روایتی از روابط برادرانه و صمیمی لاریجانی با سردار سلیمانی و سیدحسن نصرالله
بخشهایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
در دورهاي که شما سفير ايران در سوريه بوديد، چه اقداماتي را از جانب آقای لاریجانی ديديد؟
وقتي من سفير سوريه بودم، آقاي لاريجاني رئيس صداوسيما بود و سفري هم به سوريه براي همکاري مشترک رسانهههاي دو کشور داشت. آنجا متوجه تسلط خوب او به امور ديپلماتيک در ديدارش با رئيس جمهور سوريه شدم. از زواياي خوبي مسائل ديپلماتيک را مطرح مي کرد. بعدها هم در شوراي امنيت تجربه خوبي از نظر حقوقي و ديپلماتک کسب کرد. مذاکرات هستهاي را هم در آنجا خوب مديريت کرده و چهره اهل مذاکرهاي از ايران به غرب به ويژه به سوالانا نشان داد. او با شخصيتهاي عربي و اروپايي ارتباط شخصي خوبي داشت.
مثلا با چه کساني؟
از سولانا گرفته تا بشار اسد، داوود اوغلو و اردوغان. هرچند عدم پايندي ترکيه به تعهداتش با ما، سبب شد تا به طور مطلوبي اين روابط با ترکها پيش نرود.
البته در پايان سال 94 آنها بار ديگر کوشيدند تا نظر ايران را در حل مسائل منطقه، جلب کنند.
سه يا چهار سال پيش اردوغان و اوغلو روز شش فروردين به ايران آمدند. ايام عيد بود و رهبري مشهد بودند. اردوغان آنجا به ديدار ايشان رفتند. به ياد دارم که مذاکرات سخت و تندي با ترکها داشتيم در آن روزها. او نهايتا پذيرفت که در سوريه مردم تعيين کننده باشند و هرچه مردم در صندوقهاي راي ريختند همان باشد. آقاي لاريجاني بعد از ساعتها مذاکره از من خواستند که به سردار سليماني بگويم که با اوغلو توافق کرديم و او خودش جزئيات ادامه کار را با اوغلو هماهنگ کند. اما سردار بعد از مذاکراتش با اوغلو گفت که ترکها اين حرفها را ميزنند اما در عمل اجرا نميکنند. بعدها هم ديديم که آنها دوستان پول عربستان و آمريکا شدند و به تعهداتشان با ما پايبند نبودند.
اگر آنها به تعهدشان با ايران وفادار مانده و حق مردم سوريه در تعيين سرنوشتشان را ميپذيرفتند، همان سه سال پيش مردم سوريه به چيزي که با مقاومتشان به آن رسيدند؛ به کرسي مي نشست.
ارتباط آقايان لاريجاني و سليماني فقط در امور سوريه و جنبش مقاومت است؟
اين دو نفر خيلي با هم هماهنگ هستند. سردار سليماني در سوريه کاري را انجام مي دهد که نياز به پشتيباني همه جانبه دارد. او شخصيت فراجناحي دارد و توانسته اين را تفهيم کند که همه با او همراه باشند. او با رئيس مجلس هم روابط سازندهاي دارد. آقاي لاريجاني مدتي در سپاه بوده و روحيات او را خوب ميشناسد و همه جا از او حمايت ميکند. در چارچوب وظايف مجلس و حتي بيش از آن در قالب روابطش با ديگر چهرههاي موثر نظام، از او حمايت مي کند چون به راهبردي بودن کار سردار سليماني اعتقاد جدي دارد.
ببينيد در قانون اساسي ما «پشتيباني از مستضعفين در مقابل مستکبرين» يک اصل است. ما بر اساس قانون اساسي تعهد برادرانه براي حمايت از مسلمانان جهان و جلوگيري از نفوذ اجانب و قدرتهاي سلطهگر و حمايت از مبارزات حقطلبانه مستضعفان در مقابل مستکبران داريم. مامور اجراي اين حمايت نيز «سپاه قدس» است. مجلس و رئيس آن سوگند خوردهاند که بر اساس قانون اساسي از مبارزات حق طلبانه مسلمانان حمايت کنند.
يکي از محاسن آقاي لاريجاني اين است که منطق و فلسفه را خوب خوانده و اين خيلي در ارائه منطقي مباحث براي اقناع طرف مقابل، به او کمک ميکند.
از ديدارهاي آقايان لاريجاني و سليماني خاطرهاي داريد؟
موضوع بيشتر ديدارهاي اين آقايان در مورد سوريه و فلسطين است. آنها روابط دوستانه و برادرانه دارند. معمولا سردار سليماني قبل از سفرهاي منطقهاي آقاي لاريجاني، مطالبي را به ايشان منتقل مي کند. آقاي لاريجاني هم معمولا در جريان کارهاي سردار سليماني هستند. کليه اقدامات ايشان مورد تاييد رهبري است.
به دغدغههاي آقاي لاريجاني درباره جنبش مقاومت اشاره کرديد. از روابط ايشان با سيدحسن نصرالله خاطرهاي داريد؟
ملاقات تروئيکاي ايران و سوريه و اندونزي با سيدحسن خيلي خوب بود. او رابطه صميمانه اي با آقاي لاريجاني دارد چون که رئيس مجلس جايگاه مقاومت را خوب مي داند و او را نوک پيکان گسترش انقلاب اسلامي و ستون پايداري در مقابل اجانب مي بيند. همانطور که گفتم بر اساس قانون اساسي، جلوگيري از سلطه اجانب و استکبار جهاني وظيفه ما است و آقاي لاريجاني در همين راستا با همه رهبران مقاومت بويژه سيدحسن نصرالله رابطه برادرانه و صميمانهاي دارد. او همچنين رابطه دوستانهاي با رمضان عبدالله و ديگر رهبران فلسطيني دارد و آنها احساس دلگرمي و هم افزايي در ديدار با لاريجاني دارند و از سخن گفتن با او انرژي مي گيرند.