رویداد۲۴ بررسی کرد؛
جریان شناسی ائتلافهای ضد نتانیاهو در انتخابات اسرائیل/ آیا حذف نتانیاهو به نفع منطقه است؟
ادعای نتانیاهو درباره دخالت ایران در انتخابات بهار امسال در اسرائیل این سوال را در اذهان متبادر میکرد؛ انتخابات اسرائیل چگونه ممکن است به نفع ایران تمام شود؟ پاسخ به این سوال در گرو شناخت جریانهای سیاسی موجود در رژیم صهیونیستی است.
رویداد۲۴ چندی پیش بنیامین نتانیاهو در توییتر خود مدعی شده سردار قاسم سلیمانی قصد دخالت در انتخابات اسرائیل را دارد و گفته «سلیمانی بهتر است به جای دخالت در انتخابات، وضعیت پایگاههایی که میخواهد در سوریه بنا کند را بررسی کند. تا هنگامی که من نخست وزیر هستم، دست از مبارزه علیه آنها بر نمیداریم.»
تحلیلگران گفتهاند مطرح کردن دخالت قاسم سلیمانی در انتخابات اسرائیل تنها برای جذب رای توسط نتانیاهو بوده است. با اینهمه ادعای دخالت ایران از طریق فرمانده سپاه قدس در انتخابات اسرائیل بهانهای شد تا جریانشناسی احزاب رقیب در انتخابات این رژیم را مورد بررسی قرار دهیم.
هاآرتص در گزارشی ساز و کار انتخابات در اسرائیل را توضیح داده و نوشته روز نهم آپریل اسرائیلیها برای انتخاب حزب پای صندوقهای رای حاضر میشوند اما انتخابات آنها انتخابات نخست وزیری نیست. اما سوال اینجاست که رهبر آینده اسرائیل چطور انتخاب میشود؟
هاآرتص در گزارشی ساز و کار انتخابات در اسرائیل را توضیح داده و نوشته روز نهم آپریل اسرائیلیها برای انتخاب حزب پای صندوقهای رای حاضر میشوند اما انتخابات آنها انتخابات نخست وزیری نیست. اما سوال اینجاست که رهبر آینده اسرائیل چطور انتخاب میشود؟
اسرائیلیها تاکنون دو انتخابات مستقیم نخست وزیری در سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۹ داشتهاند. اما از این زمان به بعد همان سیستم انتخاب حزب در جریان بوده است.
سیستم رایگیری در اسرائیل بسیار ابتدایی است و هر فرد با کارت ملی خود در مراکز اخذ رای حاضر شده و رای خود را در صندوقهای آبی رنگ میاندازد.
احزابی که در نهایت رای کافی را کسب میکنند میتوانند کاندیدای خود برای پست نخست وزیری را انتخاب کنند. این کاندیداها به رییس جمهور که در حال حاضر «ریون ریولین» است، معرفی میشوند. احزاب میتوانند رییس هر یک از احزاب منتخب از جمله حزب خودشان را به عنوان نخست وزیر پیشنهاد کنند.
یکی از فاکتورهای تاثیرگذار این است که بدانیم کدام احزاب در ائتلاف غالب حضور دارند. حتی بزرگترین احزاب نیز ممکن است خارج از یک ائتلاف حضور پیدا کنند.
از آنجایی که هیچ نخست وزیری بدون ائتلاف ممکن نیست انتخاب شود، انتخاب نخست وزیر برآیندی از اندازه حزب و اندازه بلوک سیاسی است. هرچه تعداد کرسیهایی که یک حزب در یک ائتلاف به خود اختصاص داده بیشتر باشد نقش این حزب در انتخاب نخست وزیر نیز بیشتر خواهد شد.
زمانی که رییس جمهور پیشنهادها را دریافت میکند وظیفه تشکیل دولت را به حزبی تفویض خواهد کرد که بیشترین کرسی نمایندگی را به خود اختصاص داده است. در این تصمیمگیری، حزبی که بیشترین کرسی را دارد، اما از حمایت کافی در یک ائتلاف برخوردار نیست نیز شانس تشکیل دولت را نخواهد داشت.
این دقیقا اتفاقی بود که برای بنیامین نتانیاهو در دور دوم نخست وزیری افتاد. او در حال حاضر برای پنجمین بار به عنوان نخست وزیر در اسرائیل خدمت میکند. در سال ۲۰۰۹ رهبر حزبی که بیشترین کرسی را از آن خود کرده بود موفق به تشکیل ائتلاف بعد از استعفای ایهود المرت به دلیل افشاگری درباره فساد او نشد.
با وجود اینکه «حزب کادیما» بیشترین کرسی را از آن خود کرده و ۲۸ کرسی در مقابل ۲۷ کرسی «حزب لیکود» را داشت، اما بلوک دست راستی اسرائیل موفق به تشکیل ائتلاف شده و دولت را تشکیل دادند.
