تاریخ انتشار: ۱۲:۴۱ - ۲۸ آذر ۱۳۹۹
رویداد‌۲۴ گزارش می‌دهد؛

به مناسبت ده سالگی بهار عربی/ چرا روند دموکراسی در خاورمیانه به بن بست می‌خورد؟

نشریه اکونومیست به مناسبت دهمین سالگرد بهار عربی یادداشتی منتشر کرده و در آن چرایی شکست روند دموکراسی در خاورمیانه را تشریح کرده است.

به مناسبت ده سالگی بهار عربی/ چرا دموکراسی در خاورمیانه به بن بست می‌خورد؟
رویداد۲۴بهار عربی در منطقه خاورمیانه با خودسوزی جوان دستفروش تونسی در ۱۷ دسامبر سال ۲۰۱۰ میلادی در اعتراض به توقیف کالاهایش و تحقیری که یک مامور زن شهرداری به او روا داشته بود جرقه زد. مرگ «محمد بو عزیزی» آغازگر انقلابی در تونس و در ادامه وقوع سلسله انقلاب‌هایی در منطقه شد که به بهار عربی معروف شد. بهار عربی کشورهای بسیاری در منطقه را تحت تاثیر خود قرار داد. از مصر و لیبی و سوریه تا یمن و بحرین. در برخی از این کشورها جای دیکتاتوری پیشین را دیکتاتوری با مشت محکم‌تر گرفته است و در کشور دیگری بهار عربی جز جنگ و ویرانی و خونریزی حاصل دیگری نداشته.

اکونومیست به مناسبت دهمین سالگرد وقوع بهار عربی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا از همین نقطه آغاز کرده و نوشت: محمد بوعزیزی فریاد می‌زد که انتظار دارید من چطور زندگی کنم و در حالی که فریاد می‌زد خود را مقابل ساختمان فرمانداری به آتش کشید. اقدام او منطقه را تکان داد و میلیون‌ها نفر دیگر نیز به همین مرحله رسیدند. آن‌ها علیه سرکوب و ظلم رهبران و دولت‌های فاسدشان شوریدند. اعتراضاتی که به سرنگونی دیکتاتور‌ها در چهار کشور منجر شد؛ مصر، لیبی؛ تونس و یمن.

مساله‌ای که آن زمان مطرح بود این بود که آیا این اتفاق آغازگر دموکراسی در جهان عرب خواهد بود؟

یک دهه بعد یعنی امروز البته هیچ جشنی به مناسبت ده سالگی بهار عربی برگزار نمی‌شود. تنها یکی از این انقلاب‌ها به تجربه دموکراتیک ختم شده: تونس. انقلاب‌ مصر به کودتایی نظامی منجر شد. لیبی و یمن وضعیتی بدتر از گذشته دارند و سوریه عملا به خاک و خون کشیده شد. بهار عربی به سرعت به زمستانی تلخ بدل شد که بسیاری از مردم منطقه را ناامید کرد.

به نوشته اکونومیست، از آن زمان تاکنون چیز‌های زیادی تغییر کرده، اما نه تغییراتی رو به بهتر شدن اوضاع. جهان عرب از امنیت فاصله بیشتری گرفته. قیمت نفت کاهش چشم گیری داشته و حتی پتروشیمی‌ها نیز نمی‌توانند سرمایه لازم برای پرداخت یارانه و حقوق مشاغل دولتی را فراهم کنند. سران بسیاری از کشور‌ها دچار پارانویا و ظلم فزاینده شده‌اند.

محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی بستگان خود را در حصر کرده. عبدالفتاح السیسی در مصر مطبوعات را خفه کرده و جامعه مدنی مصر را در هم کوبیده.

تنها درسی که مستبدین جهان عرب از بهار عربی گرفته‌اند این است که باید هر جرقه مخالفتی را به سرعت سرکوب کنند مبادا این جرقه به یک آتش بزرگ بدل شود.

منطقه از ده سال پیش آزادی کمتری دارد و احتمالا خشم بیشتری. خاورمیانه با جنگ‌های متعدد، جهاد، بحران پناهندگان و کرونا متزلزل شده. فعالان منطقه معتقدند مردم کشور‌های عربی دیگر نمی‌توانند مانند گذشته بدبختی را تحمل کنند و اعتماد به نفس بیشتری برای ایجاد تغییرات دارند.


بیشتر بخوانید:پشت پرده عادی سازی روابط با اسرائیل/ آیا بن زاید می‌خواهد بن سلمان را از دور خارج کند؟


آتش بهار عربی هرگز خاموش نشده بلکه به زیرخاکستر منتقل شده است. هیچ اسمی برای تظاهرات سراسری مردم کشور‌های عربی در سال ۲۰۱۹ گذاشته نشده، اما این اعتراضات به اندازه بهار عربی سران کشور‌های خاورمیانه را تغییر داده است.

متاسفانه کشور‌هایی که در سال ۲۰۱۹ دچار تکانه‌های اعتراضی شدند (الجزایر، عراق، لبنان و سودان) فقط اندکی بهتر از کشور‌های دستخوش تغییر در بهار عربی عمل کرده‌اند.

چرا راه دموکراسی در خاورمیانه بسته است؟

آیا آنطور که برخی ادعا می‌کنند، اعراب نمی‌توانند از دموکراسی برخوردار باشند؟ برخی با کمال تاسف معتقدند ژنرال‌های نظامی منطقه خاورمیانه از نظر سیاسی بیش از حد جا افتاده‌اند و امکان هر گشایشی را از بین برده‌اند. برخی می‌گویند فشار گروه‌های اسلام‌گرا با تکثرگرایی لازم برای دموکراسی در تناقض است.

سوال اینجاست آیا در تونس به برکت اسلام‌گرایان عمل‌گرا و ژنرال‌هایی که ظاهرا یاد گرفته‌اند از سیاستمداران منتخب مردم اطاعات کنند، دموکراسی برقرار شده؟

کونومیست می‌نویسد: ابرای پاسخ به این سوال هنوز زود است. بذر دموکراسی مدرن هنوز در جهان عرب کاشته نشده است. شهروندان کشور‌های عربی تشنه انتخاب حاکمانی‌ هستند که به اندازه دیگر جا‌های جهان قوی باشند. چیزی که آن‌ها بیش از همه نیاز دارند نهاد‌های مستقل، دانشگاه، رسانه، گروه‌های مدنی و از همه این‌ها مهمتر مساجد و دادگاه‌های مستقلی است که به دور از دولت رشد و تکامل پیدا کرده باشند.

تنها در این صورت است که می‌توان فضایی را برای یک شهروند آگاه برای ایجاد تغییرات فراهم کرد. فقط در این صورت است که مردم اختلافات سیاسی شان را می‌پذیرند و به صورت صلح آمیز آنها را حل و فصل می‌کنند.

این نهاد‌ها به آزادی مجادله میان جهان عرب کمک خواهند کرد. مدارس منطقه به جای تمرکز بر آموزش تفکر انتقادی، ریشه این تفکرات را خشکانده‌اند. رسانه‌ها و مساجد طوطی وار خط دولت را دنبال می‌کنند. مستبدین به دنبال هدایت شبکه‌های اجتماعی‌اند. همه این‌ها باعث ایجاد عدم اعتماد به اطلاعات آن‌ها شده است.

تئوری توطئه در جهان عرب تقوبت شده. اعراب به لطف فساد و رشوه و اتلاف منابعی که در جریان است، نه تنها به دولت‌هایشان بلکه به همدیگر نیز بی اعتمادند.

فساد اعتماد به دولت را تضعیف کرده. تعداد کمی از مردم کشوره‌های عربی از دولت انتظار اقدام در جهت خیر عمومی دارند. استبداد مردم را به سمت سیاست با حاصل جمع صفر سوق داده است: اگر دیگر گروه قدرت را در دست بگیرد، همه منابع مالی و مشاغل دولتی را از آن خود خواهد کرد.

مخالفان افراطی‌هایی خوانده می‌شوند که خواستار مرگ هم وطنانشان هستند.

در چنین خاک سوخته‌ای جای تعجب نیست که ریشه دموکراسی خشکانده شود. اما در بلند مدت روش‌هایی برای بارور کردن این خاک وجود دارد. ارتقای تحصیلات یکی از حیاتی‌ترین این روش هاست. دموکراسی‌ها باید از دانشجویان عرب استقبال بیشتری بکنند. آنتن‌ها باید روزنامه نگاران عرب، فعالان حقوق بشر و ان جی او‌های عربی را تقویت کنند.

فرهنگ تکثر گرایی برای رشد نیاز به زمان دارد، اما وضع موجود همان طور که دستفروش تونسی نا امیدانه فریاد میزد. ناپایدار است.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما