آیا مصوبه مجلس یازدهم واقعا تحریمها را لغو میکند؟
یک کارشناس اقتصاد سیاسی بین الملل گفت: واقعیت این است که این طرح نه تنها موجب تقویت مواضع دولت نخواهد شد، بلکه جایگاه و مواضع ایران را به شدت دچار ضعف و مخاطره میکند. مهمتر اینکه موقعیت و قدرت مانور لابیهای عربی و اسرائیلی را که به شدت به دنبال جلوگیری از ورود آمریکا به برجام هستند را تقویت میکند.
رویداد۲۴ پس از ترور شهید محسن فخری زاده دانشمند کشورمان مجلس شورای اسلامی در اقدامی کلیات و جزئیات طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» را به تصویب رساندند اقدامی که با واکنشهای گستردهای در داخل روبرو شد. دولت میگوید این طرح بدون مشورت با دولت تصویب شده و این مصوبه مانع رفع تحریمها میشود. از سوی دیگر موافقان این طرح میگویند که بازی یک طرفه به پایان رسیده و طرف مقابل هم باید هزینه دهد. با این موجی از مخالفتها و حمایتها معلوم نیست در آینده سرنوشت این مصوبه چه خواهد شد و آیا در صورت اجرای آن در این شرایط حساس اوضاع به نفع ایران تمام خواهد شد یا ضرر آن؟ در همین راستا با دکتر علیرضا سلطانی استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد سیاسی بین الملل گفتگو کرده ایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
فرایند مناسبات ایران و آمریکا را پس از مسجل شدن انتخاب بایدن به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا چگونه ارزیابی میکنید؟
پس از مشخص شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا و پیدا شدن نشانههایی مبنی بر پیروزی جو بایدن در این انتخابات، این تصور تقویت شد که با استقرار دموکراتها در کاخ سفید، مشکلات تهران و واشنگتن و موضوع بازگشت آمریکا به برجام و همچنین رفع تحریمها در مسیر حل شدن قرار دارند. این تصور ناشی از شعارهای اعلامی بایدن مبنی بر بازگشت به برجام پیش از انتخابات سوم نوامبر در آمریکا بود که چندان هم نادرست نبود و به نظر میرسید و میرسد که بایدن در این زمینه جدی است، چون خود او به عنوان معاون رئیس جمهور آمریکا در دوره اوباما از طراحان آن به شمار میرفت و بارها از خروج ترامپ از برجام انتقاد کرده بود و این اقدام را به ضرر آمریکا و اعتبار آن دانسته بود. اما با گذشت زمان این تصور تا حد زیادی رنگ باخت چرا که عواملی در آمریکا و خارج از آن فعال شدند که در صدد کارشکنی و ایجاد مانع برای این مهم برآمدند.
با این وجود، اما معتقدم که یکی از دستورات اجرایی اولیه بایدن در بدو ورود به کاخ سفید بازگشت به این برجام خواهد بود، اما باید توجه داشت که این بازگشت لزوما به معنای رفع تحریمهای وضع شده علیه ایران در دوران دونالد ترامپ نیست چرا که بایدن متناسب با رفتار ایران و پیشرفت مذاکرات در حوزههای دیگر، فرآیند رفع این تحریمها به صورت برنامه ریزی شده و هدفمند دنبال خواهد کرد و از این فرصت نهایت بهره برداری را خواهد برد.
آیا تصویب طرح مجلس میتواند مسیر بازگشت آمریکا به برجام را تسهیل کند؟
شرایطی که ایران در حال حاضر تجربه میکند، تحت تاثیر تحریمهای اقتصادی بسیار شکننده و حساس است. وضعیت اقتصادی بسیار سخت و طاقت فرسا میباشد به گونهای که حتی با بازگشت آمریکا به برجام نیز انتظار میرود که فشارهای روانی به سرعت کاهش پیدا کند و شرایط اقتصادی به حالت عادی برگردد. چرا که شاهد فعال شدن جریانهای خارجی علیه ایران همزمان با استقرار جو بایدن در کاخ سفید خواهیم بود. همانطور که اشاره شد هدف این جریانها بالا بردن هزینههای بازگشت آمریکا به برجام و رفع تحریمها است. شاید اگر ترامپ همچنان در کاخ سفید حضور داشت این فشارها از سوی چنین جریانهایی وجود نداشت؛ چرا که آنها معتقد بودند با حضور ترامپ در کاخ سفید دیگر نیازی به اعمال فشار از سوی آنها نیست و خود ترامپ مسیر فشارها علیه ایران را در پیش خواهد گرفت. با وجود چنین فضا و شرایطی تصویب "طرح اقدام راهبردی ایران برای لغو تحریم ها" جای تأمل و تعجب دارد. هر چند باید بپذیریم جریانهایی در ایران وجود دارند که با بازگشت آمریکا به برجام و مذاکرات احتمالی بین تهران و واشنگتن موافق نیستند و برای تغییر فضای کنونی تلاش میکنند.
استدلال اصلی مخالفان دولت و طرفداران مجلس برای تصویب این طرح در این شرایط حساس چیست؟
اگر استدلال اصلی آنها قوی کردن دولت و بالا بردن قدرت چانه زنی برای بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریمها است که باید گفت چنین چیزی منطقی به نظر نمیرسد. زمان تصویب این طرح نیز جای سوال و ابهام دارد؛ شش ماه از عمر مجلس یازدهم میگذرد و این طرح میتوانست قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به تصویب نمایندگان مجلس برسد. اما واقعیت این است که جریان حاکم بر مجلس یازدهم احتمال پیروزی بایدن در انتخابات را بسیار کم میدانستند و گرنه زودتر از اینها دست به این اقدام میزدند. با این حال باور عمومی این است که این اقدام بر خلاف عنوان آن که طرحی راهبردی برای لغو تحریمها میباشد، نه تنها راهبردی نیست بلکه زمینه تداوم تحریمها و به تأخیر انداختن را دنبال میکند و در راستای منافع ملی نیست.
چه اهداف واقعی در پساپرده این حرکت وجود دارد؟
به نظر میرسد که اهداف سیاسی در اولویت باشند که به صورت ناشیانه، هیجانی و عیان بروز و ظهور پیدا کرد که تبعات آن میتواند خطراتی را متوجه منافع و وضعیت اقتصادی کشور کند. البته شاهد بودیم که پس از تصویب این طرح وضعیت اقتصادی و بازار چه واکنشی به این موضوع نشان داد. به باور موافقان این طرح موضع دولت ایران در قبال آمریکا و سیاستهای این کشور در بازگشت به برجام تقویت خواهد شد؛ اما واقعیت این است که این طرح نه تنها موجب تقویت مواضع دولت نخواهد شد، بلکه جایگاه و مواضع ایران را به شدت دچار ضعف و مخاطره میکند. مهمتر اینکه موقعیت و قدرت مانور لابیهای عربی و اسرائیلی را که به شدت به دنبال جلوگیری از ورود آمریکا به برجام هستند را تقویت میکند.
به تقویت موقعیت و قدرت لابیهای عربی و اسرائیلی در تصویب طرح مجلس اشاره کردید؛ چه عواملی سبب افزایش نفوذ و قدرت آنها در صورت اجرایی شدن این طرح خواهد شد؟
به این دلیل که پیام این اقدام و واکنشهایی که نهادهای مختلف حاکمیت در ایران به آن نشان دادند، به نوعی عیان کردن و رسمیت بخشیدن به وجود شکاف در ایران نسبت به برجام، رفع تحریم ها، سیاست ایران در حوزه خارجی و استقرار دولت جدید در آمریکا است. شاید اگر این طرح تصویب نمیشد فضای سیاسی ایران برای دولت جدید آمریکا و جریانهای سیاسی ضدایرانی در دنیا آنقدر آشکار و شفاف نمیشد. اما با تصویب این لایحه و مخالفتی که دولت و دیگر مجموعهها با آن داشتند عملا این موضوع به وجود شکاف در حاکمیت ایران دامن زد. چنین وضعیتی میتواند به نفع لابیهای مخالف بازگشت آمریکا به برجام و حتی مطلوب تیم سیاسی بایدن باشد تا دست این کشور را برای اقداماتی که حتی پیش بینی نمیکردند، بازتر کند.
اگر طرح مجلس یک تاکتیک هماهنگ شده، هدفمند و برنامه ریزی شده بین نهادهای حاکمیت بود شاید قابل دفاع بود چه اینکه دولت و تیم دیپلماسی میتوانست از آن برای چانه زنی در مذاکرات آینده استفاده کند، اما واقعیت این است که نوع موضع گیریها در حمایت و انتقاد از این طرح توسط مراجع رسمی کشور، پیام واضح و آشکاری به جهان مخابره کرده که در ایران همچنان وحدت نظر و اجماع نظری در مورد برجام و آینده ان وجود ندارد و این رفتار نمیتواند قابل اعتماد باشد و چرا که با تغییر دولت ممکن است سیاستهای ایران تغییر یابد؛ بنابراین باید اشاره کنم که این طرح موجب افزایش هزینه ها، سختتر شدن مسیر آمریکا برای بازگشت به برجام و از همه مهمتر رفع تحریمها خواهد بود.
بیشتر بخوانید: طرحی که به شکاف بیشتر دولت و مجلس یازدهم منجر شد/ دولت از اجرای مفاد طرح مجلس امتناع خواهد کرد؟
پس فرایند بازگشت آمریکا به برجام با این شرایط سخت خواهد بود؟
معتقدم که بازگشت آمریکا به برجام عملی خواهد شد، اما رفع تحریمها با این طرحها و اقدامات بسیار سخت و طاقت فرسا خواهد بود و مانع از این خواهد شد که ایران از فرصت پیروزی دموکراتها در انتخابات و خروج ترامپ از کاخ سفید با کمترین هزینه بهره برداری لازم را داشته باشد. لابی عربی ـ اسرائیلی به شدت به دنبال جلوگیری از تصمیم بایدن برای ورود به برجام است و در این مسیر از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نخواهد کرد؛ از ترور شهید فخری زاده گرفته تا اقدامات دیگر که میتواند بسیار مخاطره انگیزتر هم باشد. به همین دلیل انتظار میرود که جریانهای سیاسی در ایران در رقابتهای سیاسی داخلی خواسته یا ناخواسته، هدفمند و یا غیرهدفمند، آگاهانه و ناآگاهانه به تقویت مواضع و اهداف لابی عربی ـ اسرائیلی کمک نکنند و اجازه دهند مسیر و فرصتی که ایجاد شده با تدبیر و دیپلماسی دنیال شده و موانع و چالشهای جدید ایجاد نگردد.
