تاریخ انتشار: ۰۸:۳۹ - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۶
تاجزاده:

جای روحانی بودم، فضا را شفاف‌ مي‌كردم

«انتظار من از آقاي روحانی در آن مناظره بيشتر بود. البته محدوديت‌ها و معذوريت‌ها و ملاحظات وي را درك مي‌كنم اما در برابر رقيب بايد صراحت بيشتري به خرج داد. بايد معلوم شود در اين كشور كه اگر تحليل قاليباف درست است و ما بعد از چهل سال از انقلاب به تقسيم‌بندي ٩٦ درصد محرومين و ٤ درصد زالو صفتي رسيده‌ايم كه مشغول مكيدن آنها هستند، اما حتي اگر بپذيريم، بايد معلوم شود كه هر كسي جايگاهش در اين تقسيم‌بندي كجاست.»
 رویداد۲۴_«انتظار من از آقاي روحاني در آن مناظره بيشتر بود. البته محدوديت‌ها و معذوريت‌ها و ملاحظات وي را درك مي‌كنم اما در برابر رقيب بايد صراحت بيشتري به خرج داد. بايد معلوم شود در اين كشور كه اگر تحليل قاليباف درست است و ما بعد از چهل سال از انقلاب به تقسيم‌بندي ٩٦ درصد محرومين و ٤ درصد زالو صفتي رسيده‌ايم كه مشغول مكيدن آنها هستند، اما حتي اگر بپذيريم، بايد معلوم شود كه هر كسي جايگاهش در اين تقسيم‌بندي كجاست.»

 مصطفي تاجزاده، فعال سياسي اصلاح‌طلب كه اين روزها در عرصه انتخابات فعال است و به تحليل فضاي سياسي مي‌پردازد، در گفت‌وگو با «اعتماد» به بررسي آخرين وضعيت كانديداها و نتايج نخستين مناظره كانديداهاي دوازدهمين دوره انتخابات رياست‌جمهوري پرداخت. تاجزاده معتقد است روحاني در اين مناظره معذوريت‌ها و ملاحظات قابل دركي داشت اما انتظار مي‌رود جدي‌تر و بهتر عمل كند. او همچنين با رد رويكرد تخريبي قاليباف گفت: همان طور كه امروز هيچ‌كس احمدي‌نژاد را برنده مناظره ١٣ خرداد ٨٨ نمي‌داند قاليباف نيز برنده مناظره اول نبود. او درباره جهانگيري نيز مي‌گويد، پديده مناظره اول بود؛ هر چند هنوز با كانديدايي كه بي‌پروا مطالبات اصلاح‌طلبان را بيان كند، فاصله دارد. تاجزاده همچنين پيشنهادهايي به روحاني دارد كه اميدوار است او با عمل به آنها بتواند مردم را نسبت به آن چه تحويل گرفته و آن چه پس از ٤ سال انجام داده، بهتر و بيشتر آگاه كند:

ارزيابي‌تان از روند نخستين مناظره انتخاباتي رياست‌جمهوري چيست؟

مناظره‌هاي انتخاباتي هم در سطح جهان و به ويژه در ايران جذابيت بسيار زيادي دارد. علت آن هم غير از علت عامي كه در هر جاي جهان - براي مثال آمريكا و فرانسه كه نزديك‌ترين انتخابات را به ما داشتند - دارد اين است كه در طول سال چون از اين نوع مناظرات جدي در سطح بالا در صداوسيما خبري نيست. بنابراين به صورت مضاعف اهميت پيدا مي‌كند.

دليل ديگرش هم اين است كه جامعه ما به دليل اين كه حزبي نيست و حتي اكثريت قاطع سياستمدارانش در سطح بالا حزبي نيستند، بنابراين عمده و جدي‌ترين حرف‌ها را در ايام انتخابات مي‌زنند. هم به اين دليل كه از مردم راي مي‌خواهند و بنابراين بايد بگويند كه به چه چيزهايي باور دارند تا بتوانند آراي آنها را كسب كنند و هم به نوعي جبران مافات كنند كه در طول سال از اين سخنان و مباحث خبري نيست.

مناظره روز جمعه از اين جهت بازتاب زيادي داشت. مناظره روز جمعه همچنين نشان داد كه اگر صداو سيما برنامه‌هاي جدي داشته باشد، تمام ماهواره‌ها و شبكه‌هاي فارسي‌زبان و غيرفارسي‌زبان در دنيا تحت‌الشعاع برنامه‌هاي صداوسيماي جمهوري اسلامي قرار خواهند گرفت و حتي به بحث و اظهار نظر درباره آن برنامه مي‌پردازد.