رییس جمهور اسرائیل در صورتی که وزن دو ائتلاف یکسان باشد میتواند خواستار تشکیل دولت اتحادی شده و به این ترتیب نخست وزیری بین دو جریان گردش خواهد کرد.
در این دوره انتخابات اسرائیل چه میگذرد؟
فارین پالسی در گزارشی به احتمال ائتلاف چپ-میانه در انتخابات پیش رو پرداخته است. بعد از چهار سال که از تضعیف دموکراسی در اسرائیل توسط دولت دست راستی نتانیاهو میگذرد، تنشهای قومی افزایش یافته در درگیریهای نوار غزه و کرانه باختری نمود پیدا کرده است. در چنین زمانی اسرائیلیها قرار است پای صندوق رای حاضر شده و درباره آینده اسرائیل تصمیم بگیرند.
در دسامبر سال ۲۰۱۸ نتانیاهو خواستار برگزاری انتخابات مجدد شد.
در حال حاضر دست کم سه حزب «کارگر»، «یش آتید» و حزب جدید التاسیس «رسیلینس»، حزب «لیکود» نتانیاهو را به چالش کشیدهاند، اما روشن نیست آیا میتوانند اکثریت آرا برای تغییر دولت نتانیاهو را کسب کنند یا خیر. از همه اینها مهمتر اینکه معلوم نیست دولت جدید بتواند ایدئولوژی جایگزینی برای پایان دادن به اشغالگریها و تقویت دموکراسی در اسرائیل ارائه کند.
مهمترین مساله این است که جریان چپ اسرائیل در این سالها موافق به ایجاد یک ائتلاف قوی برای به چالش کشیدن جریان راست نبوده است. اسحاق رابین که در دهه ۱۹۹۰ ائتلاف چپ میانه را شکل داده بود به یک خاطره محو تبدیل شده است. اما رویکرد دیگری نیز وجود دارد که به طور رادیکال ایدئولوژی غالب در اسرائیل را تغییر خواهد داد؛ یک ائتلاف سیاسی جدید میان یهودیان چپ شامل «حزب کارگر» و «حزب مرتز» و احزاب عربی فلسطینی در اسرائیل.
از زمانی که ایهود باراک ریاست حزب کارگر در سال ۲۰۰۱ را از دست داد، جریان چپ به فکر یافتن راهی برای بازگشت به قدرت از طریق صورت بندی ائتلاف با احزاب میانه بود. اما این استراتژی تا کنون به یک دلیل شکست خورده است: احزاب میانه همکاری نمیکنند و ترجیح میدهند با احزاب راست نشست و برخاست داشته باشند.
احزاب راه سوم در سال ۱۹۹۶، «شینوی» در سال ۲۰۰۳، «یش آتید» در سال ۲۰۱۳ و «کولانو» در سال ۲۰۱۵ همگی به ائتلافهای راست میانه پیوستند. یایر لاپید رهبر «حزب یش آتید» بارها تاکید کرده که حزب میانه آلترناتیوی برای چپ و راست است و حاضر نیست وارد ائتلافهای چپ و راست شود.
در این شرایط احزاب چپ اسرائیل به سمت احزاب فلسطینی روی آوردهاند. ۱۵ درصد رای دهندگان در اسرائیل فلسطینی هستند و در سال ۲۰۱۵ چهار حزب عربی با هم لیست مشترک دادند که این لیست به سومین ائتلاف بزرگ در کشور تبدیل شد.
شعار «آیمن اوده» رهبر لیست مشترک این بود که من متعهد شدهام هرکاری لازم است برای پایان دادن به اشغالگری و تقویت برابری با شهروندان عرب همچنین تقویت دموکراسی انجام دهم.
اولین قدم او برای رسیدن به این اهداف به گفته خودش، پایین کشیدن دولت دست راستی نتانیاهو است.
او در سال ۲۰۱۷ در جریان یک سخنرانی گفته بود «نمیخواهم در حاشیه بنشینم و به ائتلاف نتانیاهو-بنت اجازه بدهم که حکمرانی ادامه دهند.» اما با وجود فواید سیاسی این همکاریها، جریان چپ قادر به تشکیل ائتلاف نبوده است. در حال حاضر مقاومتی در بین رهبران جریان چپ وجود دارد. رهبر «حزب کارگر آوی گابی» در مصاحبهای در سال ۲۰۱۷ گفته بود: من با اینها ائتلاف نخواهم کرد و هیچ ارتباطی میان خودمان و احزاب عرب نمیبینم و اجازه نمیدهم که دولتی مشترک با آنها تشکیل شود.
