منتقدان صداوسیما لزوماً داعشی نیستند!
رویداد۲۴-صداوسیما این روزها از تریبون روزنامهای که در اختیار دارد حسابی مشغول دفاع از خود و حمله به منتقدان است. گاهی این حملات بسیار تند و بیپرواست و از ظواهر امر چنین برمیآید که حضرات تصمیم گرفتهاند منتقدان را از دم تیغ بگذرانند و با تمام قوا از کارنامه خود دفاع کنند. حق هر رسانهای است که از عملکرد کارکنانش دفاع کند. کاملا طبیعی است.
سیدعبدالجواد موسوی در ادامه مینویسد: بخشی از واکنشهای تندِ صداوسیماییها را میتوان درک کرد. منتقدان هیچوقت به صداوسیما روی خوش نشان ندادهاند و در این سالها هم بیشتر از پیش تند و صریح شدهاند.
آنهایی که با صداوسیما همکاری میکنند و در معرض این حملات قرار میگیرند توقع دارند که بالادستیها از آنها دفاع کنند؛ اما بدسلیقگی صداوسیماییها در دفاع از خودشان نه تنها به کمکِ برنامهسازان نیامده بلکه گواهی شده بر این مدعا که خانه از پایبست ویران است.
کاریکاتورهایِ سخیف به همراه شوخیهای بینمک و سطحی و عصبانی نشان میدهد که فقدانِ زیباییشناسی در آن سازمان عریض و طویل، موضوعی است کاملا جدی. مشکل بزرگ دوستان ما در صداوسیما موضعی است که خود را در آن قرار دادهاند. دوستان گمان میبرند نماینده تام و تمام حق و حقیقتند و همه منتقدان آنها غرضورزانِ قلم به مزدی هستند که برای تضعیف جبهه حق تلاش میکنند و به همین دلیل است که بهراحتی کسانی را که به کپیکاری تلویزیونیها معترضند، «داعش» خطاب میکنند.
کافی است دوستانِ تلویزیونی ما اندکی از این خودحقیقتپنداری فاصله بگیرند تا بتوانند سخن منصفانه را از داوری مغرضانه تمیز دهند. همین روزها نامهای منتشر شده است از مدیر شبکه مستند خطاب به آقای ضرغامی. ظاهراً آقای ضرغامی در یک گفتوگوی مطبوعاتی گلهمندی خود را از تعطیلی چند شبکه اعلام کرده بود. مدیر محترم شبکه مستند با ارائه مستنداتی در پاسخ به ایشان گفتهاند نه تنها تعطیلی آن شبکههای بدون بیننده به نفعِ تلویزیون بوده بلکه مانعِ تلف شدن هزینههای کلان شده. خب، بیهوده بودن آن شبکهها را بارها و بارها منتقدان فریاد زده بودند. آیا در آن زمان گوشی برای شنیدن یافت میشد؟ آیا همان زمان آقای ضرغامی و دوستانشان حاضر بودند فقط چند دقیقه به سخنِ منتقدانِ دلسوز گوش فرا دهند؟
سریال معمای شاه که قرار بود روزی روزگاری سندِ افتخارِ آقای ضرغامی باشد، امروز بینندگانی به مراتب کمتر از یک سریالِ توزیع شده در شبکه خانگی دارد. آیا آقای ضرغامی حاضر بود برای کلید زدن پروژه عظیمی همانندِ سریالِ معمای شاه با چند منتقدِ درست و درمان مشورت کند؟
روی سخنم با آقای ضرغامی نیست. اتفاقاً میخواهم به مدیر محترم شبکه مستند که امروز در مقام منتقدِ آقای ضرغامی قرار گرفتهاند و تلویحاً سریال معمای شاه را مورد تفقد قرار دادهاند، بگویم: برادر محترم! شما که امروز سخنِ چند سالِ پیش منتقدان را تحریر کردهاید، خود چه مقدار به سخن منتقدان اهمیت میدهید؟ آیا دوستان شما با داعش خواندن کسانی که معترض کپیکاری در صداوسیما هستند میتوانند گرهای از کار فروبسته صداوسیما بگشایند؟ انتقاد شما به جناب ضرغامی کاملا درست و بجا، اما هرکسی پنج روز نوبت اوست. نوبت آقای ضرغامی مدتهاست که به سر آمده و خیلی وقت است که از ایشان جز فعالیتهای اینستاگرامی فعالیت قابل ملاحظهای مشهود نشده، اگر حرفِ حساب در چنته دارید - که به نظر میرسد دارید - با صاحبانِ قدرت در میان بگذارید. با آنها که صداوسیما را تریبون عقدهگشاییهای سیاسی کردهاند. با آنها که مردم را نسبت به رسانهای که میتوانست رسانه ملی آنها باشد بیاعتماد کردهاند. با آنها که رادیو و تلویزیون را جولانگاه آدمهای میانمایه و بیفکر و ذکر کردهاند. همه گناهان را که نمیتوان به گردن ضرغامی انداخت. اگر هم به دلیل جایگاهی که در آن قرار گرفتهاید نمیتوانید با فرادستانتان تلخ و صریح سخن بگویید، لااقل از آنها بخواهید تا گوشهایشان را برای شنیدن سخن منتقدان باز بگذارند؛ تا خدای ناکرده چند سال بعد مجبور نشوند همین حرفهای امروز منتقدان را از زبان یک مدیر دیگر بشنوند.
