چند صدایی قدرت بازی جمهوری اسلامی را تحتالشعاع قرار داده است/ مسائل ایران و عربستان بعد ازانتخابات حلوفصل میشود
رویداد۲۴ صادق خرازی، سفیر پیشین ایران در فرانسه و معاون اسبق وزیر امور خارجه ایران درباره آینده برجام، سیاستهای آمریکا در منطقه، مناسبات ایران با همسایهها و آینده روابط ایران و عربستان میگوید: آمریکاییها در دو مسئله با ما اختلاف دارند؛ یک مورد اختلاف در برجام است که ما میتوانیم در این خصوص با آمریکاییها وارد گفتگو بشویم. خود آنها میدانند که از برجام خارج شدهاند و ورود به برجام نیز باید توسط خودشان انجام بگیرد. مسئله دوم نیز مسئله اسرائیل و محور مقاومت است و امنیتی ضمنی برای اسرائیل میخواهند. اسرائیلیها همواره میخواهند با دشمنی فرضی زندگی کنند و اگر به امنیتی ضمنی برسند هویت خود را از دست میدهند.
وی در خصوص عکس العمل ایران در برابر سیاستهای بایدن میافزاید: متأسفانه چندصدایی منتشر شد و هر دو تفکر اشتباه کردند. هم تفکری که میگفت اگر بایدن بیاید همهچیز درست و گلوبلبل خواهد شد و هم تفکری که بایدن را میراثخوار و ادامهدهنده تفکر آمریکایی ایدئولوژیک میدید. این نگاهها تا حدی قدرت بازی جمهوری اسلامی را تحتالشعاع قرار داده است. آمریکا باید در ایران با زبانی واحد روبرو شود، ولی هنوز صدا و زبان واحدی در داخل کشور ما وجود ندارد.
متن گفت وگوی خبرنگار شفقنا آینده با آقای صادق خرازی را میخوانید:
_ با توجه به استقرار دولت جدید آمریکا در کاخ سفید فکر میکنید چه سیاستهایی در خصوص کشورهای عربی و اسلامی خاورمیانه اتخاذ خواهد شد؟ در عمر دو ماهه دولت بایدن مسئله برجام مطرح شد، ولی با کشوقوس همراه بود. بحث چگونگی رفتار با عربستان و اسرائیل نیز مطرح است. آیا دولت جدید آمریکا در خصوص منطقه خاورمیانه تغییر رویکرد اساسی خواهد داشت؟ آیا بایدن به دنبال نظم جدیدی در خاورمیانه است؟ آیا در چهار سال آینده تحولاتی در خاورمیانه رخ خواهد داد؟
سیاست خارجی آقای بایدن در چهل سال گذشته نزدیکترین سیاست به ایران خواهد بود
من میخواهم واقعبینانه و مثبت صحبت کنم. شاید برخی نظر مثبت من را برنتابند و یا به صورتی انتزاعی روی آن داوری کنند. معتقدم در میان دولتهایی که در آمریکا بودند سیاست خارجی آقای بایدن در چهل سال گذشته نزدیکترین سیاست به ایران خواهد بود، ولی به شرطی که ما طرف مقابل خود را بفهمیم و بشناسیم. اینکه میگویم نزدیکتر است به این معنی نیست که آنها عاشق چشم و ابروی جمهوری اسلامی باشند یا مبانی ایدئولوژیک انقلاب اسلامی را درک کرده باشند بلکه شرایط ما و آمریکاییها در منطقه بهگونهای است که آمریکا امروز میتواند نزدیکترین سیاست را به ایران داشته باشد. به چند دلیل؛ آمریکاییها امروز در سیاست داخلی خود گرفتارشدهاند.
اولین بار است که آمریکایی که همیشه از ایدئولوژی لیبرال دموکراسی بهعنوان مبانی بزرگ دموکراسی در جهان یاد میکرد و در مراسم تحلیف روسای جمهور فرق نمیکرد چه جمهوریخواه و چه دموکرات بحث مهمی داشتند که دموکراسی آمریکا بزرگترین موهبت خداوندی است و از جمهوری افلاطون تا به این لحظه این موقعیت منحصربهفرد را در هیچ کجای دنیا شاهد نبودند. امروز این دموکراسی شکننده شده است و برای اولین بار آقای بایدن میگوید ما در معرض آسیب جدی و شکست ارزشهای دموکراسی در آمریکا هستیم.
ترامپ میتواند تهدیدی اساسی برای چهار سال دیگر باشد
این حرف زیادی است و شعار نیست و نشان میدهد آمریکا به جامعهای دوقطبی تبدیلشده و این دوقطبی در تضاد و تعارض با یکدیگر هستند. یک جبهه ترامپ و یک جبهه بایدن است. آقای ترامپ میتواند تهدیدی اساسی برای چهار سال دیگر باشد. امروز آقای ترامپ توانسته است حزب جمهوریخواه را احیا کند و نشست کنگره حزب جمهوریخواه نشان داد که ایشان هنوز حرف برای گفتن دارد و مهمتر اینکه آقای ترامپی که شکستخورده است از تمام روسای جمهور در تاریخ یکصد ساله امریکا رأی بیشتری دارد و رأی بازنده انتخابات از همه روسای جمهور قبلی بیشتر بود و این آمریکا امروز در مسائل داخلی خود نکته مهمی دارد.
مسئله مهمتر از آن موضوع کرونا است. آقای بایدن قولهایی به مردم داده است که باید اینها را عملی کند. در سیاست خارجی به دنبال درگیری نیستند و در سیاست خارجی چند هدف دارند؛ یکی بازگشت به کنوانسیونهای بینالمللی است که آنها را میراث تمدن تاریخ معاصر بشری میدانند و خروج از آن را به ضرر آمریکا میدانند. به همین دلیل بایدن با حفظ همه شئون امنیت ملی و منافع ملی آمریکا رجعتی به سمت نگاه بینالمللی دارد و دولت آمریکا در ابعاد سیاست خارجی خود نگاهی بینالمللی ترسیم میکند.
برای آمریکا موضوع چین یک دغدغه مهم و اساسی است
موضوع مهمتر از آن موضوع چین است. برای آمریکا موضوع چین یک دغدغه مهم و اساسی است و نمیتواند چین را رها کند. برخی بهمثابه اقتصادی با چین مشکل دارند و برخی بهعنوان تهدید امنیت ملی با این کشور مشکل دارند. نگاه آمریکای بایدن به چین با تهدید امنیت ملی، امنیت اقتصادی و تهدید امنیت شغلی در آمریکا همراه است و خود را در تعارض و درگیری استراتژیک با چین میبیند. البته چینیها مسئله را اینطور نمیبینند و تا جایی که در توان خود بدانند مبحث را به سمت اختلافات استراتژیک در تکنولوژی میبرند و آنها اختلافات استراتژیک با چین را در تمام مسائل ازجمله حقوق بشر، سلاحهای غیرمتعارف، توسعه اقتصادی چین و نابودی اقتصادهای کوچک دنیا و بازارهای مختلفی که چین در آنها نفوذ کرده و … میبرند و در تمام ابعاد با چین مسئله دارند و بعد مسئله روسیه است و امروز دغدغههایی از این دست فراهمشده است و این نشانهها در دو جبهه جهانی کاملاً مشخص است. اینها اولویتهای آقای بایدن است.
آقای بایدن میخواهد تا جاییکه میشود در خاورمیانه درگیر نشود. برای اولین بار در تاریخ دیپلماسی آمریکا رئیسجمهور آمریکا بعد از دو ماه با نخستوزیر اسرائیل صحبت کرد. درحالیکه رئیسجمهور آمریکا در روز اول یا دوم با نخستوزیر اسرائیل صحبت میکند.
_ دلیل این رفتار چه بود؟ آیا این مسئله نشاندهنده عمیق شدن شکاف بین آمریکا و اسرائیل است؟
اولویت اول بایدن مهار پاکستان است نه ایران
آمریکاییها غروری دارند و برخی معتقدند اسرائیل در تمامی اجزای آمریکا دخالت میکند و کرده است. تفکری در آمریکا وجود دارد که میپرسد تا کجا و چقدر باید هزینه اسرائیل را بدهیم؟! از دنیای اسلام دور شدهایم. اگر دقت کنید ما اوباما را به سمت نگاههای انتزاعی هل دادیم. اوباما به دانشگاه الازهر مصر رفت و اولین سخنرانی تاریخی باراک حسین اوباما در الازهر مصر بود و وقتی وارد مسجد الازهر شد مثل مسلمانان کفشهای خود را درآورد و با پای بدون کفش رفت و احترام گذاشت. دولت بایدن و سیاست خارجی بلینکن و تیم امنیت ملی او همه در مورد اعراب متفقالقول هستند. با عربستان سعودی در موضوع یمن مشکل دارند. با امارات مشکل دارند و در قبال عراق نیز عقیده دارند که هر چه زودتر باید عراق را به مردم این کشور تحویل بدهیم و باید دوره گذاری منطقی داشته باشیم.
در مورد افغانستان عقیده دارند مذاکره با طالبان بیخود بود. در خصوص پاکستان اولویت اول بایدن مهار این کشور است نه ایران. ایشان معیار و مدار تندروی اسلامی و رادیکالیسم اسلامی را در مدارس دینی پاکستان میداند و میگوید همان جریان فقهی که از سلفیسم و مکتب ابن تمیمه وارد سلفیسم سیاسی شده است و سلفیسم سیاسی آمده و اندام اندیشه سیاسی را در دنیای اسلام گرفته و ابوالعلی معدودی، متفکر بزرگ پاکستانی یکی از مبشران و مروجان اصلی این تفکر بوده از پاکستان است. او سقوط «امپایر استیت» و جریان یازده سپتامبر را از پاکستان میبیند و تمام درگیریهای تاریخی و مذهبی را از پاکستان میبیند و میداند که عربستان تنها پشتوانه مالی این جریانها است و پشتوانه فکری و عملیاتی آنها از پاکستان است.
_ آیا حمایتها از جریان سلفی در پاکستان پشتوانه سیستماتیک دارد؟
«مدارس حقانی در پاکستان زنجیره مروجان و مبشران تفکر سلفی هستند»
همینکه در ارتش پاکستان و در سازمان اطلاعات و وزارت اطلاعات پاکستان و در «آی اس آی» پاکستان نگاهها سلفی و ایدئولوژیک است، مهمترین دلیل است؛ طالبان اینها هستند و اینها از عربستان پول میگیرند و نگاه ایدئولوژیک مصر و مکاتب رادیکالیسم مصری را در درون خود دارند و از کنار آنکه به اینسو میآیند به پدیدههای بسیار تلخ و تند اسلام سیاسی میرسند که مدارس حقانی در پاکستان زنجیره مروجان و مبشران این تفکر هستند. آقای بایدن بهخوبی اینها را میشناسد. شاید بتوان گفت بایدن یکی از متخصصان عینی و برجسته این واقعیت است.
میتوانیم درباره برجام با آمریکاییها وارد گفتگو بشویم
اما آمریکاییها در دو مسئله با ما اختلاف دارند؛ یک مورد اختلاف در برجام است که ما میتوانیم در این خصوص با آمریکاییها وارد گفتگو بشویم. خود آنها میدانند که از برجام خارج شدهاند و ورود به برجام نیز باید توسط خودشان انجام بگیرد. مسئله دوم نیز مسئله اسرائیل و محور مقاومت است و امنیتی ضمنی برای اسرائیل میخواهند. اسرائیلیها همواره میخواهند با دشمنی فرضی زندگی کنند و اگر به امنیتی ضمنی برسند هویت خود را از دست میدهند.
چند صدایی در ایران تا حدی قدرت بازی جمهوری اسلامی را تحتالشعاع قرار داده است
متأسفانه چندصدایی منتشر شد و هر دو تفکر اشتباه کردند. هم تفکری که میگفت اگر بایدن بیاید همهچیز درست و گلوبلبل خواهد شد و هم تفکری که بایدن را میراثخوار و ادامهدهنده تفکر آمریکایی ایدئولوژیک میدید. این نگاهها تا حدی قدرت بازی جمهوری اسلامی را تحتالشعاع قرار داده است. آمریکا باید در ایران با زبانی واحد روبرو شود، ولی هنوز صدا و زبان واحدی در داخل کشور ما وجود ندارد. وقتی رهبری گفت «صداهایتان را یکی کنید» ما همه صدای واحدی هستیم، این اخم ناشی از این بود که چرا اینهمه سیگنالهای متفاوتی به آمریکا میدهید. هرگونه سیگنالی مبتنی بر نیاز به آمریکا اشتباه است. هم آمریکا به ما نیاز دارد و هم ما نیاز داریم برجام را حل کنیم، اما از راه و مسیر منطقی خود و اگر از این مسیر خارج شود ما بازنده خواهیم بود.
_ ایران باید چه واکنشی اتخاذ میکرد؟ از طرفی در سطح عالی نظام گفته شد برای بازگشت به برجام باید تحریمها برداشته شود و از طرفی بایدن گفت ما تحریمها را برنمیداریم و ایران باید اول به برجام برگردد..
امروز صداهای ضد ایران از اروپا به گوش میرسد
آقای بایدن چنین حرفی نزده است و این جمله در ایران منعکس شد. آقای بایدن عقیده دارد باید به برجام برگشت و حال اینکه چه کسی ابتدا برگردد نیاز به مذاکره دارد، ولی فشاری از جانب اعراب به آمریکاییها وارد میشود و فشاری نیز از طرف اروپا میرسد. اروپا قبلاً به دنبال مهار آمریکا برای درگیر نشدن با ایران بود و امروز اروپاییان به دنبال منویات دیگری هستند و میخواهند مشکلات خود با آمریکا را نیز حل کنند. اروپا در مواردی از جمله موشک و همکاریها مشکل دارند و هر زمان کار ما با دموکراتها به مرحله نزدیکی رسیده است کبک اروپاییان خروس خوانده و هر زمان جمهوری خواهان به قدرت رسیدهاند اروپا به سراغ ما آمده است، این واقعیت است. من عقیده دارم امروز صداهای ضد ایران از اروپا به گوش میرسد و صداهای قشنگی نیست و باید بهطور منطقی با این پدیده برخورد کرد. دیپلماسی ایران امروز بسیار پرکار است و کار سختی دارد و به شناخت آمریکا و اروپا و بازی دوطرفه نیاز دارد. اگر با این نگاه انجام بگیرد همهچیز قابلیت عملی شدن دارد.
_ امروز ایران منتظر بر سرکار آمدن دولت جدید است تا احیانا مذاکراتی صورت بگیرد؟
اگر آمریکا به برجام برگردد و تحریمها را بردارد ایران آماده مذاکره است
ما امروز هم آمادهایم. اگر آمریکا به برجام برگردد و تحریمها را بردارد ایران آماده مذاکره است حتی اگر هر موضوع دیگری داشته باشند. ولی آمریکا خود از برجام خارجشده و خود باید به برجام برگردد. اگر ما امتیاز اشتباهی بدهیم باید تا آخر خط اشتباه برویم. مردم ما هزینه تحریم را دادهاند و چیزی بدتر از این نمیشود. اگر در این مقطع اشتباهی تاریخی داشته باشیم و خطایی در مذاکرات مرتکب شویم خودمان اولین ناقض مبانی اصولی برجام خواهیم بود.
_ پیشبینی شما چیست؟ در این شرایط رخ دادن چه اتفاقاتی محتمل است؟
فکر میکنم در نهایت آمریکاییها به برجام میآیند
من فکر میکنم درنهایت آمریکاییها به برجام میآیند. هر چند نمیتوانم پیشبینی کنم و علم غیب ندارم.
_ آیا آمریکا امروز منتظر تغییر دولت در ایران است و آیا نگرانی بر سرکار آمدن دولت آینده در ایران را دارد؟
دو تفکر وجود دارد؛ یک تفکر این است که ایران را خوب میشناسد و میداند سیاست خارجی ایران در کجا رقم میخورد و دولت عامل اجرایی بحث است و میدانند چه کسی تصمیم گیر است و منتظر است دولت جدیدی در ایران بر سرکار بیاید تا با دولت تازهنفس روبرو شوند و تفکر دیگری وجود دارد که میگوید ما در هرلحظه که بخواهیم و فرصت موقعیت خطیری ایجاد شود باید به میدان بیاییم و کارمان را انجام بدهیم.
بیشتر بخوانید: احمدی نژاد در زمین امریکا بازی میکرد/ مسأله هستهای ایران، اولویت نخست امریکا نیست
_ آیا برجام میتواند مقدمهای برای مذاکرات میانمدت و طولانیمدت آمریکا باشد تا مشکلات خود را در سایر حوزهها حل کنند؟
برجام میتواند پلی برای واقعبینی و تغییر ماهوی در سیاست خارجی و گفتگو بین ایران و آمریکا باشد
برجام به ذات نه؛ ولی تابعی از سیاست و رویکرد در آمریکا است و میتواند پلی برای واقعبینی و تغییر ماهوی در سیاست خارجی و گفتگو بین ایران و آمریکا باشد، ولی اینکه برجام خود به هویت ابزار گفتگوی ایران و آمریکا برای حل مسائل ۴۰ تا ۷۰ سال اخیر تلقی شود، اینطور نخواهد بود. ما و آنها خواستههایی داریم و خواستههای هر دو طرف باید روی کفه ترازو ریخته شود و تعدیل شود و تا حدی مسائل خود را حل کنیم. مسائل ایران و آمریکا روزی باید حل شود. ما نمیتوانیم تا آخر عمرمان در یک آتشبس و جنگ نانوشته و ناگفتهای به سر ببریم. سه تا چهار میلیون ایرانی در آمریکا زندگی میکنند و میلیونها مسلمان در این کشور ساکن هستند. روابط و مناسبات بین ما و آمریکا میتواند به تغییر گفتمانی آمریکا و دنیای اسلام منتهی شود. روابط ما و آمریکا میتواند آمریکا را در صحنه عمل در دنیای اسلام در موقعیت بهتری قرار بدهد.
روابط بین ما و آمریکا میتواند جلوی خونریزیها را بگیرد و صلح و امنیت جدیدی را در جهان پدید بیاورد؛ اینها واقعیتهای دو کشور است. ایران در موقعیتی ژئوپولتیک قرارگرفته است و آمریکا نیز بزرگترین اقتصاد و بزرگترین نیروی نظامی دنیا است. اینکه آمریکا در ادامه سیاستهای خود میتواند در این مسیر حرکت کند قابلبحث است، ولی من عقیده دارم کار ما به این صورت پیش نمیرود و ما و آمریکا باید یک روز بنشینیم و مسائلمان را باهم حل کنیم و این به نظر بزرگان کشور بستگی دارد تا شرایط آن ایجاد شود.
_ ترامپ تقریباً مثل بوش پسر یکجانبهگرایی در پیش گرفت و اوباما و بایدن نیز مثل همدیگر چندجانبه گرایی را روی میز دارند. اوباما با استفاده از ظرفیت چندجانبه گرایی قبل از برجام فشار زیادی علیه ایران ایجاد کرد و اجماع جهانی به وجود آمد و منجر به برجام شد. یک سؤال این است که آیا بایدن میتواند تحریمها را بهراحتی لغو کند و یا بهمنظور لغو تحریمها باید وارد پروتکلهای سنا و کنگره و… شود؟ نکته دوم این است که ایران و آمریکا پیششرط گذاشتهاند به نظر شما آیا این پیششرطها قابلمذاکره است؟ نکته سوم این است که در خبرها آمده آمریکا به دنبال توافقی فراتر از برجام است این به چه معنا است؟
در مرحله اول من عقیده ندارم که ترامپ در یکجانبهگرایی مثل بوش بوده باشد. بوش پسر در ادبیات گفتمانی نظام سلطه و نظام یکجانبهگرایی امریکا قدم برمیداشت، ولی جنبههای مختلف را در نظر میگرفت. ولی ترامپ قائل به هیچچیزی نبود. اوباما وقتی بحث گفتمانی در ایران پیش آمد درها را باز کرد و آمد و نشست و خود داوطلب شد و به عمان فرستاده فرستاد و ادبیات گفتگو انجام گرفت. آنها باکسی گفتگو کردند که قابل گفتگو بود. تا زمانی که احمدینژاد بر سرکار بود با او گفتگو نکردند. من همان زمان گفتم دنیا آمادگی مذاکره با کسی را که حرفهای عجیب و غریب میزند ندارد. من قبلا گفتم آمریکا با احمدینژاد به تفاهم نمیرسد و همین شد.
بحث اعراب و بحثهای موشکی به گفتمان ایران و برجام مربوط نیست
معتقدم آمریکاییها حتماً میتوانند به گفتمان برسند. دولتی که در ایران حاکم است سیاست خارجی مبتنی بر گفتگو و حلوفصل مسائل را دنبال میکند و مبتنی بر درگیری نیست؛ لذا من برای برگشت به رویکرد برجام محدودیتی نمیبینم. حال حرفی زده شده و مطلبی آمده و فشارهای عربستان و اسرائیل نیز وجود دارد. از طرف دیگری مسئله خون شهید سلیمانی نیز مطرح است. مسائلی وجود دارد که باید در مورد آنها واقعبینانه حرف زد. من عقیده دارم هر دو طرف بر اساس ترتب امکان بازگشت به برجام را دارند و هم ما و هم آمریکاییها میتوانیم به برجام و تعهداتمان برگردیم. آنها تعهدات خود را اجرا نکردند و ما بر اساس عقاید خودمان عمل کردیم. در این بین سؤالی میماند که آیا امکان ازسرگیری این مذاکرات وجود دارد؟ به عقیده من بله و حال اروپاییان میخواهند با ابتکار عمل چیزهای دیگری قاطی کنند و آمریکاییها ته دلشان راضی نیستند تا موارد دیگری را دخالت بدهند.
بحث اعراب و بحثهای موشکی و … به گفتمان ایران و برجام مربوط نیست و امکان مطرح کردن آنها وجود ندارد. غرب این را بهخوبی میداند و فقط این مسائل را مطرح میکنند و از کنار آن میگذرند تا چالشی ایجاد کنند، چون بحث موشکی مسئله دکترین امنیت ملی ما است و تعارفی وجود ندارد.
بایدن میتواند با یک امضا به برجام برگردد
در آمریکا اختیارات در دست رئیسجمهور است و او میتواند از معاهدهای بهطور موقت خارج شود و میتواند مجدداً به معاهدهای برگردد؛ لذا کنگره و سنا بااینکه دوست نداشتند این اتفاقات رقم بخورد، ولی به دلیل امضا ترامپ پذیرفتند. بایدن هم میتواند با یک امضا برگردد و مشکلی وجود ندارد. به لحاظ حقوقی امروز آمریکا در بازگشت به برجام مشکلی ندارد و خود آنها میدانند و میتوانند روزی را مشخص کنند و بگویند در روز و ساعت فلان به برجام برمیگردیم و ایران نیز اعلام کند ما به تعهدات خود برمیگردیم.
_، اما رهبری انقلاب اعلام کردهاند ما باید تأثیرگذاری رفع تحریمها را ببینیم.
میدانم که رهبری در پی حلوفصل مسائل است
من فکر میکنم منظور رهبری این است که ادبیات آمریکا که به سمت ادبیات گفتگو برود و تسهیلکننده باشد حل میشود. به نظر من میرسد رهبری در پی حلوفصل مسائل است. رهبری نمیخواهد این کشور دارای مشکل باشد.
_ به سنگاندازی عربها اشاره کردید. امروز بایدن در موضعی ایستاده که عربستان را تحتفشار قرار میدهد. مسئله جنگ یمن و پرونده قتل خاشقچی مطرح شد. آیا ایران و عربستان میتوانند در این بازه زمانی مذاکراتی داشته باشند و شاهد عادیسازی روابط باشیم؟
مسائل ایران و عربستان بعد از انتخابات با فرصتی برای حلوفصل روبرو میشود
عربستان واقعیتی در دنیای اسلام است و ما هم واقعیت دیگری هستیم. عربستان قربانی و گروگان آل سلمان است. اگر آنها منطقی رفتار کنند قتل خاشقچی به ما چه ربطی دارد. ما میتوانیم بهعنوان یک ابزار از آن استفاده کنیم، ولی ما فرصتهای خودمان را داریم. ما بارها خواستیم به عربستان کمک کنیم، ولی آنها بازی درآوردند. تماس گرفتند و توسط خود من و دیگرانی صحبت شد. مسئله عربستان تا حدی شخصی شده و البته قولهایی که اروپاییان به عربستان دادند و قولهای ترامپ و اسرائیل و بهانههایی که سعودیها در مورد مسائل ایران پیدا کردند و از طرفی عربستان پولهای خود را در ایران خرج کرد و با توطئههایی که داشت در رودربایستی ماند و همه این موارد باید گفتگو شود. به عقیده من مسائل ایران و عربستان بعد از انتخابات با فرصتی برای حلوفصل روبرو میشود. ایران و عربستان باید به موقعیتی برسند. نماینده ویژه آمریکا در امور ایران زمانی به عربستان گفته بود که شما در یمن گیر کردهاید و کار یمن یکی دو هفتهای تمام است و امروز نه سال از آن یک هفته و دو هفته میگذرد. اما من میبینم که عربستان به سمت گفتگو با ایران میآید.
_ دیدگاه شما در مورد دیدار پاپ و آیتالله سیستانی و تاثیر آن بر جهان اسلام چیست؟
آیت الله سیستانی در دیدار با پاپ فرانسیس عظمت اسلام و تشیع را نشان دادند
بهواقع خود من بسیار تحت تأثیر آقای سیستانی هستم و به ایشان علاقه زیادی دارم. ایشان عظمت اسلام و تشیع را نشان دادند. ایشان در اوج عظمت و آگاهی و بیداری و فقه توانستند جریان فکری بزرگی را بهاتفاق و رخداد بزرگ و عظیمی برسانند. پاپ تمام پروتکلها را برای دیدار با آقای سیستانی پذیرفت و به آن خانه ساده آمد و بدون هیچ تشریفاتی دیدار و گفتگو کرد. آیتالله سیستانی بر اساس عقل جمعی دنیای اسلام و خردی که بر ایشان حاکم است باعث عزت اسلام و شیعیان است.
– انتخابات ریاست جمهوری در ایران در پیش است و گروههای مختلفی برای شرکت در انتخابات اعلام آمادگی کردهاند. نظر شما در مورد انتخابات ۱۴۰۰ چیست؟ و چه رویکردی را غالب میبینید؟
پیرسالاران و قدرت سالاران در اصلاحات باید نقش خود را به جوانها بدهند
صادقانه به شما بگویم؛ به سه دلیل انتخابات را آمیخته با مشکلات میبینم. اولاً نقش مردم است. برخی مردم بریدهاند. من در روزهای گذشته به ۸ تا ۹ استان سفر کردهام. استانهای سیستان و بلوچستان و قم و زنجان و خوزستان و همدان و این استانها جزو استانهای مشکلدار بود و مردم در قهری خودساخته هستند. نه ما اصلاحطلبان و روشنفکران و … نقشی داشتیم و به دنبالش بودیم و نه میدانم که ما ایراد و مشکل داشتیم یا نه، ولی آن چیزی که وجود دارد این است که مردم در پژواک تلخی قرار دارند. نکته دوم این است که برخی اصلاحطلبان با مردم صاف نبودند. ما بر سرکار آمدن دولت آقای روحانی نقش اول را داشتیم هرچند که ایشان قصیدههای دیگری میگفت. من عقیده دارم اگر اصلاحات خردمندانهتر عمل میکرد و چک سفید امضا نمیداد امروز دولت راحتتر میتوانست با مردم صحبت کند. ما باید صادقانه با مردم صحبت کنیم و اگر جایی اشتباه کردیم بگوییم ما اشتباه کردهایم و اگر جایی بد کردیم بگوییم ما بد کردهایم.
از همه مهمتر اینکه پیرسالاران و قدرت سالاران باید نقش خود را به جوانها بدهند. دوم خرداد آقای خاتمی پدیدهای شد و به میدان آمد و جلو آمد. ولی در سال ۸۴ رقیب میدان را برد و در سال ۸۸ بهتر میدانید که چه شد و در ۹۲ آقای روحانی پرفورمنس نتیجه رفتار حاکمیت با آقای هاشمی بود که همه پشت آقای روحانی قرار گرفتند و او را نماد تغییر میدانستند، ولی این نبود و جوانانی که پا بر زمین میکوبیدند به خاطر هاشمی و خاتمی آمدند و این کار را کردند نه به خاطر روحانی که حتی یکبار هم او را ندیده بودند. در انتخابات مجلس دیدیم که با یک تکرار میکنم خاتمی چه اتفاقی افتاد.
حال ما باید پاسخگو باشیم و باید یک سیکل دموکراتیک داشته باشیم و اگر جوانها و مردم ایران چنین باور و اعتقادی را داشته باشند، تغییر ممکن است. ولی شرط و شروط دارد و باید روی ذهن و افکار مردم تأثیر خردمندانه بگذاریم، نه اینکه با تغییری مقطعی آمپول مسکن بزنیم و جامعه را مسخ کنیم و آرام کنیم و بهرهبرداری کنیم. جامعه با حرف درمانی آرام نمیشود و گامهای عینی و عملی میخواهد.
در رابطه با من تصمیم من حزبی است و تا زمانی که در این حزب باشم و منویات مشترک حزبی باشد تابع نظر حزب هستم و اگر حزب به این جمعبندی برسد که باید از کسی دفاع کند تابع نظر حزب هستیم و اگر روی فرد خاصی تصمیم بگیرد همه ما بر یک تصمیم هستیم و اگر حزب تصمیم بگیرد که خود من بیایم حتماً من هم کمک خواهم کرد.