زهرا شجاعی در گفت و گو با شیعه آنلاین عنوان کرد:
حجاب دستمایه بازیهای سیاسی شده است
زهرا شجاعی جزء نخستین زنانی است که با روی کار آمدن دولت اصلاحات و با تشکیل مرکز مشارکت امور زنان در نهاد ریاست جمهوری، به عنوان اولین مشاور زن رئیس جمهوری، در کابینه حضور یافت. وی با انتقاد از دیدگاهی که درباره حجاب وجود دارد، تاکید میکند که بعد از پیروزی انقلاب درباره حجاب، هیچ گاه وحدت رویهای وجود نداشته است.
از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، مسئله پوشش زنان دچار فراز و فرودهای فراوان بوده است. در بعضی مقاطع سختگیریها زیاد اما پس از مدتی دوباره رها میشده است. چرا در این زمینه تا به حال، به روندی ثابت نرسیدهایم؟
شما میدانید که در دوران پیروزی انقلاب اسلامی زنان مسلمان و یا حتی غیر مسلمانی بودند که با هدف تحقق یک حکومت انسانی، اسلامی و مردمی با رژیم ستم شاهی مبارزه میکردند. بنابراین در جریان این مبارزه حضور زنان مبارزی را میدیدیم که برخی از آنها حجاب اسلامی نداشتند؛ چنانکه اخیراً صدا و سیما بعضی از این صحنهها را نشان میدهد. بعد از پیروزی انقلاب هم تا یک سالی حجاب به عنوان یک قانون اسلامی از سوی مسئولان کشور اعلام نشده بود. اما تحت تاثیر تلاشهای مبلغان مذهبی، مصلحان سیاسی و روشنفکران دینی مثل دکتر شریعتی و شهید مطهری به تدریج موج گرایش به حجاب در کشور افزایش پیدا کرد. وقتی در سال ۵۶ در دانشگاه تهران یک طرح تحقیقاتی در مورد تعداد افراد چادری و با حجاب اجرا میشد، در ادامه اعتراض سیاسی- مذهبی از سوی گروههای مختلف، همه دختران مبارز آن روز با چادر به دانشگاه آمدند. همه گروهها حتی مارکسیستها با این حرکتشان میخواستند به رژیم واکنش نشان دهند و به تدریج هم این نماد باقی ماند. در سال ۵۴ که من به دانشگاه رفتم و در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول شدم، شاید فقط ۲ یا ۳ خانم، چادری بودند اما در سال ۵۶ افراد با حجاب و حتی چادری در دانشگاه موج میزد. جریان گرایش به حجاب یک جریان فکری بود که به نوعی با جریانهای سیاسی هم آمیخته شده بود و به نوعی مبارزه با رژیم محسوب میشد. بعد از پیروزی انقلاب، براساس خواسته بیشتر مردم دستور العملی عمومی برای همه جامعه صادر شد.
از آن سالها تاکنون ما فراز و فرودهای زیادی داشته ایم؛ گاهی سیاستهای کاملاً انقباضی و دستور العملهای تندی صادر شده و گاهی هم فضا بازتر بوده است. در بحث حداقلهای حجاب متاسفانه ما هیچ وقت به یک وحدت رویه نرسیدهایم. در مورد سوال شما باید بگویم که ما در این سالها در خصوص حجاب هیچ وقت یک سیاست واحد هماهنگ مشخصی را نه در برخورد با این مسئله و نه در ترویج و توسعه و تبلیغ آن نداشتهایم. شما میدانید که در محیطهای مختلف عمومی- مثل بیمارستانها و دانشگاهها- ما سیاست واحدی نداریم. یعنی یک خانم در گذشته ممکن بود به خاطر ظاهرش حتی در ورودی به یک اداره با مشکل رو به رو شود ولی با همان ظاهر در یک اداره دیگر استخدام شود.
چرا بعد از گذشت تقریباً سه دهه از انقلاب هنوز هم فقدان این وحدت رویه احساس میشود؟
یکی از دلایلش سلایق و دیدگاههای گوناگونی است که در این باره وجود دارد و موجب شده متاسفانه مسئله حجاب همواره دستخوش مسائل سیاسی باشد. زمانی مطرح میشود که ]برخی[ زنان ما بدترین زنان هستند و به قولی که امروز هم گفته میشود به «مانکنهای خیابانی» تبدیل شدهاند و بعد در آستانه انتخابات به خاطر اهداف سیاسی به بهترین و پاکدامنترین زنان تبدیل میشوند. متاسفانه مسئله حجاب همواره دستمایه سیاست بازان بوده است؛ گاهی برای تخریب و ایجاد واکنشهایی علیه یک دولت و گاهی هم برای جلب آراء.
به هر حال به اعتقاد من، باید اول تعریف کنیم که آیا حجاب امری خصوصی است یا یک مسئله عمومی. آیا حجاب مثل سایر واجبات دینی ماست که اگر کسی انجام نداد حکومت حق دخالت داشته باشد یا نه؟ ما براساس قانونی که خواسته مردم و مصوبه مجلس بوده، حجاب را از حد یک واجب دینی به یک حق اجتماعی تبدیل کردهایم. بعد از آن باید پاسخ دهیم که مسئولیت حجاب زنان به عهده کدام دستگاه است.
مسئله حجاب در زمان پیامبر(ص) و ائمه(ع) یک واجب دینی بوده یا یک حق اجتماعی؟
این قانون در زمان پیامبر(ص) و ائمه(ع) ضرورتی دینی مطرح شده بود و حکم حجاب و حد و مرز آن مشخص بود اما حکومت وظیفه مجازات زن بیحجاب را برای خودش تعریف نکرده بود؛ در حالی که مثلاً تظاهر به روزه خواری در جمع مجازات داشت. در زمان حکومت پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) برای اجرای واجباتی که جنبه شخصی داشت، دخالتی صورت نمی گرفت. البته این مطلبی که عرض میکنم به استناد برخی روایات است. روایت داریم که حضرت رسول با مردی از کوچهای عبور میکردند. زنی بیحجاب از آن سوی کوچه رد میشد. این مرد برگشت و با نگاهش این زن را دنبال کرد. پیامبر(ص) به آن مرد تذکر دادند که اگر از خدا نمیترسیدم، چشمهایت را بیرون میآوردم. توجه کنید که نگفتند آن زن را بگیرید و مواخذهاش کنید. به هر حال در زمان پیامبر(ص) این امکان برای زنها وجود داشته است که بیحجاب در جامعه باشند.
چرا در جامعه ما یک واجب دینی به حق اجتماعی تبدیل شده است؟
در هر صورت جامعه ما پذیرفته است که به منظور حفظ امنیت اجتماعی و رعایت شئونات اسلامی، زنان طی یک قرارداد اجتماعی ملزم به حفظ حجاب اسلامی باشند. این قاعده طبق خواسته بیشتر مردم و براساس مصوّبات مجلس وضع شده و باید محترم شمرده و رعایت شود. قرار شد زنان ما حتی اگر مسلمان نیستند یا حجاب را قبول ندارند باز هم به رعایت این قانون ملزم شوند، اما دیگر به مرز مشخص، تعریف شده و پذیرفته شدهای برای عموم نرسیدیم. نبود وحدت نظر و رویه باعث شده است که مسئله حجاب تابع سلیقه باشد. مثلاً در برخی بیمارستانها یا مثلاً اداره اماکن، حتماً باید چادر داشته باشید، یعنی حتی یک فرد محجبه مانتویی هم در آنجا پذیرفته نمیشود.
فکر نمی کنید فقدان وحدت رویه در مسئولان شاید تا حدودی به خاطر وجود سلیقههای کاملاً متفاوت در متن جامعه باشد؟
پس از اینکه ما قانون حجاب را وضع کردیم، باید اقدامات فرهنگی را که زمینه ساز اجزای قانون است صورت میدادیم اما این اقدامات انجام نشده است. شما ببینید مثلاً وقتی نیروی انتظامی قرار است قانون کمربند بستن را اجرایی کند، چقدر زمینه سازی میشود. در عوض برای کارهای فرهنگی و بستر سازی برای گسترش حجاب ما اتفاقاً تبلیغات منفی هم انجام دادهایم. صدا و سیما، سینما و حتی گاهی دستگاههای حکومتی تبلیغ منفی کردهاند. من به یاد دارم چند سال پیش وقتی قرار بود دو دختر منافقی که در اصفهان یک کشیش مسیحی را کشته بودند در برابر دوربین ظاهر شوند و اعتراف کنند، اینها را به پوشیدن چادر مجبور کرده بودند. شما فکر میکنید اگر میلیونها دلار هزینه میشد تا ذهنیت جوانان ما نسبت به چادر منفی شود بیش از این اثر میکرد؟
یعنی تا به حال نه تنها کار مثبتی انجام ندادهایم بلکه در برخی موارد فعالیتمان تخریبی هم بوده است. تا به حال چندین بار طرح مبارزه با بدحجابی با اسامی مختلف در جامعه اجرا شده است؛ من حداقل ۵ مورد آن را به یاد دارم، هر زمانی که فشارها از سوی گروههای با نفوذ و مرجع در جامعه بالا میگرفته، اجرای چنین طرحهایی هم به یکباره آغاز میشده است.
اجرای این طرحها هم کارشناسانه و دقیق نبود. من به یاد دارم زمانی که آقای نوری در سالهای ۷۰ یا ۷۱ وزیر کشور بود، چنین طرحی در حال اجرا بود. آن زمان من رئیس شورای فرهنگی- اجتماعی زنان بودم و در جلسهای با عنوان کمیسیون فرهنگی مبارزه با مفاسد اجتماعی، شرکت داشتم. آن زمان مانتوی بلند مد شده بود و مسئولان اجرا در آن جلسه گزارش دادند که جلوی پارک ملت، پایین مانتوی خانمهایی را که مانتوی بلند پوشیده بودند، قیچی کردند. وزیر کشور از آن حرکت خیلی عصبانی شدند چون اصلاً حجاب بلند حجابش بهتر است و لزومی نداشت چنین حرکتی صورت بگیرد. بعد آقایان گفتند که چون مد بوده برخورد کردهاند؛ یعنی در مقطعی معیار ما اصلاً مسئله دستورهای اسلامی نبوده است. برخوردهای فیزیکی، دفعی و انتظامی این مشکل را دارد که قبح مسئله میریزد و حرمتی که برای نیروی انتظامی در جامعه وجود دارد، خدشهدار میشود. برخوردهایی که در مقاطع گوناگون صورت گرفته، در برخی موارد خشن و به دور از احترام بوده است. این برخوردها گاه حتی یکنواخت هم نبوده، به عنوان مثال در شمال شهر با برخی پوششها مدارا میشده اما با همان پوشش در قسمت دیگری از شهر برخورد میکردهاند. سیاستی موفق خواهد بود که پایدار باشد. این سیاست به اصطلاح «شل کن، سفت کن» کار را به عقب خواهد برد.
اگر زنی پوشش اسلامی را رعایت نکند فاسد است؟
من اخیراً با یکی از دخترهای به اصطلاح بدحجاب که قبلاً حجاب مناسبی داشت، مفصل صحبت کردهام. در گپی دوستانه، ایشان صراحتاً به من گفت که صرفاً می خواسته از دوستانش کم نیاورد. ما باید توجه داشته باشیم خیلی از کسانی که به این قاعده عمل نمیکنند، اصلاً آدمهای بدی نیستند. یعنی ما نمیتوانیم انگیزه ذهنی افراد بدحجاب را یکسان فرض کنیم و نباید برای همه حکم یکسانی وضع شود. نیروی انتظامی اعلام می کند اینها مانکنهای خیابانیاند یا مثلاً در تریبون مقدسی بیان می شود اینها زنان فاسدیاند، به نظر من جنبه تخریبی دارد. البته ممکن است در بین آنها برخی افراد غرضداری هم باشند اما تفاوتهای بسیار زیادی بین این افراد است برخی خود را به خواندن نماز خوانی مقیّد میدانند، حتی در مراسم اعتکاف، شاهد حضور دختران جوانی هستیم که شاید به لحاظ پوشش ظاهری مورد تایید نباشد. به هر حال نمیتوان حکم کلی داد؛ برخی، بد حجابی را نوعی ابراز وجود میداند، عدهای از این طریق اعتراض میکنند، عده کمی هم البته ممکن است هدفهای سوء فرهنگی داشته باشند.
به هر حال ما قانونی برای رعایت حجاب اسلامی زنان داریم. اگر کارهای فرهنگی انجام شد اما باز هم عدهای به هر دلیلی به آن تن ندادند تکلیف چیست؟
قطعاً مجازات و یا اعمال شیوههایی برای پیاده کردن قانون لازم است. من منکر تذکر دادن یا برخورد نیستم اما معتقدم که این آخرین مرحله است برخورد زمانی جواب میدهد که ما وحدت رویه داشته باشیم و به لحاظ کار فرهنگی قوی عمل کنیم. در این صورت قطعاً تعداد کمی از زنان باقی میمانند که آن افراد را هم میتوان با سیاستهای محدود کننده برخورد کرد.
در زمان شاه کارهایی برای مبارزه با حجاب انجام می شد واقعاً اثر داشت. اولاً با روشهای گوناگون تبلیغی مثلاً در سینما و تلویزیون نقشهای منفی به زنان با حجاب داده میشد. یا مثلاً نخستین پله برقی که در فروشگاه فردوسی راهاندازی شد، به زنان چادری اجازه استفاده نمی دادند. البته نه با این عنوان که شما حجاب دارید؛ می گفتند خطرناک است، ممکن است چادرتان گیر کند و ما به فکر حفظ جان شماییم مثال دیگر اینکه میگفتند برای گرفتن گواهینامه رانندگی بباید عکستان تمام رخ باشد و گوشهایتان دیده شود که عملاً برای زنان با حجاب مقدور نبود.
به هر حال میخواهم بگویم که اگر کار فرهنگی صورت میگرفت و عده کمی از زنان بدحجاب باقی میماندند، میتوانستیم با سیاستهای محدود کننده، آنها را کنترل کنیم. الان با برخی بیتوجهیها گروهی را به عصیان واداشتهایم. از سوی دیگر نیاز به مطرح شده در جامعه در حدی طبیعی است. اگر برای بروز خلاقیت زنان عرصههای گوناگونی فراهم باشد، تعداد افرادی که میخواهند با ظاهرشان جلب توجه کنند؛ کم خواهد شد. اگر دقت کرده باشید دختران رشته تربیت بدنی حجابشان بهتر از سایر دانشجوهای دختر است چون اینها در عرصههای دیگری خودشان را محک زدهاند.
شما میدانید که در دوران پیروزی انقلاب اسلامی زنان مسلمان و یا حتی غیر مسلمانی بودند که با هدف تحقق یک حکومت انسانی، اسلامی و مردمی با رژیم ستم شاهی مبارزه میکردند. بنابراین در جریان این مبارزه حضور زنان مبارزی را میدیدیم که برخی از آنها حجاب اسلامی نداشتند؛ چنانکه اخیراً صدا و سیما بعضی از این صحنهها را نشان میدهد. بعد از پیروزی انقلاب هم تا یک سالی حجاب به عنوان یک قانون اسلامی از سوی مسئولان کشور اعلام نشده بود. اما تحت تاثیر تلاشهای مبلغان مذهبی، مصلحان سیاسی و روشنفکران دینی مثل دکتر شریعتی و شهید مطهری به تدریج موج گرایش به حجاب در کشور افزایش پیدا کرد. وقتی در سال ۵۶ در دانشگاه تهران یک طرح تحقیقاتی در مورد تعداد افراد چادری و با حجاب اجرا میشد، در ادامه اعتراض سیاسی- مذهبی از سوی گروههای مختلف، همه دختران مبارز آن روز با چادر به دانشگاه آمدند. همه گروهها حتی مارکسیستها با این حرکتشان میخواستند به رژیم واکنش نشان دهند و به تدریج هم این نماد باقی ماند. در سال ۵۴ که من به دانشگاه رفتم و در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول شدم، شاید فقط ۲ یا ۳ خانم، چادری بودند اما در سال ۵۶ افراد با حجاب و حتی چادری در دانشگاه موج میزد. جریان گرایش به حجاب یک جریان فکری بود که به نوعی با جریانهای سیاسی هم آمیخته شده بود و به نوعی مبارزه با رژیم محسوب میشد. بعد از پیروزی انقلاب، براساس خواسته بیشتر مردم دستور العملی عمومی برای همه جامعه صادر شد.
