جلودارزاده: اولویت مجلس دهم خوب انتخاب شدن است
یکی از نامزدهای اصلاحطلب انتخابات مجلس دهم معتقد است که اصلاحطلبی یک تفکر بوده و با یک نفر هم زنده میماند.
رویداد24- یکی از نامزدهای اصلاحطلب انتخابات مجلس دهم معتقد است که اصلاحطلبی یک تفکر بوده و با یک نفر هم زنده میماند.
سهیلا جلودارزاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دورههای پنجم، ششم و میان دورهای هفتم است، او که عضو شورای مرکزی خانه کارگر و مسئول سازمانهای حزب اسلامی کار است،در حال حاضر مسئولیت تدوین سیاستهای کلان نظام در مورد خانواده در کمیته بانوان مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده دارد و در وزارت صنعت،معدن و تجارت دولت یازدهم به محمدرضا نعمت زاده، شیخ الوزرای دولت روحانی مشورت می دهد.
وی در سال 76 از طریق انتخابات میان دورهای به عنوان نماینده مردم ری، شمیرانات، تهران واسلامشهر وارد مجلس پنجم شد و در سال 78 نیز در انتخابات مجلس ششم به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس راه پیدا کرد. این فعال سیاسی همچنین در سال ۸۵ از طریق انتخابات میان دورهای وارد مجلس هفتم شد تا تنها نماینده زن اصلاح طلبی باشد که در کنار نمایندگان اصولگرا قرار گرفته است.
جلودار زاده که برای حضور در دهمین دوره مجلس از حوزه انتخابیه تهران نامزد شده و در فهرست انتخاباتی " صدای ملت " به سر لیستی علی مطهری و " ائتلاف فراگیر اصلاح طلبان" به سر لیستی محمدرضا عارف قرار گرفته است.
متن این گفتگو به شرح زیر است:
انگیزه ورودتان به انتخابات مجلس دهم چه بود؟
متاسفانه ما عادت کرده ایم که برای رای جمع کردن با یکدیگر بجنگیم در حالی که باید برای اصلاح تفکر جامعه و رویه های غلطی که تبدیل به قانون نانوشته و اجرایی شده است تلاش کنیم. ما باید تک تک فکرهای غلط را به چالش بکشیم.
آقای رئیس جمهور نیز در جلسه اخیری که با بانوان داشت بر این نکته تاکید کرد که ما باید تفکر اشتباه را نقد کنیم و به بحث بگذاریم یکی از این فکرهای غلط مطلق دیدن و سیاه و سفید دیدن موضوعات است. اینکه بگویم "یا همه چیز یا هیچ چیز" اگر این مسائل را به نقد بکشیم، به اصلاح امور جامعه کمک می کند.
به عنوان مثال یکی از این فکرهای غلط را من به عنوان نمونه از زمان حضور در مجلس هفتم می گویم. در آن مجلس زمانی که آقای باهنر، نائب رئیس مجلس از آقای احمدی نژاد دفاع می کرد در پاسخ به انتقاد نمایندگانی که می گفتند وی زمانی که استاندار اردبیل بوده گازوئیل قاچاق فرستاده است، می گفت که آقای احمدی نژاد از این کار منظور خیر داشته است در حالیکه قانون گذار باید مدافع قانون باشد. بعد از این قضیه قاچاق کردن و بی توجهی به قانون برای کار خیر، تبدیل به سنت و رویه شد و این سنت تبدیل به قانون شد نه آن چیزی که نمایندگان به عنوان قانون تصویب می کردند و این فکر غلط که در واقع زیر پاگذاشتن قانون بود، همگانی شد و به جایی رسید که در دولت های نهم و دهم خسارات بسیاری برای کشور به بار آورد.
یکی از انگیزه های ورود به انتخابات مجلس دهم برای من اصلاح این شیوه های غلط بود و موضوع دیگر این بود که من معتقدم انسان تا زنده است و زندگی می کند باید منشاء اثر باشد و در نیکی ها از دیگران سبقت بگیرد، از این رو، فکر کردم می توانم موثر باشم و تجربه ای که در دوره های مختلف مجلس و فعالیت های اجرایی داشتم می تواند در این شرایط برای اصلاح امور جامعه مفید باشد.
