تاریخ انتشار: ۱۴:۰۸ - ۲۷ تير ۱۳۹۷

اصولگرایان - اصلاح‌طلبان و مسئله‌ای به نام روسیه

اغلب اظهارنظرها و تحلیل‌ها نشان می‌دهد درک درستی از روابط و مناسبات بین‌الملل نداریم؛ نگاه‌‌مان به شرق و غرب اسیر پیش‌فرض‌ها، پیش‌داوری‌ها و تجربه‌های تلخ تاریخی مانده است و جناح‌های سیاسی روابط با شرق و غرب را وارد کشمکش‌های داخلی کرده‌‌اند و عقلانیت و منافع ملی را قربانی نزاع داخلی و منافع گروهی.
روسیه

صابر گل‌عنبری*

هم‌زمان با دیدار ترامپ و پوتین و سفر ولایتی به مسکو حرف و حدیث‌ها درباره روابط ایران و روسیه بالا گرفته است. یکی از معامله پوتین بر سر ایران می‌گوید و دیگری او را هم‌پیمان محور مقاومت و مردی شجاع و دلیر می‌داند. اغلب اظهارنظرها و تحلیل‌ها نشان می‌دهد که ما هنوز درک درستی از روابط و مناسبات بین‌الملل نداریم و از یک سو، نگاه‌ ما به شرق و غرب اسیر پیش‌فرض‌ها، پیش‌داوری‌ها و تجربه‌های تلخ تاریخی مانده است و از دیگر سو، جناح‌های سیاسی کشور روابط با شرق و غرب را وارد کشمکش‌های داخلی کرده‌اند و عقلانیت و منافع ملی را قربانی نزاع داخلی و منافع گروهی می‌کنند.

همین مساله تا حدودی سیاست خارجی را از حالت توازن خارج ساخته است؛ به گونه‌ای که غالبا جریان اصلاح‌طلب نگاه به غرب دارد و روابط با شرق را به نوعی به حاشیه می‌راند و بر عکس آن نیز جریان اصولگرا در این سال‌ها به شرق متمایل شده و به نوعی غرب را دور می‌اندازد.

این‌جاست که متاسفانه نوعی نوسان زیان‌بار در سیاست خارجی ما در رابطه با این دو بلوک قدرتمند جهان ایجاد شده و به نوعی عقلانیت قربانی احساسات جناحی و نگاه منفی تاریخی شده است. در حالی که ضرورت داشت روابطی متوازن برقرار می‌کردیم و روابط با یکی را به زیان روابط با دیگری تعریف نمی‌کردیم؛ در حالی که این منافع در وجوه مختلف است که روابط خارجی کشورها را شکل می‌دهد. جهان صحنه انتزاع منافع است. این فاکتور اساس ائتلاف‌ها، اتحادها و خصومت‌ورزی‌هاست.

به هر اندازه کشورها بتوانند منافع دیگر کشورها را با منافع خود گره بزنند و وابسته کنند، از قدرت منطقه‌ای و جهانی بیشتری برخوردار می‌شوند. اگر از این منظر به ارزیابی منافع روسیه در روابط با ایران بپردازیم و آن را با منافع مسکو با کشورهای دشمن یا متخاصم با تهران مقایسه ‌کنیم، می‌بینیم که روسیه چنان منافع گره خورده‌ای که با دشمنان ما دارد، با ما ندارد. از این رو، بسیار طبیعی است که ما شاهد رفتارها و مواضعی از جانب روس‌ها باشیم که به ضرر ما و به نفع رقبا یا خصمان منطقه‌ای یا بین‌المللی‌ ما باشد؛ دیگر جای گله و عتاب ندارد.

به عنوان مثال، اگر نگاهی گذرا به منافع اقتصادی روسیه با آمریکا، اسرائیل، عربستان و امارات داشته باشیم که روابطی دشمنانه با ایران دارند، می‌بینیم که حجم مبادلات تجاری مسکو با این چهار طرف به ترتیب 20، 3، 10 و 20 میلیارد دلار است که مجموعا بیش از 50 میلیارد دلار است، اما کل مبادلات تجاری تهران و مسکو حدود 2 میلیارد دلار است. در عین حال نیز روابط تجاری روسیه با کشوری رقیب مثل ترکیه حدود 11 میلیارد دلار و با اتحادیه اروپا که روابط تنشی با ما دارد حدود 40 میلیارد دلار است.

حال که منافع اقتصادی روابط ایران و روسیه عددی معتنا به نیست، چطور می‌توان انتظار داشت که به عنوان مثال این کشور در بحث برجام منافع گسترده خود با دشمنان ما را قربانی 2 میلیارد دلار کند؟

در بحث سوریه نیز منفعت مشترک میان تهران و مسکو تنها کمک به بقای همپیمانی مشترک یعنی نظام سوریه است. با این وجود انگیزه‌های ما و روس‌ها از حضور در این کشور کاملا متفاوت است. حال اگر اسرائیل و آمریکا و حتی عربستان با بقای بشار اسد در قدرت موافقت کنند، این منفعت مشترک ما و مسکو سالبه به انتفاء موضوع خواهد شد و ممکن است به تقابل منافع بیانجامد.

روسیه در سیاست خارجی خاورمیانه‌ای خود با توجه به روابط چند سویه و راهبردی با بازیگرانی متخاصم و رقیب، متوازن برخورد می‌کند و منافع خود را در این توازن پیگیری می‌کند. این هم می‌طلبد که گاهی به ایران امتیازاتی بدهد و گاهی به دشمنان آن از جمله اسرائیل. اما چون ما با تعدد دشمنان و خصمانی مواجه هستیم که همگی با روسیه منافعی درهم‌تنیده دارند، طبیعی است که کفه روابط و منافع روسیه با آن‌ها سنگین‌تر باشد. البته ناگفته نماند که از زمان قدرت گرفتن پوتین روابط دو طرف روند پیشرفتی را طی می‌کند.

علی رغم نکات پیشگفته، موقعیت ژئوپولتیک ایران به ویژه برای حلقه امنیتی نخست روسیه (آسیای مرکزی و قفقاز) از اهمیتی بالا برخوردار است و این، منافعی را برای ایران رقم‌ می‌زند؛ اما ما تا به حال نتوانسته‌ایم از این برگ در روابط خود با مسکو بهره ببریم. اگر هم روابط روسیه با آمریکا و غرب صمیمی شود، مسکو نمی‌خواهد نظامی در ایران حاکم باشد که روابطی نزدیک با غرب داشته باشد؛ چون این به معنای جا خوش کردن ناتو در قفقاز، سواحل دریای خزر و مرزهای جنوبی‌ روسیه است.

از مشکلات عمده سیاست خارجی ما این که با تعدد خصوم مواجه هستیم که با هم و با دیگر بازیگران از جمله روسیه، چین و هند منافع تنگاتنگی دارند که بر منافع این بازیگران با ما می‌چربد. همچنین تدوام بحران در روابط با غرب باعث شده شرق و در راس آن‌ها مسکو در مقاطعی در مناسبات خود با غربی‌ها از ما به عنوان یک برگه استفاده کند.

* کارشناس‌ارشد مسائل غرب آسیا و خاورمیانه
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: ایران و روسیه
نظرات شما