تاریخ انتشار: ۱۷:۰۱ - ۲۷ اسفند ۱۳۹۹

انتقادات بی پرده مسیح مهاجری از برخی روحانیت / چرا برخی مراجع، جرأت بیان مواضع شان را ندارند؟

مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی با تاکید بر اینکه حوزه باید استقلال خودش را از جمیع جهات حفظ کند، گفت: در این صورت آن استقلال قدرتی ایجاد می‌کند که حوزه هم حکومت را مقابل خود خاضع می‌کند و هم در بیرون کشور تأثیر خودش را می‌گذارد.

مسیح مهاجری

رویداد۲۴ حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری در دیدار جمعی از اعضای انجمن اندیشه و قلم، با یادآوری مخالفت امام خمینی (ره) با دادن پول به حوزه علمیه تاکید کرد: در زمان امام حوزه هیچ ردیف بودجه‌ای نداشت و ایشان می‌گفتند خودتان باید حوزه را اداره کنید. بعدا با تعریف بودجه برای حوزه، ردیف‌های مفصل و میز و ساختمان‌ها و حقوق‌های آنچنانی ایجاد شد وهمین روش، به استقلال حوزه لطمه وارد کرده است.

وی ادامه داد: عجیب اینکه عوارض منفی در داخل خود حوزه هم دارد. من خبر دارم برخی از این‌ها هم پول می‌گیرند و هم به نظام، دولت، رهبری و انقلاب بد و بیراه می‌گویند.

وی نمونه استقلال حوزه را فعالیت امام خمینی (ره) در قبل از انقلاب دانست و گفت: حوزه توانست با تحت تأثیر قرار دادن همه مردم، حکومت مورد حمایت غرب و شرق آن زمان را هم از پا دربیاورد.

مهاجری افزود: بنابراین، استقلال به‌معنای حفظ هویت ذاتی حوزه است، منهای هر گونه حاشیه نسبت به حکومت و دیگران. یعنی حوزه هر حرفی را حق می‌داند، بدون ملاحظه این‌که حکومت و مقامات آن خوششان بیاید یا نه، بزند و این منافاتی ندارد که علاوه بر این‌که حرف خودش را می‌زند، در مواردی با حاکمیت هم همراهی کند.

مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی تاکید کرد: اگر حوزه بدین معنا استقلال داشته باشد، اصلاً دچار مشکلاتی، چون نداشتن پول یا قدرت نمی‌شود، چون قدرت معنوی خواهد داشت و مردم هم مثل قبل از انقلاب که با تواضع به مراجع وجوهات می‌دادند، عمل خواهند کرد و مراجع نه از نظر مالی و نه قدرت، محتاج دیگران نخواهند بود.

وی اظهارکرد: متاسفانه برخی آقایان مراجع مستقل و حتی بعضی که مواضع انتقادی دارند، جرأت بیان مواضعشان را ندارند. در حالی که مرجع تقلید باید خیلی بالاتر از این حرف‌ها باشد و مراجع هرچه را لازم می‌دانند، باید بگویند تا همه هم بدانند. وقتی حرفشان حق است، مردم، حامی و خدا پشتیبان آن‌ها هستند. من طلبه و آن آقای کاسب یا دانشجو، ممکن است بترسیم، ولی مرجع تقلید نباید از کسی واهمه داشته باشد.

مهاجری در تبیین مفهوم استقلال حوزه گفت: صرف پول نگرفتن از دولت، حمایت و دیدار نکردن و اعلامیه ندادن، استقلال نیست؛ استقلال این است که شما آنچه می‌فهمید، بگویید و از هیچکس واهمه‌ای نداشته باشید. البته نمی‌گویم خلاف حق بگویید یا با کسی در بیفتید، ولی حرفتان را بزنید و ملاحظات و مصلحت‌های بی‌پایه را در نظر نگیرید. در این صورت اصلاً این مشکلاتی که الآن داریم، پیش نمی‌آید. مرجعیت جای خودش را حفظ می‌کند و کسی جرأت ندارد به آن‌ها اهانت کند و مردم هم پشتیبانی می‌کنند.

مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی ادامه داد: من خدمت یکی از مراجع رفته بودم و از ایشان بابت زیاد سخن گفتن انتقاد کردم و گفتم در گذشته مراجع ما طوری بودند که اگر یک جمله می‌گفتند، مثل بمب صدا می‌کرد. میرزای شیرازی با یک جمله نهصت تنباکو به راه انداخت و ناصرالدین شاه را واداربه عقب‌نشینی کرد یا امروز آقای سیستانی بسیار کم سخن می‌گوید و آن همه نفوذ دارد. اما الان یک وزیر یا پایین‌تر از او به قم می‌رود و عصر از تلویزیون پخش می‌شود که پنج شش مرجع تقلید با او صحبت می‌کند. در حالی که نظر دادن مراجع در همه موضوعات، امتیازی برای آن‌ها نیست.

وی با نقل خاطره‌ای از اعتراض امام راحل به مدیران مسئول روزنامه‌های کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی برای استفاده دائمی از عکس و اخبار ایشان در صفحه نخست مطبوعات، یادآور شد: امام قبل از انقلاب هم با مردم بودند و بعد هم با مردم بودند. شما هیچ‌جا نمی‌بینید امام متکی شده باشند به دولت. در بهشت زهرا هم گفتند به اتکاء این مردم توی دهن این دولت می‌زنم و دولت تعیین می‌کنم و تا آخر هم اتکا به مردم را بعد از اتکا به خدا داشتند. استقلال یعنی این. حوزه باید این‌طور استقلال داشته باشد.

مهاجری همچنین در این دیدار در پاسخ سوالی درباره علت نهیب امام به روحانیون در منشور روحانیت، گفت: امام تا آخر حیثیت مرجعیت خود را از حکومت جدا می‌دانستند و در منشور روحانیت هم به‌عنوان یک مرجع سخن گفتند؛ به آن‌ها که در حوزه رسوب می‌کنند و بیرون نمی‌روند، نهیب زدند که بروید با مردم باشید و برای آن‌ها کار کنید. یک نهیب دیگر هم به متحجرینی زدند که نمی‌خواهند قبول کنند که این لباس و علم رسالتی دارد. امام اصلاً از جایگاه حکومت با روحانیت و حوزه‌ها حرف نزده است.

وی با اشاره به موضوع انتصاب امام جمعه گلپایگان در زمان امام راحل، گفت: در نصب امامان جمعه که احکام آن‌ها را امام امضا می‌کردند، به گلپایگان که رسیدند، گفتند اینجا را آقای گلپایگانی نصب کنند. با این‌که هم امام و هم آیت‌الله گلپایگانی معتقد بودند حاکم اسلامی باید این‌ها را نصب کند، امام به احترام مرجعیت، گفتند امام جمعه اینجا را آقای گلپایگانی نصب کنند. نظر امام رابه آقای گلپایگانی گفتند و ایشان گفتند نه، امام باید تعیین کند. در نهایت آقای گلپایگانی با تشکر از امام گفت، پیشنهادم این آقاست، اما امام حکمش را امضا کنند که امام هم امضا کردند. می‌بینید که امام با این‌که حاکم اسلامی بودند، باز از جایگاه مرجعیت وارد عمل شدند و خودشان هم به‌عنوان مرجع با یک مرجع دیگر اینگونه تعامل کردند.

مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به مسئله استهلال در ماه رمضان در زمان حیات امام راحل، گفت: آخر ماه رمضان برای اعلام عید فطر از امام می‌پرسیدند و ایشان می‌گفتند از مراجع بپرسید و بیشتر بر آقای گلپایگانی تکیه می‌کردند و هرچه آقای گلپایگانی می‌گفت، همان را اعلام می‌کردند. طبق رساله خود علما، یکی از راه‌های اثبات رؤیت ماه، حکم حاکم است، اما امام در تمام مدت این کار را نکردند.

مهاجری یادآور شد: بعد از فوت آقای شریعتمداری، آقای گلپایگانی نامه تندی به امام نوشتند. ظاهراً بدون اینکه امام در جریان باشند، افراد تندرو در ماجرای تدفین و تشییع آقای شریعتمداری اقداماتی کرده بودند و آقای گلپایگانی به این واقعه اعتراض داشتند و همین را در نامه به امام نوشتند. یکی از اعضای دفتر امام می‌گفت اطرافیان، نامه را به امام ندادند، چون نگران بودند اگر امام آن را بخوانند ناراحت می‌شوند و برای قلبشان خوب نیست. البته بعدا متوجه شدیم امام آن نامه را در یک بولتن خوانده‌اند. او می‌گفت شب عید فطر آن سال از امام درباره هلال ماه و اثبات عید فطر پرسیدیم و در کمال تعجب دیدیم ایشان بازهم گفتند از آقای گلپایگانی بپرسید. این، از موضع مرجعیت است، نه حاکمیت و تمام موارد مربوط به حوزه این طور بود.

وی با بیان اینکه حکمرانی مراجع و حوزه و روحانیت بر مردم، باید از جنسی غیر از حاکمیت حکمرانان سیاسی باشد، گفت: حکمرانی سیاسی از جنس قانون است، ولی مرجعیت و روحانیت از جنس حکمرانی قلبی است که می‌توانند این را داشته باشند. امام این را داشت و از این موضع و جایگاه وقتی حرف می‌زد، همه می‌گفتند چشم. البته کسانی هم بودند که قبول نداشتند، ولی چون این نفوذ را امام داشت، آن‌ها هم تبعیت می‌کردند. از آدمی که موضع حق دارد و درست می‌گوید طبعا باید تبعیت کرد، ولی اکثریت امام را با جان و دل قبول داشتند و، چون امام بر قلب آنان حکمرانی می‌کرد، هرچه می‌گفت قبول می‌کردند.

منبع: ایسنا
نظرات شما