در این برهه حساس پیش از پیش ضروری است تا منافع اقتصاد کلان کشور، وضعیت شکننده اقتصاد خانوادههای ایرانی در نظر گرفته شود؛ بنابراین باید مانع از آن شویم تا رقابتهای سیاسی برای انتخابات خردادماه ۱۴۰۰ کشور را با تهدید مواجه کند.
رویه مشخص ایران در این برهه زمانی حساس و پراهمیت باید مبتنی بر چه اصولی باشد تا زمینه تأمین حداکثر منافع کشور فراهم گردد؟
آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد حفظ برجام و حراست از آن است. مصوبه اخیر مجلس بر خلاف این مهم در صدد تضعیف و پایان دادن به آن است. برجام برای ایران مواهب و دستاوردهای زیادی داشته است اگرچه به سیاست خارجی دولت آقای روحانی این انتقاد وارد است که به اندازه جدیت و همت برای امضای برجام، در حفاظت و حراست از آن و به ثمر رساندن آن همت نشان نداد و خروج آمریکا از برجام را تسهیل کرد، اما واقعیت این است که برجام و مقاومت ایران برای حفظ آن پس از خروج آمریکا، سیاستها و برنامههای دولت ترامپ برای ایجاد اجماع جهانی علیه ایران را به هم ریخت.
فرایند مناسبات ایران و آمریکا را پس از مسجل شدن انتخاب بایدن به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا چگونه ارزیابی میکنید؟
پس از مشخص شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا و پیدا شدن نشانههایی مبنی بر پیروزی جو بایدن در این انتخابات، این تصور تقویت شد که با استقرار دموکراتها در کاخ سفید، مشکلات تهران و واشنگتن و موضوع بازگشت آمریکا به برجام و همچنین رفع تحریمها در مسیر حل شدن قرار دارند. این تصور ناشی از شعارهای اعلامی بایدن مبنی بر بازگشت به برجام پیش از انتخابات سوم نوامبر در آمریکا بود که چندان هم نادرست نبود و به نظر میرسید و میرسد که بایدن در این زمینه جدی است، چون خود او به عنوان معاون رئیس جمهور آمریکا در دوره اوباما از طراحان آن به شمار میرفت و بارها از خروج ترامپ از برجام انتقاد کرده بود و این اقدام را به ضرر آمریکا و اعتبار آن دانسته بود. اما با گذشت زمان این تصور تا حد زیادی رنگ باخت چرا که عواملی در آمریکا و خارج از آن فعال شدند که در صدد کارشکنی و ایجاد مانع برای این مهم برآمدند.
با این وجود، اما معتقدم که یکی از دستورات اجرایی اولیه بایدن در بدو ورود به کاخ سفید بازگشت به این برجام خواهد بود، اما باید توجه داشت که این بازگشت لزوما به معنای رفع تحریمهای وضع شده علیه ایران در دوران دونالد ترامپ نیست چرا که بایدن متناسب با رفتار ایران و پیشرفت مذاکرات در حوزههای دیگر، فرآیند رفع این تحریمها به صورت برنامه ریزی شده و هدفمند دنبال خواهد کرد و از این فرصت نهایت بهره برداری را خواهد برد.
آیا تصویب طرح مجلس میتواند مسیر بازگشت آمریکا به برجام را تسهیل کند؟
شرایطی که ایران در حال حاضر تجربه میکند، تحت تاثیر تحریمهای اقتصادی بسیار شکننده و حساس است. وضعیت اقتصادی بسیار سخت و طاقت فرسا میباشد به گونهای که حتی با بازگشت آمریکا به برجام نیز انتظار میرود که فشارهای روانی به سرعت کاهش پیدا کند و شرایط اقتصادی به حالت عادی برگردد. چرا که شاهد فعال شدن جریانهای خارجی علیه ایران همزمان با استقرار جو بایدن در کاخ سفید خواهیم بود. همانطور که اشاره شد هدف این جریانها بالا بردن هزینههای بازگشت آمریکا به برجام و رفع تحریمها است. شاید اگر ترامپ همچنان در کاخ سفید حضور داشت این فشارها از سوی چنین جریانهایی وجود نداشت؛ چرا که آنها معتقد بودند با حضور ترامپ در کاخ سفید دیگر نیازی به اعمال فشار از سوی آنها نیست و خود ترامپ مسیر فشارها علیه ایران را در پیش خواهد گرفت. با وجود چنین فضا و شرایطی تصویب "طرح اقدام راهبردی ایران برای لغو تحریم ها" جای تأمل و تعجب دارد. هر چند باید بپذیریم جریانهایی در ایران وجود دارند که با بازگشت آمریکا به برجام و مذاکرات احتمالی بین تهران و واشنگتن موافق نیستند و برای تغییر فضای کنونی تلاش میکنند.
