تاریخ انتشار: ۱۲:۲۶ - ۰۶ فروردين ۱۳۹۸

سال سیل خودخواسته در ایران

مسیل‌ها را شكاف‌هایی نابهنجار پنداشتیم و پُرشان كردیم، در مسیر صدها و شاید هزاران ساله سیلاب‌ها، خاكریزی كردیم و راه آهن ساختیم تا آب‌های خروشان به جای آن كه در دشت‌های خالی از سكنه فروكش كنند.

سال سيل؛ از دعای داريوش بزرگ تا نابخردی های ما فرزندان ايران

رویداد۲۴ باران هایی كه این روزها بر ایران می بارند، بی سابقه نیستند؛ از پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها بپرسید كه مثلا ٥٠ سال پیش اوضاع بارندگی چگونه بوده است؟ بی تردید آنها باران های پر آب و برف های سنگین فراوانی را به یاد خواهند آورد و حتی از سیل هایی بزرگ برایتان خاطره ها خواهند گفت.

اما چرا سیل‌های دهه‌های گذشته - با آن همه فقر امكانات - به اندازه امروز خانمان برانداز نبودند؟

علت بسیار ساده است: پدر بزرگ های ما و اجداد آنها ، شهرها، روستاها و راه های خود را در تطابق با طبیعت می ساختند. اگر در دامنه كوهی، مسیلی بود كه آب های خروشان را در خود جای می داد، به آن مسیل احترام می گذاشتند و هرگز برای ساختن راه و خانه، پُرش نمی كردند. محل عبور آب ها را می شناختند و دام ها و باغ هایشان را در آن مسیر قرار نمی دادند. خانه ها را در فاصله و ارتفاع مطمئنی از آب رودخانه بنا می كردند.

می دانستند كه جنگل‌ها و مراتع، فقط پوشش گیاهی نیستند بلكه سدی هستند در برابر سیل؛ از این رو، تنها به قدر ضرورت از آنها برداشت می‌كردند و ...

اما در دهه های اخیر ، گویا تمام آن دانش تجربی انباشته شده در هزاره های متمادی، ناگهان بر باد رفت، گو این كه به آلزایمر دسته جمعی مبتلا شده باشیم.

ما ناگهان با طبیعت، نه غریبه كه دشمن شدیم ، غافل از این كه چاهی می كنیم از بهر خودمان!

مسیل ها را شكاف هایی نابهنجار پنداشتیم و پُرشان كردیم (مانند مسیل كنار دروازه قرآن در شیراز) ، در مسیر صدها و شاید هزاران ساله سیلاب‌ها، خاكریزی كردیم و راه آهن ساختیم تا آبهای خروشان به جای آن كه در دشت‌های خالی از سكنه فروكش كنند یا به دریا بریزند، به سمت شهرها بیایند (مانند آنچه در آق قلا رخ داد) ، جنگل ها و مراتع را تراشیدیم و ویلا ساختیم (مانند بخش های زیادی از شمال ایران)، در كنار رودها خانه ها و رستوران های مجلل ساختیم (مانند رودهای اطراف تهران) و كارهای نابخردانه دیگری از این دست فراوان مرتكب شدیم.

سال سيل؛ از دعای داريوش بزرگ تا نابخردی های ما فرزندان ايران

در این میان، خشكسالی‌های مكرر، غفلت‌مان را مضاعف كرد و یادمان رفت كه وقتی باران های شدید باز گردند و راه های قدیمی شان را منهدم یا اشغال شده ببینند، توقف نمی كنند بلكه این بار از روی خانه ها، جاده ها، پل ها و جنازه های ما رد می شوند... و قرعه این اتفاق گریزناپذیر به نام نوروز ١٣٩٨ افتاد تا شادی عید با غم عزا درآمیزد.

ما ایرانی ها، امروز تاوان بدرفتاری های احمقانه ای را می دهیم كه با طبیعت داشته ایم و بی هیچ تردید و تعارفی، اگر به خود نیاییم و عذر تقصیر به پیشگاه طبیعت نبریم و جبران مافات نكنیم، با هر بارندگی پشت مان خواهد لرزید كه نكند این بار نویت ما باشد تا در كام هیولای سیل بلعیده شویم.

بازشناسی راه آب هایی كه دستخوش حماقت های ما شده اند و آزادسازی و بهسازی آنها برای پذیرش سیلاب های آتی، حفظ و ترمیم جنگل ها و مراتع، لایروبی سدها و رودخانه ها و عقب نشینی سریع از حریم آب ها و مسیل ها با تخریب بناهای ساخته شده در آنها، كارهایی هستند كه باید به قید فوریت آغاز شوند.

در غیر این صورت باید دست به دعا شویم و برخلاف آرزوی داریوش بزرگ، از خدا بخواهیم كه خشكسالی را در این سرزمین مستدام بدارد!

نظرات شما