سفر محمدرضاشاه پهلوی به عمان
رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر ثبتشده در سال ۱۳۵۶ که محمدرضا شاه پهلوی به عمان سفر کرد و با سلطان قابوس پادشاه عمان دیدار کرد. از سمت راست، سلطان قابوس، محمدرضاشاه پهلوی و دکتر امیراصلان افشار در تصویر مشخص هستند. افشار سفیر ایران در آمریکا و رئیس شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود.
یکی از آخرین سفرهای شاه به کشورهای منطقه، سفر به عمان بود که در آذرماه سال ۱۳۵۶ انجام شد. در این سفر استقبال بسیار گرمی از شاه ایران صورت گرفت و سلطان قابوس هدایای فراوانی به محمدرضاشاه داد. این استقبال گرم از شاه ایران به دلیل نقش فعال او در نجات حکومت سلطان قابوس بود.
عمان در دوره سلطان قابوس
سلطان قابوس حدود نیم قرن بر کشور عمان حکومت کرد. او که حکومت را با یک کودتای نظامی در ژوئیه ۱۹۷۰ از پدرش گرفته بود، تلاشهای بسیاری برای نوسازی و توسعه عمان انجام داد. «سعید بنتیمور» پدر سلطان قابوس که از سال ۱۹۳۲ بر عمان فرمانروایی میکرد با مدرنسازی این کشور مخالف بود و به همین دلیل عمان طی سالهای حکمرانی او اوضاع وخیم اقتصادی و بهداشتی داشت.
بیشتر بخوانید: دیدار رئیس جمهور ترکیه با محمدرضاشاه پهلوی
به گزارش رویداد۲۴ زمانی که قابوس علیه پدرش کودتا کرد سی سال بیشتر نداشت و عمان یکی از فقیرترین کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بود. قابوس با مدرنسازی سریع کشور اوضاع را دگرگون کرد و با افزایش فروش نفت و جذب سرمایهگذاری خارجی تمام شاخصهای توسعه را در عمان بالا برد.
او نام کشور را از «سلطاننشین عمان و مسقط» به «سلطاننشین عمان» تغییر داد و پرچم و پول این کشور را عوض کرد. همچنین به شهروندان آزادیهای مذهبی اعطا کرد و به نزاعهای مذهبی خاتمه داد. قابوس بیش از همه چیز به دنبال ثبات سیاسی بود و با اتخاذ سیاست بیطرفی در بسیاری از منازعات منطقهای و ایفای نقش میانجی در بحرانهای بینالمللی، تصویری از یک پادشاهی معتدل و میانهرو را از خود به نمایش گذاشت. در کل نیز موفق شد در عرصه اجتماعی و سیاسی نوعی ثبات توام با اصلاحات محافظهکارانه را دنبال کرده و کشورش را به یکی از کشورهای ثروتمند منطقه بدل کند.
نقش ایران در جنبش ظفار عمان
قابوس در عمان قدرت مطلقه داشت و در دوران حکومت وی پیشرفتهای اقتصادی و فرهنگی با توسعه سیاسی همراه نبودند. البته جامعه مدنی دموکرات و لیبرالی نیز در عمان وجود نداشت که خواستار اصلاحات سیاسی باشد. اما دوران سلطنت قابوس بدون چالش هم نبود و جنبش ظفار را میتوان مهمترین چالش دوره حکمرانی وی به حساب آورد.
در سال ۱۹۶۲ گروهی ملیگرا در استان ظفار علیه حکومت قابوس قیام کردند. بسیاری از آنها هوادار «ناسیونال-سوسیالیسم عربی» بودند که با فیگور جمال عبدالناصر نمایندگی میشد. اما چند سال پس از آغاز قیام مائوئیستها و مارکسیستهای هوادار شوروی در این جنبش اکثریت را بهدست آوردند و قیام مسلحانه آنان تقویت شد.
جنبش آزادیبخش ظفار در سال ۱۹۶۵ بهطور رسمی آغاز انقلاب مسلحانه در عمان را اعلام کرد. آنها در مدت کوتاهی توانستند بخشهایی از استان ظفار را از کنترل حکومت مرکز خارج کنند و پیشرویهای خود را تا سال ۱۹۷۲ ادامه دادند.
در این زمان بود که سلطان جوان حکومت خود را در خطر سقوط میدید. او به طور رسمی در تابستان همان سال با اعزام نمایندهای به تهران از شاه ایران درخواست کمک کرد. طبق برخی اسناد، دولتهای واشنگتن و لندن در ترغیب ایران به حضور نظامی در عمان نقش داشتند.
اواخر پاییز ۱۹۷۲ یگانهای نظامی ایران به عمان رهسپار شدند. این حضور نظامی دقیقا سه سال طول کشید تا تمام بخشهای استان ظفار از جمله شهر صلاله مرکز استان به تصرف نیروهای ایرانی درآمد و آن را به ارتش عمان واگذار کردند.
طبق گفته برخی مورخان این جنگ تلفات سنگینی برای دو طرف داشت، اما دولت وقت ایران هیچگاه شمار کشتههای خود را در این نبرد اعلام نکرد. محمدرضا شاه تنها یکبار در سال ۱۳۵۴ یعنی چند ماه پس از پایان نبرد ظفار در پاسخ به سوال یک خبرنگار، تعداد سربازان ایرانی کشته شده در این عملیات سه ساله را ۵۰ نفر ذکر کرد. با این حال برخی منابع تعداد کشته شدههای نیروهای ارتش شاهنشاهی در این نبرد را بیش از ۷۲۰ نفر ذکر کردهاند.
سخنان محمدرضا شاه درباره جنبش ظفار
محمد رضا شاه پهلوی پس از پایان این نبرد در سخنانی که در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۵۵ در روزنامه کیهان منتشر شده بود، گفته بود که بدون دخالت ایران، ظفار به «آنگولا» تبدیل میشد. شاه ایران در سال دوم دخالت ایران در عمان در سخنانی که تیرماه ۱۳۵۳ در روزنامه اطلاعات منتشر شد، گفت: «سلطان عمان کاملا تنها بود و هیچکس به وی کمک نمیکرد. در آنجا وحشیهای بدبخت ظفاری وجود داشتند که به خود، نام ارتش آزادیبخش داده بودند» از سوی دیگر سلطان قابوس در یک نشست خبری در ابتدای خرداد ۱۳۵۳ گفت: «عمان حق داشته است که از ایران چنین کمکی را دریافت کند؛ زیرا ایران یک کشور اسلامی و علاوه بر آن، کشوری دوست و همسایه است و قبول کمک از چنین کشوری، بسیار عاقلانه و منطقی بوده است.»
سلطان قابوس به دلیل نجات حکومتش توسط ایران، همراه خود را مدیون محمدرضاشاه پهلوی میدانست و محمدرضاشاه نیز تلاش میکرد روابط نزدیکی با عمان داشته باشد.
تصایر مبارزان جنبش ظفار
حالا هم که شدیم مستعمره شون