محمدقلی یوسفی، اقتصاددان:
دانه درشتهای زیرزمینی پشتوانه نامرئی دارند/ حذف فعالیتهای اقتصادی در بازار سیاه نیازمند شفافیت است
نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران به عنوان یک فعال اقتصادی بخش خصوصی نگران گسترش فعالیتهای زیرزمینی در اقتصاد کشور است. چراکه فعالان اقتصادی پاکدست که همواره خواهان شفافیت در اقتصاد بودهاند، از این محل آسیبهای جدی دیدهاند و عرصه فعالیت آنها روز بهروز محدودتر شده است. درنهایت هم ادامه این روند، باعث حذف فعالان اقتصادی میشود که همواره فعالیت سالمی داشته و از دادن مالیاتها نیز ابایی نداشتهاند.
رویداد۲۴ پدرام سلطانی گفته است: «من فکر میکنم متجاوز از 150هزارمیلیاردتومان از گردشهای مالی اقتصادی کشور زیرزمینی و خارج از رصد مالیاتی است و عملا به صورت پولشویی انجام میشود.»
البته او ابراز امیدواری کرده که اجراییشدن قانون نظام جامع مالیاتی در کشور تحولی در سیستم مالیاتی کشور ایجاد میکند و برای شفافیت و دسترسی به اطلاعات گردش مالی و فعالیتهای اقتصادی بهویژه زیرزمینی و پنهان مفید است.
در همین زمینه، «آرمان» با محمدقلی یوسفی، استاد دانشگاه و اقتصاددان گفتوگو کرده است. این استاد دانشگاه میگوید:«اقتصاد زیرزمینی درنتیجه مداخله دولت در اقتصاد یک کشور به وجود میآید. وقتی دولتی حتی با نیت خیر هم بخواهد عرضه کالا یا تخصیص منابع را کنترل کند، عملا باعث کمبودها یا ایجاد بازار سیاه یا زیرزمینی میشود.
یوسفی همچنین معتقد است: «تجربه نشان داده که دولتمردان در مقابله با دانه درشتها عملا یا ناتواناند یا سر باز میزنند و فقط سراغ افراد ضعیف میروند. این موضوع سبب میشود که نه تنها آنها نتوانند دانه درشتهای زیرزمینی را کنترل کنند، بلکه اینگونه فعالیتها ادامه پیدا میکنند.»
اخیرا نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران گفته است که متجاوز از 150هزار میلیارد تومان از گردشهای مالی اقتصادی کشور زیرزمینی و خارج از رصد مالیاتی است و عملا به صورت پولشویی انجام میشود. چرا فعالیتهای زیرزمینی تا این اندازه گسترده شدهاند؟
اقتصاد زیرزمینی درنتیجه مداخله دولت در اقتصاد یک کشور به وجود میآید. وقتی دولتی حتی با نیت خیر هم بخواهد عرضه کالا یا تخصیص منابع را کنترل کند، عملا باعث کمبودها یا ایجاد بازار سیاه یا زیرزمینی میشود. وگرنه، وقتی یک اقتصاد آزاد باشد، دادوستد صورت میگیرد و دلیلی برای شکلگیری اقتصاد زیرزمینی وجود ندارد. بنابراین متاسفانه در برخی موارد، کنترلهای دولتی و حتی هزینههای مالیاتی باعث میشوند، کسانی که به نوعی به فعالیتهای زیرزمینی مشغولاند، به دلیل اینکه نمیخواهند مالیات پرداخت کنند، به فعالیتهای زیرزمینی روی میآورند.
البته، در خیلی از موارد فعالان زیرزمینی پشتوانههای قوی و نامرئی دارند که به آنها قدرت لازم را میدهند تا بتوانند وارد فعالیتهای زیرزمینی شوند. معمولا این اقشار ضعیف نیستند که به اینگونه کارها مبادرت میورزند، بلکه اینها یکسری دانه درشتهایی هستند که با پشتوانه بسیار قوی اقدام به این کار میکنند. و در خیلی از موارد، قدرت اقتصادی پشت فعالیتهای آنها وجود دارد.
تجربه نشان داده که دولتمردان در مقابله با دانه درشتها عملا یا ناتواناند یا سر باز میزنند و فقط سراغ افراد ضعیف میروند. این موضوع سبب میشود که نه تنها آنها نتوانند دانه درشتهای زیرزمینی را کنترل کنند، بلکه اینگونه فعالیتها ادامه پیدا میکنند. چون درحقیقیت فعالان زیرزمینی معلول این وضعیت هستند، و عاملشان مقررات دستوپاگیر و لابیهای قدرتمند است.
راه کنترل فعالان زیرزمینی چیست؟ آیا با اجرای قانون نظام جامع مالیاتی امیدی به حذف آنها وجود دارد؟
اصولا اینها درنتیجه بگیروببندها به وجود میآیند. اگر اقتصاد کنترل نشود، نیازی به این کار نیست. وقتی اقتصاد کنترل میشود، قیمتها کاذب میشوند و وقتی این اتفاق افتاد، فعالیتهای زیرزمینی رونق میگیرند. یعنی وقتی دولتی عرضه بعضی از کالاها را کنترل میکند، این امر سبب میشود که دو نرخ در بازار ایجاد شود یا عرضه کالا به شکلی باشد که از کنترل خارج و وارد بازارهای زیرزمینی شود.
به هرحال، درنتیجه کمبود تولید داخلی، فعالان زیرزمینی از کانالهای مختلف وارد اقتصاد کشور میشوند. و متاسفانه همانطور که اشاره کردم اینها اصولا از مفرهای قانونی استفاده میکنند و چون در ایران هزینه اینگونه فعالیتها بسیار اندک است، ورود به این عرصه چندان مشکل نیست. یعنی جای اینکه دانه درشتها گرفته شوند، عمدتا سراغ افراد ضعیف میروند که آنها هم صدایی ندارند.
درمجموع، به دلیل نبود شفافیت و وجود سیستم فامیلی و به دلیل نبود نظارت قانونی بر عملکرد فعالان اقتصادی اینگونه فعالیتها افزایش پیدا میکنند. ما برای حذف فعالیتهای اقتصادی که در بازار سیاه صورت میگیرد، به طور جد نیازمند شفافیت هستیم که آن هم نیازمند تغییر در بسیاری از برنامههاست.
از اظهارات شما اینگونه میتوان برداشت کرد که چندان امیدی به رفع مشکلات اینچنینی ندارید. برای تغییر در وضعیت فعلی، عدهای معتقدند باید افراد تغییر کنند، و عدهای بر این باورند که لازم است تغییری در سیاستها حاصل شود. نظر شما در این باره چیست؟
مشکل ما، مشکل ساختاری است؛ یعنی هم سیاستها غلط است و هم افراد درست و شایستهای در سیستم نیستند. بنابراین مجموعه این دو عامل یعنی سیاستهای اشتباه و افراد نالایق باعث میشود، چنین اتفاقاتی بیفتد. تجربه نشان میدهد که طی سالیان متمادی تنها 40 یا 50 نفر در مصدر امور قرار گرفتهاند.
درنتیجه من اعتقادی ندارم در ایران بتوان به سادگی مسائل را اصلاح کرد. از دیرباز تنها دو جناح در اقتصاد ایران حضور داشتهاند که البته گاهی پستها را به همدیگر پاس میدهند و بازی را به هم میبازند. اما اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران و صاحب نظران در عرصه اقتصادی به کار گرفته نشدند.
نتیجه امر این خواهد بود که کنترل فساد هم دشوار میشود، چون اینها به صورت زنجیرهوار به همدیگر متصلاند و در بسیاری از موارد دارای پشتوانه قوی حزبی و سیاسیاند. بنابراین به صراحت میگویم که با ادامه این وضع خیلی امیدی به اصلاح مشکلات ندارم.
منبع: روزنامه آرمان
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط