انسانها چگونه گاو می شوند؟
فیلم فروشنده روایتگر اغماض و کنار آمدن بسیاری از ما با مقوله تجاوز به حریم شخصیمان است.
رویداد۲۴-دقایق آغازین فیلم، حکایت از شکسته شدن
اولین و مهمترین حریم، یعنی خانه دارد. حریمی که شکلی فیزیکی و عینی دارد و
برخلاف بسیاری از انواع دیگر حریمها که جنبه عینی ندارند تحکم آن با چشم
نیز قابل مشاهده است.
فروشنده
نیز دقیقا برای همین جنبی عینی حریم اولیه انسان، یعنی خانه، انگشت
میگذارد. نمای آغازین فیلم با فرو ریختن خانه به دلیل گودبردای شروع
میشود. از همان لحظات اهالی آپارتمان که حریم خانه شان شکسته شده، بی
تفاوت به ماشین گودبرداری (عامل خدشهدار شدن حریم خانهشان) تنها از
وضعیت فعلی خود فرار میکنند. گویا اهالی آن ساختمان با شکسته شدن حریمشان
کنار آمدهاند در یک توافقی نانوشته آن را «می بخشند.»
در
همین دقایق نخست است که کدهای اخلاق مداری عماد نمایان میشود و در هیاهوی
تخلیه اهالی ساختمان تنها اوست که فریاد کمک خواهی مادری را میشنود و
فرزند معلول او را از خانه خارج میکند.
در
همین لحظات است که ممکن است ذهن مخاطب با سوالی درگیر شود که چطور اهالی
این ساختمان در مقابل متجاوز به حریمشان، ساکت و بیتفاوت ماندهاند؟!
سوالی که فروشنده به آن پاسخ میدهد و در خلال فیلم به صورت ماهرانهای از
انواع و اقسام شکسته شدن حریم افراد در جامعه پرده برداری میکند؛ به نظر
فیلم فروشنده دقیقا به دنبال آن است مصادیقی از هتک حرمت را در زیست روزمره
ما نشان دهد که ما برای ما عادی شده است و به سادگی از کنار آن میگذریم و
حتی خود بر خلاف تصورمان عامل آن هستیم.
در
همین راستا است که در میانه فیلم با اتهام هتک حریم یک زن توسط عماد در
تاکسی مواجه میشویم که دیگر مسافران به سادگی از کنار آن عبور میکنند و
واکنشی درباره آن ندارند؛ جز دانش آموز عماد، که نوجوان است و هنوز به طور
کامل در فرایند اجتماعی شدن قرار نگرفته است.
شهاب
حسینی(عماد) وقتی شاگردش درباره ماجرای تاکسی با او حرف میزند تنها به او
این پاسخ را میدهد:«احتمالا مردی حریم آن زن را خدشه دارد کرده است که او
این بار نیز به این فکر کرده است!» گویی این معلم میخواهد به مخاطب خود
نشان دهد که شکسته شدن حریم افراد در زیست روزمره بارها و بارها اتفاق
میافتد. اگر این این گفته عماد را کنار کمک وی به فرد معلول کنار یکدیگر
بگذاریم، نتیجه خواهیم گرفت عماد شخصیتی از نظر اخلاقی متعالی و با فضیلت
است.
ناگفته
نماند فیلم نمونههای دیگری از خدشهدار شدن حریم افراد را در جامعه نشان
میدهد؛ اما این بار در خلال فعالیت حرفهای بازیگری در تئاتر؛ اشاره من
به صحنهای است که در آن بازیگر مرد، با اعتراض نقش آفرین زن روبرو میشود
که وی با نگاه و رفتارش به او توهین میکند و حریمش را جریحه دار کرده است.
وقتی ترانه علی دوستی رفتار آن دو بازیگر را میبیند لبخند میزند؛ با اینکه مسئله بازیگر زن این است که بازیگر مرد با رفتارش حرمت او را خدشهدار کرده است.
وقتی ترانه علی دوستی رفتار آن دو بازیگر را میبیند لبخند میزند؛ با اینکه مسئله بازیگر زن این است که بازیگر مرد با رفتارش حرمت او را خدشهدار کرده است.
عماد
به دلیل ناامن بودن خانهاش ناچار می شود به جای دیگری نقل مکان کند.
خانهای که هنوز یکی مستاجر قبلی آن را به طور کامل خارج نکرده و وسایلش در
یکی از اتاق باقی مانده و درب آن نیز قفل است.مستاجری که حواشی زیادی
داشته و اهالی ساختمان نگرشی خوبی به آن ندارند.
