تاریخ انتشار: ۲۳:۳۰ - ۲۲ شهريور ۱۴۰۳
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد ؛

قدیم‌ها بیماران را چگونه درمان می‌کردند؟

یکی از نقاط تلخ تاریخ معاصر ما مقاومت دربرابر ورود پزشکی مدرن به ایران و ساخت نظام بهداشتی مدرن است. تاخیر در محقق شدن این امر جان بسیاری از ایرانیان را گرفت و عجیب آنکه هنوز هم افرادی درصدد جایگزین کردن علم مدرن پزشکی با طب سنتی هستند.

قدیم‌ها بیماران را چگونه درمان می‌کردند؟

رویداد ۲۴ | «امروز پنجشنبه، ۲۳ ربیع‌الثانی است و مرض وبا در تهران شدت کرده. ابتدا از روزی چهار الی پنج نفر به روزی بیست و پنج نفر الی سی نفر رسید و الان از دیروز تا به حال هزارو ششصد نفر از طهران و شمیران تلف شده‌اند. مردم همه به وحشت افتاده‌اند. علی‌الخصوص خود من که نه خواب دارم و نه خوراک و دائم در تزلزلم... سلطان‌الحکماء و فخرالاطباء و حاجی حسین‌قلی‌خان صدرالدوله، هرچه خواستند از کتب طب عربی و ایرانی وبای مشهور حالیه [کنونی]را پیدا بکنند نتوانستند. هرقدر به این‌ها خواستم بفهمانم که این وبا در قدیم نبوده است و از سنه‌ی هزار و دویست و سی و هفت به ا ین طرف به ایران آمده، نمی‌فهمیدند.» از کتاب خاطرات اعتمادالسلطنه


اطبای سنتی ایران و اغلب مردم تا سال‌ها از پذیرش پزشکی مدرن امتناع می‌کردند و به همین دلیل علوم پزشکی مدرن به سختی و بسیار دیر در ایران رواج یافت و این مسئله آسیب فراوانی به ایرانیان وارد می‌ساخت.

با اینکه نخستین مرکز نوین آموزش پزشکی در سال ۱۲۳۰ با تلاش میرزا تقی‌خان پایه‌گذاری شد، اما رواج آن سال‌ها به طول انجامید. فوربث لیث، پزشک بریتانیایی، در سال ۱۳۰۰ شمسی، یعنی هفتاد سال پس از تاسیس نخستین مرکز نوین آموزش پزشکی در ایران، در سفرنامه خود وضعیت بهداشت ایرانیان را چنین توصیف کرده است: «مردم کاملا درباره اصول ابتدایی بهداشت، بی‌اطلاع هستند و تقریبا همه آن‌ها تمام زندگی خود را در محاصره کثافت‌های غیر قابل توصیفی سپری می‌کنند. عقاید نادرست و نهفته در دیرینه آنها، درباره مسائل سلامت و بیماری، بسیار سخت و دشوار است که زدوده شوند و ثابت شده است هر تلاشی برای بهبودی شرایط شان امری دشوار است.» وی «عقاید دیرینه» را علت اصلی عدم پذیرش پزشکی مدرن می‌داند که تا حد زیادی درست است. البته عدم وجود دولت مقتدر مرکزی و خزانه خالی دولت نیز سهم بزرگی در نبود پزشکی مدرن در ایران داشتند. اما اصل ماجرا به اعتقاد راسخ به طب سنتی بازمی‌گشت.

طب سنتی چیست؟

باور رایج در جهان باستان این بود که جهان از چهار عنصر «آب، باد، خاک و آتش» تشکیل شده است و پزشکی سنتی نیز بر اساس این باور استوار شده و اعتقاد بر این بود همانطور که جهان از چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش تشکیل شده است، بدن انسان هم از چهار مزاج و یا خلط تشکیل شده است.

طب سنتی مبتنی بر نوشته‌های پراکنده و ناقص بقراط و جالینوس است. او در رساله خود این توضیح را درباره علل چهارگانه و نسبت آن‌ها با بیماری می‌دهد: «بدن انسان حاوی خون، بلغم، صفرای زرد و صفرای سیاه است. این‌ها هستند که ساختار آن را می‌سازند و باعث درد و سلامتی آن می‌شوند. سلامتی در درجه اول حالتی است که در آن این مواد تشکیل دهنده از نظر قدرت و کمیت نسبت صحیحی با یکدیگر داشته باشند و به خوبی با هم مخلوط شوند. درد زمانی اتفاق می‌افتد که یکی از مواد یا کمبود یا اضافه داشته باشد یا در بدن جدا شده و با مواد دیگر مخلوط نشود.»


بیشتر بخوانید: حضور زنان در سپاه بهداشت در دوران پهلوی دوم| چگونه سیستم درمان مدرن شد؟


تمام دانش طبیبان سنتی بر اساس همین ایده بود. آن‌ها بر اساس ایده مذکور، نظامی از باید و نباید‌های مربوط به غذا خوردن و مراقبت از بدن ایجاد کرده بودند که تا قرن‌ها تنها راه مردم برای درمان و رهایی از درد و رنج جسمی بود. این سیستم پزشکی در آثار حکمای ایرانی و به‌ویژه در آثار ابن سینا به بهترین شکل خود بیان شده بود و در واقع ابن سینا در کتاب «قانون»، گسترده‌ترین نظام پزشکی جالینوسی را بیان کرده است.

این مسئله تاثیری دیرپا بر فرهنگ ایران داشت و عملا مقاومت علیه پزشکی مدرن را بدل به مقاومتی فرهنگی کرده بود. دلیل کارآمدی محدود و جزئی طب سنتی نیز از همین‌جا نشات می‌گیرد. پزشکان این پدیده را سندروم فرهنگی نامیده اند و در توضیح آن باید گفت برخی عقاید و باور‌ها در افراد یک منطقه چنان ریشه‌دار می‌شود که مردم بر اثر باور و تلقین به بیماری‌های مفروض آن دچار شده و یا با تکنیک‌های آن معالجه می‌شوند.

طبعا این نوع ازطبابت منسوخ‌شده پاسخگوی نیاز‌های بهداشتی و پزشکی نبود و همین مسئله باعث عقب‌ماندگی شدید در زمینه بهداشت و درمان شده بود. در واقع تا سال‌های متمادی آنچه در ایران پزشک یا طبیب نامیده می‌شد، عملا چیزی جز دعانویس یا تجویز گیاهی نبود. موسیو ژوبر فرانسوی که به عنوان دیپلمات و از سوی ناپلئون به ایران آمده بود به نبود پزشکی مدرن در ایران اشاره می‌کند و درباره تجربه مراجعه خود به پزشک می‌نویسد: «طبیبی که مرا مداوا کرد عقایدی کاملا جالینوسی داشت. البته از گردش خون خبر داشت و گنه‌گنه و دارو‌های قی‌آور را می‌شناخت، اما این دارو‌ها را خطرناک می‌شمرد و ایمانش به دعا‌ها و حرز‌ها بیش از درمان با دارو‌ها بود.»

پزشک اعزامی دولت پروس به ایران، که در سال‌های ۱۸۶۰ و ۱۸۶۱میلادی در ایران اقامت داشته نیز پزشکان ایرانی را چنین وصف می‌کند: «به طور کلی معالجه بیماران را در شهر‌ها و روستا‌ها حکیم‌هایی به عهده دارند که اطلاعات صحیح و علمی از طب ندارند و فقط با یک رشته درمان‌ها و دارو‌های سنتی که از پدران و اساتید خود آموخته‌اند آشنا هستند. همین باعث اشتباهات مکرر در تشخیص و درمان بیماری‌ها می‌شود.»

روش سنتی و مقاومت دربرابر پزشکی مدرن علاوه بر هزینه‌های فراوانی که برای پیشرفت کشور داشت، باعث مرگ و میر بسیاری می‌شد. اما باور به آن چنان عمیق بود که مردم تمایلی به درمان با پزشکی مدرن نداشتند. یکی از ژنرال‌های روسی به نام «موریتس فون کوتسبو» که در تبریز مستقر بود درباره این مسئله می‌نویسد: «فردی از خدمتکاران ما بیمار شد و وی را نزد پزشک خودمان دکتر مولر فرستادیم. دکتر مولر نهایت مواظبت و مراقبت را از او می‌کرد، اما، چون سریعا معالجه نشد، نخواست دیگر به دستور او رفتار کند و طبیب ایرانی خواست. طبیبی اهل تبریز قیافه جدی به خود گرفته و وارد شد، همین که فهمید مریض مبتلا به تب شدیدی است، مقدار زیادی خنکی برای او تجویز نمود. مریض بیچاره هم سه روز از این ادویه خورد و مرد.»

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: تاریخ ایران
نظرات شما
پیشخوان