از آن سالها تاکنون ما فراز و فرودهای زیادی داشته ایم؛ گاهی سیاستهای کاملاً انقباضی و دستور العملهای تندی صادر شده و گاهی هم فضا بازتر بوده است. در بحث حداقلهای حجاب متاسفانه ما هیچ وقت به یک وحدت رویه نرسیدهایم. در مورد سوال شما باید بگویم که ما در این سالها در خصوص حجاب هیچ وقت یک سیاست واحد هماهنگ مشخصی را نه در برخورد با این مسئله و نه در ترویج و توسعه و تبلیغ آن نداشتهایم. شما میدانید که در محیطهای مختلف عمومی- مثل بیمارستانها و دانشگاهها- ما سیاست واحدی نداریم. یعنی یک خانم در گذشته ممکن بود به خاطر ظاهرش حتی در ورودی به یک اداره با مشکل رو به رو شود ولی با همان ظاهر در یک اداره دیگر استخدام شود.
چرا بعد از گذشت تقریباً سه دهه از انقلاب هنوز هم فقدان این وحدت رویه احساس میشود؟
یکی از دلایلش سلایق و دیدگاههای گوناگونی است که در این باره وجود دارد و موجب شده متاسفانه مسئله حجاب همواره دستخوش مسائل سیاسی باشد. زمانی مطرح میشود که ]برخی[ زنان ما بدترین زنان هستند و به قولی که امروز هم گفته میشود به «مانکنهای خیابانی» تبدیل شدهاند و بعد در آستانه انتخابات به خاطر اهداف سیاسی به بهترین و پاکدامنترین زنان تبدیل میشوند. متاسفانه مسئله حجاب همواره دستمایه سیاست بازان بوده است؛ گاهی برای تخریب و ایجاد واکنشهایی علیه یک دولت و گاهی هم برای جلب آراء.
به هر حال به اعتقاد من، باید اول تعریف کنیم که آیا حجاب امری خصوصی است یا یک مسئله عمومی. آیا حجاب مثل سایر واجبات دینی ماست که اگر کسی انجام نداد حکومت حق دخالت داشته باشد یا نه؟ ما براساس قانونی که خواسته مردم و مصوبه مجلس بوده، حجاب را از حد یک واجب دینی به یک حق اجتماعی تبدیل کردهایم. بعد از آن باید پاسخ دهیم که مسئولیت حجاب زنان به عهده کدام دستگاه است.
مسئله حجاب در زمان پیامبر(ص) و ائمه(ع) یک واجب دینی بوده یا یک حق اجتماعی؟
این قانون در زمان پیامبر(ص) و ائمه(ع) ضرورتی دینی مطرح شده بود و حکم حجاب و حد و مرز آن مشخص بود اما حکومت وظیفه مجازات زن بیحجاب را برای خودش تعریف نکرده بود؛ در حالی که مثلاً تظاهر به روزه خواری در جمع مجازات داشت. در زمان حکومت پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) برای اجرای واجباتی که جنبه شخصی داشت، دخالتی صورت نمی گرفت. البته این مطلبی که عرض میکنم به استناد برخی روایات است. روایت داریم که حضرت رسول با مردی از کوچهای عبور میکردند. زنی بیحجاب از آن سوی کوچه رد میشد. این مرد برگشت و با نگاهش این زن را دنبال کرد. پیامبر(ص) به آن مرد تذکر دادند که اگر از خدا نمیترسیدم، چشمهایت را بیرون میآوردم. توجه کنید که نگفتند آن زن را بگیرید و مواخذهاش کنید. به هر حال در زمان پیامبر(ص) این امکان برای زنها وجود داشته است که بیحجاب در جامعه باشند.