استدلال اصلی مخالفان دولت و طرفداران مجلس برای تصویب این طرح در این شرایط حساس چیست؟
اگر استدلال اصلی آنها قوی کردن دولت و بالا بردن قدرت چانه زنی برای بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریمها است که باید گفت چنین چیزی منطقی به نظر نمیرسد. زمان تصویب این طرح نیز جای سوال و ابهام دارد؛ شش ماه از عمر مجلس یازدهم میگذرد و این طرح میتوانست قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به تصویب نمایندگان مجلس برسد. اما واقعیت این است که جریان حاکم بر مجلس یازدهم احتمال پیروزی بایدن در انتخابات را بسیار کم میدانستند و گرنه زودتر از اینها دست به این اقدام میزدند. با این حال باور عمومی این است که این اقدام بر خلاف عنوان آن که طرحی راهبردی برای لغو تحریمها میباشد، نه تنها راهبردی نیست بلکه زمینه تداوم تحریمها و به تأخیر انداختن را دنبال میکند و در راستای منافع ملی نیست.
چه اهداف واقعی در پساپرده این حرکت وجود دارد؟
به نظر میرسد که اهداف سیاسی در اولویت باشند که به صورت ناشیانه، هیجانی و عیان بروز و ظهور پیدا کرد که تبعات آن میتواند خطراتی را متوجه منافع و وضعیت اقتصادی کشور کند. البته شاهد بودیم که پس از تصویب این طرح وضعیت اقتصادی و بازار چه واکنشی به این موضوع نشان داد. به باور موافقان این طرح موضع دولت ایران در قبال آمریکا و سیاستهای این کشور در بازگشت به برجام تقویت خواهد شد؛ اما واقعیت این است که این طرح نه تنها موجب تقویت مواضع دولت نخواهد شد، بلکه جایگاه و مواضع ایران را به شدت دچار ضعف و مخاطره میکند. مهمتر اینکه موقعیت و قدرت مانور لابیهای عربی و اسرائیلی را که به شدت به دنبال جلوگیری از ورود آمریکا به برجام هستند را تقویت میکند.
به تقویت موقعیت و قدرت لابیهای عربی و اسرائیلی در تصویب طرح مجلس اشاره کردید؛ چه عواملی سبب افزایش نفوذ و قدرت آنها در صورت اجرایی شدن این طرح خواهد شد؟
به این دلیل که پیام این اقدام و واکنشهایی که نهادهای مختلف حاکمیت در ایران به آن نشان دادند، به نوعی عیان کردن و رسمیت بخشیدن به وجود شکاف در ایران نسبت به برجام، رفع تحریم ها، سیاست ایران در حوزه خارجی و استقرار دولت جدید در آمریکا است. شاید اگر این طرح تصویب نمیشد فضای سیاسی ایران برای دولت جدید آمریکا و جریانهای سیاسی ضدایرانی در دنیا آنقدر آشکار و شفاف نمیشد. اما با تصویب این لایحه و مخالفتی که دولت و دیگر مجموعهها با آن داشتند عملا این موضوع به وجود شکاف در حاکمیت ایران دامن زد. چنین وضعیتی میتواند به نفع لابیهای مخالف بازگشت آمریکا به برجام و حتی مطلوب تیم سیاسی بایدن باشد تا دست این کشور را برای اقداماتی که حتی پیش بینی نمیکردند، بازتر کند.
اگر طرح مجلس یک تاکتیک هماهنگ شده، هدفمند و برنامه ریزی شده بین نهادهای حاکمیت بود شاید قابل دفاع بود چه اینکه دولت و تیم دیپلماسی میتوانست از آن برای چانه زنی در مذاکرات آینده استفاده کند، اما واقعیت این است که نوع موضع گیریها در حمایت و انتقاد از این طرح توسط مراجع رسمی کشور، پیام واضح و آشکاری به جهان مخابره کرده که در ایران همچنان وحدت نظر و اجماع نظری در مورد برجام و آینده ان وجود ندارد و این رفتار نمیتواند قابل اعتماد باشد و چرا که با تغییر دولت ممکن است سیاستهای ایران تغییر یابد؛ بنابراین باید اشاره کنم که این طرح موجب افزایش هزینه ها، سختتر شدن مسیر آمریکا برای بازگشت به برجام و از همه مهمتر رفع تحریمها خواهد بود.
بیشتر بخوانید: طرحی که به شکاف بیشتر دولت و مجلس یازدهم منجر شد/ دولت از اجرای مفاد طرح مجلس امتناع خواهد کرد؟
پس فرایند بازگشت آمریکا به برجام با این شرایط سخت خواهد بود؟
معتقدم که بازگشت آمریکا به برجام عملی خواهد شد، اما رفع تحریمها با این طرحها و اقدامات بسیار سخت و طاقت فرسا خواهد بود و مانع از این خواهد شد که ایران از فرصت پیروزی دموکراتها در انتخابات و خروج ترامپ از کاخ سفید با کمترین هزینه بهره برداری لازم را داشته باشد. لابی عربی ـ اسرائیلی به شدت به دنبال جلوگیری از تصمیم بایدن برای ورود به برجام است و در این مسیر از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نخواهد کرد؛ از ترور شهید فخری زاده گرفته تا اقدامات دیگر که میتواند بسیار مخاطره انگیزتر هم باشد. به همین دلیل انتظار میرود که جریانهای سیاسی در ایران در رقابتهای سیاسی داخلی خواسته یا ناخواسته، هدفمند و یا غیرهدفمند، آگاهانه و ناآگاهانه به تقویت مواضع و اهداف لابی عربی ـ اسرائیلی کمک نکنند و اجازه دهند مسیر و فرصتی که ایجاد شده با تدبیر و دیپلماسی دنیال شده و موانع و چالشهای جدید ایجاد نگردد.
در این برهه حساس پیش از پیش ضروری است تا منافع اقتصاد کلان کشور، وضعیت شکننده اقتصاد خانوادههای ایرانی در نظر گرفته شود؛ بنابراین باید مانع از آن شویم تا رقابتهای سیاسی برای انتخابات خردادماه ۱۴۰۰ کشور را با تهدید مواجه کند.
رویه مشخص ایران در این برهه زمانی حساس و پراهمیت باید مبتنی بر چه اصولی باشد تا زمینه تأمین حداکثر منافع کشور فراهم گردد؟
آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد حفظ برجام و حراست از آن است. مصوبه اخیر مجلس بر خلاف این مهم در صدد تضعیف و پایان دادن به آن است. برجام برای ایران مواهب و دستاوردهای زیادی داشته است اگرچه به سیاست خارجی دولت آقای روحانی این انتقاد وارد است که به اندازه جدیت و همت برای امضای برجام، در حفاظت و حراست از آن و به ثمر رساندن آن همت نشان نداد و خروج آمریکا از برجام را تسهیل کرد، اما واقعیت این است که برجام و مقاومت ایران برای حفظ آن پس از خروج آمریکا، سیاستها و برنامههای دولت ترامپ برای ایجاد اجماع جهانی علیه ایران را به هم ریخت.
ترامپ پیش بینی میکرد با خروج از برجام، ایران نیز از برجام خارج شده و زمینه بازگشت تحریمهای سازمان ملل و شورای امنیت و در نتیجه ایجاد اجماع جهانی دوباره علیه ایران فراهم میشود، اما مقاومت ایران برنامه ترامپ را به هم ریخت به گونهای موجب شد راسا تحریمها علیه ایران را عملیاتی کند و در اعمال فشار و تحریم علیه ایران تنها بماند و برای اولین بار متحدین سنتی خود را هم از دست بدهد. خوشبختانه با وجود فشارهای داخلی و خارجی ایران در برجام ماند و از برجام برای مانعی برای مقابله با سیاستهای آمریکا استفاده کرد؛ بنابراین تاکنون حداقل استفاده برجام برای ایران، خنثی کردن تحرکات آمریکا برای ایجاد اجماع جهانی علیه ایران بوده است که این رویکرد باید تداوم پیدا کند.
در شرایط کنونی که بایدن قصد بازگشت به برجام را دارد باید از برجام برای محدود کردن تمایلات جهت مهار ایران استفاده کرد. در غیر این صورت و با خروج ایران از این توافق راه برای فشار بیشتر و اجماع جهانی علیه کشورمان باز خواهد شد و ممکن است ایران مجبور به پرداخت هزینه سنگینی برای کنترل و مهار این فشارها شود.
نکته مهمی که در این بین باید بدان اشاره کرد این است که در شرایط کنونی متحدان سنتی آمریکا یعنی اروپاییها و یا حتی چین و روسیه ممکن است از پایان برجام کنونی استقبال کنند تا شاید در آینده شرایط برای توافق بزرگتر و کلیتر فراهم شود. اگر ایران به حفظ برجام ادامه دهد مواضع دولت بایدن نیز نشان میدهد که آنها خود را برای بازگشت به این توافق متعهد میدانند. اما مساله دیگری که وجود دارد این است که با وجود فشار لابیها برای دولت او ایده آل این است که علاوه بر مساله هستهای ایران او به یک توافق جامع تری با ایران دست یابد که موضوعات دیگری، چون نفوذ منطقهای و برنامه موشکی ایران را نیز در بر گیرد. در این بین برجام شاید مانع از این شود تا دولت آمریکا به خواسته خود برسد.
نگاه کشورهای اروپایی به برجام و همکاری با تیم بایدن چگونه است؟
کشورهای اروپایی که دیگر ترامپ را در کاخ سفید نمیبینند و نگرانی از تشدید منازعات بین تهران و واشنگتن ندارند شاید بدشان نمیآید تا برجام به پایان برسد و به توافق جامعتر و کامل تری به کمک تیم بایدن و با توجه به فشارهای اقتصادی در داخل ایران دست یابند.
دلیل وجود چنین نگاهی در کشورهایی، چون چین و روسیه که به ایران نزدیکتر هستند چیست؟
روسیه و چین نیز شاید موافق از بین رفتن برجام کنونی باشند؛ چرا که با خروج ایران دو کشور دیگر تعهدی نسبت به تهران نداشته و نخواهند داشت. از طرفی با بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران نیز این دو کشور ایران را مقصر اصلی این شرایط معرفی خواهند کرد و اقدامی هم برای جلوگیری از بازگشت تحریمها علیه ایران انجام نخواهند داد. از همین رو ضرورت ایجاب میکند که ایران با توجه به مواضع آمریکا برای بازگشت به برجام این توافق را همچنان حفظ کند و دولت آمریکا را برای ورود به این توافق کمک کند. با وجود برجام هم مذاکرات احتمالی به موضوع هستهای محدود میشود و حداقل در یک مرحله چالش ایران و آمریکا حل میشود و این حل منوط به دیگر موضوعات نخواهد شد و این به تثبیت شرایط کنونی بین ایران و آمریکا کمک میکند.
در کنار این مسائل ایران چه مواضع و سیاستهای مهم دیگری باید اتخاذ کند که هزینه کمتری برای حفظ برجام پرداخت نماید؟
در حال حاضر بیشترین تلاشها برای هم زدن برجام از سوی کشورهای عربی صورت میگیرد. این در حالی است که در سالهای گذشته رژیم صهیونیستی بیشترین فشارها را در این زمینه وارد میکرد، اما اخیرا اتحاد نانوشتهای بین کشورهای عربی و اسرائیل پدید آمد که البته در ایجاد چنین اتحادی ایران نیز بی تاثیر نبوده است. اینکه دشمنی اعراب منطقه از اسرائیل به سمت ایران تغییر یافته یک ناکامی بزرگ برای سیاست خارجی ایران به حساب میآید. با این وجود زمینه از هم گسستن این اتحاد میتواند بازگرداندن اعتماد و اطمینان کشورهای عربی به ایران باشد. ریشه اصلی مشکلات خارجی ایران در سالهای اخیر در منطقه و در بین کشورهای عربی منطقه خلیج فارس است.
نکته مهمی که در این بین باید بدان اشاره کرد این است که در شرایط کنونی متحدان سنتی آمریکا یعنی اروپاییها و یا حتی چین و روسیه ممکن است از پایان برجام کنونی استقبال کنند تا شاید در آینده شرایط برای توافق بزرگتر و کلیتر فراهم شود. اگر ایران به حفظ برجام ادامه دهد مواضع دولت بایدن نیز نشان میدهد که آنها خود را برای بازگشت به این توافق متعهد میدانند. اما مساله دیگری که وجود دارد این است که با وجود فشار لابیها برای دولت او ایده آل این است که علاوه بر مساله هستهای ایران او به یک توافق جامع تری با ایران دست یابد که موضوعات دیگری، چون نفوذ منطقهای و برنامه موشکی ایران را نیز در بر گیرد. در این بین برجام شاید مانع از این شود تا دولت آمریکا به خواسته خود برسد.
نگاه کشورهای اروپایی به برجام و همکاری با تیم بایدن چگونه است؟
کشورهای اروپایی که دیگر ترامپ را در کاخ سفید نمیبینند و نگرانی از تشدید منازعات بین تهران و واشنگتن ندارند شاید بدشان نمیآید تا برجام به پایان برسد و به توافق جامعتر و کامل تری به کمک تیم بایدن و با توجه به فشارهای اقتصادی در داخل ایران دست یابند.
دلیل وجود چنین نگاهی در کشورهایی، چون چین و روسیه که به ایران نزدیکتر هستند چیست؟
روسیه و چین نیز شاید موافق از بین رفتن برجام کنونی باشند؛ چرا که با خروج ایران دو کشور دیگر تعهدی نسبت به تهران نداشته و نخواهند داشت. از طرفی با بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران نیز این دو کشور ایران را مقصر اصلی این شرایط معرفی خواهند کرد و اقدامی هم برای جلوگیری از بازگشت تحریمها علیه ایران انجام نخواهند داد. از همین رو ضرورت ایجاب میکند که ایران با توجه به مواضع آمریکا برای بازگشت به برجام این توافق را همچنان حفظ کند و دولت آمریکا را برای ورود به این توافق کمک کند. با وجود برجام هم مذاکرات احتمالی به موضوع هستهای محدود میشود و حداقل در یک مرحله چالش ایران و آمریکا حل میشود و این حل منوط به دیگر موضوعات نخواهد شد و این به تثبیت شرایط کنونی بین ایران و آمریکا کمک میکند.
در کنار این مسائل ایران چه مواضع و سیاستهای مهم دیگری باید اتخاذ کند که هزینه کمتری برای حفظ برجام پرداخت نماید؟
در حال حاضر بیشترین تلاشها برای هم زدن برجام از سوی کشورهای عربی صورت میگیرد. این در حالی است که در سالهای گذشته رژیم صهیونیستی بیشترین فشارها را در این زمینه وارد میکرد، اما اخیرا اتحاد نانوشتهای بین کشورهای عربی و اسرائیل پدید آمد که البته در ایجاد چنین اتحادی ایران نیز بی تاثیر نبوده است. اینکه دشمنی اعراب منطقه از اسرائیل به سمت ایران تغییر یافته یک ناکامی بزرگ برای سیاست خارجی ایران به حساب میآید. با این وجود زمینه از هم گسستن این اتحاد میتواند بازگرداندن اعتماد و اطمینان کشورهای عربی به ایران باشد. ریشه اصلی مشکلات خارجی ایران در سالهای اخیر در منطقه و در بین کشورهای عربی منطقه خلیج فارس است.
ایران باید در راستای حل و فصل مشکلات خود با غرب و آمریکا تلاش کند تا اعتماد و اطمینان کشورهای عربی منطقه را جلب کند و موجبات از بین بردن رویکرد تخاصمی این کشورها را نسبت به خود رفع کند تا در نهایت از بار فشارهای غرب علیه ایران کاسته شود. در واقع رمز کاهش فشارهای آمریکا و غرب علیه ایران در گرو این مساله است که سیاست کشورهای عربی منطقه نسبت به ایران دچار تغییر شود و تعامل موجبات همکاریهای جدید را فراهم آورند. در صدر این کشورها نیز عربستان سعودی قرار دارد. تاکید میشود کلید کاهش فشارهای حداکثری علیه ایران در منطقه و در گرو بازتعریف مناسبات منطقهای به خصوص عربستان سعودی است.
علاوه بر این ایران به جای اینکه با طرح مسائل مثل خروج از برجام به سمت خراب کردن ارتباطات نیم بند خود با اروپا و غلتاندن آنها به دامن آمریکا و اسرائیل حرکت کند، باید تلاش کند تا تعاملات و ساز و کارهایی که در دو سال اخیر و پس از خروج آمریکا از برجام با اروپا داشته، ادامه دهد و در پی فعال کردن مکانیزم هایی، چون اینستکس برای تراکنشهای مالی باشد. استفاده از ظرفیت کشورهای اروپایی برای تشویق هر چه بیشتر آمریکا برای بازگشت به برجام و رفع موثر و سریع تحریمها میتواند از جمله سیاستهای دیگری باشد که ایران میتواند آن را دنبال کند. کشورهای اروپایی تا به امروز حداقل به ظاهر هم شده خود را متعهد به بندهای این توافق دانسته اند. رایزنی با لابی روسیه و چین نیز از دیگر موارد مهم است و در چند ماه آینده ایران باید با آنها تعامل داشته باشد. استفاده از کارت این دو کشور برای بازگشت آمریکا به برجام میتواند برای ایران مهم به شمار رود.
در کنار این موارد اقدامات اعتمادساز و اطمینان ساز از سوی ایران در یک فرآیند زمانی ۴ تا ۶ ساله برای بنگاهها و شرکتهای تجاری و اقتصادی خارجی نیز قابل توجه است. یکی از انتقاداتی که به برجام وارد میشد این بود که نتوانست زمینه بازگشت شرکتها و بنگاههای خارجی به ایران رافراهم کند. این انتقاد درست است، اما واقعیت این است برجام و زمان کوتاه اجرای آن نتوانست اعتماد بانکها و بنگاههای بین المللی را برای بازگشت به ایران کاملا ایجاد کند. این مساله با آمدن ترامپ و خروج آمریکا از برجام به تأیید رسید؛ بنابراین میتوان دریافت که چنین ذهنیتی در شرایط فعلی هم بنگاههای اقتصادی را تحت تأثیر خود قرار داده است. اگر رفتارها، رویکردها و سیاستهای ایران به گونهای باشد که بنگاههای اقتصادی نسبت به بازگشت آمریکا به برجام بی اعتماد باشند در صورت بازگشت آمریکا به برجام و اعلام ظاهری رفع تحریمها عملا اقدامی از سوی آنها برای سرمایه گذاری صورت نخواهد گرفت.
علاوه بر این ایران به جای اینکه با طرح مسائل مثل خروج از برجام به سمت خراب کردن ارتباطات نیم بند خود با اروپا و غلتاندن آنها به دامن آمریکا و اسرائیل حرکت کند، باید تلاش کند تا تعاملات و ساز و کارهایی که در دو سال اخیر و پس از خروج آمریکا از برجام با اروپا داشته، ادامه دهد و در پی فعال کردن مکانیزم هایی، چون اینستکس برای تراکنشهای مالی باشد. استفاده از ظرفیت کشورهای اروپایی برای تشویق هر چه بیشتر آمریکا برای بازگشت به برجام و رفع موثر و سریع تحریمها میتواند از جمله سیاستهای دیگری باشد که ایران میتواند آن را دنبال کند. کشورهای اروپایی تا به امروز حداقل به ظاهر هم شده خود را متعهد به بندهای این توافق دانسته اند. رایزنی با لابی روسیه و چین نیز از دیگر موارد مهم است و در چند ماه آینده ایران باید با آنها تعامل داشته باشد. استفاده از کارت این دو کشور برای بازگشت آمریکا به برجام میتواند برای ایران مهم به شمار رود.
