تاریخ انتشار: ۱۸:۲۴ - ۱۶ تير ۱۴۰۰

روایتی از شرکت‌های کارگزاری «ساترا» / برای بازبینی هر اپیزود از سریال‌های VOD ها، پنج میلیون تومان می‌گیرند

محمدرضا عباسیان مدیرعامل سابق موسسه رسانه‌های تصویری گفت: ارقامی که پرداخت می‌شود عجیب است.

شبکه نمایش خانگی

  رویداد۲۴ شبکه نمایش خانگی تا سال‌ها با نام موسسه رسانه‌های تصویری گره خورده بود. این موسسه در سال ۱۳۷۲ تاسیس شد و به عنوان اولین شرکت توزیع فیلم در شبکه نمایش خانگی ایران شناخته می‌شد. این موسسه در ۲۶ سالگی و در سال ۹۸، به پایان راه خود رسید. محمدرضا عباسیان در فاصله سال‌های ۸۸ تا ۹۲ مدیرعامل موسسه رسانه‌های تصویری بود. او می‌گوید تصمیمات ابتدایی برای راه‌اندازی سامانه‌های VOD در سال ۱۳۹۰ و از داخل موسسه رسانه‌های تصویری گرفته شد. این روز‌ها با توسعه فضای مجازی و ابزار‌های رسانه‌ای، پلتفرم‌های این سامانه به یکی از بستر‌های مهم نمایشی بدل شده‌اند. تولیدات این بستر نمایشی روزبه‌روز درحال رشد هستند و مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده‌اند. در همین راستا با محمدرضا عباسیان درمورد شیوه‌های نظارتی بر محتوای تولیدشده در سامانه VOD گفتگو کردیم. مشروح این گفتگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

در سال‌های اخیر، تولیدات شبکه نمایش خانگی افزایش چشمگیری داشته و ازطرف دیگر اقبال عموم مردم به این تولیدات هم بیشتر شده است. در چنین شرایطی اهمیت نظارت و تنظیم‌گری بر محتوای فضای مجازی بیش از پیش حس می‌شود. باوجود این، مساله نظارت بر محتوا‌های تولیدی، همیشه مساله چالش‌برانگیزی بوده و گاهی اوقات برخی رفتار‌های سلیقه‌ای در نظارت چالش‌های جدی را هم به‌وجود آورده است. به‌نظر شما در شرایط فعلی شیوه نظارتی بر محتوای سریال و برنامه‌های دیگر چگونه باید باشد و چه سازوکار‌هایی را برای آن پیشنهاد می‌کنید؟

قبل از اینکه به موضوع نظارت بر سریال‌ها یا محتوایی که در پلتفرم VOD یعنی در سامانه‌های ویدئوی درخواستی عرضه می‌شود، بپردازیم، بهتر است ابتدا فرآیند شکل‌گیری این سامانه را بررسی کنیم؛ اینکه اهداف آن چه بوده و سنگ بنایش با چه نیتی گذاشته شده است؟ طراحی و راه‌اندازی این مدل پلتفرم‌ها که بتوانند ازطریق اینترنت محتوا را به مخاطب عرضه کنند، به سال ۹۰ برمی‌گردد. تصمیم برای راه‌اندازی VOD‌ها در موسسه‌های رسانه‌های تصویری گرفته شد که من آن زمان در آنجا فعالیت داشتم. این ایده زمانی مطرح شد که کشور‌های دیگر به این سمت می‌رفتند و همان زمان در دنیا موضوع جدیدی بود.

درواقع می‌توان گفت سامانه VOD، یک IPTV است و برای اینکه مشکل تعارض با سازمان صداوسیما به‌وجود نیاید، از همان ابتدا بخش VOD را برجسته کردیم و عنوان آن را به‌نوعی ویدئوکلوپ اینترنتی قرار دادیم. چیزی که آن زمان پیش‌بینی می‌شد، مربوط به نسل آینده این نوع بازار و عرضه آن بود. دولت یازدهم که برسر کار آمد، نگاه سیاسی به این موضوع داشت؛ یعنی سیاستگذاران فرهنگی دولت این تصور را داشتند که می‌توانند یک نوع تقابلی را با رسانه ملی و سازمان صداوسیما ازطریق به‌وجود آوردن چنین سامانه‌ای داشته باشند. با این طراحی و با این هدف طبیعتا هم خیلی عجولانه این کار را شروع کردند و در عین‌حال حمایت‌های غیرعادی صورت گرفت.

در سال ۹۴، تعداد ۱۶ سامانه VOD مجوز گرفتند. اما نکته مهم اینجاست که اصلا اصول قانونی صدور مجوز‌هایی که برای وزارت ارشاد برای هر سازوکار و کسب‌وکاری صادر می‌شود برای این‌ها انجام نشد و مشخصا اصلا پروانه این شرکت‌ها ازسوی حاکمیت صادر نشد و ازسوی مدیریت رسانه‌های تصویری که اصلا جایگاه حاکمیتی ندارد در ابتدا صادر شد و بعدا برای اینکه این خلأ قانونی را جبران کنند، معاون وقت سینمایی این پروانه‌ها را امضا کرد. این نوع حمایت نه فقط از طرف وزارت ارشاد و علاوه بر حمایت‌های خلاف قانون در تاسیس که با اهدای رایگان همه محتوایی که مالکیت آن برای وزارت ارشاد بود، صورت گرفت از طرف وزارتخانه‌های دیگر مثلا وزارت ارتباطات یا معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری حمایت خیلی جدی از برخی سامانه‌های خاص شد که امروز خبر آن شنیده می‌شود.

آن چیزی که همه این سال‌ها در رسانه‌ها برجسته شده، بحث سریال‌های نمایش خانگی است، اما دردناک‌تر و خطرناک‌تر، اتفاقی است که در عرضه فیلم‌های خارجی در این سامانه‌ها صورت گرفته که هیچ نظارت قانونی، چه در بحث صدور پروانه نمایش و چه در کنترل محتوا نظارتی نیست. حتما باید یادآوری کنم که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در سال ۸۴ مصوبه جامعی دارد که محتوای خارجی که عرضه می‌شود چه در ارشاد و چه در صداوسیما باید ضرایب و ظرایفی در آن رعایت شود. اینکه چه حجمی فیلم آمریکایی باید دراختیار مخاطب قرار گیرد و این فیلم‌های آمریکایی و خارجی چه مشخصه‌های فرهنگی باید داشته باشند. سند جامعی هم مصوب شده که متاسفانه هیچ‌گاه در این سال‌ها رعایت نشده است. محتوای خارجی که در این سامانه‌ها وجود دارد، بسیار خطرناک و آسیب‌رسان است.

در محتوای داخلی، وزارت ارشاد شکل قضیه را تاحدودی رعایت کرده است؛ اینکه پروانه ساخت باید برای آثار صادر شود رعایت کرده و تاحدودی به ممیزی‌ها پایبند بود، اما به هرحال تصور اشتباهی که وجود دارد، این است که هرچه میزان رهاشدگی فرهنگی یا به‌تعبیری ولنگاری فرهنگی را اینجا بیشتر ببینیم، به افزایش مخاطب کمک می‌کند که واقعا اینچنین نیست. کار‌های خوبی چه در سینما یا همین شبکه نمایش خانگی و در سریال‌های تلویزیونی داریم که مشخصه‌های فرهنگی نظام رعایت شده و مخاطب خوبی داشته است. آن سال‌ها به‌شدت نسبت‌به عملکرد ضعیف وزارت ارشاد در کنترل محتوا چه داخلی و چه خارجی، اعتراضات زیادی شد. مجلس اعتراض کرد، وزیر را به مجلس خواستند و کارت زرد به او دادند، اما، چون سیاست کلان دولت حمایت بی‌چون‌وچرا از این سامانه‌ها بود، اتفاق مثبتی رقم نخورد.

این چشم‌پوشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت‌به اتفاقاتی که در حوزه نمایش خانگی می‌افتاد باعث شد مسئولان فرهنگی در رده‌های مختلف، چه مجلس و چه در نهاد‌های نظارتی دیگر، به این فکر بیفتند که وزارت ارشاد بنای اینکه این مشکل را حل کند، ندارد و، چون صداوسیما به‌نظر رعایت بیشتری در این بحث دارد، کار را به صداوسیما بدهیم. هم بحث میانبر‌های به‌ظاهر قانونی و درواقع غیرقانونی ازطریق بخشنامه‌ای که برخی نهاد‌ها صادر کردند که متولی نمایش خانگی سازمان صداوسیما است، انجام شد و هم تلاشی در مجلس شورای اسلامی صورت گرفت تا تولیت حوزه نمایش خانگی را کلا به سازمان صداوسیما واگذار کنند.

همان زمان نیز در جلسات تخصصی که برگزار می‌شد مشخصا جلسه‌ای که در کمیسیون فرهنگی مجلس با حضور کارشناسان برگزار شد، من خدمت عزیزان بیان کردم صرفا جابه‌جایی سکانداری به‌معنی حفظ آن اصولی که مدنظر داریم، نیست. اگر در بانک مرکزی تخلفی انجام می‌شود یا کار را درست انجام نمی‌دهد بدین معنا نیست که مسئولیت بانک مرکزی را به وزارت اقتصاد واگذار کنیم. درست است که به‌نظر شکلی شباهت‌هایی دارند، اما درعمل قطعا نمی‌تواند کار خود را به‌درستی انجام دهد. هنوز که باهم صحبت می‌کنیم، به‌لحاظ قانونی این اتفاق نیفتاده، ولی به‌لحاظ عرفی به نهاد زیرمجموعه سازمان صداوسیما به نام ساترا واگذار شده است.

از زمانی که این جابه‌جایی صورت گرفت، متاسفانه آن اصلی که مدنظر بود که خروجی محصولات کیفیت قابل‌قبول فرهنگی داشته باشد، رعایت نشد و حتی مجموعه اتفاقات عجیب دیگری رخ داده و می‌دهد. یکی از مهم‌ترین موارد این است که در همه این سال‌ها موضوع تولید محتوا در همه قوانین، آیین‌نامه و مصوبات دیده شده که باید ازطریق دریافت پروانه ساخت صورت گیرد؛ یعنی آن کسی که علاقه‌مند است محتوایی را تولید کند، باید مراجعه کند و طرح خود را به شورایی ارائه دهد. فیلمنامه موردبررسی قرار گیرد و شورا آن را مصوب کند و پروانه ساخت بدهد.

اولین اشتباه بزرگی که ساترا در این زمینه کرد این بود که موضوع پروانه ساخت را منتفی کرد و گفت هرکسی می‌خواهد، هر سریالی بسازد و صرفا از من پروانه نمایش بگیرد. این بزرگ‌ترین ایراد است، به این دلیل که در سینما که مثلا برای تولید یک فیلم سینمایی ۳-۲ میلیارد و الان ۸-۷ میلیارد تومان هزینه می‌شود، بعد از تولید، سازندگان و سرمایه‌گذاران به‌دلیل اینکه سرمایه آن‌ها از دست رفته، به‌قدری فشار می‌آورند که به‌نحوی پروانه درنهایت با اصلاحات حداقلی صادر می‌شود. در سریالی که امروز ۵۰-۴۰ میلیارد تومان و بعضا ۸۰-۷۰ میلیارد تومان هزینه برای تولید می‌شود، نهاد نظارتی به‌راحتی نمی‌تواند بعد از تولید بگوید این کار غیرقابل پخش است و به‌شدت اعتراضاتی صورت می‌گیرد و تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار اثر، تلاش‌های بسیار زیادی به هر شکل عرفی و غیرعرفی، قانونی و غیرقانونی می‌کنند تا اثر پروانه مربوطه را دریافت کند. این وضعی می‌شود که امروز شاهد آن هستیم که محتوای تولیدشده آن استاندارد‌های فرهنگی حداقلی را دارا نیست و کار به جایی رسیده که وزارت ارشاد که پرونده طولانی در عرضه محتوای غیرمناسب دارد، امروز بحق یا ناحق معترض است نسبت‌به محصولی که بیرون می‌آید.

آیا از صحبت‌های شما می‌توان این‌گونه برداشت کرد که شما موافق نظارت ارشاد هستید؟ یعنی وجود ساترا را در این ساختار درست نمی‌دانید و معتقدید که باید همه نظارت‌ها از پروانه ساخت تا پروانه نمایش دراختیار وزارت ارشاد قرار گیرد؟

وزارت ارشاد یا شورای‌عالی انقلاب فرهنگی یا نیرو‌های نظامی یا سازمان صداوسیما باشد را دقیق نمی‌دانم، ولی بهترین روش این است که به اصول قانونی و عرفی اتکا کنیم و سعی کنیم اگر خطا و انحرافی صورت گرفته آن را اصلاح کنیم. وزارت ارشاد سابقه طولانی بسیاری در این حوزه دارد، کارشناسان متخصص دارد و سازوکار را می‌شناسد. حالا ما این را از وزارت ارشاد گرفتیم و هزینه سنگینی به بودجه دولت و بیت‌المال وارد کردیم، نهاد نظارتی جدید را که مدیران آن هیچ سابقه‌ای در حوزه تولید محتوا ندارند و صرفا کارشناسان حوزه فنی بودند، متولی انجام کاری می‌کنیم که سازوکار آن از پیش طراحی نشده است.

مثلی داریم که می‌گوید منار را دزدیده و جایی را که باید بگذارد، پیدا نکرده است. چیزی که امروز درحال رخ دادن است، دقیقا مصداق این ضرب‌المثل است. ما می‌بینیم که جابه‌جایی از ارشاد به ساترا نه‌تن‌ها هیچ کمکی نکرده، بلکه سریال‌هایی بیرون می‌آید و در آن اتفاقاتی می‌افتد که در همان ارشادی که سهل‌انگاری می‌کرد این اتفاقات نمی‌افتاد. محتوایی عرضه می‌شود، تصویری از خانواده ارائه می‌شود، کیفیتی ارائه می‌شود که موردقبول هیچ سطحی از مسئولان فرهنگی ما نیست. یک بحث و مشکل جدی در حوزه محتوا مشخصا فیلم و سریال در کشور دوگانگی ممیزی و دوگانگی شاخصه‌های استاندارد عرضه محتوا است.

یک استانداردی را، چه به‌لحاظ حجاب و چه به‌لحاظ محتوا در سازمان صداوسیما داریم و یک استانداردی را در سینما داریم که همه این سال‌ها عقب‌نشینی داشته و محتوای مساله‌دار عرضه کرده و الان استاندارد جدیدی را برای سریالی که به‌مراتب پرمخاطب‌تر از فیلم‌های سینمایی است، قائل شده‌ایم. این شرایط را بسیار خطرناک می‌کند و تغییر و اصلاح آن روزبه‌روز سخت‌تر می‌شود، چون وقتی برای یک انحراف محتوا به یک نفر اجازه دادیم، حتما نفرات بعدی طلبکار می‌شوند که چطور به نفر قبلی اجازه دادید و به ما اجازه نمی‌دهید. این را اضافه کنید به اینکه الان گزینه بسیار مهم به‌عنوان یک پرونده بررسی این است که اصلا نحوه نظارت و سازوکار نظارت بر محتوا در ساترا به چه شکلی کادرسازی می‌شود. در وزارت ارشاد آیین‌نامه مصوب دارد، برای اینکه پروانه نمایش برای اثر دریافت کنید این اثر را ارائه می‌دهید و براساس پروانه ساختی که صادر شده است، یعنی الزاما باید پروانه ساخت داشته باشید و بعد از تولید اثر را به اداره مربوطه در ارشاد ارائه می‌دهید. طبق آیین‌نامه یک رقم مشخص بسیار نازلی دارد که فکر می‌کنم برای آثار ایرانی ۲۵ هزار تومان و برای آثار خارجی ۱۰ هزار تومان که مورد کاملا مهم و قابل‌بحث است، پرداخت می‌کردید و هزینه را به حساب خزانه‌داری کل کشور، بانک مرکزی واریز می‌کردید و کار شما انجام می‌شد. خبر بسیار نگران‌کننده‌ای که اخیرا شنیدم این است که ساترا شرکت‌های کارگزاری به‌وجود آورده است که سازوکار و افراد و سابقه آن‌ها مشخص نیست؛ بحث را پیش می‌برند، شرکت‌هایی که کاملا خصوصی هستند.

البته باید بگویم در ارشاد هم چنین چیزی را داشتیم که در حوزه کتاب کارگزاری‌هایی تعیین شد؛ یعنی این مساله فقط مختص ساترا نیست و در حوزه ممیزی کتاب هم چنین شیوه‌ای درحال اجرا است.

اگر در بخش کتاب و هر بخشی بوده، این بسیار مساله‌دار است. این امر فسادبرانگیز است. چیزی که شنیده‌ام این است که شرکت‌های کارگزاری بسیار محدودی به‌وجود آمده است. هر پلتفرم مشخصا فقط اجازه دارد با یک کارگزاری کار کند، این منشا فساد است. ارقامی که پرداخت می‌شود عجیب است. در سال گذشته برای هر اپیزود پروانه یک میلیون تومان و در سال اخیر رقم ۵ میلیون تومان شنیدیم. مثلا نماوا در سال ۱۴۰۰ بنا دارد ۴۰۰ اپیزود پروانه بگیرد. برای هر اپیزود باید ۵ میلیون پرداخت کند. رقمی که برای مجموع این محصولات باید پرداخت کند ۲۰ میلیارد تومان است. این هم غیرقانونی است و هم غیرعرفی و هم به‌شدت مساله‌دار است. وقتی شما فقط با یک شرکت طرف هستید و تعاملات مستقیم مالی دارید به‌شدت قابل‌مذاکره است؛ مجموعه این اتفاقات یعنی همه این اتفاقاتی که افتاده اعم‌از عدم صدور پروانه ساخت، عدم نظارت، موضوع فیلم‌های خارجی که عرضه می‌شود و همچنین محتوای مبتذل و فاسد و حتی محتوای خطرناک سیاسی. باز تکرار می‌کنم که این رویه را از منابع موثق شنیده‌ام، اما مشخصا در مورد عدد پرداختی ممکن است کمی کمتر یا بیشتر باشد.

ما شاهدیم که در صدور پروانه برای محتوای خارجی بی‌حساب عرضه می‌شود و هیچ‌کنترلی وجود ندارد که چه مقدار یک پلتفرم اجازه دارد محتوای خارجی عرضه کند، هرچه فیلم و سریال تولید می‌شود در این پلتفرم‌ها عرضه می‌شود. بر فرض اگر به کسی بگویید در پلتفرم رسمی جمهوری اسلامی ایران فلان سریال و ده‌ها سریال و فیلم دیگر عرضه می‌شوند، همه تعجب و به‌حرف شما شک می‌کنند. کاملا این فضا رها شده است و متولیان پیگیرند مسئولیت‌هایی را برعهده بگیرند که برای آن‌ها مزایایی دارد و به‌هیچ عنوان تصوری از اینکه چه آسیب‌های فرهنگی جدی‌ای دارد، ارائه نمی‌شود. طبیعتا روزبه‌روز سریال‌های متعددی درحال تولید داریم که پروانه ساخت ندارند. از هیچ‌نهادی پروانه ساخت نمی‌گیرند و فیلمبرداری خود را انجام می‌دهند. وقتی این محصولات تولید و عرضه شود، حتما ساترا یا شرکت‌هایی که مستقیم حق‌العمل خود را از صاحبان پلتفرم می‌گیرند به‌راحتی همه‌چیز را دور می‌زنند و با یک ممیزی حداقلی کار را عرضه می‌کنند.

درحال‌حاضر هیچ‌نگرانی‌ای درمورد اینکه سریال چه پیام کلی‌ای به مخاطب می‌دهد، وجود ندارد. صرفا خلاصه شده که ظواهر امر رعایت شود، اتفاقا می‌گویم این ظواهر هم رعایت نمی‌شود، یعنی شما سریال‌ها را ببینید روابط جنسی غیرمتعارفی که دیده می‌شود، بحث استعمال دخانیات را می‌بینید، استفاه از مشروبات و... هم دیده می‌شود و این فرهنگ به‌عنوان فرهنگ خانواده‌ها جاری شده و بر نوع روابط فرزندان با والدین و... به‌لحاظ کلان به‌شدت روی جامعه تاثیر می‌گذارد. به‌خاطر اینکه پروانه ساختی صادر نمی‌شود و در ممیزی‌ها هم تنها آیتم‌هایی را لحاظ می‌کنند که صرفا ممکن است به چیز‌های کاملا ظاهری بسنده کنند و به اینکه چه پیامی این مجموعه کار به مخاطب ارائه می‌کند، توجه ندارند. اگر تک‌تک سریال‌هایی که ساخته و عرضه می‌شود اسم ببرم، ممکن است اعتراضات و تبعات حقوقی داشته باشد، ولی تک‌تک کار‌ها قابل بحث است که فارغ از ممیزی ظاهری یک پیام فرهنگی کاملا نامناسب را به جامعه القا می‌کند.

اشاره کردید در وزارت ارشاد با وجود قانونی که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تصویب کرده و باید این قانون عملی شود، این اتفاق نمی‌افتد. حالا نهاد دیگری داریم به اسم ساترا، شاید اینجا بتواند مطابق آن قانون عمل کند.

در مملکت ما هرکسی کار خود را درست انجام ندهد یا کار خلاف انجام دهد و ما فقط چشم‌پوشی کنیم و بگوییم زور ما نرسید، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. اگر فرضا بفهمیم مجموعه‌ای از افسران نیروی انتظامی با سارقان ارتباط دارند، به‌صورت مشترک با هم دزدی می‌روند، چه کسی باید برخورد کند؟ حتما سیستم قضایی باید برخورد کند. اگر زندان نمی‌روند و جرم ناخواسته بوده باید برکنار شوند. در کوتاهی‌های وزارت ارشاد مشخصا این اتفاق نیفتاده، اگر مدیری محتوای مسموم عرضه می‌کند، همانطور که کارخانه‌ای شیر فاسد عرضه کند باید دستگاه قضایی برخورد کند، درحوزه فرهنگی هم اینچنین است. نمی‌توان تنها مسئولان وزارت ارشاد را بیان کرد، مسئولان این وزارت کوتاهی کردند و نهاد‌های نظارتی ما مشخصا قوه قضائیه هیچ‌گاه برخورد جدی نداشت که مدیر فرهنگی وظیفه داشت محتوای سالم در اختیار مردم قرار دهد و الان محتوا ناسالم است؛ هیچ‌مدیری در وزارت ارشاد محکوم نشد که کار را به‌درستی انجام نداده است.

بحث من این است که وزارت ارشاد کار خود را درست انجام نداده و باید با آن برخورد شود. این امر به گفته شما اتفاق افتاده و تصمیم گرفته‌شده مسئولیت را به ساترا واگذار کنیم. حداقل در گذشته تخلفات وزارت ارشاد را در مهم‌ترین رسانه پرمخاطب که تلویزیون بوده، فریاد می‌زدیم. خود من بار‌ها روی آنتن تلویزیون نسبت به عملکرد ضعیف وزارت ارشاد انتقاد کردم و برخورد‌ها صورت گرفت. سریالی به‌خاطر این نوع اعتراضات روی آنتن تلویزیون متوقف و تدوین مجدد شد. الان وقتی صداوسیما که محل اصلی اعتراض به تخلفات و کم‌کاری‌هاست، خودش کم‌کاری می‌کند و کارش را درست انجام نمی‌دهد، کجا باید فریاد بزنیم که شنیده شود وزارت ارشاد کار خود را به‌درستی انجام نمی‌دهد؟ ساترا اصلا زیرساخت نه فیزیکی و نه محتوایی و نه شأنیت کنترل این محتوا را ندارد و نداشته است. کسانی که آنجا هستند سابقه کنترل محتوا یا تولید محتوا ندارند. شورا‌های وزارت ارشاد همه افرادی هستند که سال‌ها مدیر شبکه تلویزیونی یا تهیه‌کننده یا مدیر فرهنگی بوده‌اند. الان اعضای شورای ساترا را معرفی کنید؛ شما به‌عنوان رسانه این را مطالبه کنید که اعضای شورای فرهنگی ساترا چه کسانی هستند و سابقه آن‌ها چیست، غیر از این است که سابقه صرفا فنی و حقوقی دارند؟

اگر این اعضا درست انتخاب شوند، می‌توان به ساترا امیدوار بود یا کلا با سازکار نظارتی از طرف آن مخالف هستید؟

فرض را بر این می‌گذاریم که مسئولان نظام تصمیم گرفتند ساترا باشد. از حالا به بعد باید از آن مطالبه کنیم؛ درباره اینکه دوباره به وزارت ارشاد برگردد، نه حرفی دارم و نه جایگاهی دارم که بخواهم مشخص کنم.

منظورتان این است که باید انتخاب‌های دقیق‌تر و فرهنگی‌تری برای جایگاه‌های نظارتی موسسه ساترا صورت بگیرد؟

ابتدا باید سازوکار صحیح باشد. سازوکار تولید به چه صورت است؟ چه کسانی می‌توانند تولید کنند و چه چیزی را می‌شود تولید کرد؟ الان سازمان صداوسیما متولی‌شده است و یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌های اقتصادی به تولید سریال صداوسیما را سریال‌های نمایش خانگی می‌زند. سازمان صداوسیما در سال حداقل باید هزار اپیزود سریال تولید کند و در نمایش خانگی ممکن است در سال هفته‌ای چهار عنوان بدهد و نهایتا ۲۰۰ اپیزود شود. حجم تولید در صداوسیما و در نمایش خانگی قابل‌مقایسه نیست. با قیمت‌هایی که در تولید پرداخت می‌شود، می‌بینیم که صداوسیما توانایی رقابت ندارد. درکنار این آزادی که به کارگردانان داده می‌شود، هیچ‌کسی تمایل ندارد در تلویزیون کار کند. تعمدا همان دست فرمانی که دولت‌های یازدهم و دوازدهم داشتند که نمایش خانگی را به این شکل راه بیندازد، تقابل با رسانه ملی را ایجاد می‌کنیم و دامن می‌زنیم.

یعنی فرآیند تولیدی که در شبکه نمایش خانگی به‌وجود آمده بر مختصات تولید محتوای سینما و تلویزیون تاثیر گذاشته و می‌توان گفت بر کیفیت سریال‌های تلویزیونی هم تاثیر داشته است؟

البته درمورد کیفیت نمی‌توان با قاطعیت صحبت کرد و باید متولیان تلویزیون عنوان کنند، ولی فرض قطعی نمی‌توان گرفت، مثلا تلویزیون سریالی به نام زیرخاکی تولید می‌کند و استاندارد‌ها را رعایت می‌کند و ممکن است از سریال‌های شبکه‌های خانگی پرمخاطب‌تر شود، چون کلی سریال تولید می‌کنند که هیچ‌کسی نگاه نمی‌کند. در نمایش خانگی هم در این سال‌ها سریال‌هایی تولید شد که کسی دوست نداشت. ما دیدیم که استار محبوب تلویزیونی که سریال پرمخاطب تولید می‌کند در شبکه نمایش خانگی موفق نبوده و در قسمت ششم مجبور شده عذرخواهی کند. استار محبوب دیگری سریال تولید می‌کند و مخاطب پس می‌زند. در پرانتز بگویم دراکولای آقای مدیری نمونه‌ای است که استقبال چندانی نداشته است.

آن هم با آن میزان هزینه‌ای که شد.

بله، الزاما تصویر ولنگاری به‌معنای جذب مخاطب نیست و محتوا باید سالم باشد. همیشه می‌گفتند کار کمدی می‌فروشد، شما الان در سریال‌های نمایش خانگی نگاه کنید، کار‌های جدی مخاطب بیشتری دارد. کار‌های درام خوب، مخاطب بیشتری دارند. هر نهادی که می‌خواهد متولی شود، ابتدا یک مدیر فرهنگی نخبه نیاز دارد. با همه احترام به عزیزانی که آنجا فعالیت می‌کنند، یک متخصص IT نمی‌تواند متخصص حوزه فرهنگی با این اهمیت باشد و آنجا را اداره کند. در ثانی باید سازوکار آن طراحی درست شود و باز همان مثال معروف اینکه چاله را نکنده مناره را دزدیدند. سازوکار ما طراحی نشده است و چه معنایی دارد که پروانه ساخت ندهیم و بعد از ساخت پروانه نمایش بگیریم. این چنین سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

درحوزه کتاب هم در گذشته می‌گفتند چنین امکانی را به ناشران می‌دهیم. هیچ‌کسی زیربار نمی‌رفت. حق دارند و می‌گویند اگر بعدا این نشد چه خواهد شد. الان می‌گویند با چانه‌زنی می‌توانند کتاب را درنیاورند، اما سریال را نمی‌توانند درنیاورند. فشار افکار عمومی و رسانه‌ها و... وجود دارد و مجبور می‌شوند با فشار حداقلی بسنده کنند و کار را عرضه کنند. سازوکار باید طراحی درست داشته باشد و نوع ممیزی نیز باید طراحی شود. الان کلیدی‌ترین سوال این است که نسبت ممیزی در نمایش خانگی و تلویزیون چه چیزی باید باشد؟ آیا نعل‌به‌نعل باشد؟ صداوسیما متولی شده و باید پاسخ دهند. ممیزی سریال‌ها قرار است مشابه تلویزیون باشد؟ مشابه سینماست؟ در میانه این دو باشد؟ این طراحی نشده و باری به هر جهت که ببینیم چه می‌شود، کار جلو نمی‌رود.

درمورد ممیزی هم کمی صحبت کنید. عموما این نقد وجود دارد که ممیزی‌ها سلیقه‌ای است، یعنی ممکن است چیزی که خیلی از مردم عادی فکر کنند نباید در این سریال باشد، وجود دارد و ممیز کاری به آن نداشته باشد، اما برعکس این موضوع هم هست. به‌نظر شما چرخه تولید محتوای ایرانی در فضای مجازی چگونه باید باشد که گرفتار ممیزی‌های سلیقه‌ای نشود؟

متاسفانه یا خوشبختانه خط‌کش ممیزی در این سال‌ها نداشته‌ایم، به‌عنوان کسی که ۳۰ سال است در تلویزیون تهیه‌کننده هستم، هنوز نمی‌توانم بگویم چه خط‌کشی‌ای وجود دارد و چه کاری با چه کیفیتی ممیزی شود یا خیر؟ نمونه بارز این است که یک فیلم سینمایی در سه‌بار پخش سه‌نوع ممیزی مختلف دارد. فرمایش شما درست است که بخش عمده‌ای سلیقه بازبینی است که دقیقه آخر کار را نگاه می‌کند، ولی بعد از این همه‌سال، چارچوب کلی به‌وجود آمده و اکثر تهیه‌کننده‌ها و کارگردانان چه درحوزه داستانی و چه در همه حوزه‌های دیگر برنامه‌های تصویری کلیت را فهمیده‌اند.

در عرضه فیلم خارجی شرکت‌هایی به نام موسسات ویدئورسانه داشتیم. این‌ها خود رایت فیلم را می‌خریدند و آماده‌سازی می‌کردند و به ارشاد می‌دادند. کمترین ممیزی به آن می‌خورد، چون شرکت فهمیده بود کلیت کار را باید چطور رعایت کند. یک‌بار اگر به آن تذکر دادند در همه کار‌های بعدی این را رعایت کرده است. الان درحوزه نمایش خانگی واقعا تبدیل به چانه‌زنی شده است. می‌گوید سه، چهار چیز پیچیده سخت را می‌گذارم و سر این‌ها دعوا می‌کنم و بابت باقی بیخیال می‌شوند.

نکته خیلی مهم‌تر این است که دوستان اسیر ظاهر شده‌اند. لایه‌های اول، دوم و سوم و لایه‌های پنهان اثر چه پیام کلی‌ای را منتقل می‌کند؟ این مهم است که محصول شما به‌ظاهر، شاید فرد عادی ببیند متوجه نشود، بنابراین باید کسانی تصمیم‌گیرنده باشند که این چیز‌ها را متوجه می‌شوند. کسی ظاهر کار را می‌بیند، می‌گوید حجاب خوب است، سیگار هم نمی‌کشند، مشروب هم نمی‌خورند، روابط ظاهری هم رعایت شده، ولی پیامی که اثر به شما می‌دهد، چیست؟ در برخی مواقع این پیام بسیار مخرب‌تر از پلان بی‌حجابی است.

فاکتور‌های فرهنگی برای ارتقای فرهنگ کشور ندارد. وظیفه رسانه و وظیفه مدیا ارتقای فرهنگ است. در همه دنیا این اتفاق می‌افتد. هالیوود که مبتذل‌ترین است مهم‌ترین پیام‌های فرهنگی را از طریق این سینما به دنیا منتقل می‌کند. من و شما کلیسا نرفته‌ایم و آموزش مسیحیت ندیده‌ایم، ولی کلی از مناسک مسیحی را بلدیم، چون همه را در سینمای آمریکا دیده‌ایم. در فیلم‌های اکشن آمریکایی و هفت مرد خبیث هم تجمع و مقاومت را در کلیسا می‌بینیم. در کدام فیلم ما چنین پیامی را از طریق مسجد به مخاطب می‌دهیم؟ مهم‌ترین موضوع قهرمان است. ما قهرمان داریم و آن را به خاک می‌کشانیم. درباره اسطوره مملکت یا کار نمی‌کنیم یا بهتر است کار نکنیم، چون آن‌هایی که کار کردیم هم خراب کردیم. آمریکایی‌ها قهرمان ندارند، ولی می‌سازند. همه فیلم‌های اخیرشان را نگاه کنید قهرمان فیلم سابقه نظامی‌گری در ویتنام، عراق و... دارد. ما به این مسائل توجهی نداریم. رهبر انقلاب در صحبتی بیان کردند ژاندارک خیالی است و برای ادبیات است، قهرمان فرانسه شده است. ما در کشور خود برای کدام‌یک از قهرمانان خود کار کرده‌ایم؟ حتی قهرمانان تمثیلی که نشان می‌دهیم ایراد دارند.

ما باید توجه کنیم ادبیاتی که بچه‌ها با والدین خود در فیلم و سریال‌ها صحبت می‌کنند برای کجای جامعه ماست؟ برای کدام خیابان به بالاتر است؟ برای کدام شهر است؟ بحث ممیزی اسیر این ظواهر شده هرچند این ظواهر مهم است، ولی پیام نهفته که یک مرد می‌داند زن او با یکی دیگر رابطه دارد، اما تنها برای مال و ثروت زیرسبیلی رد می‌کند، چه پیامی را به جامعه منتقل می‌کند؟ این چیز‌ها در این سازوکار فعلی ساترا وجود ندارد و تصوراتی این چنین وجود ندارند، چون افرادی که پروانه نمایش می‌دهند این لایه‌ها را نمی‌فهمند یا دغدغه‌اش را ندارند، زیرا مستقیم از پلتفرم پول خود را دریافت می‌کند. ارشادی که اعضای شورای پروانه نمایش و ساخت آن مدیران ۳۰-۲۰ ساله نظام بودند، خروجی آنچنان شد، الان ببینید از جایی که از این پتانسیل استفاده نمی‌کند، چه خروجی‌ای خواهید دید؟
 
منبع: فرهیختگان
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما