گزارش رویداد۲۴ از وضعیت هنر هفتم در چهار سال گذشته؛
بازگشت «امید» به سینما در دولت «تدبیر و امید»
سینما در دولتهای نهم و دهم روی آرامش را به خود ندید. مشکل اصلی محمود احمدینژاد و تیم مدیریتی او در وهله این بود که بدنه هنرمندان ایرانی با دولت و شعارهایش همسو نبودند.
رویداد۲۴- سینما در دولتهای نهم و دهم روی آرامش را به خود ندید. مشکل اصلی محمود احمدینژاد و تیم مدیریتی او در وهله این بود که بدنه هنرمندان ایرانی با دولت و شعارهایش همسو نبودند.
جامعه هنرمندان ایرانی در اغلب انتخابات ریاست جمهوری به سوی کاندیداهای غیر اصولگرا گرایش داشتند. علت این گرایش این است که جناح مقابل شرایط را برای خلق و آفرینش آثار هنری توسط هنرمندان بهتر مهیا میکرد. به هنرمندان آزادی عمل بیشتری میداد و به آنان اعتماد بیشتری داشت .
احمدینژاد و تیم مدیریتی او در سینما نتوانست کل جامعه سینمایی را پوشش دهد و هر بار به شکلی بدنه سینما را دچار بحران کرد. خصوصاً دور دوم ریاست جمهوری احمدینژاد بین هنرمندان و سازمان سینمایی وزارت ارشاد چالشهای بیپایانی شکل گرفت که هر کدام از این چالشها برای زمین زدن کل سینمای ایران کافی بود.
در دولت نهم با رایزنی اهالی سینما با اعضای متنفذ دولت و وزارت ارشاد محمدرضا جعفری جلوه از مدیران نزدیک به جریان معتدلتر اصولگرایی به سمت معاونت سینمایی وزارت ارشاد منصوب شد. گزینهای که شاید مطلوب هنرمندان نبود اما در هر صورت چهره موجهی به نظر میرسید و سابقه فعالیت مشخصی در فضای فرهنگی کشور داشت. هر چند دوران او را با سختگیریها و ممیزیهای نالازم برای فیلمها به یاد میآوریم اما حداقل سمت و سوی نگاه جعفری جلوه و تیمش مشخص بود و هنرمندان میدانستند باید در چه چهارچوبی به فعالیت بپردازند.
نقطه اوج نگاه دُگم و بسته تیم جعفری جلوه را میتوان در توقیف فیلم سنتوری ملاحظه کرد. فیلمی که حتی برنامه اکران آن هم مشخص شده بود، اما ناگهان توقیف شد و با توقیف آن نسخه قاچاق فیلم با کیفیت مناسب در بازار سیاه به فروش رسید و ضرر و زیان هنگفتی را متوجه عوامل سازنده آن کرد.
اما نقطه اوج افتراق دولت احمدی نژاد با هنرمندان را میتوان در دولت دهم ملاحظه کرد. ورود شمقدری که سابقه کارگردانی داشت و در فضای سینمایی ایران کار کرده بود این اُمید را در دل سینماگران ایرانی زنده کرد که راه تعامل با معاونت سینمایی و بعدها سازمان سینمایی هموارتر شود. اما شمقدری در بدو ورودش شمشیر را از رو بست و دفترچهای تهیه کرد که در آن به بررسی کارنامه سینمای ایران در دولت اصلاحات میپرداخت.
شمقدری سعی داشت دولت اصلاحات را باعث بدبختی و از رونق اُفتادن سینمای ایران معرفی کند. این گزارش یکسویه و یکطرفه با واکنش بدنه هنرمندان روبهرو شد. شمقدری که در ابتدای امر با شعار رفع توقیف فیلمها به معاونت(و بعدها سازمان) سینمایی آمده بود بعد از رفع توقیف یکی دو فیلم از موضع خود عقبنشینی کرد و عملاً به توقیف هر چه بیشتر فیلمها مبادرت ورزید.
از جمله فیلمهایی که در دوران مدیریت شمقدری توقیف شدند میتوان به پاداش، گزارش یک جشن، زمهریر و خانه پدری اشاره کرد. شمقدری مدیری بود که برخورد صادقانهای با اهالی سینما نداشت. او که در ابتدا با عصبانیت فیلم جدایی را توقیف کرده بود بعدها علت جایزه بردن این فیلم در مراسم اُسکار را رایزنیهای پشت پرده خودش عنوان کرد.
اما بزرگترین چالش شمقدری با سینماگران در مسئله خانه سینما مشاهده کرد. شمقدری در اقدامی فرا قانونی خانه سینما را تعطیل و بزرگترین نهاد صنفی کشور را بدون متولی کرد. این اقدام تا مدتها سینمای ایران را دچار چالشی بیدلیل کرد. چالشی که نتیجهاش چیزی جز چند پاره شدن اصناف نبود.
اما شمقدری ایدههای مختلف دیگری هم داشت که از جمله این ایدهها میتوان به تولید فیلمهای فاخر اشاره کرد. تحلیل تیم مدیریت شمقدری برای رقابت در عرصه جهانی این بود که میتوان با هر چه بزرگتر کردن پروداکشن فیلمهای سینمای ایران، راحتتر به بازار جهانی راه پیدا کرد. این خطای استراتژیک باعث شد تا میلیاردها تومان از بودجه سینمای ایران صرف ساخت فیلمهایی شود که ذرهای ارزش سینمایی نداشت و همگی در اکران عمومی شکست خوردند.
دولت یازدهم در چنین شرایط سختی کلید سازمان سینمایی را از شمقدری تحویل گرفت. شمقدری که میراثی جز ویرانی، اختلاف، و چندپاره کردن سینماگران از خود به جای نگذاشته بود سازمان سینمایی را ترک و حجتالله ایوبی به جای او بر صندلی ریاست این سازمان نشست.
اولین و شاید موفقترین اقدام ایوبی بازگشایی مجدد خانه سینما بود. این بازگشایی جوانههای اُمید را دل سینماگران زنده کرد. دومین اقدام موفق تیم جدید سازمان سینمایی راهاندازی گروه هنر و تجربه بود. با راه اندازی این گروه سینمایی فیلمهایی که خارج از بدنه سینمای ایران ساخته میشدند و تجربیتر بودند فرصت اکران پیدا کردند و توانستند دیده شوند.
اما بزرگترین مشکل ایوبی در معذب بودن او در قبال صدور مجوز برای ساخت فیلمها بود. اوج این معذب بودن را میتوان در مشکلاتی که برای آخرین ساخته کاهانی پیش آمد مشاهده کرد. فیلمی که مجوز ساخت گرفت و ساخته شد اما برای اکران دچار مشکل شده و فیلم در شورای صدور پروانه نمایش توقیف شد. از این دست مشکلات فراوان اتفاق اُفتاد. ایوبی نتوانست کاری برای اکران فیلمهای پشت خط مانده بکند. فیلمهایی مثل قصهها اکران شد اما خانه پدری بعد از یک روز از پرده پایین آمد.
اما در یک برآیند کلی میتوان عملکرد مدیریت سینمایی دولت حسن روحانی را موفقیت آمیز دانست. شاهد مثال این مدعا صفهای طویل مخاطبان برای تماشای فیلمها در دو سال اخیر و سانسهای ویژهای است که برای تماشای فیلمها شکل میگیرد. از طرف دیگر تیم مدیریت سینمایی دولت یازدهم موفق شد از بدنه سینمای ایران تنشزدایی کند و سینماگران ایرانی را که گرایشهای متنوعی دارند را هر چه بیشتر به هم نزدیک کند. به طوری که برای مدیریت جشنواره جهانی فیلم فجر خود سینماگران وارد میدان شدند و عنان کار را در اختیار گرفتند.
در یک برآیند کلی چهار سال اخیر را میتوان رویش جوانه اُمید در دل سینماگران ایرانی دانست. اُمیدی که پس از یک دوره طولانی بحران آفرینی و تنش به وجود آمد و چشمانداز سینمای ایران را هر چه بیشتر روشن کرد.