شما در همه مراحل بررسی صلاحیت ها، تائید صلاحیت شدید؟
بله من در این دوره از انتخابات، از ابتدا تائید صلاحیت شدم. البته دوره های قبل یعنی هفتم و هشتم از سوی هیئت اجرایی رد شده بودم اما بعد شورای نگهبان صلاحیتم را احراز شده اعلام کرد.
وضعیت اصلاح طلبان در انتخابات پیشروچگونه است؟
ما نمی توانیم بگوییم فقط ما اصلاح طلب هستیم، چون اصلاح طلبی یک جریان است و از درون جامعه می جوشد. ما از افرادی که به دنبال اصلاح امور جامعه هستند در لیست دعوت کردیم.
هر چند که آن ها چهره ای شناخته شده نباشند؟
بله، همه کسانی که الان چهره سیاسی هستند، روزی چهره نبوده اند بلکه انگیزه خدمت داشته اند و به همین دلیل موفق شده اند و یا در حال امتحان شدن هستند. در این انتخابات بقیه چهره هایی که تائید صلاحیت نشده اند می توانند به افرادی که کمتر شناخته شده هستند، کمک کنند و این افراد را به مردم معرفی کنند و از اعتبار خودشان برای آن ها هزینه کنند چراکه باید واقعا چرخش نخبگان باشد و فضای سیاسی کشور همیشه به روز باشد.
بنابراین اصلاح طلبی، انحصاری بنده و دیگری نیست بلکه همه این امکان را دارند که تجربه کسب کنند و نباید این راه بسته نباشد چون متعلق به ما نیست که اختیارداری کنیم و بگوییم که دیگران نیایند، بلکه انتخاب با مردم است.
روند تائید صلاحیت ها را چگونه ارزیابی می کنید و دلیل اینکه در دروه های مختلف نسبت به یک جناح خاص سخت گیری هایی می شود را چه می دانید؟
قرار است که در تائید صلاحیتها مصلحت مردم و نظام در نظر گرفته شود اما اینکه چه کسی نگاه می کند، مهم است. یعنی اگر ترکیب کسانی که افراد رد یا تائید صلاحیت می کنند، ترکیبی متوازن و متعادلی باشد، فقط موارد تخلف در هر تفکر و اندیشه ای را حذف می کند و اینگونه به نظر نمی رسد که تسویه حساب سیاسی شده است اما الان متاسفانه این تصور وجود دارد. ظاهر قضیه طوری نشان می دهد که مثلا از یک جناح همه یا اکثر نامزدها حذف می شوند و ازجناح دیگر اکثر نامزدها در صحنه رقابت حضور دارند و الان آنچه که به نظر می رسد این است که با رد صلاحیت ها جناحی برخورد شده است.
این موضوع باعث می شود که رقابتی بودن انتخابات نیز به چشم نیاید؟
بله، با این وضعیت رقابتی بودن انتخاب هم زیر سئوال می رود و اعتماد مردم به انتخابات کم می شود که این مسئله به نفع هیچ حکومت و جناح حاکمی نیست که اعتماد مردم را از دست بدهد. ممکن است افرادی فکر کنند با 300 هزار طرفدار در یک کشور می شود حکومت کرد ولی حکومت ما از نوع حکومت بر دلهاست و ما به اقناع و جلب اعتماد درونی و رای مردم که در اندیشه و روح تک تک افراد وجود دارد نیاز داریم چراکه برای ما مشروعیت و مقبولیت به ارمغان می آورد.
باید در این تفکر تغییر اساسی دهیم که با زور نمی شود حکومت کرد و باید اندیشه مردم مخاطب قرار گیرد و شناخت آن ها تعیین کننده افرادی باشد که تصمیم ساز هستند. اگر این تفکر عوض نشود همین روش ها ادامه پیدا می کند در حالیکه دور باطل است و هر دفعه کسانی که یک بار تائید صلاحیت می شوند و به مجلس می روند دفعه بعد همان افراد رد صلاحیت می شوند. این موضوع نیز باید آسیب شناسی شود که چرا خود اصولگرایان که سه مجلس را به دست آوردند، هر بار مجبور شدند که نیمی از خودشان را حذف کنند؟! به نظر من اشکال کار در تفکری است که وجود دارد و این تفکر ممکن است از پرستش هر چیز غیر از خدا شروع شود.
با اینکه دولت های نهم و دهم و سه دوره مجلس هفتم، هشتم و نهم در اختیار اصولگرایان بود اما آنچه که در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 شاهد آن بودیم تغییر این روش بود، آیا این تغییر روش در انتخابات مجلس دهم نیز اتفاق خواهد افتاد؟
همین که تا این جا رسیدیم که آن روش موفق نشده و جواب نداده است، نشان می دهد که باید تغییر انجام شود. چون خداوند برای هر حادثه ای حد و زمانی را مقرر می کند. 12 سال برای اینکه تجربه کنیم که ابن روش جواب نمی دهد، وقت گذاشته شد که در این زمان یک برنامه توسعه می تواند از صفر تا صد تحقق پیدا کند اما دیدیم که با گذشت این سال ها وضعیت هر روز بدتر شد؛ در حالیکه بیشترین میزان همبستگی قدرت داخلی، بیشترین میزان درآمد و بیشترین امکان اطلاع رسانی در اختیار دولت بود.
و چون ثروت هنگفتی از درآمدهای نفتی به دست آمده بود، طلایی ترین دوران حکومت در ایران بود. اما آن نوع از اداره کشور جواب نداد. سوال این جاست که آیا وقت این نرسیده است که تغییر اتفاق بیفتد، البته مردم این موضوع را در سال 92 با رای به دکتر روحانی اثبات کردند که باید تغییررخ دهد.
بسیاری از بنیادها حتی آن هایی که باید از محرومین حمایت می کردند، همه چیز خود را فروخته و با سپردن آن به موسسات مالی و شروع به گرفتن و دادن سود و بهره کردند که این باعث تعطیل شدن تولید و کاهش ارزش پول شد.
وقتی دولتی می آید اساس خودش را بر سرمایه گذاری روی پول و بازی با پول می گذارد، کشور ضرر می کند. در نتیجه اگر 20 سال دیگر هم قدرت دست دوستان اصولگرای ما باشد، روز به روز بیشتر ضرر می کنیم. چون در این مدت چیزی کم نداشتند اما نتیجه نگرفتند در حالی که اگر ما فکر و روش خود را تغییر دهیم و تسلیم حقیقت شویم، نجات پیدا می کنیم. ما می توانیم با عقلانیت کشور را بسازیم. چرا دعوا کنیم؟ این چه عادت بدی است که ما عادت کرده ایم، باید از دعوا و جنگ نان بخوریم و از جنگ به قدرت برسیم؟!
ما برای پیشرفت کشور برنامه توسعه تعریف کرده ایم، همانطور که یک ساختمان را بر اساس نقشه می سازند و نمی شود هر معماری که عوض شد نقشه را هم عوض کند. ما چشم انداز 1404 را داشتیم و بر اساس برنامه های 5 ساله گام های توسعه را بر می داشتیم و قرار بود که این کار را انجام دهیم. نمی شود چشم انداز و برنامه را کنار بگذاریم و اداره کشور دل بخواهی شود. چون وقتی دلبخواهی بشود، هرکسی یاد می گیرد بر اساس دلخواه خودش حرکت کند، آن گاه می شود چند شنبه بازاری که در دولت قبل بوجود آمد. یعنی منافع ملی فدای منافع فردی، جناحی و گروهی می شود. در حالیکه منافع ملی را باید بر اساس برنامه ملی و پایبندی و عمل به قانون حفظ کرد.
مجلس اگر به اجماع رسید که چشم انداز یا برنامه توسعه اشکال دارد، باید سریعا اصلاح لازم را در مورد آن انجام دهد و اگر به این نتیجه رسید که برنامه نیاز به تمدید زمان دارد می تواند زمان آن را تغییر دهد اما اگر همت کنیم می توانیم به 1404 برسیم.
ما باید اساس کار را بر صرفه و صلاح و تعادل بگذاریم. این اعتدالی که آقای روحانی مطرح کردند یک سنت الهی است و خداخیر بدهد به رئیس جمهور که این اصل را به عنوان شعار دولت خود انتخاب کردند. ما باید متعادل حرکت کنیم. از این رو، راه مجلس آینده عمل به قانون، اصلاح قوانین بر اساس خواست ، صرفه و صلاح مردم با نگاه حرکت به سوی آینده است.
