بعد از «قلادههای طلا» هیچ کس بایکوت نشد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، برنامه «هفت» جمعه شب هفتم آبان ماه در بخش ابتدایی به معرفی فیلم «یتیمخانه ایران» پرداخت. طالبی کارگردان این فیلم به همراه علیرام نورایی، برایان رطفه بازیگران و سحر جراحی مترجم فیلم هم از دیگر مهمانان این بخش بودند. افخمی در بخش دوم برنامه نیز با یوسفعلی میرشکاک درباره سینمای آخرالزمان به گفتوگو پرداخت. مسعود فراستی نیز نقد و بررسی مستند «نویسنده بودن» (نگاهی به زندگی جلال آل احمد) را بر عهده داشت. مصطفی آل احمد کارگردان و مهدی قزلی نویسنده هم در میزگرد نقد حضور داشتند.
دستمزد بازیگران ایرانی با خارجیها قابل مقایسه نیست
ابوالقاسم طالبی در ابتدای صحبتهایش درباره نحوه اکران فیلم گفت: «فیلم ما طبق برنامه قرار بود از پنجم آبان اکران شود، اما شرایط ناگهان دو روز به اکران عوض شد و به ما اعلام کردند مشکل دفاتر وجود دارد. اما پخشکننده ما آقای سرتیپی در مسافرت خارج از کشور بودند و هرکسی خودش نباشد طبیعتا جانشینی هم ندارد. لذا پیگیریهای زیادی شد تا مشکل حل شود و خدا را شکر فیلم به وقت اکران شد. روی هم رفته کار تبلیغاتی و پخش ما به همین دلیل ضعیف شد و امروز یک بیلبورد شهری نیز از ما بالا نرفته است. تنها چند تیزر آن هم به لطف آقای علی عسگری در تلویزیون پخش شد. در شهرستان ها و برخی سالن های تهران نیز هنور فیلم اکران نشده است. قاعدتا موتور اصلی اکران ما از فردا روشن می شود.»
طالبی در ادامه تصریح کرد: «خیلی ها به من گفتند چرا سریال نساختی. اما سریال تلویزیونی برای چنین موضوعی جامعه را دچار افسردگی می کند. سریال روزنامه است و سینما کتاب. من به نظرم رسید ما باید برای چنین اتفاقی یک کتاب داشته باشیم. کسی نمای روشنی از قحطی آن سالها ندارد و همه خاطراتی مبهم به یاد دارند و این فاجعه عظیم در کتب درسی تاریخی ما نیز از زمان پهلوی تا بعد از انقلاب نیز گنجانده نشده است.»
او در بخش دیگری از حرفهایش درباره هزینههای فیلم گفت: « در سفری که در سوریه با بهروز افخمی داشتیم اتفاقهای خوبی افتاد و آنجا با کمک بهروز افخمی و تجهیزات و لوکیشنهای فیلم «فرزند صبح» توانستیم هزینه تولید فیلم را بکاهیم. همینطور 9 میلیارد تومان از هزینههای ما کاسته شد. به همین خاطر خیلیها باورشان نمی شود که ما این فیلم را با تنها 8 میلیارد تومان تولید کردیم. بازیگران خارجی را با رجزنی خوب به گونهای به ایران آوردیم که هزینه تمام بازیگران خارجی ما کمتر از بازیگران ایرانی شد. چیزی کمتر از 500 میلیون تومان.»
طالبی افزود:«من بازیگران خارجی فیلم را با وب کم و مکالمه اینترنتی با آنها انتخاب کردم تا هزینهها کاسته شود. والا میتوانستم 10 روز به انگلیس بروم.»
در ادامه بحث درباره فیلم «یتیم خانه ایران» برایان طرفه، بازیگر خارجی فیلم درباره همکاریاش با طالبی و حضور در فیلمی ایرانی گفت: «تجربه همکاری با ابوالقاسم طالبی تجربه بسیار خوبی بود. این تجربه مانند آن بود که بخواهید به کودکی شنا یاد دهید، اما به ناگهان به درون آب پرتش کنید. منظورم اینکه بازی با یک گروه ایرانی و بزرگ و فارسی صحبت کردن شبیه به این مثال بود. من بازیگر تئاتر کمدی و موزیکال در انگلستان بودم.»
بعضیها فکر میکنند سینما ملک پدریشان است
پس از طرفه نوبت به علیرام نورایی دیگر بازیگر این فیلم بود تا تجربیاتش از بازی در فیلم طالبی را با مخاطبان به اشتراک بگذارد، او نیز در اینباره گفت: « برای ارتقا و بهبود آمادگی بدنیام برای بازی در مارتن سخت این فیلم آموزشهای زیادی دیدم. آموزش سوارکاری و... »
او در بخش دیگری از صحبتهایش درباره حرف و حدیثها و شایعه بایکوت که بعد از بازی در «قلادههای طلا» برایش به وجود آمد گفت: «اول از همه باید گفت چه کسی بایکوت میکند؟ من بعد از «قلادههای طلا» همچنان مشغولم و راهم را در سینما ادامه میدهم. برخی گمان میکنند سینما ملک پدری شان است و همین آنها را دچار توهم میکند.»
کارگردان «قلادههای طلا» نیز در همین باره افزود: «یکی از معظلات و مشکلات سینما توهم است. امین حیایی هیچگاه بعد از «قلادههای طلا» بایکوت نشد و کسی اصلا نمیتواند کسی را بایکوت کند. بله سعی کردند این جو را ایجاد کنند که بایکوت میشوید، اما هیچ کدام از بازیگران آن فیلم هیچگاه واقعا بایکوت نشدند. مثلا آقای برایان اهل انگلیس است و خانوادهاش در انگلیس زندگی می کنند، اما در فیلمی کاملا علیه انگلیس بازی کرده است. اصلا سینما این نیست. واقعی نیست. مجاز است. برخی خیلی واقعی آن را نگاه میکنند و بچهبازی درمیآورند. باید این طرز نگاه را کنار بگذارند. آقای امین حیایی وقتی فیلمنامه را خواند و این نقش را دید، دید نقش تازهای است و قبولش کرد.»
من یک فیلمساز انقلابیام
او همچنین افزود: «کسانی که چنین تصوراتی دارند و چنین خیالی در سر دارند، باید به روانپزشک مراجعه کنند. قطعا با خوردن قرص خوب میشوند. ما پنج سال بر سر فیلم «یتیمخانه ایران» وقت گذاشتیم. و الان نیز سر فیلم جدید کار می کنیم. اصلا دست این افراد نیست. همه چیز دست خداست. اندیشههای من مشخص است. من یک فیلمساز انقلابیام. 16 سالم بوده که با امام (ره) بیعت کردم و تا زندهام همین خواهد بود. هیچگاه کتمان نکردم و ادا هم درنیاوردم.»
این کارگردان سینما در ادامه صحبتهایش به تجربیاتش درباره فیلمهایی که تا به حال کارگردانی کرده اشاره کرد و گفت: «من وقتی فیلم سینمایی «آقای رئیس جمهور» را میساختم میدانستم چنین برخوردی میشود. فیلم را توقیف کردند و هنوز هم حاضر نشدند در تلویزیون آن را پخش کنند. من زمانی به شوخی به آقای ضرغامی میگفتم نمیخواهید فیلم را پخش کنید؟ او هم میگفت عه! پخش نکردند؟! اما یک بار گفت آقای خاتمی بدش میآید. بعد گفتند آقای احمدینژاد بدش میآید. حالا نمیدانم آقای روحانی هم بدشان میآید یا خیر...»
طالبی در پایان افزود: «از افرادی که اهل فکر و نظرند که وقت مطالعه و پژوهش ندارند درخواست می کنم بروند این فیلم را ببینند و قطعهای گم شده از تاریخ معاصر ما را به دیگران منتقل کنند.»
در پایان این بخش سحر جراحی، مترجم فیلم هم چند جملهای درباره همکاریاش با این فیلم گفت:«همکاری در «یتیم خانه ایران» کار سختی نبود اما چون حجم کار بالا بود و من به تنهایی وظیفه انتقال مفاهیم رو به بازیگران خارجی برعهده داشتم، این موضوع کار را بسیار سخت می کرد.»
سینمای آخرالزمان باوری قوی میخواهد
بهروز افخمی در بخش دوم برنامه «هفت» سراغ بررسی سینمای آخرالزمان با حضور یوسفعلی میرشکاک رفت. میرشکاک گفت: «اساسا هنرمندان ما بدون ترس و حساسیت سراغ کدام موضوع میتوانند بروند
که سراغ سینمای آخرالزمان بروند؟ اما اساسا مسئله این نیست. اولین مسئله در سینمای
آخرالزمان ظهور منجی است. یعنی یک باور خیلی قوی میخواهند و رفتن به سمت اسطوره. و
ربط دادن اسطوره به اسوه. منجی تنها ویژه ما نیست. ویژه همه ادیان است. از هر کیشی
همه با هم این را گفتهاند. خب چه کسی میتواند این را جمع کند؟»
او همچنین در پایان گفت: «اگر بخواهیم روشنفکربازی را کنار بگذاریم میتوانیم راجع به این موضوعات فیلم بسازیم. ظهور رندانه، پست مدرن، نیمایی، پسانیمایی و... توانسته در شعر بروز کند. چرا نتواند در سینما بروز کند؟ نیازی به رفتن به سراغ اسطوره و خلق اسطوره و ... هم ندارد. هرجا که در بستر یک داستان فلسفه ظهور بروز کند کافیست.»
ملات فیلمات کم است
بخش پایانی برنامه «هفت» طبق روال هر هفته به میز نقد اختصاص داشت و این هفته مسعود فراستی مستند «نویسنده بودن» به کارگردانی مصطفی آل احمد را نقد کرد. کارگردان این مستند در ابتدا ضمن تشکر از عوامل «هفت» گفت: «جا دارد از برنامه «هفت» بخاطر توجه به نقد فیلم های مستند در بخش میز نقد خود تشکر کنم.»
او درباره تجربه ساخت این مستند گفت:« داستان ساخت این فیلم مفصل است چون در دوره های مختلفی تولید شده است. از حدود سال 80 فیلمبرداری شده است اما نه بخاطر جلال چون بخاطر سیمین دانشور فیلم قرار بود تولید شود و بعد موضوع عوض شده است.»
مسعود فراستی صحبتهای انتقادی خو درباره این مستند را با نامناسب بودن نام فیلم آغاز کرد و گفت: ««نویسنده بودن» عنوان مناسبی برای این فیلم نیست چون بیشتر از نویسنده بودن به جوانب دیگر این فرد پرداخته می شود. دوم اینکه نبود منابع کافی سبب می شود که نهایتا بعد از تماشای فیلم چیز زیادی دست ما را نمی گیرد. یک سری تصاویر آرشیوی داریم که حذف آن چیزی را کم نمی کند. فیلم به شدت کمبود ملات تحقیقی دارد. مستندی که قرار است پرتره شخصیت مهم در تاریخ ایران باشد، هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ ادبی باید داری پژوهش قوی تری باشد.»
این کارگردان در ادامه و در پاسخ به نقد فراستی اظهار داشت: «من امشب دوست داشتم برخلاف دیگران با مسعود فراستی موافق باشم و نقدپذیر باشم. چون در جامعه ما متاسفانه هیچ کسی نقد نمی پذیرد از دکتر و مهندس تا وزیر و رئیس جمهور. اما من معتقدم طبیعی است که فیلم من نیز نظیر همه فیلم ها دارای اشکال است و بی نقص نیست. پس منتظر بودم تا با مسعود فراستی بر سر نقد فیلمم هم نظر باشم. اما این چنین نشد و متاسفانه نقدهای مسعود را درست نمیدانم. در فیلم من ملات محتوایی کم نیست و با افراد بسیاری مصاحبه شده است.»
قزلی یکی دیگر از مهمانان میز نقد گفت: «اما شما رابطه جلال و امام را حذف کردید. نامه جلال آل احمد به امام (ره) در فیلم به شدت مورد تجاهل قرار می گیرد. این تجاهل از سوی کارگردان و همه مصاحبه شوندگان به نظر نوع نگاهی را در توصیف جلال نشان می دهد. این نگاه را باید تشریح کرد. متاسفانه در همه سال ها جلال آل احمد هر زمان روایت شده است از سوی روشنفکران روایت شده است و سعی کردند از جلال به منع منافع خود استفاده کنند.»
میخواستم مخاطب با زاویه دید جلال آشنا شود
آل احمد در پاسخ به این اشکال اظهار داشت: «اتفاقا جلال هربار روایت شده است از سوی جریان ایدئولوژیک مصادره شده است و سعی کردند بخش هایی از خود واقعی جلال را نادیده بگیرند و جلال ایده آل خود را بسازند. من با اقوام جلال نیز صحبت کردم اما قرار نبود از جنبه های «پاپیولار جلال» با ایشان روبرو شویم. لذا آنها را حذف کردم. خودم را نیز حذف کردم تا در جریان ساخت این فیلم تنها از زاویه دید و نوشته های جلال با وی آشنا شویم.»
فراستی در ادامه افزود:«فیلم «نویسنده بودن» به هیچ وجه جلال را به مخاطب نزدیک نمی کند. چه جلالی که من می شناسم چه اگر من نمی شناختم چیزی به من نمی دهد که به سمت آن بروم. ضمن اینکه چیزی به اسم بی طرف بودن را در توضیف نمی فهمم. فیلم اصلا فرم ندارد. یعنی فرم مستند ندارد. یک سری مصاحبه است که کارگردان با نشاختن مدیوم و بدون انضباط دوربین و ویژگی های فرمی فیلم گفتگومحور، آنها را بهم متصل کرده است.»
کارگردان «نویسنده بودن» در ادامه تصریح کرد:« این انضباط نیست. به نظرم این کلیشه محوری ست. اتفاقا فرم اینجا باید درخدمت نماد باشد. سعی من این بوده که هم تنوع و هم در نسبت حرفی که زده می شود، این تغییر کادر صورت گیرد.»
منتقد میز نقد همچنین اظهار داشت:« نماد را بلد نیستم. این که کسی سمت چپ، راست، وسط و... قرار گیرد نمیفهمم چه نمادی دارد! این چشم را اذیت می کند. این فقط تنوع است و تنها حس را منقطع می کند. هیچ چیز بی انضباطی فرم نمی سازد. فرم با انضباط شکل می گیرد. آدمها مطلقا که تنها دونفرشان به من حس می دهند، حسی ندارند و تنها یکسری اطلاعات می دهند که در نماهای کلوزآپ و حتی اکستریم کلوزآپ دیده می شوند. اما نماهای مربوط به این دو فرد کاملا حس دارند و در فیلم خوب هستند باقی به کل غیرقابل دفاع هستند.»
فراستی افزود: «ما وقتی ملات کافی برای فیلم نداریم، با کوچک و بزرگ کردن کادر اتفاق تازه ای نمی افتد. راهش این بود که ما انقدر جلال را کاریکاتوریزه توصیف نمی کردیم. از طریق نقد و خاطراتی که از او می شنیدیم فیلم را جلو می بردیم.»
سیاسی بودن یا نویسنده بودن؟
در میانه بحث بین آل احمد و فراستی، افخمی مجری «هفت» گفت: «ما امشب دو مستند با دو منظر مختلف از جلال را در میز نقد وارد کردیم چون من فکر می کردم نقد کردن قیاسی مستند «نویسنده بودن» در کنار «جلال در اسالم» سینمایی تر و بهتر است. هرچند من هر دو فیلم را دوست دارم اما «جلال در اسالم» را بیشتر پسندیدم. البته شاید اگر قرار بود مستند دوم را نیز مانند اولی در ۱۲۰ دقیقه بسازند دیگر فرمش را از دست می داد و بدین گونه نمی شد.»
مهدی قزلی در ادامه این بحثها گفت: «من به دنبال معرفی مستند خود نیستم اما آنچه که برایم دغدغه است، این است که شما آقای آل احمد، در مستندتان رابطه جلال را با برخی افراد از جمله مرد بزرگی مثل امام (ره) حذف کردهاید و روایت خود را از وی ساخته اید. این نامش زندگی نامه نیست. چرا نامه جلال به امام در مستند شما حذف شده است؟ چرا غروب جلال و سیمین دانشور از روایت شما حذف شده اند؟ مردانه بگویید ما روایت خود را ساختهایم.»
آل احمد در پاسخ به قزلی گفت: «حذفی صورت نگرفته است. من روایت خود را ساخته ام. رابطه جلال با امام و نامه ای که از آن سخن میگویید به نظرم آنقدر تاثیرگذار و مهم نبوده است. هرچند ما به همه این مسائل به اندازه کافی در مستند پرداختهایم. دوران ایدئولوژیکگرایی تمام شده است و من سلکشن خود را ساختهام.»
قزلی در بخش دیگری از صحبتهایش انتقاد خود را اینگونه بیان داشت و گفت: « بخش ارتباطات مردمی جلال در این فیلم نادیده گرفته شده است. بله جلال اهل سیاست بود اما موضوعی میان موضوعاتش بود. اگر بخواهیم بگوییم عاشق چه بود؟ عاشق نوشتن و معلم بودن بود. او هرجا حقه بازی می دید بیرون می کشید. اما این مستند بیش از نویسنده بودن درباره سیاسی بودن است.»
در پایان این مبحث فراستی نیز گفت: «آنچه که «نویسنده بودن» به من می دهد علی رغم ژست بی طرفی، تلاشی برای مخدوش کردن چهره جلال است و آنچه که مستند «جلال در اسالم» به من می دهد کوششی برای مردمی نشان دادن اوست و تاحدودی موفق است. »