ناگفته های محمود احمدی نژاد از حصر دادگاه رحیمی، یارانه به ثروتمندان، اختلاف با لاریجانی و نامه به رهبری
رویداد۲۴ چه کسی به دولت اجازه داده است که یارانه را صرفا به محرومین و فقرا بدهد؟ لازم است این مطلب به رای عمومی گذاشته شود. دولت اختیاراتی را از مجلس در باره یک موضوع میگیرد و آن را در باره موضوع دیگری اعمال میکند، این کار از اساس غلط و نامشروع است. در کل دموکراسیهای دنیا چنین چیزی وجود دارد که درباره یک چیزی رای میگیرند اما آن را در یک موضوع دیگر اعمال میکنند که این خلاف است. ضرورت دارد که در خصوص نحوه هزینه کرد ثروت ملی از مردم سوال شود که آیا اجازه میدهید دولت ثروت عمومی را که متعلق به همه مردم است به یک عده خاص بدهد؟ البته از منظر کلان حقوقی، حتی مردم هم حق ندارند این موضوع را بگویند زیرا ثروت متعلق به فرد فرد ایرانیان است. دولت در همه موضوعات دخالت میکند و به عبارتی دایره دخالت دولت هر روز گستردهتر از روز قبل میشود که بر همین اساس هزینههایش هم افزایش پیدا میکند. کل هزینه دولت در سال ۹۱ که سختترین سال دولت دهم بود، از ۱۰۴ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان فراتر نرفت. با همین بودجه هم پروژههای عمرانی اجرا شد و هم حقوق کارمندان و سایر موارد پرداخت شد و دولت هیچگونه بدهی نداشت حتی پاداشهای پایان خدمت هم پرداخت شد.
وقتی اصرار بر غیرعلنی بودن دادگاه دارند، معنایش آن است که روند نادرستی طی شده است و ما نیاز به هیچ دلیل دیگری نداریم. مطمئن باشید اگر یک برگه از آقای رحیمی داشتند، گوش فلک را کر میکردند. مگر نمیگویند اتهام آقای رحیمی مالی است؟ ایشان صد بار گفت و نامه داد تا دادگاهش علنی برگزار شود، چرا قبول نکردند و دادگاهش غیر علنی برگزار شد؟ پرونده آقای رحیمی نمونه کامل یک برخورد سیاسی بود. آقای رحیمی قبل از اینکه وارد دولت دهم شود، به دستور شخص آقای علی لاریجانی از فردی پولی را گرفته و آن را بین شماری از نامزدهای مجلس تقسیم کرده است. بعد از پایان دولتدهم به سراغ او آمدهاند و ایشان را تحت عنوان معاون اول دولت قبل محاکمه کردهاند. مشخص است که این یک برخورد سیاسی است و اگر برخورد حقوقی بود باید آمران و گیرندگان وجه نیز احضار میشدند.
ما وزیر اطلاعات اول را تغییر دادیم و وزیر اطلاعات دوم هم همانطور شد. این موارد باید اصلاح شود. حرف ما این بود که وزارت اطلاعات دولت نمیتواند هر فردی را بازداشت کند. در نامه به رهبری هم یک نقد ساختاری و رفتاری به دستگاه قضایی کردم و در آنجا به این موضوع پرداختم که نهادها نباید بر قاضی حاکم باشند و این کار درستی نیست. اینها اشکالات اساسی است که باید برطرف شود.
سالهای دولت اول مکاتبات فراوانی با رهبری درباره دستگاه قضایی داشتم. مرحوم هاشمی شاهرودی به انتقادها اعتنا میکرد و به اصلاح امور اهتمام میورزید اما به تدریج و در پی تغییرات ایجاد شده این تلاشها متوقف شد. اولین مصاحبه آقای صادق لاریجانی علیه دولت ما انجام شد. اگر ما به او هیچ نقدی نداشتیم چطور اولین مصاحبهاش علیه ما و بعد همینطور علیه معاون اول دولت بود. نیمی از تیم اقتصادی ما را دستگیر کردند و شما میگویید که هیچ نقدی نکردیم؟ و من همواره و در سفرها درباره نوع برخوردهای سیاسی و خارج از ضابطه تذکر میدادم.
همان اوایل حوادث سال ۸۸ به رهبری نامه نوشتم و درخواست عفو عمومی را مطرح کردم.من به وظیفه خودم عمل کردم و این مهمتر از علنی کردن آن است. ضمن آنکه اعلام شد من نامه دادهام. من هیچوقت اهل این نبودهام که اقداماتم را به رخ اصلاحطلبان بکشم.
ما گفتیم این قطعنامههای سازمان ملل کاغذ پاره است، شما این قطعنامهها را بخوانید تا ببینید که درون آنها هیچ چیزی وجود نداشته است. اما سال ۹۰ که آمریکا و اروپا و نه سازمان ملل، به سراغ تحریم بانک مرکزی رفتند، اعلام خطر کردم و برای رهبری و مجلس و خبرگان صحبت کردم و توضیح دادم که این تحریمها را باید جدی گرفت. تحریم نفت و بانک مرکزی است و اینجا همه باید محکم بایستیم و جلوی آن را بگیریم. اتفاقا همه ایستادند اما نه در مقابل آمریکا بلکه در مقابل دولت و هشدار بههنگام ما را نادیده گرفتند. آنها به کشور آسیب زدند اما نمیخواهند مسئولیت آن را بپذیرند. در دولت اول تحریمها، رقیق بود و هیچ تاثیری در اقتصاد ما نداشت. در شرایطی که طرف مقابل در حال تهدید بود، به او جواب دادیم و تحریمها را کاغذپاره توصیف کردیم تا روحیه ملت حفظ شود و جنگ روانی دشمن هم در اقتصاد ملی اثر سوء نگذارد اما بعد از آغاز تحریمهای آمریکا، چرا هیچ کس معترض نمیشود که چه کسانی و به دستور و طراحی چه فردی سفارت انگلیس را اشغال کردند؟ آمریکا طرح تحریم بانک مرکزی و نفت را ارائه کرد و انگلیس آن را به اتحادیه اروپا برد ولی آنها گفتند که این جنگ اقتصادی است و مورد قبول واقع نشد و بعد از آن بود که اشغال سفارت انگلیس را طراحی کردند. سفیر انگلیس در تهران یک هفته قبل از آن، در جلسه سفرای اروپایی اعلام میکند که هفته آینده اتفاقی رخ میدهد و ورق به نفع ما بر میگردد. به این ترتیب اتفاقی افتاد که تحریم بانک مرکزی و نفت، این بار در اتحادیه اروپا تصویب شد. هر چه نسبت به موضوع تحریم هشدار دادیم و برای خنثی کردن تحریم طرح ارائه دادیم و از مجلس درخواست کمک کردیم توجهی نکردند و گفتند: «نخیر سوء مدیریت است و دولت میخواهد بیعرضگی خودش را به گردن تحریمها بیندازد. » این موارد را منعکس نمیکنند چون اغراض سیاسی دارند. قطعنامه خطرناک همان است که به نام برجام صادر شد. برجام یک قرارداد امضا شده نیست. محتوای آن را به شورای امنیت بردند که این شورا آن را به قطعنامه تبدیل و یک چیزی هم به آن اضافه کرد.
یک رسانه اگر خبر فعالیتهای دولت را هم منتشر نکند، امری غیرمعمول و ناموجه خواهد بود. من برخی اوقات روزی ۸ پروژه بزرگ را افتتاح میکردم اما رسانه ملی از هر کدام ۱۰ ثانیه نشان میداد که معنایش حمایت نیست درحالی که همان شب ۳ نفر را میآورد تا در برنامه زنده علیه دولت و رئیسجمهور حرف بزنند. در تمام هشت سال اینگونه بود. علتش این بود که وقتی در سال ۸۴ کاندیدا شدیم هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان تا روز آخر مخالف ما بودند.
اصولا چرا توقع دارید که من باید از اصلاحطلبان به دولتم میآوردم؟ به چه دلیل باید این کار را انجام میدادم؟ شما به عنوان یک اصلاحطلب ورود به دولت را حق خودتان میدانید و مدام میگویید که در دولت من اصلاحطلب حضور نداشته است در حالی که بنده کسانی را به دولت آوردم که به من رای نداده بودند و شما اصرار دارید که اصلاحطلب نبودند! بسیار خوب! مگر باید باشند؟ این چه حرفی است و چه توقع زیادهخواهانهای است که شما دارید
همان کسانی که به بنده ایراد میگیرند چرا آقای مرتضوی را به دولت راه دادید، آیا یک بار به دستگاه قضایی گفتهاند که چرا او را به عنوان دادستان منصوب کردید و اینقدر قدرت دادید؟ این از نکات جالب توجه در تاریخ معاصر ما محسوب میشود. مدعیان اصلاحطلبی جرات ندارند به آنها انتقاد کنند. الان قرار است علی لاریجانی رئیسجمهور شود و آنها بر سر این موضوع، معامله سیاسی کردهاند. اصلاحطلبها رسما مصاحبه میکنند و میگویند که اگر ما متحد نشویم بار دیگر احمدینژاد بر سر کار خواهد آمد. آنها دنبال شراکت در قدرت هستند، چه در غیر اینصورت باید خواستار حضور همه طرفها در انتخابات میشدند. آنها شورای نگهبان را به رد صلاحیت احمدینژاد ترغیب میکنند زیرا او را یک رقیب جدی برای خود میدانند. بنده در دو انتخابات شرکت کردم و همه جریانهای سیاسی در آن حضور داشتند و هیچکس حتی نهضت آزادی هم ادعایی را مطرح نکرد. همه جریانات از جمله سلطنتطلبها و اوباما رسما همه علیه بنده اعلام موضع کردند.
نمیدونم بعضی ها چرا تا کم میارن زبان به ناسزا بازمیکنن..؟شاید بعضیی ازسرمایع داران باکارهای آقای احمدی نژاد موافق نبودند ولی کسانی که مثل بنده جزء اقشار پایین جامعه هستندخدمات ایشان راهیچ موقع فراموش نکرده ونمیکنیم وهمیشه قدردان و دعاگویشان هستیم