رفتار معلم قائمشهری سوءاستفاده از کودکان بود/ آموزش و پرورش به خاطر جذب معلم اشتباهی مقصر است
رویداد۲۴ روزنامه آرمان ملی نوشت: حالا دیگر بسیاری، نه تنها گنگستر شهر آمل که خانم معلم قائمشهری را میشناسند. اواسط هفته گذشته یک کلیپ در فضای مجازی خیلی زود وایرال شد؛ کلیپی که دانشآموزان پسر در یک کلاس درس را نشان میداد که بیخبر از همه جا با آن چهرههای معصوم و کودکانه با زبان مازنی، شعری را میخواندند که پر از کلمات سخیف بود و خانم معلمی که در میانه آنها رو به دوربینی که از پیش کاشته بود، ایستاده و میخندید. اسم آهنگ گنگستر شهر آمل بود وحواشی پیش آمده پس از نشر این کلیپ فراوان؛ از اخراج این معلم، تا استخدام سریعالسیر او در تیم نساجی مازندران و بعد هم انتشار پیام طلب عفو و اظهار ندامت از سوی او و سرآخر هم خبر استانداری مازندران از بازگشت دوباره او به حرفه آموزگاری. اما به واکنشهای کارشناسان و مردم اگر نگاه کنید خواهید دید که در اغلب موارد همه از برخورد با این معلم گلهمند بودند.
مسعود رفیعی طالقانی، اما نظری مخالف با غالب نظرات سایه انداخته بر جامعه دارد. این روزنامهنگار و منتقد فرهنگی- اجتماعی به منتقدان نظام سیاسی کشور اشاره میکند و میپرسد «تا کی قرار است رویدادهای اجتماعی را ما در بستر دو قطبی دولت- ملت تحلیل کنیم؟!» از نظر او اینطور نمیشود که اگر کسی نقد سیاسی به یک ساختار دارد، چشمش را به روی تمام حقیقت ببندد و هر چیزی را به دشمنی با شادی و این حرفها نسبت بدهد. او که به هیچ عنوان مخالف شادمانی و شاد زیستن فرزندان این سرزمین نیست، به استفاده ابزاری خانم معلم مذکور از کلاس درس و بچههای مردم اشاره کرده که برای تولید محتوای صفحات مجازیاش دست به کار شده است. رفیعی طالقانی، با تنبیه اخلاقی چنین فردی موافق است، اما نمیتواند تائید کند که آموزش و پرورش مازندران با دغدغهای که او از آن صحبت میکند، دست به تنبیه و اخراج معلم مربوطه زده باشد.
او میگوید «آنهایی که سعدی و حافظ خواندند، ره به بیراههها بردند، این دیگر قرار است بچههای ما را به کدام راه ببرد!» در مصاحبهای که پیش روی شما قرار دارد از نظرگاه مسعود رفیعی طالقانی که در سالهای فعالیت روزنامهنگاری خود، آموزش را در وهله نخست مورد توجه قرار داده، میخوانید که در ما آموزش است و اینکه «خوب هویداست، این معلم آموزش درست و کافی معلمی ندیده و متأسفانه نظام آموزش پولی به سبب تمام ضعفهای خطرناکی که دارد، کسی مثل او را جذب کرده است و چند کودک مردم را سپرده است دست او...»
بیشتر بخوانید: روی دیگر اخراج معلم قائمشهری به خاطر آهنگ «گنگستر شهر آمل»/ اولویت آموزش و پرورش در ایران چیست؟
در یکی دو روز گذشته ماجرای اخراج معلم قائمشهری به دلیل همخوانی یک ترانه محلی جنجالی شد و سر و صدای زیادی به پا کرد. شما در یادداشتی بر خلاف خیلی از منتقدان که رفتار آموزش و پرورش مازندران را نقد کردند، رفتار خانم معلم را نقد کرده بودید. در این باره چه دیدگاهی دارید؟
خب معلوم است که اگر بنا باشد از نظرگاه کارشناسی، اجتماعی و روانکاوانه به ماجرا نگاه کنیم، این رفتار خانم معلم است که قابل نقد است. اصلا مگر میشود شما بردارید کودکانی را وادار کنید به اینکه یک ترانه سخیف را با هم بخوانند و شما هم بایستید جلوی آنها و ادا و اطوار دربیاورید، بعد فیلم آن را ضبط کنید و لابد در پی آن هم باشید که در اینستاگرام لایک و کامنت جمع کنید، بعد من منتقد و روزنامهنگار اجتماعی بتوانم کار شما را تایید کنم؟! مگر تا کی قرار است رویدادهای اجتماعی را ما در بستر دو قطبی دولت- ملت تحلیل کنیم؟! آنهایی که در این باره حرفهای سیاسی میبافند، نانشان در این کار است. هرچند در مراتبی از این ماجرا، امر سیاسی دخیل است، اما نه در این سطحی که منتقدان نظام سیاسی کشور این دو روز بحث کردهاند و میکنند.