در کنار این موارد اقدامات اعتمادساز و اطمینان ساز از سوی ایران در یک فرآیند زمانی ۴ تا ۶ ساله برای بنگاهها و شرکتهای تجاری و اقتصادی خارجی نیز قابل توجه است. یکی از انتقاداتی که به برجام وارد میشد این بود که نتوانست زمینه بازگشت شرکتها و بنگاههای خارجی به ایران رافراهم کند. این انتقاد درست است، اما واقعیت این است برجام و زمان کوتاه اجرای آن نتوانست اعتماد بانکها و بنگاههای بین المللی را برای بازگشت به ایران کاملا ایجاد کند. این مساله با آمدن ترامپ و خروج آمریکا از برجام به تأیید رسید؛ بنابراین میتوان دریافت که چنین ذهنیتی در شرایط فعلی هم بنگاههای اقتصادی را تحت تأثیر خود قرار داده است. اگر رفتارها، رویکردها و سیاستهای ایران به گونهای باشد که بنگاههای اقتصادی نسبت به بازگشت آمریکا به برجام بی اعتماد باشند در صورت بازگشت آمریکا به برجام و اعلام ظاهری رفع تحریمها عملا اقدامی از سوی آنها برای سرمایه گذاری صورت نخواهد گرفت.
اگر اعتماد این شرکتها و بنگاههای اقتصادی نسبت به ایران جلب شود خود آنها در نهایت به یک لابی قدرتمندی تبدیل خواهند شد که به دولتهای اروپایی و آمریکا فشار وارد کنند که محدودیتها و فشارها علیه ایران را کنار بگذارند تا امکان بازگشتشان به ایران فراهم شود. واقعیت این است که بخشی از عدم بازگشت شرکتهای اقتصادی به ایران ناشی از بی اعتمادی آنها به ایران بوده است. بخش مهم دیگر آن این بود که پیام و رویکرد قابل مشخص و موثری از دولتهای خود برای بازگشت به ایران دریافت نکرده اند.
اقدام دیگری که انجام آن در ماههای آینده ضروری است استفاده رسانهای ایران برای بیان مواضع است. حقانیت و مظلومیت ایران در قبال برجام باید با استفاده از ظرفیت رسانهای مطرح شود. برای افکار بین المللی این گونه باید القا شود که جمهوری اسلامی ایران علی رغم آمریکا همواره به تعهدات خود پایبند بوده و طرفدار حل مسالمت آمیز مسائل و تنشهای منطقهای بوده است. استفاده از تریبونهای داخلی و بین المللی در راستای بیان چنین مواضعی در نهایت منجر به تقویت موضع ایران خواهد شد.
در پایان جمع بندی خود را بفرمایید؟
رفتار ایران در ماههای آینده برای گذار از این شرایط سخت بسیار مهم است. این رفتار قطعا باید فعال مدبرانه و توام با ابتکار عمل باشد و از هرگونه رفتارهای هیجانی و احساسی به دور باشد. نگاه صفر و صدی باید کنار گذاشته شود و به برجام به عنوان فرصتی برای عبور از فشارهای حداکثری نگاه شود. قطعا در این مسیر عوامل و جریانهای زیادی کارشکنی خواهند کرد، اما مهم رفتار واقعی و عملی ایران است. منافع ملی، کلان و پایدار کشور نباید قربانی رقابتهای سیاسی زودگذر شود.
اقدام دیگری که انجام آن در ماههای آینده ضروری است استفاده رسانهای ایران برای بیان مواضع است. حقانیت و مظلومیت ایران در قبال برجام باید با استفاده از ظرفیت رسانهای مطرح شود. برای افکار بین المللی این گونه باید القا شود که جمهوری اسلامی ایران علی رغم آمریکا همواره به تعهدات خود پایبند بوده و طرفدار حل مسالمت آمیز مسائل و تنشهای منطقهای بوده است. استفاده از تریبونهای داخلی و بین المللی در راستای بیان چنین مواضعی در نهایت منجر به تقویت موضع ایران خواهد شد.
در پایان جمع بندی خود را بفرمایید؟
رفتار ایران در ماههای آینده برای گذار از این شرایط سخت بسیار مهم است. این رفتار قطعا باید فعال مدبرانه و توام با ابتکار عمل باشد و از هرگونه رفتارهای هیجانی و احساسی به دور باشد. نگاه صفر و صدی باید کنار گذاشته شود و به برجام به عنوان فرصتی برای عبور از فشارهای حداکثری نگاه شود. قطعا در این مسیر عوامل و جریانهای زیادی کارشکنی خواهند کرد، اما مهم رفتار واقعی و عملی ایران است. منافع ملی، کلان و پایدار کشور نباید قربانی رقابتهای سیاسی زودگذر شود.
منبع: خبرآنلاین
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط