مصلحت یا اعتبار؛ روحانی کدام را قربانی دیگری کرد؟
رویداد۲۴ پژمان گرامی: پیروز شدن روحانی حاصل توافق بین نیروهای معتدل بود و با رای مردم و هزاران امید دولت تشکیل شد. قرار بر این بود که دولت با عبور از سرزمین سوختهای که احمدی نژاد باقی گذاشته بود، سیاست و حکمرانی را به نقطهای برساند که بتوان اصلا در مورد آن فکر کرد. او پا در میدانی گذاشت که مین گذاری شده بود، خودش میدانست که در باز کردن این مسیر، چه سختیهایی پیش روی دارد.
در اواسط راه دولت او دو گروه به او سنگ زدند، یکی گروهی که از معبر باز شده عبور کرده بود و دیگری گروهی که مسیر تنگ و باریک ایجاد شده را بازتر میخواست. دو لبه قیچی سیاست و اقتصاد چنان بر دولت و روحانی فشار آوردند که بیم آن میرفت که عملا دولت تکه پاره و فروپاشید شود. روحانی نه اصولگرا و نه اصلاح طلب بود او اعتدال گرایی بود که میخواست از میانه هر دو جناح برای خود متحد پیدا کند، اما فشار مطالبات اصولگرایان و مطالبات اصلاح طلبان دولت را در شرایطی از انفعال سوق داد که در این بین مردم وجه المصالحه دعواها شده اند.
به رغم واقعیتهای سیاسی و اجرایی کشور و ضعف دولت هم در اجرا و هم در جهت گیریهای کلان، دولت از دو اشتباه مهلک خود عبرت نگرفته است و اصرار بر ادامه آن به صلاح او نیست. اول اینکه روحانی زبانی گویا برای صحبت کردن با مردم ندارد، زبان گویا نه به معنی افشاگری از جنس منویات سیاسیون تندرو بلکه از این باب که صداقت و تلاش صادقانه مسئولان در برون رفت از وضعیت کنونی را ببیند و البته سکوت او را از سر ترس و عافیت طلبی تفسیر نکنند. از طرف دیگر روحانی با گرایش محافظه کارانه خود بار ناکارآمدی برخی وزرا را بر گُرده خود تحمیل کرده است. این مسئله به ضرر او تمام شده است.
او در مجلس دست و پا بسته بود و در میانه انتخاب مصلحت و حفظ اعتبار خود، طرف مصلحت را گرفت. شاید روحانی میدانست که جامعه دفاعیات او را نخواهد پذیرفت. اما در ایجاد این شرایط بد اقتصادی و سیاسی هم مجلس هم سایر نهادهای قانونی کشور مسئول و مقصر هستند. آنجا که از میان دهها گزینه معرفی شده از طرف دولت، با کارشکنی و مخالفت، دولت را مجبور به معرفی گزینههای دورتر نسبت به اهداف و مطالبه جامعه میکردند ضعف و نادرستی تصمیمهای مجلس عیان شد. او نمیداند از کجا بگوید و چه بگوید! شاید مشاوران او بازنده گان بزرگ ماجرای صبح سه شنبه بودند، سه شنبهای که سیاه بود، اما نه به سیاهی یکشنبه احمدی نژاد. هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان میدانند که علت سکوت روحانی چیست.
جوانمردی سیاسی امروز در لگد زدن به دولتی با هزاران مشکل تعریف نمیشود، بلکه نشانه آن در کمک و همدلی با دولتی است که قرار بود ماشین اوراق سیاست ایران را به ایستگاهی برساند که همه به تعمیر آن بکوشند. روحانی باید بداند که درد مردم و فشار بر آنان زیاد است. مردم چک سفید به او نداده اند. به او اعتماد کرده اند، اما این اعتماد ابدی نیست. درست است که نقدهای جدی به روحانی و دولت او وارد است که باید در اسرع وقت به آنها پاسخ مناسب بدهد، اما گویا حافظه سیاسیون ما کوتاه مدت است و فراموش کرده اند که روحانی از احمدی نژاد چه چیزی را تحویل گرفت. البته این سخن به معنای نفی ضعفهای اساسی دولت و فرافکنی رفتارهای نادرست دولت نیست. باید پذیرفت که دولت استراتژی اقتصادی ندارد و هم در اجرا هم در تصمیم گیریهای کلان نیاز به تغییر جدی و بنیادی دارد، اما یک سره سیاه دیدن دستاوردهای دولت هم قابل دفاع نیست.