در عین حال عدم اعتمادی به رهبران عرب وجود دارد. در انتخابات ۲۰۱۵ لیست مشترک از امضای توافق رای مشترک با «حزب مرتز» سرباز زد و این کار به رای بلوک چپ آسیب زده و چشمانداز ائتلاف چپ میانه را از بین برد. اگرچه رهبر لیست مشترک بعدها به طور علنی اعلام کرد که از این تصمیم پشیمان است.
اما در نهایت فاصله بین این دو جناح تنها تاکتیکی نیست. اختلافات عمیقی نیز میان آنها وجود دارد. بسیاری از یهودیان چپ معتقدند اسرائیل میتواند و باید بین یک دولت یهود بودن یا دموکراتیک بودن یکی را انتخاب کند.
لیونی رهبر «حزب لیبرال هاتنوا» چندی پیش در مصاحبهای توضیح داده بود که به اعتقاد او چشمانداز یک دولت دموکراتیک یهودی به عنوان یک دولت-ملتی متشکل از یهودیان باید حقوق برابر برای همه شهروندان بدون تبعیض قائل شود.
اما این سوال همیشه وجود دارد که چطور به طور تئوریک یک دولت یهودی میتواند با اقلیت عرب به عنوان شهروندان برابر رفتار کند. در نتیجه بسیاری از جریانها در اسرائیل قائل به امکان برقراری دموکراسی همزمان با شکلگیری دولت یهود نیستند.
اما اعراب به دنبال شکل گیری یک دولت دموکراتیکند که همه در آن حق حکومت دارند چه در عمل چه در نظر. این شکاف در دولت نتانیاهو بیشتر هم شده است. در سالهای اخیر مشروعیت سیاسی اعراب فلسطینی اسرائیل دائما توسط مقامات دست راستی اسرائیل زیر سوال رفته و این چالش با قانون دولت ملت در سال ۲۰۱۸ که به طور رسمی شهروندان اسرائیلی را در برابر شهروندان غیر اسرائیلی برتر معرفی کرد، تعمیق پیدا کرد.
در این قانون فعالیتهای سیاسی شهروندان عرب را امتیازی خوانده که از سوی اکثریت یهودی به آنها اعطا شده است. در حالی که احزاب عرب به دنبال فسخ این لایحه بودند، احزاب دست چپی در دوراهی قرار گرفته بودند که آیا باید این لایحه لغو شود یا باید آن را تصویب کنند.
در حالی که احزاب عرب به دنبال جلب حمایت احزاب چپ برای لغو این لایحه بودند رهبر یکی از احزاب چپ آب پاکی را روی دست آنها ریخت و اعلام کرد به این دلیل با اعراب همراه نمیشویم که معتقدیم اسرائیل باید هم یهودی باشد هم دموکراتیک. افرادی هستند که متاسفانه رهبر لیست مشترک نیز در بین انهاست و با پذیرش این مفهوم که اسرائیل یک دولت ملت یهودی است مشکل دارند حتی اگر در این دولت ملت برابری برقرار باشد.
ائتلاف احزاب دست چپی با اعراب ایده جدیدی نیست. دولت اسحاق رابین نخست وزیر قبلی اسرائیل در دهه ۱۹۹۰ تنها به لطف حمایت احزاب عرب متوفق شد فرآیند صلح را کلید بزند. دو حزب عرب در پارلمان اسرائیل به او کمک کردند که بتواند اکثریت را از آن خود کرده و ائتلاف تشکیل دهد. این ائتلاف تا سوءقصد علیه رابین در سال ۱۹۹۵ نیز حفظ شده بود.
ایهود باراک نخست وزیر پیشین اسرائیل نیز پیروزی خود را به رای اعراب در سال ۱۹۹۹ مدیون بود. ۷۵ درصد اعراب در انتخابات به او رای دادند. اما روابط او با اعراب کم کم تیره شد.
در کوتاه مدت نیاز به پیروزی در انتخابات میتواند این ایده را بار دیگر عملیاتی کند و میان احزاب چپ اسرائیل و اعراب ائتلافی شکل بگیرد. هدف سرنگونی دولت راستگرایی که دموکراسی را نابود کرده و اختلافات قومی را تقویت کرده است، میتواند آنها را به هم نزدیک کند.
در بلند مدت این خواسته میتواند به ایجاد یک ائدیولوژی سیاسی جدید در واکنش به نتانیاهو منجر شود. تمایل به پایان اشغالگری در چارچوب صلح دو دولت میتواند غایت تشکیل یک ائتلاف چپ میانه در اسرائیل باشد.
چپهای اسرائیلی و احزاب عرب فلسطینی باید بتوانند زمینه سیاسی و ایدئولوژیک مشترکی پیدا کنند؛ در غیر این صورت ادعای نتانیاهو که شهروندان عرب را تهدیدی سیاسی برای دولت یهود میداند همچنان بدون هیچ آلترناتیو سیاسی و ایدئولوژیک باقی خواهد ماند.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط