نگاهی به پرونده انفجار حزب جمهوری اسلامی در سال 60/عامل اصلی کجاست؟+تصاویر
رویداد۲۴-همین خبرکوتاه موجب شد تا پروندهای که
از 35 سال پیش مفتوح شده اما اکنون غباری بر روی آن نشسته مجدد گشوده شود و
بار دیگر به صدر اخبار بازگردد تا زوایای کور این پرونده باز شود. برخی از
رسانهها در ابتدا فرد بازداشت شده را محمدرضا کلاهی و برخی نیز به اشتباه
مسعود کشمیری (عامل انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت دکتر رجایی و
باهنر شد) را معرفی کردند.
یک
روز بعد سردار منتظرالمهدی در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها با رد
دستگیری کلاهی و کشمیری اعلام کرد که فرد بازداشت شده یک زن است . اشاره به
جنسیت فرد دستگیر شده و یاد کردن از او به عنوان عوامل اصلی انفجار در سال
60 موجب شد تا این بار رسانهها از زهره عطریانفر به عنوان فرد بازداشت
شده یاد کنند که این مورد نیز توسط سردار اشتری فرمانده نیروی انتظامی رد
شد و گفت که کشور آلبانی همکاری لازم را برای استرداد این فرد انجام
نمیدهد.
در
نهایت مشخص شد فرد بازداشت شده، فهیمه اروانی است که سال گذشته به همراه
280 نفر دیگر از گروهک منافقین مجبور به ترک عراق شده و به آلبانی سفر
کردهاند. از اروانی به عنوان بازوی اصلی مریم رجوی یاد میشود که با
ارتقای تشکیلاتی و سازمانی در دهه 70 و زمان استقرار گروهک منافقین در
عراق، توانسته بود به جایگاه جانشینی این گروهک تروریستی دست یابد. آنطور
که در مورد اروانی گزارش شده، وی از چهرههای اصلی اتاق فکر عملیات های
تروریستی منافقین علیه ایران بوده است.
عامل اصلی حادثه هفتم تیر چه کسی بود؟
پس
از بررسی عدم کفایت بنیصدر در سی خرداد ماه سال 60 و صدور حکم عزل وی از
سوی امام خمینی (ره)، سازمان مجاهدین در اطلاعیهای اعلام کرد که از این به
بعد وارد فاز نظامی علیه جمهوری اسلامی خواهد شد. از این رو آنان توسط یکی
از اعضای خود که از قبل به حزب جمهوری نفوذ کرده بود، در جریان جلسه این
حزب در هفتم تیر ماه با موضوع بحث و بررسی انتخابات ریاست جمهوری قرار
گرفتند و به فکر طراحی عملیات تروریستی برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی
افتادند.
شامگاه
هفتم تیر، جلسه حزب جمهوری اسلامی ایران به ریاست آیتالله شهید بهشتی در
سالن اجتماعات مرکزی این حزب در محله سرچشمه تهران برای بررسی تورم کشور و
بحث برای انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود و هنوز چند دقیقهای از آغاز
این نشست نگذشته بود که سالن اجتماعات منفجر میشود.
در
این حادثه علاوه بر آیتالله بهشتی رییس دیوان عالی کشور، 71 نفر از
مسئولان عالی نظام، وزرا، نمایندگان مجلس از جمله حسن عباسپور وزیر نیرو،
محمد علی فیاضبخش سرپرست سازمان بهزیستی، موسی کلانتری وزیر راه و ترابری،
محمود قندی وزیر پست، تلگراف و تلفن، به شهادت میرسند.
به
گزارش خبرآنلاین، از محمدرضا کلاهی صمدی به عنوان عامل اصلی این حادثه
تروریستی یاد میشود که پیش از جلسه دو بمب را در محل اجتماعات حزب
کارگذاشته و در آخرین لحظات از حزب خارج میشود. او بعد از این عملیات
تروریستی، توسط منافقین از مرزهای غربی کشور خارج و به عراق میرود . گفته
میشود به دلیل اختلافات با افراد رده بالای گروهک تروریستی منافقین، وی از
آنها جدا شده و به همراه مسعود کشمیری در آلمان زندگی میکند.
حجت
الاسلام محمدی ری شهری، اولین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در خاطرات
خود آخرین و کاملترین اطلاعات منتشره درباره کلاهی را ارائه داده است: "
محمد رضا کلاهی صمدی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 به سازمان
منافقین پیوست. ابتدا در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و پس
از مدتی با خط دهی سازمان از انجمن اظهار بریدگی نموده، ضمن این که در همان
مقطع با سازمان ارتباط تنگاتنگی داشته است به عنوان پاسدار کمیته انقلاب
اسلامی ولیعصر تهران واقع در خیابان پاستور شروع به فعالیت و به تدریج با
هدایت منافقین وارد حزب جمهوری اسلامی می شود. کلاهی در تشکیلات دفتر مرکزی
حزب در جایگاهی قرار می گیرد که از کلیه جریانات مهم حزبی و مملکتی (دولت،
مجلس، نهادها و ...) مطلع بوده و همچنین مسئول دعوتها برای کنفرانسها،
میزگردها و یا جلسات بوده، ضمن این که حفاظت سالن نیز به عهده او بوده است.
او مستقیماً زیر نظر یکی از افراد کادر مرکزی منافقین به نام هادی روشن
روانی با نام مستعار مقدم قرار داشته است.
کلاهی
از تاریخ1/ 9/ 1359 در منزل شخصی فردی به نام سید عباس مؤدب صفت به عنوان
مستأجر و به صورت انفرادی زندگی میکرده و بعضاً افرادی را نیز با خود به
منزل می آورده است. وی ساعت 7 صبح از خانه خارج و حدود 8 شب به خانه برمی
گشت و در رفت و آمد بسیار محتاط و مرتباً خودش را چک میکرد و حتی برای
رفتن به دستشویی در اتاق خودش را قفل می نموده است. وی چند روز قبل از
انفجار حزب، کیف سامسونت خود را عوض کرده و یک کیف بزرگ را با خودش حمل می
نموده و چون رفت و آمد وی در طول روز به حزب زیاد بوده، کمتر مورد بازرسی
قرار می گرفت. پس از انفجار حزب جمهوری اسلامی، او متواری و در خانههای
تیمی منافقین مخفی و نهایتاً از طریق مرز غرب کشور توسط عوامل منافقین به
عراق منتقل شد. در مقطعی که وی در ایران مخفی بود گزارش های متعددی مبنی بر
محل اختفای وی در مناطقی از جمله: جاده چالوس، روستای سیاه پیشه، قلعه
میر فتاح در اطراف همدان، واصل که با مراجعه تیم های عملیاتی نتیجه ای حاصل
نشد."