دلیل ضعیف بودن صدای اصلاح طلبان در مجلس نهم را چه می دانید؟
ما یک انقلاب به نام خدا انجام دادیم و همه در پیروزی آن نقش داشتند و چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب نداشتیم. یک ملت انقلاب کرد اما عده ای در میان ملت انشقاق ایجاد کردند که بین آن ها هم دو دیدگاه وجود داشت ؛ عده ای می خواستند که به اصل انقلاب و شعارهای اصیل آن رجوع شود و عده دیگر هم به خاطر منفعت می خواستند از اختلافات نان بخورند. آن کسانی که می خواستند نان بخورند، رو آمدند، آن هایی هم که می خواستند به اصل برگردند به نوعی از صحنه کنار گذاشته شدند اما اراده خدا بر این قرار گرفته که کسانی که ضعیف واقع شدند، حاکم شوند. البته این به آن معنا نیست که همه این افراد حق هستند، بلکه آن ها هم امتحان می شوند.
دلیل اینکه در جریان تصویب برجام عده ای با تندروی هایی تحت عنوان " دلواپس" منافع ملی را نادیده گرفته و سوای از مردم حرکت کردند، چه بود؟
چون این عده آن قدر در منافع شخصی غرق شدند و پشت دیوار قطور خودپرستی گیر کرده اند که امکان پیدا نمی کنند حقایق را بشنوند و ببینند. مگر می شود آدم ملتی را که می تواند در تمام دنیا رهبری کند با سبک مغزی ، کم فکر کردن و به عاقبت کار نیاندیشیدن آنقدر ضعیف کند که بخواهد کشور را به زمین بزند.
من اینجا جا دارد خاطرهای از مجلس ششم بگویم، آقای کروبی روزی در مجلس ششم مثالی زد و گفت این ها {تندروها} یک روز آمدند، گفتند که اجاز بدهید ما تنگه هرمز را ببندیم، ما می توانیم این کار را انجام دهیم. به آن ها گفتم ببینید بعد از آن چه می شود و اگر بستید چگونه باید مقاومت کنیم، یک نفر گفت چون بعد از بسته شدن این تنگه در محاصره قرار می گیریم، به اینقدر پول برای ذخیره کردن مواد غذایی مصرفی در انبارها نیازمندیم و بعد از آن در نهایت به این نتیجه رسیدند که نمی توانیم این کار را انجام دهیم. یعنی موقع رجز خواندن و نان خوردن از قدرت همه می گویند ما هستیم اما موقع عمل کردن حاضر نیستند هزینه آن را بپردازند، چون جنگیدن هزینه دارد.
همانطور که می شد با گفتگوی تمدن ها دنیا را آباد کرد، با جنگ تمدن ها هم می شود دنیا را نابود کرد، کدام بهتر است؟ اگر به آخر کار فکر کنیم، نه در روابط داخلی و نه در روابط خارجی دچار مشکل نمی شویم. البته این به این معنی نیست که شجاعت دفاع نداشته باشم؛ بلکه همچون شمشیر در نیام حضرت علی (ع) قدرتمندیم اما کسی را برای نفس نمی کشیم.
اولویت های مجلس دهم را چه می دانید؟ این مجلس باید به چه سمتی و سویی حرکت کند؟
در درجه نخست، اولویت مجلس دهم خوب انتخاب شدن آن است. بهترین ها را انتخاب کردن است. نگاه نکنیم که این فرد درگذشته چگونه بوده است نگاه کنیم که امروز چقدر قدرت عاقله دارد. چقدر می تواند خوب فکر کند.چقدر در مجاب کردن دیگران قوی است، چقدر قدرت انتخاب شدن تفکر او توسط بقیه وجود دارد تا آدم های درست و حسابی انتخاب شوند.
متاسفانه هنوز در فرهنگ انتخاباتی ما موضوعاتی وجود دارد که جای تاسف است، یک نفر می گفت فلان کاندیدا نفری 200 هزار تومان می دهد تا برویم به اورای بدهیم، یک نفر ممکن است برای یک شام رای بدهد ولی بداند که اگر آینده خود را به یک شام بفروشد، همیشه گرسنه می ماند. البته می توانند بروند شام شان را هم بخورند اما کاندیداها را بسنجند و ببینند که راست می گوید یا دروغ!
از این رو در مرحله اول باید نمایندگان خوبی برای مجلس انتخاب شوند. پس از تشکیل مجلس و انتخاب کمیسیون ها به گونه ای نباشد که نمایندگان بر اساس منافع مالی کمیسیون خود درا انتخاب کنند، به عنوان مثال همه نخواهند به کمیسیون انرژی و نفت بروند چون مثلا بگویند که از وزیر سهمیه پتروشیمی می گیریم بلکه فکر کنند چه توانایی دارند و براساس آن، به کمیسیونی بروند که بتوانند خدمت کنند. این گونه است که در حوزه انتخابیه شان تقدیر می شوند، به عنوان مثال آقای منصوری آرانی، نماینده کاشان به کمیسیون امنیت ملی رفت و برای به نتیجه رسیدن برجام در مجلس واقعا تلاش کرد، هرچند که در حوزه انتخابیه اش پول پخش نکرد اما چون مردم خوب کار کردنش را دیدند در دوره دهم کسی نیامد برای او رقیب جدی شود. البته به من پیشنهاد دادند که از کاشان نماینده شوم و برای من هم خیلی راحت بود و آنجا هم رای داشتم اما گفتم یک فرد شریف مثل آقای منصوری آنجاست و نپذیرفتم.
شانس اصلاح طلبان را در این دوره از انتخابات چقدر می دانید؟ حضور آقای عارف می تواند در این دوره در پیروزی اصلاح طلبان موثر باشد؟
اصلاح طلبی یک تفکر است و با یک نفر هم زنده می ماند. در انتخابات قبلی من کاندیدا شدم، رئیس دولت اصلاحات هم رای داد. اصلاح طلبی نمرد و با یک نفر زنده ماند. یک نفر در سطح لیدری اصلاحات و یک نفر هم در سطح سربازی. مردم در صحنه و پای کارهستند . دوست ندارم رقیب را بزنم چون ما همه مال این کشور هستیم و همه باید با هم کار کنیم ولی مردم دنبال حقیقت هستند و می خواهند از بندگی غیر خدا آزاد باشند. پس اصلاح طلبی با یک نفر هم زنده می ماند اگر آن یک نفر هم نباشد، با یک ملت دوباره زنده خواهد شد. به افراد نیست. ممکن است فردی به ظاهر ماسک اصلاح طلبی داشته باشد اما اصلاح طلب نباشد.
پس شما ترکیب مجلس دهم را ترکیب خوبی می بینید؟
ان شاء الله. اگر مردم واقعا به معرفت انتخاب برسند، مجلس خوبی خواهد شد. کما اینکه در مجلس نهم نیز افراد خوبی به مجلس راه یافتند. این دفعه نیز افراد بیشتری راه خواهند یافت چون فضا باز تر شده و ابزار های شناخت نامزدها برای مردم نیز بیشتر شده است.
تفاوت رابطه مجلس و دولت در زمان احمدی نژاد و روحانی را چگونه ارزیابی می کنید؟
از این دوره درس گرفتیم که نماینده در جایگاه نمایندگی بنشیند و بر اجرای قوانین توسط دولت نظارت کند نه اینکه گروکشی و لشکر کشی کند؛ اگر نیت نماینده نظارت بر هزینه شدن منابع ملی توسط دولت است ، فامیل و گروه نمی شناسد و نظارت خودش را انجام می دهد.
به عنوان مثال در مجلس ششم گروهی از هیات رئیسه مامور شدند که جلسه مشترکی با برخی از وزرای دولت داشته باشند، کار این گروه این بود که می رفت قبل از اینکه بخواهد موضوعی از طرف دولت در مجلس مسئله ساز شود صحبت می کرد و کارها را به نوعی با یکدیگر هماهنگ می کردند.
در یکی از جلساتی که داشتیم دولت تصمیم گرفته بود که هواپیمای پادشاه برونئی را بخرد و درست بود که دولت نزدیک به مجلس بود ولی ما رفتیم این موضوع را مطرح کردیم که این کار بدون اطلاع مجلس صورت گرفته است.
بنابراین، من معتقدم مجلس همیشه باید جایگاه قانونی خودش را داشته باشد و دولت هم به این جایگاه احترام بگذارد، نه مجلس گروکشی کند نه دولت از آن طرف بخواهد مجلس را بازی بدهد. دولت باید به حقوق نمایندگان واقف باشد که ما بهترین شکل آن را در دوره دولت آقای هاشمی داشتیم که نمایندگان به وظایف خودشان، آشنا بودند و دولت هم به آن ها احترام می گذاشت و در مجلس ششم نیز به همین شکل بود. البته یک سری تندروی ها، داشتیم که با کدخدامنشی آن را حل می کردیم.مهم این است که روسای دو قوه خواستار این باشند که با تفاهم حرکت کنند.
ارزیابی تان از ریاست آقای لاریجانی در مجلس نهم و نقش وی در تصویب برجام چیست؟
گام بسیار خوبی بود و ملت هم از ایشان تقدیر کرد. نوع این نگرش مورد احترام مردم قرار می گیرد چون توانست با عقلانیت کشور را از یک گذرگاه سخت عبور دهد.
فکر می کنید لاریجانی در مجلس دهم رئیس مجلس باقی بماند؟
نمی توانم پیش بینی کنم. بستگی به ترکیب مجلس آینده دارد ولی در مجلس آتی وزنه سیاسی ارزشمندی خواهد بود.
نظرتان درباره سید حسن آقا وورود ایشان به انتخابات خبرگان و عدم احراز صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان چیست؟
خانواده افراد سیاسی حداقل حقی که دارند این است که به عنوان یک شهروند با آن ها برخورد شود،اگر حب و بغضی توسط هرکسی در مورد این افراداعمال شود، نقض حقوق فردی آنهاست. وقتی که آیت الله سید حسن خمینی به درجه اجتهاد رسیده و استاد هستند و نسب شان نسب قابل احترامی برای مردم است و حق دارند از حقوق مردم دفاع کنند، باید در سنجش نهاد نظارتی با وی عادلانه رفتار می شد.
ایشان واقعا در دل ملت جا دارند و نور چشم ما هستند چون ملت امام را عاشقانه دوست داشتند و سید حسن آقا در کنار حاج احمد و امام (ره) بود. ایشان را مردم دوست دارند همان طور که نوه خودشان را دوست دارند. ما از ایشان شخصیتی سراغ نداریم که بخواهد خدای ناکرده از نسبش سوء استفاده کند بلکه حضور ایشان برای ملت اطمینان بخش است.
همانطور که امام(ره) بیت خود را از بهره برداری های فوق العاده منع می کردند برای اینکه بتوانند مسیر عادی زندگی را طی کنند. الان هم خود این ها با همین شیوه می خواستند وارد عرصه انتخابات شوند. یعنی نمی خواستند امتیاز فوق العاده ای بخواهند بلکه قصدشان این بود که خود را به محک قضاوت مردم بگذارند، از این رو، چه اشکالی دارد که آن ها هم در انتخابات حضور داشته باشند؟
عملکرد زنان حاضر در مجالس هشتم و نهم که خود در آن حضور نداشته اید را چگونه ارزیابی می کنید؟
متاسفانه باید بگویم که نمایندگان زن حاضر در مجلس تامین کننده خواسته و مطالبات واقعی زنان نبودند البته تعداد نمایندگان زن مجلس بسیار کم است و همان جمعیت اندک نیز تحت تاثیر مردان حاکم بر مجلس هستند. متاسفانه نمایندگان زنی که در مجلس حضور داشتند بیشتر معتقد به مسایل دیگر بودند و حتی برخی از آن ها حضور اجتماعی و اشتغال خارج از منزل برای بانوان را زیر سئوال بردند.
من این جا این حرف را با صراحت می گویم که امکان دفاع از حقوق بانوان برای خانم های داخل مجلس وجود ندارد و یا شرایط بسیار دشواری دارد. من تجربه شخصی دارم از زمان حضور در مجلس و همکاری با بعضی از نمایندگان که خودشان هم می دانند نمی توانند از حقوق زنان دفاع کند و اجازه انجام این کار را پیدا نمی کنند.
چون سیستم تفکر به گونه دیگری است، بسیاری از نمایندگان مرد به دلیل اینکه می خواهند در خانواده اقتدار خودشان را حفظ کنند، پای قانون های ضد زن در مجلس محکم می ایستند. یکی از نمایندگان زمانی که ما طرح های مربوط به اشتغال زنان را پیگیری می کردیم می گفت زن ها اگر کار کنند دیگر به حرف ما گوش نمی دهند. در حالیکه من معتقدم مردان باید حقوق الهی زنان را به آن ها برگردانند و عدالت را در حق آن ها رعایت کنند.
منبع: خبرآنلاین