در
همین زمان است که عماد و دیگران با تردید روبرو میشوند که آیا حق دارند
درب اتاق زن مساجر قبلی را باز کنند یا نه!؟ قفل به طور مشخص به معنای
تعیین محدوده حریم یک جایی است و از سویی دیگر زن مستاجر سابق، تاکید
میکند به وسایلش دست نزنند. به هر حال این بار عماد نیز در شکسته شدن حریم
دیگری سهمی بدست میآورد.
اما اتفاق اصلی داستان فیلم، شکسته شدن حریم یک زن است. زنی که در خصوصیترین بخش خانه، حرمتش شکسته میشود و فردی وارد آن میشود.
بعد
از این اتفاق عماد بار دیگر حریم زن مستاجر قبلی را خدشهدار میکند و
برای آنکه از کار او سر در بیاورد نامهها و نوشتههای شخصیاش را هم
میخواند تا ابهاماتی که توسط همسایگان نسبت به او مطرح میشود را شفاف
کند.
عماد
بعد از ماجرای تجاوز به حریم همسرش، اصول اخلاقی خود را از دست میدهد؛ در
مدرسه در واکنش به شیطنت دانشآموزش، تلفن همراه او را میگیرد و عکسها و
فیلمهای خصوصی او را میبیند. نکته قابل تامل در اینجا زمانی است که دانش
آموزِ عماد، به معلم خود یادآور میشود که آن عکسها جنبه خصوصی دارد وی
این اجازه را ندارد تا آنها را ببیند.
در
خلال فیلم انگار اصول اخلاقی عماد رنگ میبازد و او انسانیت خود را از دست
میدهد و گاو میشود! سوالی که یکی از دانش آموزان شهاب حسینی از او
میپرسد. در زمانی که شهاب حسینی درباره فیلم گاو داریوش مهرجویی حرف
میزند دانش آموزی از وی سوال میکند که چطور ممکن است یک انسان گاو شود.
در
جای دیگری از فیلم نیز کودکی خردسال از ترانه علی دوستی میخواهد از
دستشویی بیرون برود نیازی به کمک او ندارد. انگار کودک میخواهد از حریم
خود در برابر دیگران دفاع کند.
در
تمامی موارد متجاوز به حریم و قربانی هر دو با اغماض از ماجرا عبور
میکنند و موضوع را پیگیری نمیکنند؛ گویی تجاوز به حریمهایمان بخشی از
زندگی روزمره مان شده است. هرچند میزان رعبآور، تکان دهنده و غیراخلاقی
بودن همه این مصادیق بالا با هم هموزن نیست. اما مخاطب فیلم وقتی زندگی
خود را مرور میکند با لیست بلندی از شکستن حریمها روبرو میشود که در
پارهای از موارد عامل آن بوده است و در برخی دیگر نیز قربانی آنها.
یکی
از مهمترین سکانسها مربوط به مواجهه ترانه علی دوستی(قربانی) با پیر مرد
(متجاوز به حریم ترانه علی دوستی) میشود؛ که در آن چهرههایی سرد و خنثای
این دو به خوبی نمایش داده می شود. به تعبیر یک روانشناس که در نقد این
فیلم نوشته بود، گویی ترانه علی دوستی دچار بیحسی روانی شده است و این دقیقا در مقابل حس شدید انتقام شهاب حسینی قرار دارد.
در
همین صحنهها هست که فرهادی دست به یک تضاد ظریف و جدی زده است. در
خانهای خالی، سه فرد کاراکتر به چشم میخورند. شخصیت ترانه علی دوستی که
قربانی تجاوز و بی حس و خنثی است و شخصیت دیگر نیز متجاوز به حریم ترانه
علی دوستی، که تنها یک بار طلب بخشش میکند و در سویی دیگر شهاب حسینی، که
شخصیتی انتقام جو دارد.
به
نظر این بیحسی روانی و پریشانیهای شدید بعد از فلاشبکهای مکرر فاجعه،
اجتناب از محرکهای بهیادآورنده فاجعه، نوعی مکانیزم دفاعی برای دفاع از
حریم فرد نیز باشد. چرا که در خلال داستان برای ترانه علی دوستی مهم میشود
اولین کسی که بدن او را دیده چه کسی بوده است و یا او به شهاب حسینی
میگوید دوست ندارد به پلیس و پزشکی قانونی توضیح دهد چه اتفاقی افتاده
است! گویا نمیخواهد درباره شکسته شدن حریمش حرف بزند و آن را بازگو کند.
در موارد دیگر نیز کار به نهادی قانونی و... نمی کشد انگار مسئله تجاوز به
حریمها در جامعه با مکانیسمهای خودش در درون جامعه حل میشود و البته در
بسیاری از موارد نیز با اغماض روبرو میگردد.
منبع:فرارو
منبع:فرارو