بعد از احیای طالبان، افراطیگری اسلامی به کجا خواهد رسید؟
رویداد۲۴ وضعیت افغانستان این روزها به مثالی برای گروههای جهادی در سراسر دنیا تبدیل شده است. گروهی که بیست سال پیش در اثر حمله آمریکا از قدرت کنارهگیری کرد، دو دهه در نبرد با غرب بود و امروز پای توافقی را امضا کرده که در نتیجه آن نه تنها به قدرت بازگشته بلکه آمریکا را نیز از افغانستان بدرقه کرده است. بدرقهای به باور رسانه های غربی خفت بار.
بعد از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، در یمن جشن و آتش بازی برپا شد، در سومالی به هم شیرینی میدادند. در سوریه طالبان را به عنوان نمونه زنده سرنگونی رژیم جنایتکار از طریق جهاد ستایش کردند. در سراسر جهان جهادگران با خوشحالی از سقوط کابل استقبال کردند. سقوطی که حاصل صبر و حیله گروهی پابرهنه بود که توانستند یک کشور متوسط را از چنگ نظامیان آمریکا در بیاورند.
اکونومیست در گزارشی حادثه فرودگاه کابل و نحوه خروج آمریکا از افغانستان که به روی کاز آمدن مجدد طالبان در این کشور منجر شده را خطری برای ریاست جمهوری جو بایدن خواند و نوشت: در بلند مدت جهان باید با احیای جهادگرایی ناشی از تحقیر آمریکاییها سر و کله بزند. اما خطر اصلی این نیست که تروریستها افغانستان را به عنوان یک پایگاه برای حمله به غرب خواهند کرد، آنگونه که در ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد. چنین حملاتی در دوران کنونی سختتر شده چرا که کشورهای غنی امنیت بهتری دارند. از این گذشته طالبان بعید است که این بار اردوگاههای آموزش تروریستها را در خاک افغانستان تحمل کند چرا که به کمکهای جهانی و شناسایی از سوی کشورهای جهان نیازمند است.
بیشتر بخوانید:حمایت ایران از احمدمسعود یعنی اعلان جنگ به طالبان/ اتحاد عربستان و امارات با طالبان آغاز خطر برای ایران است
این نشریه آمریکایی در ادامه با تاکید بر اینکه خطر احیای طالبان تبدیل افغانستان به پایگاهی برای تروریستها نیست، نوشته اثر موجی اصلی احیای طالبان تاثیر روانی آن است. پیروزی طالبان جهادگرایان را در سایر نقاط جهان بیدار خواهد کرد. آنها یک بار دیگر شروع به عضوگیری میکنند. برخی از آنها همین الان ساکن کشورهای غنیاند که با احیای طالبان انگیزهشان برای اقدام تروریستی تقویت شده.
اکونومیست به یک نتیجه منفیتر نیز اشاره کرده و گفه در کشورهای فقیر و ضعیف، جایی که نه تنها انگیزه کشتن دارند بلکه صاحب قلمرواند خطر جدیتری در کمین است. در کشورهایی نظیر پاکستان، سوریه، یمن، نیجریه، مالی، سومالی و موزانبیک وضعیت به این شکل است. در بسیاری از نقاط آسیا، آفریقا و حاورمیانه جهادگران تهدیدهای خود را آغاز کردهاند و از خودشان میپرسند اگر برادران افغان ما میتوانند یک ابرقدرت را شکست دهند، مطمئنا ما هم میتوانیم حاکمان بدبخت خود را شکست دهیم.
این رسانه به تفاوت جهادگران اشاره کرده و گفته همه آنها شبیه هم نیستند. بسیاری از آنها از هم متنفرند و با هم میجنگند. حامیان داعش طالبان را دست نشانده آمریکاییها میدانند. یکی از کارهایی که طالبان در هفته اول ورود به کابل انجام داد بیرون آوردن رهبر جنوب آسیای داعش از زندان وکشتن او بود.
بسیاری از گروههای جهادی در درجه اول به دلیل نارضایتی از حاکمیتهای محلی انگیزه پیدا کردهاند. آنها همگی به یک روایت جهانی ثابت هم باور دارند. در گوشی همراه شان تصاویر و شواهدی یافت میشود که گواهی میدهد ظلمی که در کشورشان متحمل شدهاند، بخشی از یک الگوی آزار و اذیت مسلمانان در سراسر جهان از چین تا غزه است. زمانی که یک جهادی در هر جای دنیا به موفقیت دست پیدا میکند بقیه آنها احساس غرور میکنند و انگیزه میگیرند.
اما یک حاکمیت بد میتواند زمینهساز رشد جهادگران باشد. یک دولت فاسد شهروندانش را به این نتیجه میرساند که زندگی تحت حاکمیت افراط گرایان اسلامی بهتر است. حتی اگر شهروندان همگی اسلحه دست نگیرند، اما بی سر و صدا از جهادگران حمایت میکنند.
بسیاری از افغانهای روستانشین تصمیم گرفتند از بی عدالتی حاکمیت به طالبان پناه ببرند. به همین دلیل بود که به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان بدون خونریزی و مقاومت صورت گرفت.
اکونومیست به اثر روانی پیروزی گروههای اسلامگرای افراطی بر همتایانشان در جهان اشاره کرده و نوشت: طالبان به این دلیل پیروز شد که افغانها نمیخواستند در مسیر مقاومت علیه طالبان هزینهای بپردازند آن هم زمانی که آمریکاییها تنهایشان گذاشته بودند. این الگو قابل تسری به بقیه جهان است. جهادگران در شمال شرق نیجریه به این دلیل شکست نمیخورند که مردم محلی از دولت مرکزی متنفرند. افسران، مردان مسلح خودشان را به چریکها میفروشند و پول نقد به جیب میزنند.
اما همین که یک گروه اسلام گرای جهادی به پیروزی میرسد، بقیه به این نتیجه میرسند که ایدئولوژیشان حکومت کردن را سخت میکند. تمایل آنها برای ایجاد یک جامعه پرهیزکار و عدم تحمل بیرحمانه نسبت به انحراف از آرمانها، سازش و تسامح در جامعه را دشوار میکند. داعش بر بخش بزرگی از عراق و سوریه سیطره پیدا کرده بود اما حکومتش کمتر از سه سال دوام داشت. عادت آنها به حبس کردن مردم، منجر به انزوای جمعیت سنی شد و فعالیتهای اقتصادی غیر از غارت و آدم ربایی مختل شده بود. قدرتهای خارجی و شیعیان عراق از این وضعیت به حدی ترسیدند که همگی با هم متحد شدند تا داعش را شکست دهند.
اکونومیست به تجریه حکومتداری طالبان اشاره کرده و در یادداشت خود گفته طالبان آخرین سری از فرمانروایان مخوف افغانستان بودند. مسیر آنها در آینده بستگی مستقیمی به درس عبرتی دارد که از گذشته گرفتهاند. اگر گروهی از جهادیها نه تنها یک کشور را تصرف کنند بلکه بتوانند به خوبی آن را اداره کنند، جهادگران سایر نقاط جهان نیز به آنها به مثابه یک کورسوی امید نگاه خواهند کرد.
بزرگان طالبان اصرار دارند که به نظر عملگرا برسند و مدعی اند که به حقوق بشر احترام میگذارند. اما روزهای سختی پیش رو دارند. پیاده نظام طالبان جنایت هایش را شروع کرده است. مردم شهرنشین افغانستان که به آزادی پوشش و تحصیل عادت کرده بودند رژیم جدید را بر نمیتابند. از آنجایی که ذخایر مالی افغانستان در آمریکا بلوکه شده، اقتصاد افغانستان با کمبود نقدینگی مواجه است. قیمتها افزایش چشم گیری در روزهای گذشته داشته.
طالبان هنوز ایدههای خوبش را برای احیای قدرت افشا نکرده. در عوض اعلام کرده نیروی کار ماهر افغانستان حق مهاجرت ندارد.
اکونومیست گفته آنچه در افغانستان رخ میدهد برای همه جهان مهم است. فاجعه امروز کابل به معنای راه افتادن مجدد سیل پناهجویان، حملات بیشتر جهادی و بالا رفتن احتمال احیای یک شورش اسلامی دیگر است. این واقعیت بسیاری از کشورهای جهان را به خطر خواهد انداخت.
در پایان این گزارش آمده است: درس دیگری که از این اتفاق باید گرفت این است که در برابر جهادیها صرفا نباید ادام نظامی کرد چرا که در بلند مدت راه حل نجات ایجاد یک کشور کارآمدی است. اگر دولت قبلی افغانستان فساد کمتری داشت و با مهارت بهتری مقابله با فساد را در پیش گرفته بود راه برای مقاومت هموارتر بود.