گزارش رویداد۲۴ از عواقب ناشی از پیشنهاد توقیف کشتیهای آمریکایی در تنگه هرمز؛
تعریف «رسایی» و «کیهان» از امنیت ملی چیست؟
تنها شانزده روز پس از گذشت پیشنهاد روزنامه «کیهان» مبنی بر توقیف کشتیهای آمریکایی در خلیج فارس و تنگه هرمز، اینک حمید رسایی نماینده مجلس نهم، بار دیگر این پیشنهاد را مطرح کرد که البته با مخالفت مجلس روبرو شد.
رویداد۲۴ - تنها شانزده روز پس از گذشت پیشنهاد روزنامه «کیهان» مبنی بر توقیف کشتیهای آمریکایی در خلیج فارس و تنگه هرمز، اینک حمید رسایی نماینده مجلس نهم، بار دیگر این پیشنهاد را مطرح کرد که البته با مخالفت مجلس روبرو شد.
اعمال فشار به آمریکا امری است که از زاویه دید هر جریان سیاسی در بدنه نظام جمهوری اسلامی مورد قبول و پسندیده است، اما در مقیاس جزئیتر، بحث در مورد تفاوت در تاکتیکها و به بیان دیگر اهرمهای فشار بر آمریکا مطرح میشود.
دولت حسن روحانی که از ابتدای آغاز به کار خود در سال ۱۳۹۲، با عملکرد خود در قبال مذاکرات هستهای، ثابت کرد که بهره گیری از ابزار دیپلماسی را به درستی آموخته و در این مورد تا حدود زیادی موفق بوده است.
از سوی دیگر، جریان تندرو که بار دیگر و در بازههای زمانی مشخص، فریاد توقیف اموال آمریکا در خلیج فارس و بستن تنگه هرمز را سر میدهد، حتی در دولتهای نهم و دهم و در اوج در اختیار داشتن کلیه نهادهای سیاسی، با رفتارهای هیجانی خود، موفق به رقم زدن نتیجهای جز تحریمهای متعدد و تهدیدهای بیشمار ایران به حمله نظامی از سوی آمریکا نشد.
دستیابی به برجام در مذاکرات هستهای، امری است که رضایت ملت ایران از آن، پیش از هرچیز ناشی از حس امنیتی است که به کشور بخشیده و از تاریخ دستیابی به توافق، مردم ایران در رسانهها با عبارت وحشت برانگیز «گزینه نظامی در قبال ایران» برخورد نکردهاند.
نمیتوان منکر این موضوع شد که جامعه ایران در حال حاضر بیش از هرچیز به حس امنیت در حوزههای مختلف نیاز دارد، که یکی از این موارد امنیت در مقابل وضعیت بحرانی منطقه است.
در شرایطی که بحران تروریسم منطقه را درنوردیده، به هیچ وجه منطقی به نظر نمیرسد که جمهوری اسلامی با توقیف اموال آمریکا در خلیج فارس و یا بستن تنگه هرمز، خود را در معرض جنگ آن هم در آبهای سرزمینی خود قرار دهد.
فقدان منطق در پیشنهادات کیهان و رسایی، چنان فاحش است که مجید انصاری، معاون پارلمانی رئیس جمهور، در سخنانی در جلسه علنی امروز مجلس، دامن زدن به ناامنی در خلیج فارس را به نفع ایران ندانست و گفت: «اینکه در این پیشنهاد آمده «دولت میتواند نسبت به ضبط اموال آمریکا در تنگه هرمز اقدام کند»، نیازی به قانون ندارد. دولت نمیتواند به عنوان قوه مجریه به نیروهای مسلح، سپاه و ارتش فرمان دهد که بروند در خلیج فارس عملیات انجام دهند، این موضوع از اختیارات فرمانده کل قواست، اگر بخواهد به مرحله عمل هم درآید در حوزه اختیارات شورای عالی امنیت ملی است.»
پیشنهادات جریانات و چهرههای تندرو اصولگرایی مبنی بر مقابله هیجانی با آمریکا را نمیتوان با هیچ منطقی توجیه کرد، چرا که همین جریان تندرو مدت ۸ سال این تاکتیک را پیش گرفت و جوزدگی را جایگزین منطق دیپلماسی کرد که البته نتیجه آن در ارائه چهرهای غیرواقعی از ایران در جهان بر هیچ کس پوشیده نیست؛ چهرهای از ایران که کاملا باب میل غرب و آمریکا است.
اینک همین جریان برای دولت نسخه میپیچد، جریانی که ملت ایران در طول ۸ سال همواره بواسطه سیاستها و اظهارنظرهای لحظهای و غیرمنطقی آن، خطر مورد حمله قرار گرفتن از سوی غرب را بیخ گوش خود احساس میکرد!
نمیتوان منکر آن شد که در برههای که دولت جمهوری اسلامی روش دیپلماسی را برای بازپس گیری اموال مصادره شده توسط آمریکا در پیش گرفته، مطرح شدن امثال این پیشنهادات از سوی تندروها و رسانهای شدن آنها، نتیجهای جز سنگ اندازی در مسیر سیاستهای دیپلماتیک ایران برای احقاق حقوق پایمال شده ملت ایران از سوی آمریکا، نخواهد داشت.
روزنامه کیهان، حمید رسایی و امثالهم در حالی چنین پیشنهاداتی را مطرح میکنند که خود بیش از هر کس داعیه منافع ملی دارند، حال آنکه گویی حفظ تمامیت ارضی کشور و جلوگیری از تجاوز نظامی بیگانگان به خاک کشور، از دید آنها در زمره منافع ملی قرار نمیگیرد.
اعمال فشار به آمریکا امری است که از زاویه دید هر جریان سیاسی در بدنه نظام جمهوری اسلامی مورد قبول و پسندیده است، اما در مقیاس جزئیتر، بحث در مورد تفاوت در تاکتیکها و به بیان دیگر اهرمهای فشار بر آمریکا مطرح میشود.
دولت حسن روحانی که از ابتدای آغاز به کار خود در سال ۱۳۹۲، با عملکرد خود در قبال مذاکرات هستهای، ثابت کرد که بهره گیری از ابزار دیپلماسی را به درستی آموخته و در این مورد تا حدود زیادی موفق بوده است.
از سوی دیگر، جریان تندرو که بار دیگر و در بازههای زمانی مشخص، فریاد توقیف اموال آمریکا در خلیج فارس و بستن تنگه هرمز را سر میدهد، حتی در دولتهای نهم و دهم و در اوج در اختیار داشتن کلیه نهادهای سیاسی، با رفتارهای هیجانی خود، موفق به رقم زدن نتیجهای جز تحریمهای متعدد و تهدیدهای بیشمار ایران به حمله نظامی از سوی آمریکا نشد.
دستیابی به برجام در مذاکرات هستهای، امری است که رضایت ملت ایران از آن، پیش از هرچیز ناشی از حس امنیتی است که به کشور بخشیده و از تاریخ دستیابی به توافق، مردم ایران در رسانهها با عبارت وحشت برانگیز «گزینه نظامی در قبال ایران» برخورد نکردهاند.
نمیتوان منکر این موضوع شد که جامعه ایران در حال حاضر بیش از هرچیز به حس امنیت در حوزههای مختلف نیاز دارد، که یکی از این موارد امنیت در مقابل وضعیت بحرانی منطقه است.
در شرایطی که بحران تروریسم منطقه را درنوردیده، به هیچ وجه منطقی به نظر نمیرسد که جمهوری اسلامی با توقیف اموال آمریکا در خلیج فارس و یا بستن تنگه هرمز، خود را در معرض جنگ آن هم در آبهای سرزمینی خود قرار دهد.
فقدان منطق در پیشنهادات کیهان و رسایی، چنان فاحش است که مجید انصاری، معاون پارلمانی رئیس جمهور، در سخنانی در جلسه علنی امروز مجلس، دامن زدن به ناامنی در خلیج فارس را به نفع ایران ندانست و گفت: «اینکه در این پیشنهاد آمده «دولت میتواند نسبت به ضبط اموال آمریکا در تنگه هرمز اقدام کند»، نیازی به قانون ندارد. دولت نمیتواند به عنوان قوه مجریه به نیروهای مسلح، سپاه و ارتش فرمان دهد که بروند در خلیج فارس عملیات انجام دهند، این موضوع از اختیارات فرمانده کل قواست، اگر بخواهد به مرحله عمل هم درآید در حوزه اختیارات شورای عالی امنیت ملی است.»
پیشنهادات جریانات و چهرههای تندرو اصولگرایی مبنی بر مقابله هیجانی با آمریکا را نمیتوان با هیچ منطقی توجیه کرد، چرا که همین جریان تندرو مدت ۸ سال این تاکتیک را پیش گرفت و جوزدگی را جایگزین منطق دیپلماسی کرد که البته نتیجه آن در ارائه چهرهای غیرواقعی از ایران در جهان بر هیچ کس پوشیده نیست؛ چهرهای از ایران که کاملا باب میل غرب و آمریکا است.
اینک همین جریان برای دولت نسخه میپیچد، جریانی که ملت ایران در طول ۸ سال همواره بواسطه سیاستها و اظهارنظرهای لحظهای و غیرمنطقی آن، خطر مورد حمله قرار گرفتن از سوی غرب را بیخ گوش خود احساس میکرد!
نمیتوان منکر آن شد که در برههای که دولت جمهوری اسلامی روش دیپلماسی را برای بازپس گیری اموال مصادره شده توسط آمریکا در پیش گرفته، مطرح شدن امثال این پیشنهادات از سوی تندروها و رسانهای شدن آنها، نتیجهای جز سنگ اندازی در مسیر سیاستهای دیپلماتیک ایران برای احقاق حقوق پایمال شده ملت ایران از سوی آمریکا، نخواهد داشت.
روزنامه کیهان، حمید رسایی و امثالهم در حالی چنین پیشنهاداتی را مطرح میکنند که خود بیش از هر کس داعیه منافع ملی دارند، حال آنکه گویی حفظ تمامیت ارضی کشور و جلوگیری از تجاوز نظامی بیگانگان به خاک کشور، از دید آنها در زمره منافع ملی قرار نمیگیرد.