ادعای عموی «علی لندی» درباره قصور کادر درمان
رویداد۲۴ ساعت ۱۰ صبح روز جمعه با پدر علی تماسگرفتیم. آن طرف خط، غوغایی به پا بود. صدای پدر با اشک و بغض شدیدی آمیخته بود. میگوید حالش بد است و بهتر است چند ساعت دیگر با او تماس بگیریم. ساعت از یک بعدازظهر گذشته بود که دوباره شماره پدر علی را گرفتیم. این بار عمویشگوشی را برداشت. حال او هم دست کمی از پدر علی نداشت.
تسلیت میگویم آقای لندی. در خبرها میخواندیم که حال علی بهتر شده است. چرا ناگهان خبر فوت او منتشر شد؟
علی چند روزی بودکه وضعیت جسمی و روحی خوبی داشت و پزشکان هم راضی بودند، اما ناگهان همه چیز تغییر کرد. درخواست کمیسیون پزشکی کردیم وگفتیم پزشکان بیشتری برای معاینه به بالین علی بیایند. بیمارستان امام موسی کاظم(ع) متخصص ریه نداشت و چون علی دچار افت اکسیژن شده بود و مشکل ریوی داشت، ما مصر بودیم که یک فوق تخصص ریه علی را معاینه کند. جلسه کمیسیون پزشکی با تاخیر تشکیل شد و ما هم رفتیم و گفتیم متخصص ریهتان را معرفیکنید. گفتند کار پزشک ریه را پزشک بیهوشی انجام میدهد. ما میخواهیم یک فوق تخصص ریه بیاید و نظر بدهد اما ناگهان علی دچار افت اکسیژن و بعد ایست
قلبی شد.
این احتمال وجود داردکه قصوری رخ داده باشد؟
کادر درمان بیمارستان خیلی برای علی زحمت کشیدند، اما در این مورد کوتاهیکردند. حتی به طورکتبی نامه نوشتم و از عوامل بیمارستان و به خصوص عوامل اورژانس که شرایط روحی ما را به خوبی درک و مدارا کردند، تشکر کردم. آنها رفتار بسیار شایستهای داشتند، اما در این مورد کوتاهی کردند.
بیشتربخوانید: سجاد گنج زاده برای بیمه معلم ارزش بود، علی لندی ضد ارزش!
از بیمارستان شکایت میکنید؟
نه چه شکایتی. صد خوبی هم کردند و این یک بدی همکنارش بود. خوبیهایشان را هرگز فراموش نمیکنیم.
لحظات آخر زندگی علی کنارش بودید؟
بله با هم صحبت میکردیم. علی به باشگاه میرفت. سر به سر او میگذاشتم و میگفتم عمو، عضلاتت بیرون زده. گفت نه عضلاتم آب رفته است. حالم که خوب شود، دوباره به باشگاه میروم و عضلاتم را میسازم.
علی چطور پسری بود؟
شیفته امام حسین(ع) بود و در تمام روزهاییکه بستری بود، زیارت عاشورا گوش میداد. آرزو داشت به پیادهروی اربعین برود. پارسال میخواست برود که کرونا آمد و نشد. امسال پدرش به او قول داده بود که به زیارت اربعین میروند که این اتفاق تلخ افتاد. نماینده ولی فقیه در خوزستان به عیادت علی آمد و گفت این بارکه نشد و من به نیابت از شما به کربلا میروم و زیارت میکنم و سال دیگر با هم میرویم، اما علی طاقت نیاورد و روحش زودتر از جسمش به کربلا رفت.