روش برگزاري مناظره كاملا غلط است. ما در دنيا شاهد آن هستيم كه مناظره‌هاي انتخاباتي در بين نامزدها برپا مي‌شود و هم ضوابط اخلاقي و سياسي بر آنها اعمال مي‌شود. در ايران متاسفانه سوال‌ها عمدتا جناحي است. به اين معنا كه با حذف بخش‌هايي كه به هر دليلي مقامات صداو سيما آن را نمي‌پسندند، عملا سوالاتي جهت‌دار انتخاب مي‌شود؛ كمااين‌كه ما در يك برنامه اجتماعي هيچ سوالي درباره زنان كه ٥٠ درصد جامعه ما هستند را شاهد نيستيم. از سويي مجري فقط كسي است كه زمان را تعيين مي‌كند و بود و نبودش عملا تفاوتي را ايجاد نمي‌كند. حال آن كه اگر در برخي كشورها اگر نامزدي مطلب كذبي را از ديد نامزد ديگر مطرح كند، همانجا نامزد ديگر مي‌تواند از مجري بخواهد سندي كه مطرح شده را ارزيابي كند و راست و دروغ آن را به اطلاع مخاطبين برساند. مجري مي‌تواند با ارتباطي كه با تيمي حاذق كه در پشت صحنه است و البته بي‌طرف هستند و همه پذيرفته‌اند كه بي‌طرفانه عمل مي‌كند و اين حق براي همه نامزد‌ها به رسميت شناخته شده است اجازه نمي‌دهند كه دست كم اسناد دروغين منتشر شود. هر نامزدي اين كار را كند، آبروي خود را مي‌برد.

البته در تحليل سياسي دست‌ها باز است كه بگويند سياست‌هاي شما باعث ايجاد فلان مشكل در جامعه شده است. به هر حال به نظر من اصل مناظره‌ها خوب است و فعلا هم هيچ راهي به جز زنده برگزار كردن آنها نداريم اما در تنظيم وقت و مجري و نقشي كه دارد و در اوقاتي كه براي نامزدها تعيين مي‌شود، بايد تجديد نظر اساسي صورت بگيرد.

برنده و بازنده اين مناظره به نظر شما كدام نامزد انتخاباتي بود؟

منظور از برنده و بازنده مناظره را بايد به طور دقيق روشن كرد كه آيا هدف فقط آراي مردم در همين انتخابات و در ٢٠ روز بعد از مناظره است يا اين كه ايرانيان امروز و فردا در مورد مناظره چه فكر مي‌كنند؟ براي مثال به نظر من مناظره ١٣ خرداد ٨٨ در افزايش آراي آقاي احمدي‌نژاد نقش تعيين‌كننده داشت و چه بسا اگر آن مناظره با آن دروغ‌ها و روش‌هاي غير اخلاقي برگزار نمي‌شد، سرنوشت انتخابات چيز ديگري مي‌شد. چه كسي است كه در امروز ايران احمدي‌نژاد را پيروز آن مناظره بخواند. تصور مي‌كنم حتي طرفداران خودش هم شرمنده آن مناظره هستند و روز به روز هم بيشتر خواهند بود.

بعد از او هر كسي كه روش غلطي را در مناظره اتخاذ كند، همه به ياد احمدي‌نژاد مي‌افتند و در سوي مقابل هر كسي كه آن رفتار غلط را افشا كند و به مردم هشدار دهد اكثريت قاطع جامعه نظرش به سوي رقيب او معطوف خواهد شد. شايد امروز بهتر از ٨ سال پيش بتوان گفت كه ادب مرد به ز دولت او است. امروز راحت‌تر مي‌توانيم بگوييم پيامد‌هاي بلندمدت يك مناظره بسيار ارزشمند‌تر از آرايي است كه نامزدي بتواند در كوتاه‌مدت نصيب خود كند. بر اين اساس به نظر من بازنده اصلي مناظره صرف نظر از نتيجه انتخابات، آقاي قاليباف بود.

آيا روحاني توانست در اين مناظره وضعيت شفافي از وضعيت كشور به دست دهد؟

انتظار من از آقاي روحاني در آن مناظره بيشتر بود. البته محدوديت‌ها و معذوريت‌ها و ملاحظات وي را درك مي‌كنم اما در برابر رقيب بايد صراحت بيشتري به خرج داد. بايد معلوم شود در اين كشور كه اگر تحليل قاليباف درست است و ما بعد از چهل سال از انقلاب به تقسيم‌بندي ٩٦ درصد محرومين و ٤ درصد زالو صفتي رسيده‌ايم كه مشغول مكيدن آنها هستند، اما حتي اگر بپذيريم، بايد معلوم شود كه هر كسي جايگاهش در اين تقسيم‌بندي كجاست و به خصوص مدعي اين سخن. آيا آقاي قاليباف، نماينده و سخنگوي ٩٦ درصد است يا اگر اين تقسيم‌بندي درست باشد جايگاه او در آن ٤ درصد است؟

از ميان نامزد انتخاباتي تنها حسن روحاني بود كه سابقه ٤ سال كشورداري داشت؟ بر اساس صحبت‌هاي كانديداها آيا ديگر نامزد‌ها به نظر شما شناخت كافي از وضعيت كشور دارند؟

من با اين سوال موافق نيستم علتش آن است كه در هر انتخاباتي فرض بر اين است اغلب كساني كه كانديدا مي‌شوند سابقه در حد رياست‌جمهوري ندارند. خود آقاي روحاني هم ٤ سال پيش همين وضعيت را داشت بنابراين از اين نكته نمي‌توان مثبت يا منفي به نفع يا به ضررش استفاده كرد كه او ٤ سال سابقه كشور داري دارد. بلكه از اين منظر مي‌توان مطرح كرد چون ٤ سال سابقه كشورداري دارد راحت‌تر و دقيق‌تر مي‌توان درباره مدعياتش قضاوت كرد چون عملكردش پيش چشم ملت است و هر سخني بگويد مردم با توجه به آن عملكرد داوري مي‌كنند كه چه ميزان حق با گوينده است.

موضع حسن روحاني در مقابل انتقادات نسبت به دولت را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

درباره انتقادات به دولت من اگر جاي آقاي روحاني بودم يك كار مي‌كردم و آن اين كه ١٠ آمار مادر را به جامعه عرضه مي‌كردم كه در سال ٩٢ وضعيت چگونه بود و امروز چگونه است و اين خود بهترين كارنامه يك دولت است كه اهل عمل بوده يا شعار. آيا توانسته گام‌هاي بزرگي به سود ملت بردارد يا فقط حرف زده است. به ويژه اگر آن چه در سال ٩٢ را تحويل گرفته و با سال ٩٦ مقايسه مي‌كند، بتواند آن را با سال ٨٨ هم مقايسه كند تا مردم به طور كامل يك‌ بار ديگر به ياد بياورند كه اگر آقاي روحاني نيامده بود و فرض بر تداوم آن سياست‌ها بود، ما در عرصه‌هاي مختلف هم در سطح كلان و هم در سطح خرد، هم در سطح رفاه و معيشت تك تك شهروندان و هم در سطح رشد ملي اقتصادي و تعامل‌هاي بين‌المللي از كجا به كجا رسيده بوديم.

دلار در هر يك از اين سه مقطع چگونه بود. طلا و نرخ بيكاري و رشد ملي و ميزان صادرات و واردات و ديگر آمارها را ارايه دهد. تا معلوم شود دولت چه چيزي تحويل گرفته و امروز در چه نقطه‌اي هستيم كه اگر چه مردم هنوز نارضايتي‌هاي جدي دارند و به حق است اما معلوم شود كه عمده اين اعتراضات به كساني برمي‌گردد كه متهم اصلي هستند و امروز تلاش مي‌كنند خود را در جايگاه دادستان يا شاكي قرار دهند. اگر جاي آقاي روحاني بودم اين عرصه را شفاف مي‌كردم تا هر كس بر اساس جايگاه واقعي خود از مردم راي بگيرد.

آيا رئيسي و قاليباف توانستند برنامه مدوني ارايه دهند؟ درصد شعارهاي عوام‌فريبانه و بدون پشتوانه را در بين نامزدهاي انتخاباتي چقدر مي‌دانيد آيا پوپوليسم احمدي‌نژادي دراين انتخابات نيز نماد و نمودي دارد؟

من در اين مدت حتي يك اقتصاددان نديده‌ام بگويد در ايران آقاي قاليباف يا هر سوپرمن ديگري بتواند سالي ٢٥ درصد رشد به اقتصاد ميهن دهد تا ظرف ٤ سال درآمد‌هاي ملي دو و نيم برابر شود. شايد به دليل اعتراض يكپارچه همه اقتصاددان‌ها چه اصلاح‌طلب، اصولگرا يا مستقل به چنين امري اين باشد كه در كشوري كه در ٤٠ سال گذشته متوسط رشد اقتصادي‌اش دو تا سه درصد بوده است، ٢٥ درصد رشد نه تنها حرف عوام‌فريبانه‌اي است بلكه سخن بسيار جاهلانه و نشدني‌اي است. نشان مي‌دهد آقاي قاليباف مطلقا بر اساس برنامه و چارچوبي علمي حركت نمي‌كند. همچنان كه ٤ درصد و ٩٦ درصدش هم از همين نقيصه در رنج است و هنوز هيچ پژوهشي ارايه نكرده كه اين ٩٦ و ٤ درصد را از كجا آورده است.

اگر انتخابات در سال ٨٥ برگزار مي‌شد آيا او از اين ٩٥ و ٥ درصد سخن نمي‌گفت؟ بايد پرسيد اگر در ١٤٠٠ كانديدا شود مي‌خواهد از ١٠٠ درصد و صفر درصد سخن بگويد؟ به هر حال چه آقاي رييسي و چه قاليباف برنامه‌اي ارايه نكرده‌اند و حتي كوتاه آمدند. به خصوص آقاي قاليباف كه فقط آمد و گفت درآمد ملي را افزايش مي‌دهد و حاضر نشد تكرار كند كه چه شعارهاي پر طمطراق و نشدني داده است. شايد يكي از دلايلي كه چنين بي‌سابقه و گستاخانه به دولت و شخص روحاني حمله كرد اين بود كه مدعيات خود را تحت‌الشعاع قرار دهد كه آيا آقاي روحاني فلان جمله را در ٤ سال پيش گفته يا نه.

اگر جاي آقاي روحاني و جهانگيري بودم، مي‌گفتم به فرض كه گفته باشم يا نگفته باشم، بفرماييد امروز در پيشگاه ملت شما چگونه مي‌توانيد كه در آمد ملي ميهن را ظرف ٤ سال دو نيم و برابر كنيد. كاري كه اقتصادهاي در حال رشد جهان چين و هند نيز از انجام آن قاصر بوده‌اند. آن هم توسط شهرداري كه اكنون كه در حال ترك شهرداري است مانند احمدي‌نژاد مجموعه‌اي پر از بدهي را از خود به يادگار گذاشته است.

اسحاق جهانگيري در اين مناظره چطور ظاهر شد؟ آيا او توانست هدفي كه اصلاح‌طلبان از حضور او در انتخابات داشتند را تامين كند؟

بدون ترديد پديده اين مناظره آقاي جهانگيري بود و خوش درخشيد؛ اگر چه هنوز تا نامزدي كه بتواند بي‌پرده از آرمان‌هاي اصلاح‌طلبان سخن بگويد و ايران براي همه ايرانيان را باز كند و لوازم و نيازهاي آن را با شفافيت توضيح دهد و با موانع دولت پنهان آنها را افشا كند، فاصله قابل توجهي دارد كه اميدوارم در مناظره‌هاي بعدي جبران كند.

نكته مهم آن است كه در اين جامعه هر كس اصلاح‌طلبانه‌تر سخن بگويد از اقبال بيشتر مردم بهره‌مند خواهد شد. شايد به همين دليل است كه آقايان قاليباف و رييسي حاضرند به دولت حمله كنند اما به هيچ‌وجه حاضر نيستند به اصلاحات و اصلاح‌طلبان بتازند و از اين جهت پايگاه خود را در بين مردم تضعيف كنند.

نظرتان درباره كانديداي حزبي موتلفه و رفتار انتخاباتي ميرسليم چيست؟

آقاي ميرسليم اگرچه بدون برنامه بود اما از نظر اخلاقي متين عمل كرد و نمره قابل‌ قبولي گرفت. اين روش به خصوص براي حزبي كه متهم به بداخلاقي‌هاي زيادي در جامعه ما است - يعني موتلفه - مي‌تواند سرمايه خوبي براي آينده‌اش باشد؛ به ويژه اگر با چنين روشي در آينده خود را تطبيق دهد. در غير اين صورت اگر قرار باشد بعد از مناظره‌ها تريبون موتلفه در اختيار آقايان حبيبي و ترقي باشد، باز هم به همان وضعيت سابق باز خواهند گشت و اين سرمايه حداكثر براي شخص آقاي ميرسليم به يادگار خواهد ماند و حزب موتلفه نمي‌تواند از آن بهره وافي ببرد.

در صورت شكست اصولگرايان در انتخابات چه سرنوشت و وضعيتي را براي اردوگاه راست محتمل مي‌دانيد؟

جناح راست در اين انتخابات ببرد يا ببازد تا وقتي كه تكليف خود را با خودش مشخص نكرده جناحي رو به افول است. بارها گفته‌ام هيچ زماني اصولگراها به اندازه سال‌هاي گذشته مورد حمايت كانون قدرت نبوده‌اند و در عين حال اين ميزان از چشم مردم نيفتاده‌اند.‌ آنها بايد يك‌ بار و براي هميشه تصميم بگيرند كه در سياست خارجي چگونه مي‌انديشند. در عرصه سياسي بايد مشخص و شفاف بگويند كه طرفدار تك صدايي هستند يا چند صدايي و آن را در عمل نشان دهند. نه اين كه از چند صدايي سخن بگويند.

در عرصه اقتصادي نيز بايد تكليف را روشن كنند كه مي‌خواهند به هر قيمتي راي بياورند ولو اين كه خود يقين دارند كه شش ماه پس از انتخابات حتي اگر راي بياورند هم شرمنده ملت خواهند شد و توان اجرا را نخواهند داشت و در عرصه اجتماعي نيز به روش‌هاي علمي مقابله و مهار و كاهش ناهنجاري‌ها باور دارند يا همچنان يكجانبه و با استفاده از قوه قهريه معتقد به حل و فصل مسائل هستند.

در بين افراد هم تكليف‌شان را بايد با آقايان هاشمي و روحاني مشخص كنند. درباره حصر و ممنوع‌التصويري بايد موضعي شفاف بگيرند.

باز هم چون جبهه پايداري مي‌خواهند منادي بگير و ببند‌هاي بيشتر باشند يا با اين روش‌ها مخالف هستند؟ اگر تكليف خود را روشن كنند، چه در اين انتخابات ببرند و چه ببازند، مي‌توانند پيروز ميدان باشند. در غير اين صورت در هر دو حالت بازنده هستند.

ترس از حذف كامل از عرصه قدرت و بازگشت اصلاح‌طلبان نمي‌تواند منجر به رفتارها و واكنش‌هاي عصبي جناح راست بشود؟

اين سوال بيش از اين كه متوجه كليت جناح راست باشد عمدتا متوجه قاليباف است كه چون فكر مي‌كند اين آخرين باري است كه مي‌تواند خود در معرض راي مردم قرار دهد، تصور مي‌كند با انتحاري رفتار كردن، خود را به خطر زدن و روي مين رفتن بتواند اين مسير پر سنگلاخ را طي كند كه البته اشتباه بسيار بزرگي است و شايد بزرگ‌ترين اشتباه زندگي‌اش را مرتكب شده است كه صرف نظر از نتيجه انتخابات كه از نظر من بازنده آقاي قاليباف خواهد بود حتي اگر مي‌بُرد، باخته بود چون نمي‌توانست وعده‌هاي خود را محقق كند و به لحاظ اخلاقي هم چنان مورد خشم افكار عمومي قرار گرفت كه كافي است سري به فضاي مجازي ببينيد كه در آن عرصه چه رخ داد.

اصلاح‌طلبان و اعتدالگرايان براي كمك به حفظ استانداردهاي سياست‌ورزي پساانتخاباتي چه راهبردي را بايد در قبال راست سنتي و اصيل و به تبع آن راست گلخانه‌اي تندرو داشته باشند؟

بايد با راست سنتي همچنان تعامل را ادامه داد به خصوص كه بعد از چهل سال به اين نتيجه رسيده‌اند كه اداره كشور هيچ راهي جز روش اصلاحي ندارد. يكي پس از ديگري به حقانيت اين راهبرد پي برده‌اند.

آشكار يا پنهان در جهت تاييد آن سخن گفته‌اند و مي‌گويند اما در مقابل راست قانون ستيز، چنان بايد افشاي‌شان كرد كه روز به روز پايگاه مردمي‌شان تضعيف شود؛ مادام كه بر روش‌هاي غيرقانوني پا مي‌فشارند. آنها نيز به محض اين كه به قانون و حاكميت قانون تن دهند بايد به تعامل با آنها پرداخت و اجازه داد كه مردم و جامعه در فضاي آرام از بين برنامه‌هاي مختلف يكي را برگزينند و اجازه خدمتگزاري به ميهن و مردم را به منتخبانش بدهند.
منبع: ایسنا
نظرات شما