تاریخ انتشار: ۱۵:۲۸ - ۱۲ اسفند ۱۳۹۷

شما جزو کدام «مردم» هستید؟

درست وقتی کسانی از گرانی می‌نالند، عده‌ای سرمست و سرخوش از این شرایط دارند حساب‌های بانکی‌شان را پر می‌کنند و اتفاقاً راضی هستند.

رویداد۲۴«همه ما در یک کشتی سوار هستیم و سرنوشت مشابهی داریم». این جمله را بسیار شنیده‌ایم و شاید هم گفته‌ایم. اینکه همه ایرانیان فارغ از قومیت و موقعیت هم‌سرنوشت هستیم و اگر اتفاقی برای سقف این خانه بیفتد همه زیان می‌کنیم.

البته در مورد اینکه کشتی از عرشه تا موتورخانه جاهای مختلفی برای سکونت و گذران دارد هم توافق داریم. چیزی مثل خط فقر که ثروتمندان بالای آن لم می‌دهند و فقرا زیرش بیتوته می‌کنند!

اما پرسش اینجاست که ما در این کشور چند «مردم» داریم؟ انگار مسئولان برای خودشان یک «مردم» دارند که «حالشان خوب است و مشکلی ندارند و پرامید و بانشاط هستند»، یک «مردم» هم در کوچه و خیابان هستند که حالشان خوب نیست و مشکل دارند و اتفاقاً نشاطی در وجودشان نیست و با نومیدی روزها را می‌گذرانند.

یک «مردم» هم داریم که در اینستاگرام مدام در حال سفرکردن و رستوران‌گردی و خوش‌گذرانی هستند، یک «مردم» داریم که در ماهواره‌ها در حال اعتراض هستند، یک «مردم» داریم که بعضی برخی مسئولان می‌گویند از آنها خواسته اند که علیه تلگرام شکایت کنند، یک «مردم» داریم که از برخی مسئولان خواسته‌اند که سختگیری نسبت به شبکه‌های مجازی باید کنار گذاشته شود و فیلتر کردن‌ها خاتمه پیدا کند و ...

شما جزو کدام دسته از مردم هستید؟ کسی شک ندارد که در یک جامعه 80 میلیونی حتماً اختلاف طبقاتی و نگاه وجود دارد. درست وقتی کسانی از گرانی می‌نالند، عده‌ای سرمست و سرخوش از این شرایط دارند حساب‌های بانکی‌شان را پر می‌کنند و اتفاقاً راضی هستند.

اما چرا هر کس وقتی می‌خواهد حرف و نظر خودش را به دیگران تحمیل کند جوری از «مردم» حرف می‌زند انگار همه 80 میلیون ایرانی به او رضایت‌نامه محضری داده اند که از طرف‌شان وکیل تام‌الاختیار باشد؟

شما جزو کدام «مردم» هستید؟

برخلاف نومیدی حاکم بر طیف گسترده‌ای از جامعه، ایمان دارم که از این چالش بزرگ گذر خواهیم کرد. «مقاومت و جنگیدن» در شرایط فعلی البته یک انتخاب ناگزیر است نه از سر رغبت و رضایت. حتی آنها که مدام از تمام شدن توان‌شان می‌گویند، هم می‌دانند آدمی اتفاقاً در لحظه‌های فشار خردکننده، نیروی عظیمی درونش آزاد می‌شود که به او کمک می‌کند دوباره سرپا بایستد. مثل زنده ماندن و زندگی کردن و خندیدن حتی بعد از فقدان عزیزی که گمان می‌کردیم هرگز بعد از او نمی‌توانیم زنده بمانیم و زندگی کنیم و بخندیم.

اما برای گذر از این گذرگاه دشوار، خوب است مسئولان کشور این نکته را فراموش نکنند که مردم به آرامش و امنیت روانی نیاز دارند و به شدت آزرده می‌شوند وقتی می‌بینند کسانی برای امیال و اهداف فردی «مردم» را بهانه قرار می‌دهند و از نام و اعتبار آنها هزینه می‌کنند.

مدام مردم مردم کردن هم شما را در قلب مردم واقعی نمی‌نشاند، کاری به آن دسته از مردم اختصاصی که خودتان دارید و مدام به آنها آمار می‌دهید و می‌گویید شهر در امن و امان است ندارم اما ما ساکنان کوچه و خیابان، پیشنهاد می‌کنیم وقتی درمان نیستید دست‌کم در مصرف واژه «مردم» صرفه‌جویی کنید لطفاً!

نظرات شما