ماجرای ازدواج دوم رضا رویگری چه بود؟ +عکس
تارا کریمی همسر رضا رویگری از نحوه آشناییاش تا ازدواج با این هنرمند گفت.
رویداد۲۴ تارا کریمی متولد ۱۳۶۸ میباشد و ۴۳ سال از رضا رویگری کوچیکتر است. او درباره نحوه آشنایی با رضا رویگری میگوید: من اصلا نمیدانستم او بازیگر است و در فرودگاه شیراز با او آشنا شدم که در نهایت به ازدواج منجر شد.
تارا کریمی که در شیراز با رویگری آشنا شده با اشاره به اینکه قبل از آشنایی نمیدانسته وی بازیگر است میگوید: من اصلا ایشان را به عنوان بازیگر نمیشناختم و هیچ کاری از ایشان ندیده بودم. راستش در افتتاحیه برنامهای در شیراز رضا رویگریبه عنوان مهمان دعوت شده بود و دوست من هم وظیفه میزبانی ایشان را برعهده داشت. وقتی برای استقبال از ایشان به فرودگاه رفتیم اولین بار ایشان را دیدم و طی چند روزی که آنجا بودند با هم آشنا شدیم.
وی ادامه میدهد: واقعا تا آن موقع نمیدانستم ایشان بازیگر است و او به من پیشنهاد تماشای فیلم "بوتیک” را داد و زمانی که این فیلم را دیدم یک جورهایی واقعا ترسیدم و فکر کردم نکند شخصیتش مانند شخصیت داخل فیلم باشد و برای همین تا یک مدت به تلفن هایش جواب نمیدادم تا اینکه خودش پیامک داد و من هم پرسیدم شخصیت شما همین طوری ست؟ و ایشان هم پاسخ داد آن فقط یک نقش است و سپس پیشنهاد داد "اجاره نشینها” و بعد "مختارنامه” را ببینم.
تارا کریمی که در شیراز با رویگری آشنا شده با اشاره به اینکه قبل از آشنایی نمیدانسته وی بازیگر است میگوید: من اصلا ایشان را به عنوان بازیگر نمیشناختم و هیچ کاری از ایشان ندیده بودم. راستش در افتتاحیه برنامهای در شیراز رضا رویگریبه عنوان مهمان دعوت شده بود و دوست من هم وظیفه میزبانی ایشان را برعهده داشت. وقتی برای استقبال از ایشان به فرودگاه رفتیم اولین بار ایشان را دیدم و طی چند روزی که آنجا بودند با هم آشنا شدیم.
وی ادامه میدهد: واقعا تا آن موقع نمیدانستم ایشان بازیگر است و او به من پیشنهاد تماشای فیلم "بوتیک” را داد و زمانی که این فیلم را دیدم یک جورهایی واقعا ترسیدم و فکر کردم نکند شخصیتش مانند شخصیت داخل فیلم باشد و برای همین تا یک مدت به تلفن هایش جواب نمیدادم تا اینکه خودش پیامک داد و من هم پرسیدم شخصیت شما همین طوری ست؟ و ایشان هم پاسخ داد آن فقط یک نقش است و سپس پیشنهاد داد "اجاره نشینها” و بعد "مختارنامه” را ببینم.
پدرم مخالف ازدواجمان بود
تارا کریمی که موقع ازدواج با رویگری فقط ۲۳ سال داشت درباره مخالفتهای والدین اش با این ازدواج بیان میکند:پدرم مخالف بود و حتی خواهر بزرگم مدام به من میگفت چه اتفاقی افتاده، تو که برنامه دیگری برای زندگی ات داشتی و نمیخواستی ازدواج کنی. اما به هر حال این اتفاق افتاد. خیلیها میگفتند رضا جای پدرت است و از این ازدواج برحذر کن، ولی حرف مردم برایم مهم نبود.
این زن جوان درباره وضعیت اقتصادی رویگری هنگام ازدواج با وی بیان میگوید:زمانی که من با رضا ازدواج کردم تنها با یک حلقه ازدواج کردیم. رضا یک خانه داشت که آن را هم بابت اینکه پسرش به خاطر عدم پرداخت مهریه به زندان نیفتد فروخت. حتی خانهای که در آن ساکن هستیم اجارهای است.
رضا رویگری متولد ۶ دی ۱۳۲۵ بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و خواننده است. او همچنین در حرفهٔ نقاشی نیز فعال بوده و در سالهای اخیر در نمایشگاههایی در ایران و آمریکا، آثارش را به نمایش گذاشته است. رویگری خوانندهٔ سرود معروف ایران ایران (الله الله) دراول انقلاب میباشد. او همچنین بعنوان خواننده آلبوم کازابلانکا را در سال ۱۳۹۱ منتشر نمود
خبر های مرتبط
کی باور می کنه!
یعنی یک دختر ۲۳ ساله اصلا تلویزیون ایران رو نگاه نکرده؟
مگه ما در مورد یک بازیگر تازه کار یا کم کار صحبت می کتیم؟
با این ادعا می خواد چی رو ثابت کنه؟
یعنی من اونو نه بخاطر پول و نه جایگاه اجتماعی ، بلکه بخاطر خودش خواستم!!!
عاشق خودش شدم!!
اینکه بعضی از دخترهای کم سن با مردان مسن ازدواج می کنند
شبیه ازدواج پسران جوان با زنان مسن
اگه بخاطر پول و جایگاه اجتماعی خاص فرد نباشه
هردو می تونه بخاطر مشکلات روحی روانی فرد باشه و ریشه در کودکی و شرایط خانوادگی فرد داره!
و این یک ماجرای کاملا شناخته شده در علم روانشناسیه!
ولی گاهی فرد یک انسان خودشیفته هیستریانیکه که عاشق دیده شدنه و حاضره هر کاری بکنه که دیده بشه!
و چه کاری بالاتر از قرار گرفتن کنار یک آدم سرشناس که باعث میشه بخوبی دیده بشی!
حتی می تونه دروازه ورود تو به دنیای سینما و کسب شهرت و محبوبیت باشه!
یعنی به راحتی از پله های موفقیت بالا بری!
و باز تکرار می کنم
چرا میگه من ایشان را نمی شناختم؟
چون می خواد همین مسیر موفقیت رو تکذیب کنه!
ولی دم خروس بدجوری پیداست!
ولی وقتی مدت کوتاهی بعد از ازدواج متاسفانه همسر معروف ایشان سکته می کنه و دیگه نمی تونه در پروژه های سینمایی شرکت کنه ، نردبان پیشرفت و موفقیت فرو می ریزه!
و حالا باید عاشقانه و بی چشم داشت با محبوب سر کرد
و ادعا کرد که من عاشق همین بودم که سرم اومده