سیدعبدالجواد موسوی در ادامه مینویسد: بخشی از واکنشهای تندِ صداوسیماییها را میتوان درک کرد. منتقدان هیچوقت به صداوسیما روی خوش نشان ندادهاند و در این سالها هم بیشتر از پیش تند و صریح شدهاند.
آنهایی که با صداوسیما همکاری میکنند و در معرض این حملات قرار میگیرند توقع دارند که بالادستیها از آنها دفاع کنند؛ اما بدسلیقگی صداوسیماییها در دفاع از خودشان نه تنها به کمکِ برنامهسازان نیامده بلکه گواهی شده بر این مدعا که خانه از پایبست ویران است.
کاریکاتورهایِ سخیف به همراه شوخیهای بینمک و سطحی و عصبانی نشان میدهد که فقدانِ زیباییشناسی در آن سازمان عریض و طویل، موضوعی است کاملا جدی. مشکل بزرگ دوستان ما در صداوسیما موضعی است که خود را در آن قرار دادهاند. دوستان گمان میبرند نماینده تام و تمام حق و حقیقتند و همه منتقدان آنها غرضورزانِ قلم به مزدی هستند که برای تضعیف جبهه حق تلاش میکنند و به همین دلیل است که بهراحتی کسانی را که به کپیکاری تلویزیونیها معترضند، «داعش» خطاب میکنند.
کافی است دوستانِ تلویزیونی ما اندکی از این خودحقیقتپنداری فاصله بگیرند تا بتوانند سخن منصفانه را از داوری مغرضانه تمیز دهند. همین روزها نامهای منتشر شده است از مدیر شبکه مستند خطاب به آقای ضرغامی. ظاهراً آقای ضرغامی در یک گفتوگوی مطبوعاتی گلهمندی خود را از تعطیلی چند شبکه اعلام کرده بود. مدیر محترم شبکه مستند با ارائه مستنداتی در پاسخ به ایشان گفتهاند نه تنها تعطیلی آن شبکههای بدون بیننده به نفعِ تلویزیون بوده بلکه مانعِ تلف شدن هزینههای کلان شده. خب، بیهوده بودن آن شبکهها را بارها و بارها منتقدان فریاد زده بودند. آیا در آن زمان گوشی برای شنیدن یافت میشد؟ آیا همان زمان آقای ضرغامی و دوستانشان حاضر بودند فقط چند دقیقه به سخنِ منتقدانِ دلسوز گوش فرا دهند؟
سریال معمای شاه که قرار بود روزی روزگاری سندِ افتخارِ آقای ضرغامی باشد، امروز بینندگانی به مراتب کمتر از یک سریالِ توزیع شده در شبکه خانگی دارد. آیا آقای ضرغامی حاضر بود برای کلید زدن پروژه عظیمی همانندِ سریالِ معمای شاه با چند منتقدِ درست و درمان مشورت کند؟
روی سخنم با آقای ضرغامی نیست. اتفاقاً میخواهم به مدیر محترم شبکه مستند که امروز در مقام منتقدِ آقای ضرغامی قرار گرفتهاند و تلویحاً سریال معمای شاه را مورد تفقد قرار دادهاند، بگویم: برادر محترم! شما که امروز سخنِ چند سالِ پیش منتقدان را تحریر کردهاید، خود چه مقدار به سخن منتقدان اهمیت میدهید؟ آیا دوستان شما با داعش خواندن کسانی که معترض کپیکاری در صداوسیما هستند میتوانند گرهای از کار فروبسته صداوسیما بگشایند؟ انتقاد شما به جناب ضرغامی کاملا درست و بجا، اما هرکسی پنج روز نوبت اوست. نوبت آقای ضرغامی مدتهاست که به سر آمده و خیلی وقت است که از ایشان جز فعالیتهای اینستاگرامی فعالیت قابل ملاحظهای مشهود نشده، اگر حرفِ حساب در چنته دارید - که به نظر میرسد دارید - با صاحبانِ قدرت در میان بگذارید. با آنها که صداوسیما را تریبون عقدهگشاییهای سیاسی کردهاند. با آنها که مردم را نسبت به رسانهای که میتوانست رسانه ملی آنها باشد بیاعتماد کردهاند. با آنها که رادیو و تلویزیون را جولانگاه آدمهای میانمایه و بیفکر و ذکر کردهاند. همه گناهان را که نمیتوان به گردن ضرغامی انداخت. اگر هم به دلیل جایگاهی که در آن قرار گرفتهاید نمیتوانید با فرادستانتان تلخ و صریح سخن بگویید، لااقل از آنها بخواهید تا گوشهایشان را برای شنیدن سخن منتقدان باز بگذارند؛ تا خدای ناکرده چند سال بعد مجبور نشوند همین حرفهای امروز منتقدان را از زبان یک مدیر دیگر بشنوند.
منبع: خبرآنلاین