مناسبات چین و روسیه با امریکا مانع پیوستن دائمی ایران به شانگهای
رویداد۲۴-عضویت دائم ایران و مشارکت فعال آن در این سازمان موجب واکنش اسرائیل و امریکا و غرب میشود. این در حالی است که هیچ کدام از اعضای این سازمان مایل نیستند در برابر امریکا و اسرائیل باشند و صرفاً میخواهند با بازیهای خود از امریکا امتیازاتی بگیرند و درکنار آنها باشند.مریم سالاری: بی تردید همزمان با برگزاری سالانه نشستهای سازمان منطقهای«شـــــــــــانگهای» که کشورهایی چون روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، هند و پاکستان از اعضای اصلی آن بهشمار میآیند، این پرسش مطرح میشود که چرا درخواست حضور دائم ایران که اینک نقش عضو ناظر را دارد، تاکنون با اقبال اعضای این سازمان رو به رو نشده است؟ پرسشی که در پاسخ به آن شمار زیادی از صاحبنظران سیاست خارجی عمده انتقادات را معطوف رویکرد دوگانه دو عضو مهم این نهاد شرقی یعنی روسیه و چین میدانند و معتقدند محاسبه سود و زیان بازی قدرت با کشورهای منظومه غرب بویژه امریکا، ایران را از مشارکت مؤثر در قالب فعالیت های این پیمان منطقهای دور نگه داشته است. با افشار سلیمانی، سفیر سابق ایران در جمهوری آذربایجان پیرامون اهداف حضور ایران و چرایی ناکام ماندن تلاش ها برای تبدیل عضویت ناظر آن به دائم گفتوگو کردیم. گفتوگوی کوتاهی که این دیپلمات سابق کشورمان در خلال آن بر لزوم بهرهگیری ایران از فرصت حضور در چنین نشستهایی برای ارائه ابتکار عمل جهت ایجاد پیمانهای امنیتی منطقهای تأکید داشت.
ایران از زمان بدو ورود به سازمان منطقهای شانگهای حضور سطح بالایی در اجلاسهای سالانه این نهاد داشته است. «شانگهای» در ترتیبات همکاریهای منطقهای چه جایگاهی دارد؟
شانگهای پیش از آنکه به یک سازمان تبدیل شود یک گروه بود که پایه آن با هدف مبارزه با رادیکالیسم و افراطی گری گذاشته شد و چین و روسیه که از بنیانگذاران آن بودند بهدلیل نگرانی از مبارزات مسلمانان ایغور در استان سین کیانگ چین و مبارزه مسلمانان قفقاز شمالی در روسیه این پیمان امنیتی را ایجاد کردند و تاجیکستان و ازبکستان و قزاقستان هم که با مشکل مشابهی مواجه بودند و کماکان هستند با این پیمان همراه شدند. این سازمان طی سالهای گذشته با وجود اینکه کوشیده از حالت امنیتی صرف خارج شود و به سوی همکاریهای اقتصادی و فرهنگی گام بردارد، اما همچنان کفه امنیتی و مبارزه با رادیکالیسم آن بر دیگر جهات آن سنگینی میکند و با رهایی چچنها و دیگر تندروهای مذهبی از سوریه و ورود به قفقاز شمالی و آسیای مرکزی این ماهیت پررنگتر نیز خواهد شد. بعدها هم که کشورهای دیگر از جمله پاکستان و ایران هم به آن پیوستند که ایران بهعنوان عضو ناظر حضور دارد و هنوز با عضویت دائم آن در این اجلاس موافقت نشده است.
اشاره کردید که این سازمان از رویکرد امنیتی به سمت و سوی همکاریهای اقتصادی گام برداشته است؛ این تغییر چه اندازه به تقویت همکاریهای اقتصادی کشورهای عضو انجامیده است؟
اعضای این سازمان ضمن اینکه رویکرد امنیتی را محفوظ داشتند اما در عین حال رویکرد امنیتی و اقتصادی را برگزیدند و تصمیم گرفتند از منظر اقتصادی امنیت را تأمین بکنند. یعنی به این نتیجه رسیدند که برخورد خشن و نظامی گری و صرف نگاه امنیتی نمیتواند اهداف همه جانبه آنها را تحقق بخشد. با وجود این تغییر و حرکت از سوی رویکرد امنیتی به اقتصادی، برنامههای مدونی در زمینه اقتصادی برای تقویت این همکاریها طراحی نکردند. اگرچه ارتباطات برقرار است اما بهعنوان یک مجموعه منسجم که با تصمیمهای مشترک جدی همراه باشد، اقدامی نمیکنند.
جمهوری اسلامی ایران از پیوستن به این سازمان چه اهدافی را جستوجو میکند؟
همواره یک خلأ استراتژیک در سیاست خارجی ایران وجود دارد که ایران در هیچ پیمان امنیتی عضو نبود و الان هم نیست. بهترین سیاست برای ایران این بوده که بتواند در محیط پیرامونی خود در خلیج فارس یک پیمان امنیتی تشکیل دهد و در آن حضور مؤثری داشته باشد تا از طریق آن همه کشورها امنیت منطقه را خودشان تأمین کنند. این در حالی است که ایران در برخی از پیمانهای اقتصادی منطقه حضور داشته که البته هم خیلی نتیجه بخش نبوده است. سازمان همکاریهای اقتصادی اکو، سازمان دی 8 نمونهای از سازمانهایی هستند که مشارکت ایران در آنها چندان معطوف به نتیجه نبوده است، اما در مجموع عضو هیچ پیمان امنیتی منطقهای و فرامنطقهای نیست به همین دلیل با توجه به اینکه رویکرد سیاست خارجیاش به گونهای بوده که با کشورهای منظومه غرب بویژه امریکا دچار چالش بوده، این ضرورت را احساس کرده که چنانچه وارد سازمان شانگهای شود حالا چه بهعنوان عضو ناظر و چه بهعنوان دائم شاید بتواند در سیاست خارجی خود بالانسی ایجاد کند و خلأ استراتژیک را تاحدودی پر کند. بنابراین قابل درک است که ایران بهدلیل مواجه بودن با خلأ ناشی از حضور نداشتن در برخی نهادهای منطقهای و بینالمللی مؤثر و نگرانیهای احتمالی از رفتارهای دشمنان و مخالفان یا رقبا خواهان ورود مؤثر و جدی در چنین نهادهایی باشد.
چرا باوجود همکاریهایی که ایران با دو قدرت بزرگ روسیه و چین بهعنوان مهمترین اعضای این سازمان منطقهای دارد، نتوانسته است از ظرفیت این رابطه برای تقویت حضورش در این سازمان منطقهای بهره ببرد. چنانکه تاکنون با عضویت دائم آن موافقت نشده است؟
نظام بینالملل کنونی، نظام چند قطبی نیمه منعطف تکثرگرای سلطه گراست و در رأس آن امریکا قرار داد. معتقدم سایه این قدرت بر سر سیاست اعضای این سازمان هم وجود دارد. یعنی اینکه عضویت دائم ایران را نمیپذیرند، به نظرم ناشی از محاسبه مناسباتی است که با امریکا دارند. محرز است همه اعضای شانگهای با اسرائیل و امریکا رابطه کم و بیش مناسبی دارند، هرچند چالشهایی هم برخی از آنها از جمله چین و روسیه که عضو دائم شورای امنیت هم هستند، با امریکا دارند اما روابطشان در زمینههای مختلف پابرجاست. ایران، اسرائیل را بهعنوان کشور به رسمیت نمیشناسد و این رژیم را دشمن جهان اسلام میپندارد و با امریکا هم روابطی رسمی ندارد و درباره موضوع هستهای هم همچنان مشکلاتش با این کشور پابرجا مانده است، بههمین دلایل عضویت دائم ایران و مشارکت فعال آن در این سازمان موجب واکنش اسرائیل و امریکا و غرب میشود. این در حالی است که هیچ کدام از اعضای این سازمان مایل نیستند در برابر امریکا و اسرائیل باشند و صرفاً میخواهند با بازیهای خود از امریکا امتیازاتی بگیرند و درکنار آنها باشند. اگرچه این سازمان، خودش نوعی سازمان غیرامریکایی و غیر غربی بوده و کشورهای غربی عضو آن نیستند با این حال اعضای این سازمان دنبال این نبودند که با غرب دچار تنش شوند ،بلکه میخواستند تجمیع شوند و از آن بهعنوان یک اهرم در مناسبات با امریکا بویژه در برابر اتحادیههایی نظیر ناتو استفاده کنند یعنی هدف توازنسازی در عرصه قدرت بینالمللی را دنبال میکنند تا امریکا در محیط پیرامونی این کشورها حضور نیابد. خب از این منظر ایران شرایط مد نظر آنها را ندارد یعنی نخواسته وارد بازی با کشورهای غربی شود که با آنها ضمن داشتن اختلاف همکاری هم داشته باشد. نظام بینالملل نوع بازی ایران را برنمی تابد و به همین دلیل حضورش در یک سازمان منطقهای به این شکل کم تأثیر و محدود میشود.
