تاریخ انتشار: ۱۰:۴۹ - ۰۲ تير ۱۳۹۶
راشاتودی مطرح کرد

ولیعهد جدید عربستان اسلحه واشنگتن و تل آویو علیه ایران است؟

به نظر می‌رسد اسرائیل و واشنگتن وسیله‌ساز ظهور یک شاه جدید در ریاض بوده‌اند؛ یک جوان با سری داغ از خانواده سلطنتی که دنباله‌ای از ویرانی را پشت سرش به‌جای گذاشته است. اما آیا آن‌ها می‌توانند او را کنترل کنند؟
رویداد۲۴- به نظر می‌رسد اسرائیل و واشنگتن وسیله‌ساز ظهور یک شاه جدید در ریاض بوده‌اند؛ یک جوان با سری داغ از خانواده سلطنتی که دنباله‌ای از ویرانی را پشت سرش به‌جای گذاشته است. اما آیا آن‌ها می‌توانند او را کنترل کنند؟

به گزارش رویداد۲۴ به نقل از راشاتودی، سلمان بن عبدالعزیز، شاه 81 ساله عربستان در فرمانی محمد بن نایف را از ولایتعهدی برکنار و محمد بن سلمان 31 ساله را به‌عنوان ولیعهد تعیین کرد.وی همچنین محمد بن نایف را از همه مسئولیت‌هایش ازجمله ریاست شورای وزیران و وزارت کشور برکنار کرد.

این ولیعهد جوان همین سه سال پیش از بسیاری جهات یک شخصیت کاملاً گمنام بود که در دوره کوتاه‌مدت فعالیتش در وزارت دفاع از چندین و چند شکست آسیب دید، ازجمله از دست رفتن میلیاردها دلار از ثروت سعودی‌ها در یمن. پس از آن وی در دوره‌ای توان خود را روی یک برنامه نفتی متمرکز کرد که نتیجه‌اش سقوط قیمت نفت و تخریب اقتصاد عربستان بود.

این ولیعهد جدید باید از بسیاری جهات خود را اثبات کند و این اصلاً خوب نیست. این مسئله او را به یک مقام خطرناک و غیرقابل‌پیش‌بینی تبدیل می‌کند، بااین‌حال برای اهداف دونالد ترامپ شریکی عالی است تا پیشگام کمپین ناقض او علیه ایران باشد. تکه‌های پازل ترامپ به آرامی در حال جای گرفتن در مکان‌هایشان در خاورمیانه هستند، و اصلاً جای تعجب ندارد که نخستین رسانه در این منطقه که به تحسین انتقال سریع محمد بن سلمان به این سمت بالا پرداخت، اسرائیل بود.

محمد بن سلمان کشور را در حالی به ارث برده که در کشمکش برای رها کردن خود از وابستگی به نفت است و از سوی دیگر در حال غرق شدن در مشکلات امنیتی، نقاط ضعف و توهمات خود است. درواقع هر چه آل سعود بیشتر پیش می‌رود، به نظر می‌رسد بیش‌ازپیش در شرایط دائمی اختلال ژئوپلیتیک قرار گرفته است. درواقع تقریباً تمام اقدامات ریاض در خارج از مرزهای کشور به خاکستر تبدیل می‌شود؛ سوریه، یمن و حالا قطر.

و این همان منطقه‌ای است که شاه فعلی عربستان و پسرش با آمدن ترامپ به ریاض و دمیدن جانی تازه به این پادشاهی، باور کردند که برایشان منبع درآمد خواهد بود.

این محمد بن سلمان بود که تلاش چندین ملتی برای قرنطینه قطر به دلیل روابطش با ایران و حمایتش از گروه‌های اسلامی که عربستان و امارات سال‌ها است مخالفش هستند را رهبری کرد.

آیا بحران قطر که واقعاً در حال دامن‌گیر کردن عربستان است، دلیل ظهور ولیعهد جدید و گرفتن مهم‌ترین شغل دولت بود یا عوامل دیگری هم بودند؟ در این مرحله مشخص نیست که قطر دقیقاً چه نقشی در این میان داشته است. اما آنچه آشکار است این است که محمد بن سلمان که مانند بسیاری از معاصرانش در غرب تحصیل نکرده و انگلیسی را هم چندان خوب صحبت نمی‌کند، رویکرد به‌مراتب سخت‌گیرانه‌تری در قبال قطر و مهم‌تر ایران خواهد داشت.

در نتیجه شاهد هستیم که هم عربستان و هم ایران در حال نزدیک شدن به پرتگاه بحرانی هستند که تقریباً تمام آن از سوی اسرائیل، عربستان و مطمئناً آمریکا طراحی شده است. درواقع ترامپ حتی نمی‌توانست رویای چنین پادشاهی که تا این اندازه هماهنگ با برنامه‌هایش برای به حاشیه راندن ایران باشد را ببیند. حتی اگر این به حاشیه راندن از طریق اقدامات نظامی در یک جنگ تمام‌عیار باشد.

عربستان هرگز تا این اندازه آماده نزاع با ایران و البته تا این اندازه در اجرای آن ناقص نبوده است. حمله به ایران از سوی گروه‌های تروریستی صورت گرفت اما باور اصلی این است که مأموریتی از سوی ریاض بوده است. اما تقریباً مانند تمام کارهایی که ریاض انجام داده، این مأموریت هم در زمان نامناسب انجام شد. عربستان نمی‌توانست تصور کند که ایران دسته‌ای از موشک‌هایش را دقیقاً به مقر این گروه تروریستی در سوریه پرتاب کند. یکی از فرماندهان ایرانی گفت که این اقدام «سیلی» به عربستان بود، پیام کاملاً آشکار است؛ ما می‌توانیم نیروهای نیابتی شما را بزنیم و اگر شما مقاومت کنید، می‌توانیم از همین موشک‌های دقیق علیه شما و خاکتان استفاده کنیم.

اما برای تمام افرادی که در ریاض و واشنگتن به دنبال یک توجیه ملموس برای آغاز کمپین نظامی علیه ایران هستند، این حملات آهنگی خوشایند دارد.

محمد بن سلمان تمایلی به رویکرد دیپلماتیک با ایران ندارد، و اخیراً نیز آشکارا به این موضوع اشاره کرده است. و باور کلی این است که او دیدگاه‌های خود در مورد چگونگی مقابله با مشکلات ایران را تغییر نخواهد داد.

الیور جاکوب، مدیرعامل شرکت مشاوره پتروماتریکس سوئیس به رویترز گفت: سؤال این نیست که آیا تنش‌های تازه‌ای با ایران وجود خواهد داشت یا خیر، بلکه سؤال این است که این تنش‌ها چه زمان آغاز می‌شوند. عربستان سیاست خارجی تهاجمی را در دستور کار قرار داده و محمد بن سلمان اصلاً از اینکه اظهارات خصمانه‌ای علیه ایران داشته باشد، شرم ندارد.

اصلاً تصادفی نیست که مجموعه‌ای از نشست‌های عجیب در واشنگتن میان کارشناسان خاورمیانه ترامپ و عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان با همراهی مقاماتی از امارات، تحریک عجیب در تهران را به دنبال داشت؛ تمامی این مسائل به یک نکته اشاره دارند: انتصاب محمد بن سلمان فقط یک آرزو از طرف پدرش نبوده، بلکه اقدامی از سوی قدرت‌های منطقه‌ای –به‌خصوص اسرائیل- بوده که معتقد است پسر شاه سلمان کشور یهودی را به رسمیت خواهد شناخت و دریچه تجارت را به روی اسرائیلی‌ها خواهد گشود.

او ساخته دست واشنگتن و تل آویو است و حملات تروریستی اخیر در تهران برای تسریع فرآیند انتقال قدرت به او، زیر پوشش ترامپ و نتانیاهو بود.

آنچه در عربستان شاهدش هستیم تنها سیلی عظیم از قوانین سلسله مراتبی و قدرت نیست، بلکه قطبی شدن شدید خاورمیانه است که تنها به یک سمت حرکت می‌کند. اگر گمان می‌کنید که برنامه قطر با حواس‌پرتی ترتیب داده شد، منتظر نتیجه تنش با ایران باشید. پس از شکست ریاض هم در یمن و هم در سوریه، سخت است تصور اینکه این کشور با نیروهای خود مقابل نیروهای ایران بایستد. حتی اگر ائتلافی از کشورهای مسلمان پیش‌قدم شوند، چه کسی رهبری این پیشگامی را بر عهده خواهد گرفت؟ آیا مانند مسئله قطر، یک سوءاستفاده میان ریاض و واشنگتن صورت گرفته و ولیعهد جدید انتظار دارد نیروهای آمریکایی این وظیفه را بر عهده بگیرند؟

اگر این‌طور باشد، و ترامپ نتواند محمد بن سلمان را کنترل کند و او را از شروع یک جنگ با ایران باز دارد، خروج وی از راهروهای قدرت به‌اندازه ورودش سریع خواهد بود.

نظرات شما