عارف دومین شانس ریاست قوه را نیز پس می زند/ صرف نظر از هر تصمیمی او سرمایه گرانسنگ اصلاح طلبان است
رویداد24- وقتی در سال 92 آیت الله هاشمی رفسنجانی بعنوان کاندیدای اصلی مجموعه اطلاح طلبان با نظر شورای نگهبان به بهانه کبرسن از نامزدی انتخابات ریاست جمهوری کنارگذاشته شد بسیاری محمد رضا عارف چهره شاخص اصلاح طلبان حاضر در حاکمیت و معاون اول دولت اصلاحات را یگانه کاندیدای مورد نظر برای آن عرصه می دانستند. اما ویرانی های ناشی از دو دوره حاکمیت اصولگرایان بر قوه اجرایی کشور و ترس از شکست دیگر در مقابل اصولگرایان به مانند آنچه که در سال 84 اتفاق اقتاد، شرایط ناگزیری در مقابل عارف قرار داد.
در این شرایط عارف و حسن روحانی مورد حمایت مجموعه اصلاح طلبان قرار گرفتند . عارف شخصیتی اصلاح طلب و محجوب و روحانی شخصیتی سابقاً اصول گرا ، اما حاضر در دولت اصلاحات و مهمتر از همه ماکتی از از آیت الله هاشمی بود.
عارف رقابت را شروع کرد و خوب ادامه می داد تا اینکه به روزی رسید که باید انتخاب می کرد. خانواده و بسیاری از دوستان و همراهان پرتلاشش ناراضی بودند. اما عارف در نهایت نوشته آن مرد را بردیده نهاد و از رقابت در عرصه جذاب ورشک برانگیز ریاست جمهوری کنار کشید.عرصه ای که خیلی ها به طمع جلوس بر صندلی ریاست، از آن دست نکشیدند، اما عارف دست کشید.
خوشبختانه نتیجه نیز آن چیزی شدکه همه امروز می دانیم. عارف در دولتی که سهم زیادی در استقرارش داشت، پست و منصبی نگرفت در عوض به تقویت سرمایه اجتماعی اصلاحات در بین اقشار مختلف جامعه پرداخت. او انگار می دانست که سال 94 به مراتب سخت از سال 92 است. چرا که شورای نگهبان عزم خود بر رد صلاحیت چهره های شاخص اصلاح طلبان را گرفته است و بیم رخوت و سستی در میان افکار عمومی بویژه جوانان و رسانه های اصلاح طلب وجود داشت.
اتفاقاً همین گونه نیز شد واکثریت قریب به اتفاق چهره های شاخص در سراسر کشور ردصلاحیت شدند. عارف ماندو چند تن دیگر چهره شاخص در کل کشور، به گونه ای که محمدرضا باهنر به طعنه وکنایه پوزخندزد که اصلاح طلبان باید باچراغ قوه و میکروسکوب به دنبال جمع کردن چهره های شاخص شان باشند.
عارف اینبار کوشاتر از همیشه جلسه ونشست گذاشت و درغیاب بزرگانی که اجازه حضور در محافل عمومی را نداشتند به سخنرانی و توجیه حضور حداکثری مردم پرداخت و گفت وگفت تا آن شد که دوباره در انتخابات 24 اسفند 94 دیدیم.
حال به ظاهر همه چیز برای ریاست عارف بر مجلس شورای اسلامی آماده است اما یکبار دیگرتجزیه وتحلیل شرایط وضعیت دیگری در پیش روی عارف قرار داده است.او باز باید رشادت بکند وصندلی ریاست را به یک اصولگرای دیگر تعارف کند.
نگارنده معتقد است که ریاست مجلس فعلی حق و شایسته محمدرضا عارف است، اما شرایط به دلایل ذیل به هیچ وجه آماده این تغییر و تحول نیست.
دولتی که امروز مورد تأیید اصلاح طلبان و از جمله خود عارف است در شرایط خاص قرار گرفته است، مخالفان عزم خود را برای زمین زدن آن جزم کرده اند وانتظار می رود هجمه های آنها را در ماه های پایانی آخر دولت به نهایت خود برسد، لذا در این شرایط استفاده از ظرفیت وتعامل علی لاریجانی با ارکان قدرت ضروری بنظر می رسد. امید می رود با حمایت اصلاح طلبان از ریاست لاریجانی ، او همت بیشتری در کاهش هجمه های پیدا وپنهان مخالقان دولت بخرج دهد. علی لاریجانی اصولگرا است اما واقعیتش این است که اصولگرایی باظهور احمدی نژاد تعاریف دیگری پیدا کرده است . اصولگرای میانه رو وعاقل، در مقابل اصولگرای تندرو. لاریجانی در دودوره ریاست بر مجلس کاملاً اصولگرای هشتم و نهم، توان مدیریتی خود را نشان داد و شجاعانه در مقابل بسیاری از لوایح دیوانه وار دولت سابق ایستاد و جبهه پایداری تندرو را سرجایشان نشاند. او دیگر لاریجانی دوره صداوسیما نیست. لاریجانی امروز از بدنه اصولگرایی به مانند بسیاری دیگر ازشخصیت های سابقا اصولگرا مانند هاشمی ، ناطق نوری ، مسیح مهاجری، حسن روحانی و... کنار گذاشته شده وعقل و منطق سیاسی حکم می کند از حریفی که این چنین ساده چهره های عاقل خود را پس می زند نهایت استقاده را برد واز مهره هایش در خدمت اهداف خود استفاده کرد. عارف امروز در شرایط سختی قرار گرفته است .شرایطی که روزگاری بزرگانی در آن قرارگرفته واز ان روسفید بیرون نیامدند . به مانند سالهای 84 و 92 که در آن برخی اصلاح طلبان واصولگرایان به هیچ وجه حاضر به کناره گیری از آن نشدند و تنها کسانی چون عارف وآن رئیس دولت 22 میلیونی که در سال 88 به نفع دیگرکاندیدای امروزمحبوس کنار کشید، از آن روسفید بیرون آمدند.
معتقدم محمدرضا عارف صرف نظر از هر تصمیمی که بگیرد، هر چند اگرمخالف نظر این قلم باشد، او و کسانی چون اوسرمایه گرانسنگ اصلاح طلبان وکل کشور به حساب می آیند و تاریخ تا سال ها و قرن ها به نیکی ازاقدام شایسته آنها یادخواهد کرد.
منبع:وکیل ملت
در این شرایط عارف و حسن روحانی مورد حمایت مجموعه اصلاح طلبان قرار گرفتند . عارف شخصیتی اصلاح طلب و محجوب و روحانی شخصیتی سابقاً اصول گرا ، اما حاضر در دولت اصلاحات و مهمتر از همه ماکتی از از آیت الله هاشمی بود.
عارف رقابت را شروع کرد و خوب ادامه می داد تا اینکه به روزی رسید که باید انتخاب می کرد. خانواده و بسیاری از دوستان و همراهان پرتلاشش ناراضی بودند. اما عارف در نهایت نوشته آن مرد را بردیده نهاد و از رقابت در عرصه جذاب ورشک برانگیز ریاست جمهوری کنار کشید.عرصه ای که خیلی ها به طمع جلوس بر صندلی ریاست، از آن دست نکشیدند، اما عارف دست کشید.
خوشبختانه نتیجه نیز آن چیزی شدکه همه امروز می دانیم. عارف در دولتی که سهم زیادی در استقرارش داشت، پست و منصبی نگرفت در عوض به تقویت سرمایه اجتماعی اصلاحات در بین اقشار مختلف جامعه پرداخت. او انگار می دانست که سال 94 به مراتب سخت از سال 92 است. چرا که شورای نگهبان عزم خود بر رد صلاحیت چهره های شاخص اصلاح طلبان را گرفته است و بیم رخوت و سستی در میان افکار عمومی بویژه جوانان و رسانه های اصلاح طلب وجود داشت.
اتفاقاً همین گونه نیز شد واکثریت قریب به اتفاق چهره های شاخص در سراسر کشور ردصلاحیت شدند. عارف ماندو چند تن دیگر چهره شاخص در کل کشور، به گونه ای که محمدرضا باهنر به طعنه وکنایه پوزخندزد که اصلاح طلبان باید باچراغ قوه و میکروسکوب به دنبال جمع کردن چهره های شاخص شان باشند.
عارف اینبار کوشاتر از همیشه جلسه ونشست گذاشت و درغیاب بزرگانی که اجازه حضور در محافل عمومی را نداشتند به سخنرانی و توجیه حضور حداکثری مردم پرداخت و گفت وگفت تا آن شد که دوباره در انتخابات 24 اسفند 94 دیدیم.
حال به ظاهر همه چیز برای ریاست عارف بر مجلس شورای اسلامی آماده است اما یکبار دیگرتجزیه وتحلیل شرایط وضعیت دیگری در پیش روی عارف قرار داده است.او باز باید رشادت بکند وصندلی ریاست را به یک اصولگرای دیگر تعارف کند.
نگارنده معتقد است که ریاست مجلس فعلی حق و شایسته محمدرضا عارف است، اما شرایط به دلایل ذیل به هیچ وجه آماده این تغییر و تحول نیست.
دولتی که امروز مورد تأیید اصلاح طلبان و از جمله خود عارف است در شرایط خاص قرار گرفته است، مخالفان عزم خود را برای زمین زدن آن جزم کرده اند وانتظار می رود هجمه های آنها را در ماه های پایانی آخر دولت به نهایت خود برسد، لذا در این شرایط استفاده از ظرفیت وتعامل علی لاریجانی با ارکان قدرت ضروری بنظر می رسد. امید می رود با حمایت اصلاح طلبان از ریاست لاریجانی ، او همت بیشتری در کاهش هجمه های پیدا وپنهان مخالقان دولت بخرج دهد. علی لاریجانی اصولگرا است اما واقعیتش این است که اصولگرایی باظهور احمدی نژاد تعاریف دیگری پیدا کرده است . اصولگرای میانه رو وعاقل، در مقابل اصولگرای تندرو. لاریجانی در دودوره ریاست بر مجلس کاملاً اصولگرای هشتم و نهم، توان مدیریتی خود را نشان داد و شجاعانه در مقابل بسیاری از لوایح دیوانه وار دولت سابق ایستاد و جبهه پایداری تندرو را سرجایشان نشاند. او دیگر لاریجانی دوره صداوسیما نیست. لاریجانی امروز از بدنه اصولگرایی به مانند بسیاری دیگر ازشخصیت های سابقا اصولگرا مانند هاشمی ، ناطق نوری ، مسیح مهاجری، حسن روحانی و... کنار گذاشته شده وعقل و منطق سیاسی حکم می کند از حریفی که این چنین ساده چهره های عاقل خود را پس می زند نهایت استقاده را برد واز مهره هایش در خدمت اهداف خود استفاده کرد. عارف امروز در شرایط سختی قرار گرفته است .شرایطی که روزگاری بزرگانی در آن قرارگرفته واز ان روسفید بیرون نیامدند . به مانند سالهای 84 و 92 که در آن برخی اصلاح طلبان واصولگرایان به هیچ وجه حاضر به کناره گیری از آن نشدند و تنها کسانی چون عارف وآن رئیس دولت 22 میلیونی که در سال 88 به نفع دیگرکاندیدای امروزمحبوس کنار کشید، از آن روسفید بیرون آمدند.
معتقدم محمدرضا عارف صرف نظر از هر تصمیمی که بگیرد، هر چند اگرمخالف نظر این قلم باشد، او و کسانی چون اوسرمایه گرانسنگ اصلاح طلبان وکل کشور به حساب می آیند و تاریخ تا سال ها و قرن ها به نیکی ازاقدام شایسته آنها یادخواهد کرد.
منبع:وکیل ملت