چرا در جامعه ما یک واجب دینی به حق اجتماعی تبدیل شده است؟
در هر صورت جامعه ما پذیرفته است که به منظور حفظ امنیت اجتماعی و رعایت شئونات اسلامی، زنان طی یک قرارداد اجتماعی ملزم به حفظ حجاب اسلامی باشند. این قاعده طبق خواسته بیشتر مردم و براساس مصوّبات مجلس وضع شده و باید محترم شمرده و رعایت شود. قرار شد زنان ما حتی اگر مسلمان نیستند یا حجاب را قبول ندارند باز هم به رعایت این قانون ملزم شوند، اما دیگر به مرز مشخص، تعریف شده و پذیرفته شدهای برای عموم نرسیدیم. نبود وحدت نظر و رویه باعث شده است که مسئله حجاب تابع سلیقه باشد. مثلاً در برخی بیمارستانها یا مثلاً اداره اماکن، حتماً باید چادر داشته باشید، یعنی حتی یک فرد محجبه مانتویی هم در آنجا پذیرفته نمیشود.
فکر نمی کنید فقدان وحدت رویه در مسئولان شاید تا حدودی به خاطر وجود سلیقههای کاملاً متفاوت در متن جامعه باشد؟
پس از اینکه ما قانون حجاب را وضع کردیم، باید اقدامات فرهنگی را که زمینه ساز اجزای قانون است صورت میدادیم اما این اقدامات انجام نشده است. شما ببینید مثلاً وقتی نیروی انتظامی قرار است قانون کمربند بستن را اجرایی کند، چقدر زمینه سازی میشود. در عوض برای کارهای فرهنگی و بستر سازی برای گسترش حجاب ما اتفاقاً تبلیغات منفی هم انجام دادهایم. صدا و سیما، سینما و حتی گاهی دستگاههای حکومتی تبلیغ منفی کردهاند. من به یاد دارم چند سال پیش وقتی قرار بود دو دختر منافقی که در اصفهان یک کشیش مسیحی را کشته بودند در برابر دوربین ظاهر شوند و اعتراف کنند، اینها را به پوشیدن چادر مجبور کرده بودند. شما فکر میکنید اگر میلیونها دلار هزینه میشد تا ذهنیت جوانان ما نسبت به چادر منفی شود بیش از این اثر میکرد؟
یعنی تا به حال نه تنها کار مثبتی انجام ندادهایم بلکه در برخی موارد فعالیتمان تخریبی هم بوده است. تا به حال چندین بار طرح مبارزه با بدحجابی با اسامی مختلف در جامعه اجرا شده است؛ من حداقل ۵ مورد آن را به یاد دارم، هر زمانی که فشارها از سوی گروههای با نفوذ و مرجع در جامعه بالا میگرفته، اجرای چنین طرحهایی هم به یکباره آغاز میشده است.
اجرای این طرحها هم کارشناسانه و دقیق نبود. من به یاد دارم زمانی که آقای نوری در سالهای ۷۰ یا ۷۱ وزیر کشور بود، چنین طرحی در حال اجرا بود. آن زمان من رئیس شورای فرهنگی- اجتماعی زنان بودم و در جلسهای با عنوان کمیسیون فرهنگی مبارزه با مفاسد اجتماعی، شرکت داشتم. آن زمان مانتوی بلند مد شده بود و مسئولان اجرا در آن جلسه گزارش دادند که جلوی پارک ملت، پایین مانتوی خانمهایی را که مانتوی بلند پوشیده بودند، قیچی کردند. وزیر کشور از آن حرکت خیلی عصبانی شدند چون اصلاً حجاب بلند حجابش بهتر است و لزومی نداشت چنین حرکتی صورت بگیرد. بعد آقایان گفتند که چون مد بوده برخورد کردهاند؛ یعنی در مقطعی معیار ما اصلاً مسئله دستورهای اسلامی نبوده است. برخوردهای فیزیکی، دفعی و انتظامی این مشکل را دارد که قبح مسئله میریزد و حرمتی که برای نیروی انتظامی در جامعه وجود دارد، خدشهدار میشود. برخوردهایی که در مقاطع گوناگون صورت گرفته، در برخی موارد خشن و به دور از احترام بوده است. این برخوردها گاه حتی یکنواخت هم نبوده، به عنوان مثال در شمال شهر با برخی پوششها مدارا میشده اما با همان پوشش در قسمت دیگری از شهر برخورد میکردهاند. سیاستی موفق خواهد بود که پایدار باشد. این سیاست به اصطلاح «شل کن، سفت کن» کار را به عقب خواهد برد.
اگر زنی پوشش اسلامی را رعایت نکند فاسد است؟
من اخیراً با یکی از دخترهای به اصطلاح بدحجاب که قبلاً حجاب مناسبی داشت، مفصل صحبت کردهام. در گپی دوستانه، ایشان صراحتاً به من گفت که صرفاً می خواسته از دوستانش کم نیاورد. ما باید توجه داشته باشیم خیلی از کسانی که به این قاعده عمل نمیکنند، اصلاً آدمهای بدی نیستند. یعنی ما نمیتوانیم انگیزه ذهنی افراد بدحجاب را یکسان فرض کنیم و نباید برای همه حکم یکسانی وضع شود. نیروی انتظامی اعلام می کند اینها مانکنهای خیابانیاند یا مثلاً در تریبون مقدسی بیان می شود اینها زنان فاسدیاند، به نظر من جنبه تخریبی دارد. البته ممکن است در بین آنها برخی افراد غرضداری هم باشند اما تفاوتهای بسیار زیادی بین این افراد است برخی خود را به خواندن نماز خوانی مقیّد میدانند، حتی در مراسم اعتکاف، شاهد حضور دختران جوانی هستیم که شاید به لحاظ پوشش ظاهری مورد تایید نباشد. به هر حال نمیتوان حکم کلی داد؛ برخی، بد حجابی را نوعی ابراز وجود میداند، عدهای از این طریق اعتراض میکنند، عده کمی هم البته ممکن است هدفهای سوء فرهنگی داشته باشند.
به هر حال ما قانونی برای رعایت حجاب اسلامی زنان داریم. اگر کارهای فرهنگی انجام شد اما باز هم عدهای به هر دلیلی به آن تن ندادند تکلیف چیست؟
قطعاً مجازات و یا اعمال شیوههایی برای پیاده کردن قانون لازم است. من منکر تذکر دادن یا برخورد نیستم اما معتقدم که این آخرین مرحله است برخورد زمانی جواب میدهد که ما وحدت رویه داشته باشیم و به لحاظ کار فرهنگی قوی عمل کنیم. در این صورت قطعاً تعداد کمی از زنان باقی میمانند که آن افراد را هم میتوان با سیاستهای محدود کننده برخورد کرد.
در زمان شاه کارهایی برای مبارزه با حجاب انجام می شد واقعاً اثر داشت. اولاً با روشهای گوناگون تبلیغی مثلاً در سینما و تلویزیون نقشهای منفی به زنان با حجاب داده میشد. یا مثلاً نخستین پله برقی که در فروشگاه فردوسی راهاندازی شد، به زنان چادری اجازه استفاده نمی دادند. البته نه با این عنوان که شما حجاب دارید؛ می گفتند خطرناک است، ممکن است چادرتان گیر کند و ما به فکر حفظ جان شماییم مثال دیگر اینکه میگفتند برای گرفتن گواهینامه رانندگی بباید عکستان تمام رخ باشد و گوشهایتان دیده شود که عملاً برای زنان با حجاب مقدور نبود.
به هر حال میخواهم بگویم که اگر کار فرهنگی صورت میگرفت و عده کمی از زنان بدحجاب باقی میماندند، میتوانستیم با سیاستهای محدود کننده، آنها را کنترل کنیم. الان با برخی بیتوجهیها گروهی را به عصیان واداشتهایم. از سوی دیگر نیاز به مطرح شده در جامعه در حدی طبیعی است. اگر برای بروز خلاقیت زنان عرصههای گوناگونی فراهم باشد، تعداد افرادی که میخواهند با ظاهرشان جلب توجه کنند؛ کم خواهد شد. اگر دقت کرده باشید دختران رشته تربیت بدنی حجابشان بهتر از سایر دانشجوهای دختر است چون اینها در عرصههای دیگری خودشان را محک زدهاند.
منبع: شیعه آنلاین