قتلهای سریالی دختران با آگاهی پدران از قانون
رویداد۲۴ بعد از گذشت چند ماه، رسانهها پرده از یک «فرزندکشی» دیگر برداشتند که پیش از چهار قتل خانوادگی طی ماههای اخیر اتفاق افتاده است. حدیث اروجلو، دختر 10ساله و تنها فرزند خانواده، روز 28 اسفند 98، در شهرستان خوی به دست پدرش کشته شد.
بر اساس گزارش پلیس پدر حدیث اعتراف کرده است: «دخترم صدای تلویزیون را خیلی بلند کرده بود. یک لحظه عصبانی شدم و دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم». بر اساس گزارش پزشکی قانونی این دختر بر اثر خفگی جان خود را از دست داده است. پدر حدیث نیز اعتراف کرده که با کمربند و مانتو، دخترش را خفه کرده است. به باور کارشناسان مشکلات اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، خیانت، شک و بدبینی، اختلافات مالی و عقیده ای، بیماری های روحی - روانی و استفاده از مواد مخدر و قرصهای روانگردان هرکدام میتوانند در بروز یک جنایت خانوادگی نقش اساسی داشته باشند اما مهمترین نکته در خصوص عاملان قتلها آن است که آیا آنها برای اقداماتشان برنامه یا سناریویی از قبل طراحی شده دارند یا به یکباره و لحظهای دست به جنایتی هولناک می زنند؟
رفتارهای آگاهانه و ناآگاهانه در قتلهای خانوادگی هرکدام حاصل خشونتی است که یک فرد خودخواهانه به آن دامن میزند. وقوع قتلهای فجیع سریالی دختران به دست پدران فارغ از تنوع جغرافیایی که در شهرهای تالش، کرمان و خوی رخ داده، یک موضوع مشترک دارد و آن اطلاع پدران از عدم قصاصشان است. موضوعی که با همه تلاشهای خانواده مقتولان و فعالان حقوق کودکان و نوجوانان، با نص صریح قانون روبهرو بوده و طبق قانون پدر و پدربزرگ در صورت قتل دختر قصاص نمیشود.
بعد از اینکه پدر رومینا اشرفی یک ماه قبل از قتل دختر 14 سالهاش، به دامادش که وکیل دادگستری است تلفن میکند و میفهمد که پدر، ولی دم است و قصاص نمیشود. پدر حدیث نیز در دادگاه اعلام کرده که پیش از قتل دخترش، از همسایه درباره مجازات این قتل پرسیده و فهمیده بود که اگر دخترش را بکشد، دیگر قصاصی بر گردنش نیست.
رحیمه فیضی، مادر حدیث در این رابطه گفته است: «او میدانسته که چون پدر است قانون مجازات سنگینی برایش لحاظ نمیکند. گفته دیه میدهم و چند سالی هم در زندان میمانم، بعد هم با همان دختر (که با آن ارتباط دارد) زندگیام را میکنم.» همانطور که عبدالصمد خرمشاهی، وکیل دادگستری به «آرمان ملی» گفته است: طبق ماده قانونی 202 سابق و 301 فعلی در مجازات اسلامی، پدر و جد پدری در صورت بروز قتل فرزندشان قصاص نمیشوند و تا زمانیکه قانون عوض نشود این رویه همچنان پابرجاست.
بهطور یقین اعلام میکنم که با قانون فعلی هیچفردی نمیتواند دستور قصاص پدر قاتل فرزندش را بدهد مگر اینکه قانون دیگری در مجلس تصویب و یا موارد قانونی قبل اصلاح شوند. اگر این افراد قصاص شوند، در حق آنها تبعیض صورت خواهد گرفت، چون در موضوعات مشابهی که سالهای قبل رخ داده، پدر و جد پدری که فرزندش را به قتل رسانیده بودند، قصاص نشدند. حالا مادر حدیث مانند مادر رومینا و ریحانه عامری بهدنبال قصاص همسرشان هستند، اما آنها با این موارد قانونی فقط چند سال در زندان میمانند و به جامعه باز خواهند گشت، اما جامعهای که از باور سنتی «غیرت» به «ارتکاب قتل» رسیده، آنها را به این سادگیها نخواهد پذیرفت.
بیشتر بخوانید: ریشههای فرزندکشی و فرزندآزاری کجاست؟/ نقش نظام سیاسی در بروز بحرانهای اجتماعی
خشونت نهادینه شده در جامعه
یک مددکار اجتماعی و استاد دانشگاه در این رابطه میگوید: بررسی خشونت خانگی بدون کاویدن زمینههای آن امکانپذیر نیست. وقتی شاهد اعمال خشونت مردان علیه زنان، زنان علیه مردان، والدین علیه کودکان و برعکس نوجوانان علیه والدین خود هستیم باید این واقعیت را مدنظر داشته باشیم که خشونت به وجه رایج رفتار اجتماعی تبدیل شده که خود نتیجه شرایط اقتصادی و اجتماعی و نداشتن مهارتهای لازم برای ارتباط است. وقتی تعامل ساده به خشونت میانجامد و کودکان مدام شاهد خشونت ورزیدن والدین خود نسبت به دیگران هستند، طبیعی است که آنها نیز چنین رفتاری را یاد بگیرند و دست به خشونت بزنند.
امیر محمود حریرچی ادامه میدهد: خشونت خود را در به دست آوردن امتیازی نشان میدهد که حق فرد نیست. کسی که خشونت میورزد این ناحق را با خشونت کلامی، روانی و فیزیکی به دست میآورد. گاهی خشونت عریان است و در قالب خشونت فیزیکی رخ میدهد و در موارد زیادی هم خشونت خود را در آزار کلامی، روانی و حتی تجاوز به حریم افراد و محترم نگه نداشتن حقوق فردی نشان میدهد. فضای تنشآلودی که بین والدین و فرزندان شکل میگیرد ناشی از مطالبات اقتصادی، محترم نگه نداشتن حریم شخصی، نداشتن درک متقابل بهدلیل فاصله نسلی و البته الگو گرفتن نوجوانان از بزرگترهایی است که مدام علیه دیگران خشونت میورزند.
علت این گونه حوادث را در ناهنجاریهای فرهنگی که موجب آلودگی بعضی از بچه ها شده است باید جستجو کرد نه...
هم اکنون میلیونها دختر با امنیت کامل تحت حفاظت و حمایت خانواده به خصوص پدران زندگی شیرینی را سپری می کنند وبه خانه بخت می روند و نباید کاری کرد که پدران چتر حمایتی خودشان از روی سر دختران بردارند و آنها را به حال خود در اجتماع رها سازند و........... در حالیکه هیچ حمایت دولتی و اجتماعی از دختران رها شده وجود نخواهد داشت! قدری تامل کنید و به نتایج و تبعات مطالبی که می نویسید فکر کنید!