ماجرا خیلی ساده است، این خانم معلم، کاری بسیار سخیف انجام داده و باید مسئولیتش را بپذیرد. البته سخیف بودن کار از منظر من، نه مربوط به ایجاد فضای شادی و شادمانی در کلاس است که متأسفانه یک عده با آن مشکل دارند، نه، من برعکس، هیچ مخالف شادمانی و شاد زیستن بچهها نیستم بلکه آن را تشویق میکنم. موضوع، اما در این اتفاق، ابدا بحث شادی و این حرفها نیست و نبود، موضوع این بود که این خانم معلم، کلاس درس و بچههای مردم را همچون ابزاری برای تولید محتوای بسیار سطحی و بد و زشت صفحات مجازیاش دیده بود و خب معلوم است که ما نمیتوانیم و نباید با آن موافق باشیم.
یعنی شما با اخراج او از مدرسه موافقید؟
البته که نیستم و خوشبختانه خبرهایی هم که منتشر شد مبنی بر آن است که ماجرای اخراج او منتفی شده است، اما من با تنبیه اخلاقی چنین فردی موافقم. بگذارید بحث را کمی باز کنم؛ مساله این است که هیچ یک از اصول علمی و اخلاقی و روانشناختی و فلسفه تعلیم و تربیت به یک معلم اجازه نمیدهد از کلاس درس در وهله اول و بعد از دانشآموزانی تا این اندازه کم سن و سال در وهله دیگر، چنین سوءاستفاده بکند. شما فقط بروید و به متن آن ترانه گوش کنید. ترانه ترانهایاست که یکسره هزلیات و لاطائلات است. خب اینکه در شبکههای اجتماعی وایرال شده، نه دلیل بر خوب بودنش است بلکه به دلیل پایین بودن سطح فکری و فرهنگی اغلب کسانی است که این ترانه را گوش دادهاند و آن را وایرال کردهاند. میگوید اگر یار من نباشی میروم گنگستر میشوم و فلان چیز را میخورم و...! حتما ترانه را گوش دادهاید دیگر؛ در نازلترین سطح موسیقی و فرهنگ است. خب این را باید بیاوریم به خورد بچه ۷ ساله مردم بدهیم و بعد بایستیم و از آن فیلم بگیریم و انتظار داشته باشیم اتفاقی نیفتد؟
پس رفتار آموزش و پرورش مازندران را در مواجهه با این ماجرا تایید میکنید؟
من نمیتوانم این را تایید کنم که آموزش و پرورش مازندران با دغدغهای که من اینجا از آن صحبت کردم دست به برخورد با این خانم معلم زده است یا نه، من گمان میکنم آنها تمرکزشان بر موضوعات مذهبی و... بوده باشد، من، اما دیدگاهم فراتر و جدای از این است. من میگویم اولا به هیچ عنوانی نباید کودکان را ابزار هیچ نوع سوءاستفادهای قرار داد. این را باید به خانوادهها هم آموزش داد. جدای از این بحث، باید پرسید معلمی که این ترانه را دوست دارد، آیا میتواند فرهنگساز باشد؟ آیا میتواند صلاحیت این را داشته باشد که به بچههای نونهال پیش دبستانی و دبستانی درس زندگی و مهارت زیستن بدهد؟ راستش آنهایی که سعدی و حافظ خواندند، ره به بیراههها بردند، این دیگر قرار است بچههای ما را به کدام راه ببرد!
فکر میکنم مساله شما نوعی قیاس باشد بین معنا و مفهوم اساسی معلمی با آنچه در این خانم معلم بروز و ظهور کرده است...
اگر بخواهیم قیاس کنیم که نتیجهاش واویلاست. شما یک قلم بروید و رفتار چنین معلمی را مقایسه کنید مثلا با معلمها و آموزگارهای کشوری مثل فنلاند. خب معلوم است که آنها چرا از هفت خوان رستم رد میشوند تا بشوند معلم یا آموزگار. همین حساب و کتابهاست که کشوری مانند فنلاند را در صدر فهرست نظامهای اصولی آموزش و پرورش در دنیا قرار داده. اتفاقا من قصد چنین قیاسی ندارم چرا که میدانم این قیاس معالفارق است. ما در اولین گام نمیتوانیم وضع معیشت معلمان خودمان را با معلمان کشورهای توسعه یافته قیاس کنیم. باقی که دیگر به جای خود.
منتقدان نظام آموزشی و آموزش و پرورش در دو روز گذشته که این خبر منتشر شد شروع کردند به اینکه این سیستم دشمن شادی است و از این حرفها، در این باره چه نظری دارید؟
دستکم در این یک فقره، آنچه روی داد شادی و یا هر مفهومی حول و حوش آن نبود و اگر برخوردی با آن صورت گرفته، برخورد با شادی نیست. موضوع خیلی ساده است. این خانم معلم با بدترین ترانهای که میشده، بچههای مردم را به خط کرده تا برایش نمایش بازی کنند! این کجایش شادی است؟! آخر نمیشود که اگر کسی نقد سیاسی به یک ساختار دارد، چشمش را به روی تمام حقیقت ببندد و هر چیزی را به دشمنی با شادی و این حرفها نسبت بدهد. مساله مهمتر این است که اساسا هر نوع سوءاستفاده از کودکان، در هر کجای دنیا محکوم است. به زعم من رفتار معلم قائمشهری، سوءاستفاده از کودکانی است که مانند یک لوح سفیدند و هر چه ما بخواهیم بر سینهشان حک میشود. آیا این به معلم جواز میدهد که بچهها را با سخیفترین و مبتذلترین ترانه، مورد سوءاستفاده قرار دهد.
خب پیشنهادتان در این باره برای آموزش و پرورش چیست؟
آموزش، آموزش، آموزش. درد ما این است که خوب هویداست، این معلم آموزش درست و کافی معلمی ندیده و متأسفانه نظام آموزش پولی به سبب تمام ضعفهای خطرناکی که دارد، کسی مثل او را جذب کرده است و چند کودک مردم را سپرده است دست او. آن پدر و مادر از همه جا بیخبر هم لابد خیالشان راحت است که خدا را شکر بچهمان را بردهایم در یک مدرسه شاد گذاشتهایم که آموزش ببیند و اجتماعی شود. بگذارید راحتتان کنم، باید فاتحه چنین سیستم آموزشی را خواند اگر به سرعت دست به اصلاح خود نزند.
اتفاقا نقد جدی فرا و ورای یک معلم، به ساختاری است که جذب معلم را تا این اندازه سطحی کرده و لابد دغدغهاش همان تعهدات همیشگی و پیشینی بوده است که میدانیم. اما حالا میبینید که آن سبک گزینشها کافی نبوده و جواب نداده است. اصلا مگر میتوانیم ندید بگیریم که نظام جذب معلم ما ناکارآمد عمل کرده است. آن هم که وضع معیشت معلمان ماست خلاصه این است ابدا نباید از کنار چنین موضوع و رویدادی به سادگی گذشت و باید آن را بدل به جریانی برای اصلاح ساختارهای معیوب کرد.
از زن زندگی بگیر تا فرشته های ایران
لطفا اجازه بدیم بچه ها از فضای شادشان لذت ببرند
با فکرهای تازه ، چون لشکر شقایق
از شانه های تاریخ، این یأس را بریزند
با دستهای آزاد ، با کهنگی ستیزند
نسلهای بعد از دهه ۶۰ هم همین بچه هایی که شما میپسندید را تربیت کردند
طالبانید!ودست کمی از
آنها ندارید! ولی بدانیدایران
تمدن چندهزارساله دارد! و
این تمدن با این بگیر وببندها، ازبین نمی رود!
همه این آهنگ و خواننده را حفظ هستند.
ادعا های و عکس العمل غلط نشان میدهید.
بحث مخالفت با شادی و اینا نیست.
اگر یکی دزدی کرده هم کاری درست نبوده....ایشون هم کارشون درست نبوده.....طبق منشور حتی بی بی سی انگلیسی و خیلی جاها، این حرکت معلم خلافه و میشه سو استفاده از کودکان برای لایک در فضای مجازی و خودش نوعی کودک آزاری هست....
راه های خیلی بهتری برای شاد کردن آدمها و بچه ها هست.....
در مدارس ژاپن صحبت از مشروبات الکی هم ممنوعه....
حالا حساب کن بچه های ما ساسی مانکن و این مزخرفات گوش میدن....
درضمن متن و مفهوم سلام فرمانده، کلا ارادت به امام زمانه که هیچ مفهوم بدی توش نیست....
حداکثر استفاده را می کند! درجشن ها ،در
راهپیمایی ها و...! چی شد که شما یادآمد
که خواندن یک آهنگ توسط دانش آموزان ،
سواستفاده از آنهاست ؟! ولی خواندن سرود
انقلابی،سواستفاده کردن نیست؟!نه آقا!هردوتا،سواستفاده است! چون کودک قدرت
تشخیص این مسائل راندارد.
توهین به مقامات شده کامنتها رو تایید نمیکنی؟ خب بگو چون با نظر تو چلغوز یکسان نیستند رد میکنم. چرا خودتو پشت واژه ها قایم میکنی!
شرایطی جرمه! چه سلام فرمانده باشد!چه
گانگستر آمل! فرقی نمی کند!