ملاك حال فعلي افراد است اما...!
امام خميني(ره) ظاهرا در سه جا از عبارت «ملاك حال فعلي افراد است» استفاده كردند كه دوبار مربوط به نحوه برخورد با عناصر رژيم گذشته است.
رویداد24: يكي از مباحثي كه هر بار
به بهانهاي در كشور تازه ميشود و اكنون هم در آستانه انتخابات به صورت
جدي مطرح شده، مراجعه به اين فرمايش امام خميني (ره) است كه «ميزان حال
فعلي افراد است». هدف كساني كه به اين بحث دامن ميزنند، توجيه رفتارهاي
حذفي و تنگنظرانه كساني است كه تيغ تيز طرد و حذفشان دامن بسياري از
خوديها را هم گرفته است و درصددند ياران امام و مبارزان باسابقه انقلاب را
تحت تاثير تفسيرهاي انحرافي و غلط خود، كنار بگذارند و براي توجيه اقدام
خود، درصدد كماهميت جلوه دادن سوابق انقلابي برخي نيروهاي سياسي هستند. به
نظر ميرسد چون اين افراد به فرمايشات امام خميني (ره) تكيه ميكنند،
مناسب است در اين باره با تكيه بر ديگر نظرات امام خميني(ع) به تامل
بنشينيم و كمي عميقتر به ماجرا نگاه كنيم.
امام خميني(ره) ظاهرا در سه جا از عبارت «ملاك حال فعلي افراد است» استفاده كردند كه دوبار مربوط به نحوه برخورد با عناصر رژيم گذشته است.
ايشان در تاريخ ٢٤ آذرماه ١٣٦١ در «فرمان هشتمادهاي» خودشان به قوه قضاييه ميفرمايند: «رسيدگي به صلاحيت قضات و دادستانها و دادگاهها با سرعت و دقت عمل شود تا جريان امور، شرعي و الهي شده و حقوق مردم ضايع نگردد. و به همين نحو رسيدگي به صلاحيت ساير كارمندان و متصديان امور، با بيطرفي كامل بدون مسامحه و بدون اشكالتراشيهاي جاهلانه كه گاهي از تندروها نقل ميشود، صورت گيرد تا در حالي كه اشخاص فاسد و مفسد تصفيه ميشوند، اشخاص مفيد و موثر با اشكالات واهي كنار گذاشته نشوند و ميزان، حال فعلي اشخاص است با غمض عين از بعض لغزشهايي كه در رژيم سابق داشتهاند، مگر آنكه با قرائن صحيح معلوم شود كه فعلا نيز كارشكن و مفسدند». امام خميني در بار دوم
در تاريخ ١٥ دي ماه ٦١ در «حكم انحلال هيأتهاي گزينش در سراسر كشور، و تاسيس هيأتهاي داراي صلاحيت» مينويسند: «ستاد موظف است در اسرع وقت دستور دهد تا هياتهايي به جاي هياتهاي منحله، از افراد صالح و متعهد و عاقل و صاحب اخلاق كريمه و فاضل و متوجه به مسائل روز تعيين تا در گزينش افراد صالح، بدون ملاحظه روابط اقدام نمايند و گزينش زيرنظر آنها انجام گيرد و دقت شود تا اين افراد، تنگنظر و تندخو و نيز مسامحهكار و سهلانگار نباشند. و چنانچه قبلا تذكر دادهام ميزان در گزينش، حال فعلي افراد است، مگر آنكه از گروهكها و مفسدين باشند، يا حال فعلي آنها مفسدهجويي و اخلالگري باشد و اما كساني كه در رژيم سابق به واسطه جو حاكم يا الزام رژيم ستمگر مرتكب بعضي نارواها شدهاند ولي فعلا به حال عادي و اخلاق صحيح برگشتهاند، تندرويهاي جاهلانه در حق آنها نشود كه اين ظلم است و مخالف دستور اسلام و بايد ممنوع اعلام شود.»در اين دو فراز امام خميني(ره) در اعتراض به روشهاي غلط و تندروانه و تنگنظرانه برخي نيروهاي مدعي انقلابيگري، تاكيد ميكردند كه «ميزان حال فعلي افراد است» و نبايد به آناني كه در گذشته به هر دليلي، با رژيم گذشته همكاري كردهاند، ظلم شود. البته دوستاني كه اكنون روشهاي طرد و حذف را در مقابل نيروهاي شاخص انقلابي در پيش گرفتهاند به اين دو فراز فرمايش امام خميني(ره) كاري ندارند بلكه توجه آنان عمدتا به فراز پاياني وصيتنامه ايشان است. امام خميني در پايان وصيتنامه خود چند تذكر را مطرح ميكنند كه آخرين آنها چنين است: «من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسي و اسلامنمايي بعضي افراد ذكري از آنان كرده و تمجيدي نمودهام كه بعد فهميدم از دغلبازي آنان اغفال شدهام. آن تمجيدها در حالي بود كه خود را به جمهوري اسلامي متعهد و وفادار مينماياندند و نبايد از آن مسائل سوءاستفاده شود و ميزان در هركس حال فعلي او است.»
اين فرمايش امام خميني برخلاف دو نظر قبلي ايشان، درباره كساني نيست كه از وابستگان رژيم گذشته بودند و بايد با آنان با رافت برخورد شود بلكه درباره كساني است كه در طول انقلاب به دليل همكاري با نظام و داشتن مسووليت، مورد حمايت ايشان قرار گرفته بودند و اكنون امام تاكيد دارد كه به آن تعريف و تمجيدها نبايد اعتنا شود زيرا آنان اكنون در خدمت اسلام و انقلاب نيستند. طبعا اين نظر امام خميني (ره) هم قابل قبول است و توجيه منطقي خودش را دارد. نكته قابل تامل اين است كه برخي افراد با توسل به تحليلهاي غلط خود و بدگماني نسبت به نيروهاي درون جبهه انقلاب و با حكم طرد و نفي و حذفي كه در مورد برخي ياران امام تراشيدهاند، اكنون به اين فرمايش امام متوسل ميشوند و تلاش دارند اين سخن امام را سپر خطاهاي فاحش و استراتژيك خود قرار دهند و در پناه اين كلام بنيانگذار جمهوري اسلامي، تندروي خود را توجيه كنند و به همين دليل، سوابق انقلابي و مبارزاتي افراد و سالهاي مسووليت آنان در جنگ و مقابله با گروهكها و بيش از ٥٠ سال مبارزه برخي چهرههاي برجسته انقلاب مانند آيتالله هاشميرفسنجاني را ناديده ميگيرند و با گفتن يك عبارت كه «ميزان حال فعلي افراد است»، كار خودشان را توجيه ميكنند در حالي كه امام خميني در بسياري از سخنان و مكتوبات خود، سوابق انقلابي افراد را يك ملاك مهم ميدانست و هرگز نميپذيرفت كه كساني از حربه حذف و طرد براي كنار گذاشتن نيروهاي باسابقه و دلسوز نظام استفاده كنند. به اين سه سخن امام خميني توجه كنيد كه گويي ناظر بر فضاي امروز ما بيان شده و هشداري به همه ما است كه مواظب فرصتطلبان باشيم تا به بهانههاي واهي حتي به اسم دفاع از خود امام خميني، اقدام به حذف و طرد و كنارگذاشتن نيروهاي انقلابي نكنند.
سخن اول امام خميني هشداري است مشترك نسبت به نزديكان و دوستان ايشان كه در آينده مورد كينه برخي واقع خواهند شد: «... احتمال قوي ميدهم كه پس از من، براي انتقامجويي از من، به بعض نزديكان و دوستانم، تهمتها – كه من آنها را ناروا ميدانم – بزنند و به آتشي كه بايد مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند و احيانا به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگيرند….» (صحيفه امام، ج۱۷، ص٩٠)
سخن دوم امام خميني كه برگزيدهام درباره اهميت سوابق انقلابي و مبارزاتي برخي از نزديكان و ياران خودشان است و گويي با توجه به شخصيت افرادي مانند آيتالله هاشميرفسنجاني نوشتهاند:
«... كساني كه سالها و بارها چه قبل و چه بعد از انقلاب، امتحان خود را در تعهد به اسلام و انقلاب دادهاند و در اين راه به پاي چوبههاي دار رفته و زندانها كشيده و ترور گشتهاند و سلامت خود را از دست دادهاند و تحت شكنجههاي شاه براي استقلال و آزادي مبارزه كردهاند، يقينا دلشان به حال انقلاب و ثمرات آن، نهتنها كمتر از ديگران نسوخته كه بيشتر ميسوزد و مسير ارزشي و الهي و پرطراوت خويش را به هيچوجه عوض نميكنند...». (صحيفه امام، ج۲۱، ص۱۵۶)
سخن سوم امام خميني هم هشداري است درباره كساني كه امروز خودشان را پشتوانه انقلاب قلمداد ميكنند اما چنين نيستند و ما نميگوييم كه چه كساني مدنظر امام بودهاند: «... آيا آنها كه در توفان ۱۵ سال مبارزه قبل از انقلاب و ۱۰ سال حوادث كمرشكن بعد از انقلاب، نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره كشور را خوردهاند و نه از شهادت عزيزان متاثر شدهاند و با خيالي راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بودهاند، ميتوانند در آينده پشتوانه انقلاب اسلامي باشند…» (صحيفه امام، ج۲۱، ص۲۸۷)
اين يك اصل مقبول است كه «ميزان حال فعلي افراد است» اما قطعا يكي از ملاكهاي مهم در تفسير رفتارها و مواضع و اثبات خيرخواهيهاي افراد هم سوابق مبارزاتي و خدماتي است كه در گذشته داشتهاند و نميتوان با ظن و گمان و با هدف طرد و حذف و از سر تندروي و تنگنظري، همه سوابق انقلابي و مبارزاتي افراد را ناديده گرفت و ضمن كنار گذاشتن نيروهاي خادم و امتحان پس داده، زمينه تثبيت فرصتطلبان و جمعكنندگان غنيمت را مساعد ساخت.
علی شکوهی
منبع: روزنامه اعتماد
امام خميني(ره) ظاهرا در سه جا از عبارت «ملاك حال فعلي افراد است» استفاده كردند كه دوبار مربوط به نحوه برخورد با عناصر رژيم گذشته است.
ايشان در تاريخ ٢٤ آذرماه ١٣٦١ در «فرمان هشتمادهاي» خودشان به قوه قضاييه ميفرمايند: «رسيدگي به صلاحيت قضات و دادستانها و دادگاهها با سرعت و دقت عمل شود تا جريان امور، شرعي و الهي شده و حقوق مردم ضايع نگردد. و به همين نحو رسيدگي به صلاحيت ساير كارمندان و متصديان امور، با بيطرفي كامل بدون مسامحه و بدون اشكالتراشيهاي جاهلانه كه گاهي از تندروها نقل ميشود، صورت گيرد تا در حالي كه اشخاص فاسد و مفسد تصفيه ميشوند، اشخاص مفيد و موثر با اشكالات واهي كنار گذاشته نشوند و ميزان، حال فعلي اشخاص است با غمض عين از بعض لغزشهايي كه در رژيم سابق داشتهاند، مگر آنكه با قرائن صحيح معلوم شود كه فعلا نيز كارشكن و مفسدند». امام خميني در بار دوم
در تاريخ ١٥ دي ماه ٦١ در «حكم انحلال هيأتهاي گزينش در سراسر كشور، و تاسيس هيأتهاي داراي صلاحيت» مينويسند: «ستاد موظف است در اسرع وقت دستور دهد تا هياتهايي به جاي هياتهاي منحله، از افراد صالح و متعهد و عاقل و صاحب اخلاق كريمه و فاضل و متوجه به مسائل روز تعيين تا در گزينش افراد صالح، بدون ملاحظه روابط اقدام نمايند و گزينش زيرنظر آنها انجام گيرد و دقت شود تا اين افراد، تنگنظر و تندخو و نيز مسامحهكار و سهلانگار نباشند. و چنانچه قبلا تذكر دادهام ميزان در گزينش، حال فعلي افراد است، مگر آنكه از گروهكها و مفسدين باشند، يا حال فعلي آنها مفسدهجويي و اخلالگري باشد و اما كساني كه در رژيم سابق به واسطه جو حاكم يا الزام رژيم ستمگر مرتكب بعضي نارواها شدهاند ولي فعلا به حال عادي و اخلاق صحيح برگشتهاند، تندرويهاي جاهلانه در حق آنها نشود كه اين ظلم است و مخالف دستور اسلام و بايد ممنوع اعلام شود.»در اين دو فراز امام خميني(ره) در اعتراض به روشهاي غلط و تندروانه و تنگنظرانه برخي نيروهاي مدعي انقلابيگري، تاكيد ميكردند كه «ميزان حال فعلي افراد است» و نبايد به آناني كه در گذشته به هر دليلي، با رژيم گذشته همكاري كردهاند، ظلم شود. البته دوستاني كه اكنون روشهاي طرد و حذف را در مقابل نيروهاي شاخص انقلابي در پيش گرفتهاند به اين دو فراز فرمايش امام خميني(ره) كاري ندارند بلكه توجه آنان عمدتا به فراز پاياني وصيتنامه ايشان است. امام خميني در پايان وصيتنامه خود چند تذكر را مطرح ميكنند كه آخرين آنها چنين است: «من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسي و اسلامنمايي بعضي افراد ذكري از آنان كرده و تمجيدي نمودهام كه بعد فهميدم از دغلبازي آنان اغفال شدهام. آن تمجيدها در حالي بود كه خود را به جمهوري اسلامي متعهد و وفادار مينماياندند و نبايد از آن مسائل سوءاستفاده شود و ميزان در هركس حال فعلي او است.»
اين فرمايش امام خميني برخلاف دو نظر قبلي ايشان، درباره كساني نيست كه از وابستگان رژيم گذشته بودند و بايد با آنان با رافت برخورد شود بلكه درباره كساني است كه در طول انقلاب به دليل همكاري با نظام و داشتن مسووليت، مورد حمايت ايشان قرار گرفته بودند و اكنون امام تاكيد دارد كه به آن تعريف و تمجيدها نبايد اعتنا شود زيرا آنان اكنون در خدمت اسلام و انقلاب نيستند. طبعا اين نظر امام خميني (ره) هم قابل قبول است و توجيه منطقي خودش را دارد. نكته قابل تامل اين است كه برخي افراد با توسل به تحليلهاي غلط خود و بدگماني نسبت به نيروهاي درون جبهه انقلاب و با حكم طرد و نفي و حذفي كه در مورد برخي ياران امام تراشيدهاند، اكنون به اين فرمايش امام متوسل ميشوند و تلاش دارند اين سخن امام را سپر خطاهاي فاحش و استراتژيك خود قرار دهند و در پناه اين كلام بنيانگذار جمهوري اسلامي، تندروي خود را توجيه كنند و به همين دليل، سوابق انقلابي و مبارزاتي افراد و سالهاي مسووليت آنان در جنگ و مقابله با گروهكها و بيش از ٥٠ سال مبارزه برخي چهرههاي برجسته انقلاب مانند آيتالله هاشميرفسنجاني را ناديده ميگيرند و با گفتن يك عبارت كه «ميزان حال فعلي افراد است»، كار خودشان را توجيه ميكنند در حالي كه امام خميني در بسياري از سخنان و مكتوبات خود، سوابق انقلابي افراد را يك ملاك مهم ميدانست و هرگز نميپذيرفت كه كساني از حربه حذف و طرد براي كنار گذاشتن نيروهاي باسابقه و دلسوز نظام استفاده كنند. به اين سه سخن امام خميني توجه كنيد كه گويي ناظر بر فضاي امروز ما بيان شده و هشداري به همه ما است كه مواظب فرصتطلبان باشيم تا به بهانههاي واهي حتي به اسم دفاع از خود امام خميني، اقدام به حذف و طرد و كنارگذاشتن نيروهاي انقلابي نكنند.
سخن اول امام خميني هشداري است مشترك نسبت به نزديكان و دوستان ايشان كه در آينده مورد كينه برخي واقع خواهند شد: «... احتمال قوي ميدهم كه پس از من، براي انتقامجويي از من، به بعض نزديكان و دوستانم، تهمتها – كه من آنها را ناروا ميدانم – بزنند و به آتشي كه بايد مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند و احيانا به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگيرند….» (صحيفه امام، ج۱۷، ص٩٠)
سخن دوم امام خميني كه برگزيدهام درباره اهميت سوابق انقلابي و مبارزاتي برخي از نزديكان و ياران خودشان است و گويي با توجه به شخصيت افرادي مانند آيتالله هاشميرفسنجاني نوشتهاند:
«... كساني كه سالها و بارها چه قبل و چه بعد از انقلاب، امتحان خود را در تعهد به اسلام و انقلاب دادهاند و در اين راه به پاي چوبههاي دار رفته و زندانها كشيده و ترور گشتهاند و سلامت خود را از دست دادهاند و تحت شكنجههاي شاه براي استقلال و آزادي مبارزه كردهاند، يقينا دلشان به حال انقلاب و ثمرات آن، نهتنها كمتر از ديگران نسوخته كه بيشتر ميسوزد و مسير ارزشي و الهي و پرطراوت خويش را به هيچوجه عوض نميكنند...». (صحيفه امام، ج۲۱، ص۱۵۶)
سخن سوم امام خميني هم هشداري است درباره كساني كه امروز خودشان را پشتوانه انقلاب قلمداد ميكنند اما چنين نيستند و ما نميگوييم كه چه كساني مدنظر امام بودهاند: «... آيا آنها كه در توفان ۱۵ سال مبارزه قبل از انقلاب و ۱۰ سال حوادث كمرشكن بعد از انقلاب، نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره كشور را خوردهاند و نه از شهادت عزيزان متاثر شدهاند و با خيالي راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بودهاند، ميتوانند در آينده پشتوانه انقلاب اسلامي باشند…» (صحيفه امام، ج۲۱، ص۲۸۷)
اين يك اصل مقبول است كه «ميزان حال فعلي افراد است» اما قطعا يكي از ملاكهاي مهم در تفسير رفتارها و مواضع و اثبات خيرخواهيهاي افراد هم سوابق مبارزاتي و خدماتي است كه در گذشته داشتهاند و نميتوان با ظن و گمان و با هدف طرد و حذف و از سر تندروي و تنگنظري، همه سوابق انقلابي و مبارزاتي افراد را ناديده گرفت و ضمن كنار گذاشتن نيروهاي خادم و امتحان پس داده، زمينه تثبيت فرصتطلبان و جمعكنندگان غنيمت را مساعد ساخت.
علی شکوهی
منبع: روزنامه اعتماد