مؤتلفه آماده جانشينی دولت!
رویداد۲۴-درحاليكه بخشي از جريان اصولگرايي رؤیای بركناري دولت را در سر دارند، بخشي ديگر در حال آمادهكردن خود براي جانشيني دوران پساروحاني هستند.
روزهاي گذشته برخي از شخصيتهاي جريان اصولگرايي كه در ميانشان چهرههای نظامي، حزبي و نماينده مجلس وجود دارد، شروع به كوبيدن بر طبل عدم كفايت سياسي، استيضاح و بركناري دولت كردهاند. نایبرئيس كميسيون ولايي مجلس گفته است: «اگر واقعا احساس میکند نمیتواند کشور را اداره کند، باید کار را به اهلش بسپارد». رئیس فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز گفته: «ما 10 تا 15 روز به دولت فرصت میدهیم تا برنامههای خود را برای مقابله با توطئههای دشمن در جنگ اقتصادی به مجلس ارائه کند و اگر نتواند، ما استیضاح وزرای اقتصادی دولت و موضوع عدم کفایت رئیسجمهور را در مجلس کلید خواهیم زد». یحیی رحیمصفوی نیز گفته: «گاهی به نظر میرسد اگر دولت نباشد، کشور بهتر اداره خواهد شد. بخشی از این نارضایتیها، به دلیل ناکارآمدی مسئولان است».
مشابه اين اظهارنظرها فراوان بوده است، اما در تازهترين اقدام، يك عضو شوراي مركزي حزب مؤتلفه از برنامههاي اين حزب براي دوران پساروحاني پردهبرداري كرده است؛ حزبي كه در سالهاي اخير تلاش فراواني براي بازگشت به قدرت داشته، اما ناكام مانده است. اين حزب سالهاست نمايندهاي در مجلس نداشته است. در انتخابات رياستجمهوري نیز يك نامزد حزبي داشت كه البته در لحظات آخر حمايت خود را از او پس گرفت و در نهايت مصطفي ميرسليم با رأيي زير يك درصد از گردونه انتخابات خارج شد. در اين شرايط، اسدالله بادامچيان، عضو شوراي مركزي اين حزب، گفته است: «به نظرم اگر اصولگرایان بیایند، وضعیت عوض میشود؛ چون شرایط فعلی حاصل کار اصلاحطلبان، امید و اعتدالیون است که نه در مجلس و نه در دولت نتوانستند کاری کنند».
زیرا شبکههای نفوذ و سودجویی وجود دارد که سازمانیافته هستند و اگر شخص بخواهد با آن رویارویی کند، این شبکه او را میشکند؛ بنابراین به یک حزب سالم، قوی و پاک نیازمندیم تا مسئولیت را بر عهده بگیرد». او در ادامه میگوید: «کسی میتواند کار را پیش ببرد که کارآمد، قوی و مقتدر باشد. هرچه به دولت ضعیف کمک کنیم، چون ناکارآمد است، نمیتواند پیش برود. من هیچ امیدی ندارم که اگر همه جمع شوند کاری انجام شود؛ چون با کسی که نمیتواند کار را حل کند، نمیشود کار کرد».
مگر مؤتلفه اسلامی را نداریم؟
بادامچیان در پاسخ به این پرسش که «ما در کشور حزبی با این شرایط که شما اشاره کردید، داریم که بتواند از پس مشکلات برآید؟»، حزب متبوع خود را بهعنوان حلال مشکلات معرفی کرد؛ او در پاسخ گفت: «مگر مؤتلفه اسلامی را نداریم؟ یکی از آن احزاب، مؤتلفه است. این همه حزب داریم، همه آنها که بد نیستند». اين عضو شوراي مركزي مؤتلفه در ادامه شروع به تمجيد و تعريف از پاكدستي مؤتلفه كرده و گفته است: «مؤتلفه اسلامی در 55 سال فعالیت حزبی خود هیچگونه خلاف مالی، اخلاقی یا سیاست غلط نداشته است و هرجا افراد این حزب ازجمله شهید رجایی، باهنر، لاجوردی و مرحوم عسگراولادی کار کردند، درخشیدهاند. مهندس میرسلیم که نامزد انتخابات شد، کسی نتوانست بگوید او یک قران در وزارت ارشاد یا فدراسیون نجاتغریق خلاف کرده است. هیچ تخلفی از آقای حبیبی سراغ ندارید». بادامچيان حتي گفته اين حزب براي مهار ارز نیز برنامه دارد، اما نگفته چرا اين برنامه را به دولت فعلي ارائه نميدهد. او گفته است: «برنامههای ما برای مهار ارز روشن است. بررسی میزان ارز موجود، تقسیم عادلانه صحیح و کارآمد و کارشناسیشده ارز. اگر دولت میگوید کمبود ارز نداریم، پس مشکلات ارزی به چه دلیل است؟ یک مشکل این است که دولت، مسئولان ناکارآمدی را سر کار گذاشته که نمیتوانند مشکل را حل کنند».
اصولگرايان توانايي اداره كشور را دارند؟
اما آيا واقعا اصولگراياني كه طرح كنارگذاشتن روحاني را احتمالا با هدف تسخير دولت كليد زدهاند، از پس حل بحرانهاي فعلي برخواهند آمد؟ عبدالله ناصري، فعال سياسي اصلاحطلب، به «شرق» گفت: «بايد بپذيريم كه مشكلات كشور مشكلات ساختاري است كه در يك روند طولاني توليد شده و گرانيگاه آن بیتوجهی به روح قانون اساسي و فلسفه وجودي نظام سياسي جمهوري اسلامي است.
وقتي بنيانگذار نظام تأكيد دارند جمهوري اسلامي نه يك كلمه كموبيش؛ يعني به همان ميزان كه بر هويت ديني و مذهبي تأكيد دارند، فراتر از آن معتقدند رأي جمهور مردم مبناي مقبوليت و كارآمدي نظام است. حالا اگر بپذيريم مشكلات ساختاري بسيار عميق و گسترده است و همچنين قبول داشته باشيم مشروعيت و مقبوليت نظام در ميزان اعتماد و اميدواري مردم به كارآمدي نظام سياسي است، پس بايد اين را هم بپذيريم كه الزاما با جابهجاييهاي جريانهاي سياسي، همه مشكلات ساختاري كشور حل نميشود؛ مگر اينكه يك عزم عمومي در سطوح مختلف براي اصلاح اين ساختار جزم شود». ناصري گفت: «با بررسيهاي تطبيقي دولتهاي مختلف بعد از انقلاب، فارغ از گرايش سياسي و تعصبات جناحي، ميتوان به ارزيابي روشنی رسيد كه بين پنج دولت بعد از انقلاب، بدون شك بزرگترين و ماندگارترين دستاوردهاي كشور متعلق به دولت اصلاحات است كه البته بخشي از آن بعد از دوران اصلاحات زایل شد». ناصري در ادامه گفت: «حالا هم اگر اصلاحطلبان از يك رئيسجمهور با پيشينه اصولگرايي حمايت ميكنند، درحاليكه به بسياري از رفتارهاي دولت فعلي انتقاد دارند و حتي برخي از انتقادهاي اصولگرايان را هم قبول دارند، اما بر اين باورند كه انتقاد رقباي روحاني به مصداق سخن حقي است كه از آن اراده باطل ميشود.
اصلاحطلبان ترديدي ندارند كه دولت روحاني با وجود همه محدوديتها ميتوانست تا حدودي بهتر از اين عمل كند. قطعا اگر بسياري از يارانش را از ميان كساني ديگر، حتي اصولگرايان معتدل انتخاب ميكرد، دستاورد امروزش بيشتر میبود؛ اما بر اين باور هم هستيم كه عبور از اين دولت يا جابهجايي اين دولت قطعا بحرانهاي كشور را بيشتر خواهد كرد و بر اين مشكلات ساختاري خواهد افزود».
ناصري در پاسخ به اين سؤال كه چرا دولت احتمالي اصولگرايان نخواهد توانست از پس بحرانهاي فعلي بهويژه بحرانهاي اقتصادي برآيد، گفت: «بهترين پاسخ به چرايي اين سؤال تجربه سياستورزي در عين مديريت اجرائي اصولگرايان در حدود يك دهه است. دوره حاكميت يكپارچه اصولگرايي در كشور در همه حوزهها و نهادها از سال 84 آغاز شد و تا پايان عمر مجلس نهم ادامه داشت؛ اما امروز همه دستاورد آن يك دهه چه در حوزه اجرائي و قانونگذاري و... مورد انتقاد شخصيتهاي منطقي اصولگرايي است كه گفتمان تاريخي خود را كمي بهروز كردهاند. افرادي مانند ناطقنوري يا تا حدودي علي لاريجاني و البته مطهري را هم ميتوان اضافه كرد؛ تاجاييكه حتي پيشكسوتان جريان اصولگرايي هم كه سهمي در شكلگيري آن دوره داشتهاند، در سال 92 و 96 نامزد تشكيلاتي تاريخي خودشان را ناديده ميگيرند و از روحاني حمايت ميكنند».
ناصري در واكنش به اينكه عضو يك حزب اصولگرا گفته حزبشان براي مهار ارز برنامه دارد، آنهم درحاليكه خود را نامزد جانشيني دولت كردهاند، گفت: «شايد مهمترين بحراني كه امروز دستاويز مخالفان دولت شده، بحران ارزي و پولي كشور است. بدون ترديد عوامل مختلفي براي اين بحران ميتوان در نظر گرفت؛ مانند شرايط طبيعي برجامانده از تحريم يا خروج آمريكا از برجام و قدرت اقتصادي دولت موازي با دولت رسمي. اگر امروز اصولگرايان براساس واقعيت اجتماعي موجود، كمي گفتمان سياسي خودشان را روزآمد كردهاند؛ اما تجربه دوران جنگ، وزراي اصولگراي دوران سازندگي و دوران احمدينژاد بهخوبي بيانکننده اين است كه آنها هيچ توانمندي خاصي در عرصههاي اقتصادي و پولي ندارند. تئوريسينهاي اقتصادي اصولگرا همه نسخههاي خود را براي احمدينژاد پيچيدند و نتيجهاش را هم ديديم. در ضمن اگر آنها نسخهاي اجراشدنی در ساختار ديوانسالاري امروز دارند و اگر براي توسعه كشور قلبشان ميتپد، ميتوانند اين نسخه را به دولت فعلي تقديم كنند. جامعه مدني ما به اين درجه از هوشمندي رسيده است كه اگر بحرانهاي اقتصادي بيش از اين هم باشد، ديگر قوه مجريه را تقديم اصولگرايان تاريخي نخواهد كرد».
اصولگرايان شوخيشان گرفته است
واكنش ديگر اصلاحطلبان حامي دولت روحاني هم به طرح بركناري او تأملبرانگیز است. مصطفي تاجزاده به ايلنا گفته است: «نه استعفای دولت و نه استقرار دولت نظامی گرهی از مشکلات کنونی نمیگشاید. دیپلماسی فعال و تجدیدنظر و اصلاح سیاستهای نادرست اقتصادی و گشایشهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی حلال مشکلات است. به جای افراد باید سیاستها و روشها تغییر کند». عبدالرضا هاشمزایی، نماینده تهران در مجلس و عضو فراکسیون امید، هم با اشاره به صحبتهای عدهای درباره طرح عدم کفایت رئیسجمهوری گفته است: «این صحبتها را یک شوخی تلقی میکنم و عدم کفایت رئیسجمهوری به صورت ریشهای در جایی مطرح نمیشود. ممکن است در کشور ما با توجه به ساختاری که داریم، صحبتها درباره عدم کفایت رئیسجمهوری یا استعفای رئیسجمهوری حساسیت ایجاد کند؛ اما به نظر من مطرحکردن این صحبتها به وسیله نمایندگان در هر کشوری عادی است و خیلی مهم نیست». این نماینده مجلس با اشاره به اظهارنظر رحیمصفوی مبنی بر اینکه «اگر دولت نباشد، کشور بهتر اداره میشود»، گفت: «این نظر ایشان بوده؛ احتمالا ایشان نظر خاصی دارند که یک نظامی کشور را اداره کند. با توجه به جنگ اقتصادی که شروع شده، این صحبتها را به نفع کشور نمیدانم. در اینکه مسائل اقتصادی در حال حادشدن و تبدیل به یک بحران است، شکی نیست».