با همه ملاحظاتی که در سازمان شانگهای نسبت به رویکرد سیاست خارجی ایران وجود دارد، آیا دستیابی به برجام که به کاستن از مشکلاتش با کشورهای غربی منجر شد نمیتوانست مؤلفه مؤثری برای نزدیکتر کردن دیدگاه ایران با کشورهای منظومه شرق باشد؟ رایزنیهایی که ایران در امتداد این توافق به جریان انداخته چه اندازه تأثیرگذار است؟
معتقدم اولاً روسیه و چین که در رابطه با بحث برجام قبلاً علیه ایران رأی داده بودند، بیشتر از غربیها نگران این بودند که ایران از نظر هستهای قوی شود. روسها همیشه از تقویت ایران نگران بودهاند. امریکا کشوری است که از ایران فاصله جغرافیایی زیادی دارد و دور از منطقه است اما روسیه که نزدیک ایران است همیشه از قوی شدن ایران پرهیز میکند اما ایران بنا به سیاستهایی که در پیش گرفته توان منطقهای خود را تقویت کرده است. به همین دلیل بعد از آنکه همکاری روسیه و ایران در مبارزه با داعش به پایان رسید حالا روسها خواهان خروج ایران از سوریه شدهاند. این خواسته را باید در امتداد همان نگرانی هایشان تعریف کرد. خروج امریکا از برجام میتواند آینده مدل نظام بینالملل را تعیین کند و با توجه به پیشینه و دغدغههای مشترکی که اشاره داشتم در کشورهای قدرتمند حوزه شرق بویژه روسیه از قدرت گرفتن ایران وجود دارد، کشورمان باید از فرصت حضور در اجلاسهای بینالمللی نظیر شانگهای برای کاستن از این نگرانیها و ارائه ابتکار عمل و پیشنهادات عملیاتی جهت نزدیکتر کردن کشورهای قدرتمند و بزرگ و کوچک منطقه استفاده کند و این پیام را بدهد که جهان را در معرض تک جانبهگرایی امریکا قرار دهد و آنها هم زیر یوغ آن قرار میگیرند پس بیایند با همه کشورهایی که در منطقه هستند، ایده همکاریهای منطقهای را تقویت کنند. حتی از متحدان آسیایی امریکا دعوت کنند. لازمه پذیرش این رویکرد از سوی ایران، تغییر نگاه سیاستگذاران کشورمان در عرصه سیاست خارجی است. تئوریهای روابط بینالملل میگوید هر کشوری باید بر پایه منافع ملیاش با همه کشورها ارتباط داشته باشد ولو با آنها اختلاف داشته باشد. با توجه به چنین دیدگاه واقع بینانهای ایران میتواند ضمن کنار آمدن با کشورهایی که به رغم همکاری با آنها اختلاف نظر هم دارد، ایده ایجاد همکاریهای منطقهای را مورد پیگیری جدی قرار دهد.