان، نویسنده زندگی نامه اش داشته درباره خودش گفته: بعضیها با بچهها رفتار خوبی دارند و بعضیها نه. این یک موهبت است که بعضیها از آن برخوردارند. پدر من از این موهبت برخوردار نبود.
با معروف شدن داستان وینی پو، کریستوفر رابین زندگی کودکیاش را فدای محبوبت بینالمللی داستان پدری کرد که هیچ توجهی به او نداشت. کریستوفر در زندگی نامهاش به خبرنگار گفته پدرم از طرز فکر من برای داستانهایش الهام میگرفت، اما مستقیما با من ارتباطی نداشت بلکه هر آنچه درباره من میخواست بداند را با واسطه از مادرم میشنید.
با وجود رابطه سرد پدر و پسر، کریستوفر تمام کودکیاش را صرف عکسهای خبری با خرس عروسکی و پدرش کرد و برای جمعیت مشتاق آوازهای کتاب پدرش را خواند و حتی نقش پسر رویاهای پدرش را برای ضبط کتاب صوتی وینی پو بازی کرد.
شهرت به اندازهای به کریستوفر رابین صدمه زده بود که در ۱۳ سالگی او مجبور شد برای مقابله با کسانی که در مدرسه به او حسادت میکردند بوکس یاد بگیرد تا از خودش دفاع کند. اما این شهرت نه تنها در بزرگسالی دست از سر او برنداشت بلکه هرچه سن او بالاتر رفت، کارتون وینی پو محبوبیت بیشتری پیدا کرد.
او در زندگینامهاش گفته وضعیت به گونهای بود که به نظر میرسید پدرم از شانههای کوچک من در کودکی بالا رفته و به جایی رسیده که نام من را دزدیده و مرا بدون هیچ نامی و در خلاء رها کرده است.
بر اساس آنچه در زندگی نامه کریستوفر رابین آمده، او تنها زمانی از شر سوءاستفادههای والدینش خلاص شده که برخلاف میل آنها با دختر عمویش ازدواج کرده است. بعد از ازدواج آنها پدرش به ندرت با او حرف زده و مادرش به کلی او را طرد کرد. او اواخر عمرش به خبرنگاران گفته بود همه زندگیاش رابطه عشق ونفرتی با وینی پو داشته است.
صنعت شبکههای اجتماعی
محتوای شبکههای اجتماعی در دنیای امروز به صنعتی سودآور تبدیل شده که به راحتی از خانه قابل مدیریتند؛ صنعتی پرسود که میتواند کودکان را قربانی کند. مسئله سوءاستفاده از کودکان توسط والدین به ویژه در فضای مجازی منجر به تولید دستورالعملهایی برای نحوه مواجه والدین با شبکههای اجتماعی در ارتباط با فرزندانشان شده است. بر اساس دستورالعملهایی که به نوعی فرهنگ شبکههای اجتماعی محسوب میشود، والدین حق انتشار تصویر فرزندانشان را ندارند.
بازداشت میشل هابسون صاحب اکانت اینستاگرامی «فنتستیک ادونچرز» چشم بسیاری را به اهمیت این موضوع باز کرد. اساسا زمانی که کودکان به عنوان بازیگر استخدام میشوند، قوانینی برای رصد تحصیلات کودک-بازیگران و ساعتها و شرایط کاری آنها در جهان وجود دارد. اما زمانی که یک کودک توسط والدینش به کار گمارده میشود و در مقابل دوربین تلفن همراه والدینش قرار میگیرد، قوانینی برای مراقبت از او وجود ندارد. هابسون که هفت کودک را به سرپرستی پذیرفته بود با ۲۵۰ میلیون فالوور درآمدی نزدیک به ۱.۷ میلیون دلار در سال داشت.
هابسون به جرم سوءاستفاده از یکی از فرزندانش، هفت مورد کودک آزاری، پنج مورد بیتوجهی به فرزندان و پنج مورد حبس غیر قانونی فرزندانش در آمریکا بازداشت شد. پلیس درباره بازداشت هابسون گفته بود او زمانی که کودکانش متن صحبتهایشان را فراموش میکردند یا جلوی دوربین اشتباهی مرتکب میشدند آنها را حبس میکرده، از اسپری فلفل علیهشان استفاده میکرده و به آنها گرسنگی میداده است.
قانون حمایت از حریم خصوصی کودکان
قانون حمایت از حریم خصوصی کودکان در آمریکا، مسئولیت حفظ حریم خصوصی کودکان زیر ۱۳ سال را به والدینشان داده است. استنی اشتاین بک استاد حقوق دانشگاه فلوریدا در این باره به سی ان ان گفته: وقتی یکی از والدین تصویر فرزندش را در شبکههای اجتماعی منتشر میکند در واقع هم نقش قیم حریم خصوصی این کودک را بازی میکند هم کسی که از افشای اطلاعات خصوصی او سود میبرد. موارد زیادی وجود دارد که والدین از فرزندشان سوء استفاده میکنند.
برای این منظور بسیاری از سلبریتیهای شبکههای اجتماعی برای حفظ حریم شخصی کودکانشان، از انتشار تصویر آنها خودداری میکنند. میشل و هدر مارتین صاحب اکانت یوتیوبی «فمیلی او فایو» یا کریستین بل بازیگر آمریکایی در اینستاگرام تصویر فرزندانشان را شطرنجی میکنند.
ایمی وب در گزارشی که در نشریه اسلیت نوشته نشان میدهد چگونه تصاویری که شما از فرزندانتان، حتی بدون سودجویی و تلاش برای درآمدزایی از تصویر آنها، منتشر میکند میتواند اینده آنها را بدون دخالت آنها شکل دهد. او در این یادداشت به یکی از بندهای اساسنامه فیسبوک اشاره کرده و گفته هر عکسی که از فرزند شما در این شبکه اجتماعی آپلود شود عملا به فیس بوک کمک میکند زندگی دیجیتال او را با زندگی واقعیاش انطباق دهد. الگوریتمهای فیسبوک میتوانند افراد پیرامون فرزند شما را تحلیل کنند و در طول زمان عملا حلقه نزدیک به او را شکل خواهند داد.
وقتی پدر آرات برای باشگاه ورزشی دست به دامن مسئول وقت شد فقط یه نامه بی ارزش برای یک باشگاه محلی دریافت کرد بدون هیچ کمک نقدی و مدیر باشگاه گفت: مسئول مربوطه غلط کرده که از کیسه خلیفه میبخشه .
داخل حمایت نمیشه بیگانه هم که حمایت میکنه شما تخریب میکنین ......بر شما
خودکارو میذاشت لای انگشت تا گریه نمیکردی ول نمیکرد
کودک آزاری به برخورد تحقیرانس که تو اداره جات جلوی بچه به پدرش توهین میکنید
کودک آزاری به کودکان کار میگن که سر چهار راه مترو دستفروشی مجبورن کار کنن در حالی که باید بچگی کنن
ولی از طرف شماست این اتفاقات و هیچ حمایتی نمیشن
فقط تو حرف زر میزنین
فقط فقط خفه شین
جوری میگین که انگار آرات چشماشو باز میکنه پدرش بالا سرش که صورت نشسته تمرینات بدنسازی و فشرده انجام بده
انگار ۱۲ ساعت روز تمرین میکنه
بعدشم اونم بچه اس رعایت حالش رو میکنن مربی بالا سرش هست پارک میربن درس میخونه
آکادمی ها دیگه از ۶ سال شروع میشه
از دید شما حرکات آرات از سن یک تا شش سالگی کودک آزاریه
از بعد خودش بچگی کردن تفریح کردنه اینو بفهمین مسولین بی درایت
این استعداد خدادادیه شک نکن صبر و حوصله استقامتشم میده خدا عادل و دانا به همه چیه
ببینید عقب افتاده ها این حرف شما زمانی جایز هست که بچه به کاری که علاقه نداره و تو شرایط اجبار پدرش قرار بگیره این میشه کودک آزاری
در حالی که آرات اقرار کرده فوتبالو دوس دارم
مسی رو دوس دارم بر تکنیکاش رونالدو رو دوس دارم بر سیکس پکاش
بعدشم خود ماها مدرسه تموم نشده قرار فوتبال میذاشتیم ناهار نخورده میرفتیم شب نمیشد خونه پیدامون نمیشد
تابستونم که صبح چش وا میکردیم تو زمین بودیم تا شب
چطور زمانی که استعداداش تو تلویزیون دیده شد تو چند ماهگی به این فکر نرفتین. رفتین باهاش عکس سلفیو دیده شدن تو برنامه تلویزیونی گرفتین
درضمن خوب کاری کرد رفت انگلیس همین انگلیسی که شما قبولش ندارین داره از آرات حمایت میکنه بخدا قسم اگر یه بچه انگلیس ۵-۶ ساله میومد ایران برای آکادمی فوتبال انگ میچسبوندین بهش که این اومده تو ایران جاسوسی در حالی که بچس.
ما چیشدیم تو ایران آرات بشه
تو انگلیس به دانشگاه که میرسی مبلغ نا چیزی فقط برای صرف هزینه ای شخصیت میکنن تدریسشون رایگانه مدرکتو گرفتی شغلی که مد نظرت بوده رو برات مهیا کردن از فرداش خودشون میبرن سر کار
اینجا چی وارد دانشگاه که میشی خدا تومن پول میگیرن ازت تا چند ترم که ازت تیغیدن مدرکتو گرفتی بهت میگن قابش کن بزار رو دیوار خونتون پزشو بده
به پای حرف شغل که میرسه میگن به ما ربطی نداره مسول کارت نیستم که پس چطور مسول جیبم بودی مسول کارم نه
در آخر هم میگن کمالات انسان به سوادشه شعور و فهمت درکت رفته بالا ازدواج کردی حرف زنتو بیشتر درک میکنی نون و آبم ازت خواست براش مدرکتو بیار بگو من اینم
به نظرم آوردن بچه بزرگترین جرم در تاریخ بشره.
الان من هیچ بچه ای ندارم و حتی دنبال زن گرفتن هم نیستم.
لبی مسئولیتی کشور خود رو به گردن دیگران نیندازید شماها هیچز نیستید ملیونها ادم بی خاسیت ولی یک ارات و یک دنیا ن
هر بچهای بازیها وسرگرمی های مخصوص به خود را دارد، اما فرق من با بچه های دیگر این بود که زمان بازی کردن و تحصیل و حفظ من بسیار خوب برنامهریزی شده بود و مدت طولانی را به بازی نمی گذراندم. تنها وقت استراحت به بازی می گذشت و باقی زمان را برای حفظ قرآن، حفظ احادیث، اجرای برنامه و مرور محفوظات برنامه ریزی شده بود.
به این پاسخ خود سید طباطبایی که در مصاحبه داده دقت کنید.
کاملا موافقم که نباید زندگی اجتمائی یک بچه تحت تاثیر جلب توجه و تایید و تحسین دیگران باشه . و این یک آفت بزرگ هست که به این شکل افراطی بچه تحت فشار کاذب شبکه های اجتماعی باید بزرگ بشه. در صورتی که هر کشوری با توجه به فرهنگ ملی مذهبی خودشون سبک تربیت سالم خودشون رو باید به بچه انتقال بدن.
اما اینکه حفظ قران رو در وسط استدلال با نمونه های دیگه قرار دادی برام جالب بود! بلکه بقیه متن در توجیه این اراجیفت فقط اضافه شده!
میشه بگید دقیقا حفظ قرآن چطوری باعث میشه بچه از کودکی محروم بشه و لذت نبره!!!!! ؟؟؟؟!
حفظ قرآن مانع زندگی کودکانه شما نشد؟
هر بچهای بازیها وسرگرمی های مخصوص به خود را دارد، اما فرق من با بچه های دیگر این بود که زمان بازی کردن و تحصیل و حفظ من بسیار خوب برنامهریزی شده بود و مدت طولانی را به بازی نمی گذراندم. تنها وقت استراحت به بازی می گذشت و باقی زمان را برای حفظ قرآن، حفظ احادیث، اجرای برنامه و مرور محفوظات برنامه ریزی شده بود
به این بخش از صحبت خود سید طباطبایی دقت کنید میگه فرق من با بچه های دیگه این بود که بازی و تحصیل و حفظ من خوب برنامهریزی شده بود و
تلاوت حفظ وتعلیم قران از کودکی دستور پیامبر است که اگر در کودکی باشد با گوشت و پوست وخون او عجین میشود و هیچ ربطی به کودکی نکردن ندارد شما تصور میکنید یک کودک حافظ قران 24 ساعته داره قران میخونه مگر بچه زبان مادریش رو یاد میگیره خیال میکنید 24 ساعته دارن باهاش کهر میکنن .شما از روشها خبر ندارید بیخود قضاوت نکنید بچه در عین بازی و نشاط قران را مثل یاد گرفتن زبان مادری که بدون هیچ زحمتی یاد میگیره می آموزد.
اما نکته مهم استعداد و علاقه کودک میباشد، همان ورزشی ک برای کودکی سبب ازار میشود برای کودکی دیگر بسیار لذت بخش است. مثل نقاشی کردن ، یادگیری بعضی علوم، ورزش و...
بسیار شاهد بوده ایم ک کودکان زیر ۷ سال در مسابقات متعدد کشوری و جهانی شرکت نمونده و با اشتیاق و افتخار مدال کسب کرده اند.
اما عرض بنده این است که در بسیاری زمینه ها میتوان از اجبار و خشونت ، برای رسیدن والدین بر اهدافشان استفاده کرد ولی برای کسب علم نه . این روش جواب نمیدهد چرا که یادگیری علمی مثل حفظ قران و تفسیر و تدبر در آن مستلزم آرامش بالاست، پس میتوان به راحتی و با یک دلیل عقلی ساده این را رد کرد
نکته دوم اینکه،کودک ازاری ها در سنین نوجوانی و بزرگسالی عواقب خود را به وضوح نشان میدهند و ما میبینم که آقای محمد حسین طباطبایی نه تنها در یک عرصه ، بلکه در زمینه های متعدد موفق شده اند و شاهد هستیم که زیر سایه قرآن و اهل بیت ، زندگی بسیار موفقی دارند و صاحب دو فرزند هستند و آرامش بسیار عجیبی نیز دارند
هم چنین در امر تحقیق و پژوهش بسیار خبره و توانمند هستند و دروس حوزوی را عالی طی میکنند
نکته دیگر اینکه؛ آموزش ایشان در سنین پایین همراه با بازی و قصص و تفریح بوده ن در فشار و اجبار و ترس
اکنون روانشناسان کاملا موافق این موضوع هستند ک هر آنچه میخواهید به کودک آموزش دهید در قالب قصه ، بازی ، پرسش و پاسخ وکلیپ و روش ها و ایده های جذاب و به روز باشد و خوش بختانه ما شاهد این بوده ایم ک ایشان در قالب روش های یاد شده قرآن را حفظ کرده اند و از آیه آیه کلام الله مجید در محل کار و زندگی استفاده میکنند
اکنون با همین دلایل عقلانی و بسیار ساده میتوان این مورد کودک آزاری را رد کرد
سوال اینکه ،اگر شطرنج و قمار و زبانهای خارجی و غیره بود ، کودک آزاری محسوب نمیشد ؟!!!!!
شما ک مدعی هستید از چه روشی و ایده جدیدی برای آموزش کودکانتان و حتی خودتان استفاده میکنید ؟! الا اینکه تابع روش های تکراری هستید اما پدر ایشان آموزش قران به روش اشاره را ابداع کردند و اکنون در تمامی کشور این روش با استقبال فراوانی روبرو شده و در حال اجراست
ای کاش یک ملاک متقن و محکم از کودک آزاری میدادید
ای کاش یک تعریف درست از کودک آزاری میدادید و بعد به بررسی مثالهای واقعی پیرامون میپرداختید...
جای بسی تعجب که حفظ قرآن یک کودک را بعنوان کودک آزاری لابلای سیکس پک امثال آرات و ... گذاشتید و به خورد مخاطب میدهید ...
اگه واقعا مسلمونی بدون افراط و تفریط در هیچ مقوله ای حتی قرآن خوانی درست نیست.....
خصوصی زمانی هست که شما وارد زندگی دیگران بشی و جزییاتی از زندگیش رو منتشر کنی که کسی نمیدونه.
ضمن اینکه اگر مسئله خصوصی باشه، نهادی به نام «مقابله با کودک ازاری در بهزیستی» رو باید تعطیل کرد. اونجا دکور نیست که. برای مواردی از این دست تاسیس شده