مرد قصاب شکم باجناقش را پاره کرد! / حوضچه کشتارگاه غرق خون شد!
مرد قصاب وقتی در کشتارگاه با باجناقش درگیر شد با ضربه‌ای چاقو شکمش را پاره کرد!
رویداد۲۴ بهرام ۳۳ ساله آذرماه سال ۹۳ باجناق ۲۷ ساله اش به نام رضا را در کشتارگاهی در حوالی کهریزک کشت و همانجا بازداشت شد. وی به درگیری با باجناقش و قتل وی اعتراف کرد. مرد پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست ه اولیای دم به قصاص محکوم شد. حکم صادره در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد ه و قطعی شده بود و زمان زیادی تا اجرای حکم قصاص نمانده بود که این مرد با گذشت شش سال از جنایت توانست رضایت اولیای‌دم را جلب کند و از یک قدمی چوبه دار به زندگی برگردد.
وی دیروز از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
بیشتر بخوانید: ناگفته‌های خواهر ریحانه عامری از قتل خواهرش؛ ریحانه از پدرم آتو داشت!
در ابتدای جلسه وی به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: من و بهرام سال‌ها بود با هم باجناق بودیم. اگر چه مدتی بود از همسرم جدا شده بودم، اما درگیری من و باجناقم ارتباطی به این ماجرا نداشت. من وضع مالی خوبی داشتم، اما وضع مالی مالی رضا خوب نبود. ما در یک کشتارگاه در جنوب تهران کار می‌کردیم. او چند بار از من درخواست کمک کرده بود به همین خاطر به او گفتم حاضرم تعدادی از دام هایم را به او بدهم تا آن‌ها را کشتار کند و بفروشد و سپس پولم را به من برگرداند.
وی ادامه داد:، اما قبل از اینکه دام‌ها را به او بدهم چند نفر از آشنایان به من گفتند رضا حدود ۴۰۰ میلیون تومان بدهکار است و اگر دام هایم را به او بدهم نمی‌تواند پولم را برگرداند. به همین خاطر به او گفتم از تصمیمم منصرف شده ام. اما او از شنیدن این ماجرا عصبانی شد و این شروع درگیری ما با هم بود.
این متهم گفت: ما سر همین موضوع چند بار با هم بحث کردیم. آخرین بار برای صحبت کردن با باجناقم به کشتارگاه رفته بودم که با هم درگیر شدیم. ا و به رویم چاقو کشید و چند ضربه به من زد و من چاقو را از دستش گزفتم. همان موقع پای رضا سر خورد و به داخل حوضچه آهکی که در کشتارگاه قرار داشت افتاد. من چکمه به پا داشتم که به داخل حوضچه رفتم. پای من هم سرخورد و ناخواسته روی رضا افتادم و چاقو ناخواسته به شکم او برخورد کرد.
این متهم به قضات گفت: من واقعا قصد کشتن باجناقم را نداشتم و مرگ او اتفاقی رخ داد. به همین خاطر هم خانواده او حاضر به گذشت شدند. من حالا ۶ سال است که در زندان هستم واز قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند دن تا زودتر آزاد شوم و سر زندگی ام برگردم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی وی را به شش سال زندان با احتساب روز‌های بازداشت محکوم کردند. به این ترتیب بهرام به زودی آزاد می‌شود
وی دیروز از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
بیشتر بخوانید: ناگفته‌های خواهر ریحانه عامری از قتل خواهرش؛ ریحانه از پدرم آتو داشت!
در ابتدای جلسه وی به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: من و بهرام سال‌ها بود با هم باجناق بودیم. اگر چه مدتی بود از همسرم جدا شده بودم، اما درگیری من و باجناقم ارتباطی به این ماجرا نداشت. من وضع مالی خوبی داشتم، اما وضع مالی مالی رضا خوب نبود. ما در یک کشتارگاه در جنوب تهران کار می‌کردیم. او چند بار از من درخواست کمک کرده بود به همین خاطر به او گفتم حاضرم تعدادی از دام هایم را به او بدهم تا آن‌ها را کشتار کند و بفروشد و سپس پولم را به من برگرداند.
وی ادامه داد:، اما قبل از اینکه دام‌ها را به او بدهم چند نفر از آشنایان به من گفتند رضا حدود ۴۰۰ میلیون تومان بدهکار است و اگر دام هایم را به او بدهم نمی‌تواند پولم را برگرداند. به همین خاطر به او گفتم از تصمیمم منصرف شده ام. اما او از شنیدن این ماجرا عصبانی شد و این شروع درگیری ما با هم بود.
این متهم گفت: ما سر همین موضوع چند بار با هم بحث کردیم. آخرین بار برای صحبت کردن با باجناقم به کشتارگاه رفته بودم که با هم درگیر شدیم. ا و به رویم چاقو کشید و چند ضربه به من زد و من چاقو را از دستش گزفتم. همان موقع پای رضا سر خورد و به داخل حوضچه آهکی که در کشتارگاه قرار داشت افتاد. من چکمه به پا داشتم که به داخل حوضچه رفتم. پای من هم سرخورد و ناخواسته روی رضا افتادم و چاقو ناخواسته به شکم او برخورد کرد.
این متهم به قضات گفت: من واقعا قصد کشتن باجناقم را نداشتم و مرگ او اتفاقی رخ داد. به همین خاطر هم خانواده او حاضر به گذشت شدند. من حالا ۶ سال است که در زندان هستم واز قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند دن تا زودتر آزاد شوم و سر زندگی ام برگردم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی وی را به شش سال زندان با احتساب روز‌های بازداشت محکوم کردند. به این ترتیب بهرام به زودی آزاد می‌شود
خبر های مرتبط
چه داستان مسخره ای سرهم کرده تو عصبانی شدی و با چاقو زدیش و افتاده داخل حوضچه از باجناق فامیل نمیشه 
