تاریخ انتشار: ۱۲:۳۴ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۷

چطور جام جهانی را ببینیم؟

روز پنج‌شنبه جام جهانی 2018 روسیه آغاز می‌شود. مهم‌‌ترین رویداد دنیای فوتبال که گفته می‌شود از هر دو انسان زندۀ روی کرۀ زمین یک نفر دست‌کم فینال آن را نگاه می‌کند اما این مسابقات را چطور ببینیم؟
رویداد۲۴ احسان محمدی- روز پنج‌شنبه جام جهانی 2018 روسیه آغاز می‌شود. مهم‌ترین رویداد دنیای فوتبال که گفته می‌شود از هر دو انسان زندۀ روی کرۀ زمین یک نفر دست‌کم فینال آن را نگاه می‌کند اما این مسابقات را چطور ببینیم؟
 
1- این جنگ جهانی نیست، فوتبال است. یک بازی! ما هم بیل شنکلی نیستیم، آن را به مرگ و زندگی گره نزنیم. در جام جهانی 2014 یک هوادار برزیل که اهل هرمزگان بود بعد از شکست 7- 1 این تیم مقابل آلمان سکته کرد و جان باخت. شب دریافت این خبر در شبکه ورزش برنامه داشتیم. هنوز و بعد از چهارسال افسوس می خورم که چرا؟! چرا باید یک خانواده عزیزشان را این همه آسان از دست بدهند وقتی کسی حتی در برزیل خبردار نمی‌شود و همدردی نمی‌کند؟
 
2- تکرار «من می دونم ما سه شکست می خوریم و له می شیم و برمی گردیم» هیچ‌کس را کارشناس نمی کند، بعد از جام جهانی به او مدال نمی‌دهند و عادل فردوسی پور هم دعوتش نمی‌کند به برنامه 2018! به جای این همه حس منفی «امیدوار» باشیم حتی اگر می دانیم امیدمان اندک است. این کشور پر از گالوم هایی هست که از صبح تا شب می گویند:«من می دونم ما موفق نمی شیم...». گالوم نباشیم!
 
3- بیشتر بازی ها در ساعات انتهایی شب است. صدای تلویزیون را کم کنیم، بعد از شکست یا از دست دادن موقعیت توسط تیم محبوب‌مان فریاد نزنیم، با مُشت به دیوارهای نازک آپارتمان نکوبیم. شاید همسایۀ ما علاقه‌ای به فوتبال ندارد. در جام‌های جهانی موارد بسیار زیادی از درگیری، شکایت و تنش بین همسایه‌ها فقط به همین دلیل ساده رخ می‌دهد.
 
4- لذت ببریم اما کُری خواندن هم اندازه دارد. در این شرایط به هم‌ریخته اقتصادی روی اعصاب به هم‌ریختۀ دوست‌مان که تیم محبوبش شکست خورده «بیش از حد» رژه نرویم. در دنیای فوتبال هم عروسی به کوچه او می‌رسد هم تابوت عزا به کوچه ما!
 
5- یکی از کلیدی ترین شعارها در جام های جهانی احترام (Respect) است. رفتار بازیکنان بعد از سوت پایان بازی را ببینید. آنها 90 دقیقه با هم می‌جنگند اما به محض پایان بازی به هم دست می‌دهند، تبریک می‌گویند و لباس‌هایشان را با هم عوض می‌کنند. در عوض بسیاری از ما در شبکه های اجتماعی از خجالت خانواده‌های هم در می‌آییم! آن هم به سود یا علیه بازیکنان کشورهایی که شاید حتی نتوانند ایران را روی نقشه پیدا کنند! اگر شکست خوردیم هم با پلاکارد مرگ بر رونالدو و مرگ بر آسنسیو و ...به خیابان نیاییم. کاری که برخی بعد از گل دقیقه آخر مسی به ایران در جام جهانی 2014 انجام دادند. فوتبال، ورزش مرگ نیست!
 
6- یک ماه فوتبال دیدن برای کسی که علاقه‌ای به آن ندارد زجرآور است. این اتفاق همیشه باعث مشاجره بین زوج‌هایی می‌شود که یکی از آنها فوتبالی نیست. این موضوع را مدیریت کنیم. با کمی تحمل، با کمی مدارا. زجرکشیده‌ها این مفهوم را خوب درک می‌کنند!
 
7- تیم ملی ایران قهرمان جام جهانی نمی‌شود. از همین امروز توقع‌مان را دوباره تنظیم کنیم. از پیروزی و بازی خوب‌شان لذت ببریم اما از شکست آنها با هر نتیجه‌ای احساس نکنیم دنیا به آخر می‌رسد. یک شکست در مسابقه فوتبال را به غرور ملی، حیثیت، شرف، آبرو و ... گره نزنیم. اگر این‌طور بود فدارسیون فوتبال برزیل بعد از جام جهانی 2014 باید تیم ملی فوتبال را در این کشور منحل می‌کرد!... زندگی ادامه دارد.  
 
8- چرچیل می گفت 90 درصد نگرانی هایمان در جنگ بیهوده است و هیچ‌گاه در عمل اتفاق نمی‌افتد. گاهی ترس از شکست تیم محبوب آنچنان غلبه می‌کند که لذت دیدن بازی را از یاد می‌بریم. جام جهانی فرصتی برای لذت بردن از بزرگترین کارناوال فوتبالی دنیاست. حتی در بازی تیم‌هایی که دوست شان نداریم هم دنبال کشف لذت‌ها باشیم. پلک به هم بزنیم تمام می‌شود.  
 
9- جام جهانی فقط یک سری مسابقه فوتبال نیست. اگر اقتصاد کشور حباب نبود یا حباب اقتصاد کشور نبود! بسیاری از ما این شانس را داشتیم که به روسیه برویم و بازی‌ها را از نزدیک ببینیم. شادی‌های ، تنوع آدم ها را، بزرگی دنیا را و ... آن وقت می‌دیدیم که ما تنها نظرکرده‌های آفرینش نیستیم. آن وقت شاید کشف می‌کردیم که همه چیز فقط «نتیجه» نیست و کشورهای دیگر با ناله و نفرین راه شان را باز نکرده‌اند ...
 
10- درست چهارسال پیش در عصرایران نوشتم و حالا عیناً همان جملات را تکرار می کنم:«من به بازیکنان تیم ملی کشورم حتی وقتی خیلی‌ها برایشان به اندازه دو دست مقابل آرژانتین گل خورده کنار گذاشته بودند ایمان داشتم چون باور دارم اگر  نقشه كره زمين را بگذاريد جلوي تمام بازيكنان حاضر در جام، فقط ملی پوشان ایران مي‌دانند من كجا زندگي مي‌كنم. دژاگه، گوچي، شجاعی، جهانبخش و ... فوري انگشت‌شان را مي‌گذارند روي ايران؛ سرزميني گرفتار‌ آمده وسط زامبي‌هاي داعش و ديناميت‌هاي متحرك افغانستان و پاكستان. فقط آنها زبان من را مي‌دانند.  
 
اين تنها تيمي است كه مي‌داند ما چه روزهايي را در اين كشور از سر گذرانده‌ايم، چه تابستان‌هاي تب‌آلود، چه بهمن‌هاي پربرف... اين تيم من است. اين كشور من است، اينجا ايران من است، با همه پوتين‌هاي جامانده در ميدان مين، با همه چين‌هاي نشسته بر پيشاني پدرهاي فقير، با همه دست‌هاي تاول‌خوردۀ مادرهاي صبور، با همه دخترهاي استاديوم نرفته‌اش ... من دوستش دارم، فارغ از هر نتیجه‌ای.  

نظرات شما