چگونه ایران و آمریکا بار دیگر به اینجا رسیدند؟
رویداد۲۴ در چهل سال گذشته، مناسبات ایران و آمریکا هرگز دوستانه نبوده، اما به طور متناوب، دورههایی از آرامش نسبی را تجربه کرده است و معمولا با تغییر روسای جمهور آمریکا تنشها بین تهران و واشنگتن به شکل کنترلشده کم و زیاد میشد. در گذشته ایران و آمریکا درگیری مستقیم نظامی داشتهاند، امروز، اما به رغم اینکه هیچ نوع درگیری از این نوع بین دو کشور اتفاق نیفتاده، ولی بسیاری از ناظران معتقدند که خصومت میان تهران و واشنگتن به حساسترین مرحله خود رسیده است. این دسته از ناظران معمولا به لغو معافیتهای فروش نفت ایران و تلاش آمریکا برای به صفر رساندن صادرات نفت این کشور اشاره میکنند.
بعید است که در کوتاه مدت بین ایران و آمریکا نزاعی شکل بگیرد. با این حال، افکار عمومی آمریکا نگران شدهاند. طبق یافتههای یک نظرسنجی جدید رویترز و ایپسوس، اکثریت مردم آمریکا معتقدند که ایران و آمریکا در چند سال آینده وارد منازعه خواهند شد. در میان این همه تنش و لفاظی، این پرسش مطرح شده که چرا ایران و آمریکا بار دیگر وارد یک دوره جدید از تخاصم شدهاند و آیا راهی برای خروج از چنین تخاصمی وجود دارد یا خیر.
پاسخهای متعددی به این پرسش داده شده است. هر کدام از ناظران و تحلیلگران بنا به زاویه دید خود، به پرسش فوق پاسخ دادهاند. جان لیمبرت، دیپلمات سابق آمریکایی که در جریان اشغال سفارت آمریکا در تهران گروگان گرفته شد، یکی از این ناظران است. روبن رایت، دیدگاهنویس مجله نیویورکر، با لیمبرت درباره تنشهای فعلی ایران و آمریکا گفتگو کرده و جزئیات آن را طی یادداشتی در مجله یادشده منتشر کرده است. لیمبرت در پاسخ به این سوال رایت که چرا مناسبات ایران و آمریکا بار دیگر بحرانی شده است، گفت: «بخشی از ماجرا به این (دلیل) است که ما برای چهل سال، خیلی تعامل نکردیم. ما نسبت به "دیگری" بدترین حالت را فرض میکنیم و فرضهای ما به پیشگوییهایی تبدیل شدهاند که خود به خود محقق میشوند.» به گفته لیمبرت، یکی از سوالات بیپاسخ در واشنگتن این است که آیا رفتار ایران (که آمریکاییها آن را بد میدانند) با رفتار آن در چهل سال گذشته متفاوت شده است؟ و آیا تحریکات نظامی اخیر ایران، دفاعی است یا تهاجمی؟
به نوشته رایت، از دیدگاه لیمبرت، قبل از ترامپ، شش رئیسجمهور آمریکا، تلاش کردند ایران را بفهمند. دشمنی باعث بوجود آمدن سیگنالهای متعارض، فرصتهای از دسترفته و استباهات فاحش شده است. بدون وجود تماس رسمی میان دو کشور، وضعیت بین اقدامات خصمانه و راهکارهای دیپلماتیک در نوسان بوده است. دو دولت، به طور دائم ناهماهنگ بودند. لیمبرت میگوید این الگو، مصرعی از اشعار شهریار را به ذهن او متبادر میسازد: «آمدی جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟»
رایت ادامه داد دولت ریگان با ایران وارد یک معامله پنهانی شد که به موجب آن ایران در ازای دریافت سلاح به آزاد کردن آمریکاییهای زندانی نزد حزب الله لبنان کمک میکند. مقامات دو کشور برای انجام مذاکرات به پایتختهای یکدیگر سفر کردند. اما نهایتا تنشها شعلهور شد. صدها نیروی آمریکایی در بیروت در انفجاری کشته شدند. بین نیروهای دریایی ایران و آمریکا در خلیج فارس درگیری شد و نهایتا آمریکا یک هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کرد. جورج بوش پدر، در سخنرانی مراسم تحلیف خود، به ایران یک سیگنال فرستاد و با اشاره به آمریکاییهای زندانی در سرزمینهای خارجی، گفت: «حسن نیت، حسن نیت ایجاد خواهد کرد.» علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور موقت ایران، به آزادی زندانیان باقیمانده آمریکایی در لبنان کمک کرد. اما ایران بعدها اعلام کرد که آمریکا هرگز به حسن نیت ایران پاسخ مثبت نداد. در دولت بیل کلینتون، ایران به شرکت نفتی آمریکایی «کونوکو»، بزرگترین قرارداد نفتی را پیشنهاد کرد تا با آمریکا یک کانال تجاری باز کند. اما کلینتون، تحت فشار کنگره، هرگونه واردات نفت از ایران، تجارت با آن و سرمایهگذاری در ایران را ممنوع کرد.
رایت افزود در سال ۱۹۹۸، سید محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت ایران، برای نابود کردن «دیوارهای بی اعتمادی» خواستار «گفتگوی تمدنها» شد. دو سال بعد، کلینتون تحریمها بر فرش، پسته و خاویار ایران را رفع و مادلین آلبرایت، وزیر خارجه وقت آمریکا، درباره نقش سازمان سیا در کودتای ۲۸ مرداد اظهار تاسف کرد. پس از حملات ۱۱ سپتابر ۲۰۰۱، دولت جورج بوش پسر همکاری نزدیکی با ایران در افغانستان داشت. آنها با یکدیگر تبادل اطلاعات داشتند. چند ماه بعد، طی یک سخنرانی در سال ۲۰۰۲، بوش پسر، ایران را یکی از اعضای «محور شرارت» توصیف کرد. پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، ایران برای حل همه اختلافات، یک «معامله بزرگ» به آمریکا پیشنهاد کرد. اما کاخ سفید پاسخی نداد. در سال ۲۰۰۴، سفرای ایران و آمریکا در بغداد اجازه یافتند که با یکدیگر دیدار کنند، اما دیدارشان نتیجهای نداشت. باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین آمریکا، در پیام نوروزی در سال ۲۰۰۹، ضمن تاکید بر تعهد دولتش به دیپلماسی، از پیگیری روابط سازنده میان آمریکا و ایران سخن گفت. دولت او در سال ۲۰۱۵، پس از دو سال مذاکره مستقیم با ایران، توانست به توافقی هستهای با ایران دست یابد. این توافق به رغم خروج ترامپ از آن هنوز زنده است. پنج کشور باقیمانده در این توافق - بریتانیا، چین، فرانسه، آلمان و روسیه- هنوز از آن حمایت میکنند.
از دیدگاه رایت، محاسبه اوباما این بود که حذف خطرناکترین مسئله (توانمندی هستهای) و برقراری یک کانال دیپلماتیک، راه گفتگو بر سایر مسائل مانند برنامه موشکی، نفوذ منطقهای و مسئله حقوق بشر را هموار میکند.
رایت ادامه داد پاییز گذشته در سازمان ملل هم دونالد ترامپ و هم حسن روحانی، هر چند از مواضع متفاوت، سیگنال دادهاند که باب دیپلماسی هنوز باز است. روحانی گفتگوهایی مبتنی بر توافق هستهای اصلی را پیشنهاد کرد؛ ترامپ گفتگو بر سر یک توافق جدید و متفاوت را مطرح کرد، توافقی که همه مسائل بین دو کشور را شامل میشود. هیچ اتفاقی نیفتاد. از آن زمان، ترامپ کارزار فشار حداکثری بر ایران را بیشتر کرد.
رایت در پایان مدعی شد که روابط ایران و آمریکا در اوایل انقلاب اسلامی خوب بود. تا اینکه واقعه اشغال سفارت آمریکا در تهران اتفاق افتاد و روابط به سمت تیره شدن حرکت کرد. لیمبرت به رایت گفته است که شبح اشغال سفارت هنوز هم بر روابط ایران و آمریکا سایه افکنده است. از این رو، رایت در خاتمه یادداشت خود به این نتیجه رسید که به دلیل سوءظن، شکاف و تحقیر فعلی میان ایران و آمریکا، چشم انداز یافتن نوعی راه حل در بحران کنونی از هر زمانی بعیدتر شده است.