آمریکا در موضوع نفتکشهای ایرانی از چه حربهای استفاده خواهد کرد؟
کارشناس مسائل بین الملل در گفتگویی احتمال اقدام مستقیم آمریکا علیه نفتکشهای ایرانی را بسیار کم دانست و اظهار داشت که واشنگتن در ادامه سیاستهای خود به اتهام زنی و طرح موارد بی پایه و اساس روی خواهد آورد.
رویداد۲۴ چند روزی است که پنج نفتکش حامل بنزین جمهوری اسلامی ایران به سمت آبهای ونزوئلا روانه شده اند که تا کنون دو نفتکش به مقصد مورد نظر رسیده اند. این اولین بار نیست که ایران میزان وفاداری خود به متحدانش را اثبات میکند. از ایستادگی و کمک به کشورهای منطقه ایران این بار با تصمیمی استراتژیک به یاری متحدی دیگر فارغ از بحثهای تمدنی و ایدئولوژیکی شتافته است. نفتکشهای ایرانی همراه با پرچم ایران از اقیانوس اطلس و از کنار ناوهای جنگی ایالات متحده آمریکا عبور میکنند تا به جهانیان این پیام را بدهند که علی رغم تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی، تهران و کاراکاس به همکاری و تجارت قانونی خود ادامه خواهند داد؛ موضوعی که دولتمردان آمریکا را برآشفته است و آنها را برای عکس العملی مناسب با چالشی جدی روبرو کرده است. اینکه واشنگتن این بار از چه حربهای استفاده خواهد کرد موضوع گفتگوی خبرآنلاین با دکتر افشار سلیمانی سفیر اسبق ایران در جمهوری آذربایجان و دیپلمات باسابقه کشورمان بود که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
همزمان که نفتکشهای جمهوری اسلامی ایران به سمت آبهای ونزوئلا حرکت میکنند آیا آمریکا به جز لفاظیهای همیشگی دست به اقدامی خواهد زد؟ باید شاهد چه بهانه تراشیهایی باشیم؟
برای بررسی ابعاد این موضوع باید چند نکته را در نظر گرفت. یکی اینکه هر گونه اقدام آمریکا علیه نفتکشهای ایرانی خلاف موازین و مقررات بین المللی به شمار میرود. چرا که ایران دیگر تحت تحریمهای سازمان ملل متحد نیست و در این راستا ایالات متحده آمریکا قادر نیست به آن شش قطعنامهای که لغو شده است استناد کند. تهران و کاراکاس هر دو از سوی واشنگتن تحریم شده اند، اما باید در نظر داشت که تحریمهای بین المللی در این بین وجود ندارد. تنها مشکلی که وجود داشت بحث تبادلات مالی بود که از طریق تهاتر حل شد.
نکته مهم دیگر اینکه این نفتکشها تحت مالکیت و با پرچم جمهوری اسلامی ایران به سمت آبهای ونزوئلا حرکت کرده اند و از این بابت نیز دست آمریکا بسته خواهد بود. از جمله اقداماتی که میتوان متصور بود که آمریکا در این خصوص در نظر بگیرد طرح اتهامات بی پایه و بی اساس خواهد بود. برای مثال این کشور چندی پیش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تروریستی نامید و تحریمهایی نیز اعمال کرد. بر این اساس امکان دارد بگویند اعضای سپاه قدس در این نفتکشها حضور داشته اند؛ که البته این هم اقدامی یکجانبه از سوی واشنگتن بوده است و عمومیت ندارد. یا در مواردی دیگر بگویند علاوه بر بنزین سلاح نیز در این نفتکشها حمل میشده است و از خوان گوایدو رهبر اپوزیسیون که فردی دست نشانده است استفاده کنند و این ادعا را مطرح کنند که سلاحها برای سرکوب مخالفین استفاده خواهد شد.
همزمان کشتیهای ایالات متحده آمریکا نیز در کارائیب به سمت نفتکشهای ایرانی حرکت کرده است و در آن سو دولت ونزوئلا نیز اعلام کرده که از نفتکشهای ایرانی استقبال و آنها را اسکورت خواهد کرد. البته ناگفته نماند که توان ونزوئلا در آن حدی نیست که در صورت درگیری احتمالی بتواند عکس العمل مناسبی از خود نشان دهد.
هر گونه اقدام نسنجیده میتواند چه پیامدهایی را از سوی ایران برای آمریکا داشته باشد؟
البته در تحلیلها آمده است که با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا این کشور دست به اقدامی نسنجیده نخواهد زد چرا که ارزشش را ندارد. با توجه به تحولات اخیر و در یکسال گذشته، شاهد بودیم که کشتی ایرانی در آبهای جبل الطارق توقیف شد و متعاقبا جمهوری اسلامی ایران دست به اقدامی متقابل زد و کشتی انگیسی «استنا ایمپرو» را توقیف کرد. به نظر نمیرسد که آمریکاییها چنین ریسکی کنند و دست به چنین اقدام مشابهی بزنند. سوابقی مانند انفجار در کشتیها در فجیره، حمله به آرامکو، سرنگونی پهپاد آمریکایی گلوبال هاوک، اقدام نسنجیده آمریکا علیه سردار شهید سلیمانی و پاسخ قاطع ایران در حمله به پایگاه عین الاسد همگی دست به دست هم داده است تا آمریکاییها با بررسی آنها از عواقب شدید اقدام احتمالی خود با خبر شوند. حتما مشاورین و کارشناسان به ترامپ تذکر خواهند داد چرا که در صورت وقوع هر اتفاقی تنشها به خصوص در خلیج فارس افزایش خواهد یافت؛ که پایگاهها و منافع ایالات متحده آمریکا را با خطر جدی مواجه خواهد کرد. به خصوص اینکه انتخابات نیز نزدیک است و طبق آخرین نظرسنجیها دونالد ترامپ از رقیب خود یعنی جو بایدن عقب افتاده است. در نتیجه هر حرکتی میتواند موقعیت ترامپ را متزلزلتر کند و او مانع هر گونه اقدام خواهد شد.
پس با این اوصاف عدم اقدام آمریکا علیه ایران را میتوان سیگنال و یا چراغ سبزی برای کاهش تنشها بین دو کشور دانست؟
اگرچه اخیرا تنشهای لفظی بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا افزایش یافته است، اما با بررسی تحولاتی، چون شهادت سردار سلیمانی و حمله موشکی ایران به پایگاه عین الاسد، آمریکا تنها به اتهام زنی و حرف روی آورده است و از هر گونه اقدام عملی پرهیز میکند. اخیرا نیز به نظر میرسد یک نوع تنش زدایی غیرملموسی بین ایران و آمریکا به وجود آمده است. در خصوص عراق نیز شاهد هستیم که دولت جدید روی کار آمده و کابینه مصطفی الکاظمی از سوی پارلمان رأی اعتماد گرفته است. به نظر میرسددر این خصوص نیز تهران و واشنگتن یک نوع همسویی داشته اند. با توجه به اینکه در عراق برخی از گروههای شیعه مخالف حضور الکاظمی در قدرت بودند تهران و واشنگتن تماسها و همکاریهای غیرمستقیمی را نیز برای حمایت از او داشته اند که به نوعی بیانگر تفاهم بین دو کشور است.
در افغانستان نیز ما اخیرا شاهد برگزاری ویدیو کنفرانس نماینده آمریکا در این کشور یعنی زلمی خلیلزاد با گروههای افغان و برخی از کشورهای منطقه بوده ایم که در آن نماینده ایران نیز حضور داشته است. این مساله را نیز به نوعی یک کُد و یا پالس جدیدی میتوان تلقی کرد. ایران از گفتگوهای بین الافغانی حمایت میکند و با طالبان نیز در ارتباط است. در آن سو در مورد آمریکا نیز به همین شکل است و تفاهمی در این خصوص وجود دارد. البته مسائل در عراق و افغانستان به این سادگیها نیست و روند حل مشکلات در بازهای بلندمدت خواهد بود. اما چنین همکاریهایی بین ایران و آمریکا در خصوص این کشور میتواند منجر به همکاریهای دیگر منطقهای از جمله در سوریه لبنان و یا یمن شود. یکی دیگر از تحولات اخیر که به نظر نمیرسید به ایران مرتبط باشد خروج سامانههای ضدموشکی آمریکا موسوم به پاتریوت از خاک عربستان بود که این موضوع را نیز میتوان گامی مثبت در راستای تنش زدایی بین ایران و آمریکا دانست. عدم تامین خواستههای نفتی آمریکا از عربستان نیز موضوع دیگری برای خروج این سامانهها بود، اما روی هم رفته واشنگتن به این نتیجه رسیده است که نباید در مسائل منطقهای دخالت آنچنانی داشته باشد و با توجه به جایگاه این کشور در تولید و صادرات نفت، منطقه خلیج فارس حتی با کاهش قیمت نفت از لحاظ انرژی اهمیت گذشته را برای آمریکا ندارد.
موضوع عزیمت نفتکشها در حالی که تنشهای ایران و آمریکا را افزایش داده است چگونه میتواند تبدیل به فرصتی برای تنش زدایی شود؟
میتوان گفت که در پشت صحنه یک سری از همکاریهای غیر مستقیم بین تهران و واشنگتن وجود دارد و احتمال میرود این موضوع به عاملی تبدیل شود تا آمریکا دست به اقدامی علیه نفتکشهای ایرانی نزند. ضمن اینکه رسیدن این نفتکشها به ونزوئلا و عدم تعقیب از سوی آمریکا نیز میتواند فرصت دیگری را برای ادامه مسیر تنش زدایی بین آمریکا و ایران پدید آورد. با توجه به پایین آمدن محبوبیت ترامپ او ممکن است کارتهای برندهای را برای تنش زدایی با ایران رو کند و حتی امتیازاتی نیز به ایران بدهد. در این سو ایران نیز به دنبال تأمین منافع ملی خود است و برایش ترامپ یا بایدن تفاوتی ندارد. هر چند که دموکراتها و جمهوری خواهان از لحاظ تاکتیکی با هم تفاوتهایی دارند، اما از لحاظ استراتژیکی فرقی آنچنانی بین این دو نیست.
نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که ایران در این شرایط خاص و ویژه نفتکش هایش را به سمت ونزوئلا فرستاده است و بیش از ۱۰ هزار کیلومتر راه را در پیش دارد و با هر نگاهی که به قضیه بنگریم اقدامی به صرفه نیست و هزینههای حمل و نقل بسیار بالا است و بیشتر میتوان آن را اقدامی نمادین نامید. از طرفی قرار نیست ایران در صورت عادی شدن شرایط همیشه نفت گاز و یا بنزین ونزوئلا را تأمین کند. جمهوری اسلامی ایران با این اقدام بیشتر قصد محک زدن آمریکا را داشت.
همزمان که نفتکشهای جمهوری اسلامی ایران به سمت آبهای ونزوئلا حرکت میکنند آیا آمریکا به جز لفاظیهای همیشگی دست به اقدامی خواهد زد؟ باید شاهد چه بهانه تراشیهایی باشیم؟
برای بررسی ابعاد این موضوع باید چند نکته را در نظر گرفت. یکی اینکه هر گونه اقدام آمریکا علیه نفتکشهای ایرانی خلاف موازین و مقررات بین المللی به شمار میرود. چرا که ایران دیگر تحت تحریمهای سازمان ملل متحد نیست و در این راستا ایالات متحده آمریکا قادر نیست به آن شش قطعنامهای که لغو شده است استناد کند. تهران و کاراکاس هر دو از سوی واشنگتن تحریم شده اند، اما باید در نظر داشت که تحریمهای بین المللی در این بین وجود ندارد. تنها مشکلی که وجود داشت بحث تبادلات مالی بود که از طریق تهاتر حل شد.
نکته مهم دیگر اینکه این نفتکشها تحت مالکیت و با پرچم جمهوری اسلامی ایران به سمت آبهای ونزوئلا حرکت کرده اند و از این بابت نیز دست آمریکا بسته خواهد بود. از جمله اقداماتی که میتوان متصور بود که آمریکا در این خصوص در نظر بگیرد طرح اتهامات بی پایه و بی اساس خواهد بود. برای مثال این کشور چندی پیش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تروریستی نامید و تحریمهایی نیز اعمال کرد. بر این اساس امکان دارد بگویند اعضای سپاه قدس در این نفتکشها حضور داشته اند؛ که البته این هم اقدامی یکجانبه از سوی واشنگتن بوده است و عمومیت ندارد. یا در مواردی دیگر بگویند علاوه بر بنزین سلاح نیز در این نفتکشها حمل میشده است و از خوان گوایدو رهبر اپوزیسیون که فردی دست نشانده است استفاده کنند و این ادعا را مطرح کنند که سلاحها برای سرکوب مخالفین استفاده خواهد شد.
همزمان کشتیهای ایالات متحده آمریکا نیز در کارائیب به سمت نفتکشهای ایرانی حرکت کرده است و در آن سو دولت ونزوئلا نیز اعلام کرده که از نفتکشهای ایرانی استقبال و آنها را اسکورت خواهد کرد. البته ناگفته نماند که توان ونزوئلا در آن حدی نیست که در صورت درگیری احتمالی بتواند عکس العمل مناسبی از خود نشان دهد.
هر گونه اقدام نسنجیده میتواند چه پیامدهایی را از سوی ایران برای آمریکا داشته باشد؟
البته در تحلیلها آمده است که با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا این کشور دست به اقدامی نسنجیده نخواهد زد چرا که ارزشش را ندارد. با توجه به تحولات اخیر و در یکسال گذشته، شاهد بودیم که کشتی ایرانی در آبهای جبل الطارق توقیف شد و متعاقبا جمهوری اسلامی ایران دست به اقدامی متقابل زد و کشتی انگیسی «استنا ایمپرو» را توقیف کرد. به نظر نمیرسد که آمریکاییها چنین ریسکی کنند و دست به چنین اقدام مشابهی بزنند. سوابقی مانند انفجار در کشتیها در فجیره، حمله به آرامکو، سرنگونی پهپاد آمریکایی گلوبال هاوک، اقدام نسنجیده آمریکا علیه سردار شهید سلیمانی و پاسخ قاطع ایران در حمله به پایگاه عین الاسد همگی دست به دست هم داده است تا آمریکاییها با بررسی آنها از عواقب شدید اقدام احتمالی خود با خبر شوند. حتما مشاورین و کارشناسان به ترامپ تذکر خواهند داد چرا که در صورت وقوع هر اتفاقی تنشها به خصوص در خلیج فارس افزایش خواهد یافت؛ که پایگاهها و منافع ایالات متحده آمریکا را با خطر جدی مواجه خواهد کرد. به خصوص اینکه انتخابات نیز نزدیک است و طبق آخرین نظرسنجیها دونالد ترامپ از رقیب خود یعنی جو بایدن عقب افتاده است. در نتیجه هر حرکتی میتواند موقعیت ترامپ را متزلزلتر کند و او مانع هر گونه اقدام خواهد شد.
پس با این اوصاف عدم اقدام آمریکا علیه ایران را میتوان سیگنال و یا چراغ سبزی برای کاهش تنشها بین دو کشور دانست؟
اگرچه اخیرا تنشهای لفظی بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا افزایش یافته است، اما با بررسی تحولاتی، چون شهادت سردار سلیمانی و حمله موشکی ایران به پایگاه عین الاسد، آمریکا تنها به اتهام زنی و حرف روی آورده است و از هر گونه اقدام عملی پرهیز میکند. اخیرا نیز به نظر میرسد یک نوع تنش زدایی غیرملموسی بین ایران و آمریکا به وجود آمده است. در خصوص عراق نیز شاهد هستیم که دولت جدید روی کار آمده و کابینه مصطفی الکاظمی از سوی پارلمان رأی اعتماد گرفته است. به نظر میرسددر این خصوص نیز تهران و واشنگتن یک نوع همسویی داشته اند. با توجه به اینکه در عراق برخی از گروههای شیعه مخالف حضور الکاظمی در قدرت بودند تهران و واشنگتن تماسها و همکاریهای غیرمستقیمی را نیز برای حمایت از او داشته اند که به نوعی بیانگر تفاهم بین دو کشور است.
در افغانستان نیز ما اخیرا شاهد برگزاری ویدیو کنفرانس نماینده آمریکا در این کشور یعنی زلمی خلیلزاد با گروههای افغان و برخی از کشورهای منطقه بوده ایم که در آن نماینده ایران نیز حضور داشته است. این مساله را نیز به نوعی یک کُد و یا پالس جدیدی میتوان تلقی کرد. ایران از گفتگوهای بین الافغانی حمایت میکند و با طالبان نیز در ارتباط است. در آن سو در مورد آمریکا نیز به همین شکل است و تفاهمی در این خصوص وجود دارد. البته مسائل در عراق و افغانستان به این سادگیها نیست و روند حل مشکلات در بازهای بلندمدت خواهد بود. اما چنین همکاریهایی بین ایران و آمریکا در خصوص این کشور میتواند منجر به همکاریهای دیگر منطقهای از جمله در سوریه لبنان و یا یمن شود. یکی دیگر از تحولات اخیر که به نظر نمیرسید به ایران مرتبط باشد خروج سامانههای ضدموشکی آمریکا موسوم به پاتریوت از خاک عربستان بود که این موضوع را نیز میتوان گامی مثبت در راستای تنش زدایی بین ایران و آمریکا دانست. عدم تامین خواستههای نفتی آمریکا از عربستان نیز موضوع دیگری برای خروج این سامانهها بود، اما روی هم رفته واشنگتن به این نتیجه رسیده است که نباید در مسائل منطقهای دخالت آنچنانی داشته باشد و با توجه به جایگاه این کشور در تولید و صادرات نفت، منطقه خلیج فارس حتی با کاهش قیمت نفت از لحاظ انرژی اهمیت گذشته را برای آمریکا ندارد.
موضوع عزیمت نفتکشها در حالی که تنشهای ایران و آمریکا را افزایش داده است چگونه میتواند تبدیل به فرصتی برای تنش زدایی شود؟
میتوان گفت که در پشت صحنه یک سری از همکاریهای غیر مستقیم بین تهران و واشنگتن وجود دارد و احتمال میرود این موضوع به عاملی تبدیل شود تا آمریکا دست به اقدامی علیه نفتکشهای ایرانی نزند. ضمن اینکه رسیدن این نفتکشها به ونزوئلا و عدم تعقیب از سوی آمریکا نیز میتواند فرصت دیگری را برای ادامه مسیر تنش زدایی بین آمریکا و ایران پدید آورد. با توجه به پایین آمدن محبوبیت ترامپ او ممکن است کارتهای برندهای را برای تنش زدایی با ایران رو کند و حتی امتیازاتی نیز به ایران بدهد. در این سو ایران نیز به دنبال تأمین منافع ملی خود است و برایش ترامپ یا بایدن تفاوتی ندارد. هر چند که دموکراتها و جمهوری خواهان از لحاظ تاکتیکی با هم تفاوتهایی دارند، اما از لحاظ استراتژیکی فرقی آنچنانی بین این دو نیست.
نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که ایران در این شرایط خاص و ویژه نفتکش هایش را به سمت ونزوئلا فرستاده است و بیش از ۱۰ هزار کیلومتر راه را در پیش دارد و با هر نگاهی که به قضیه بنگریم اقدامی به صرفه نیست و هزینههای حمل و نقل بسیار بالا است و بیشتر میتوان آن را اقدامی نمادین نامید. از طرفی قرار نیست ایران در صورت عادی شدن شرایط همیشه نفت گاز و یا بنزین ونزوئلا را تأمین کند. جمهوری اسلامی ایران با این اقدام بیشتر قصد محک زدن آمریکا را داشت.
منبع: خبرآنلاین
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط