تاریخ انتشار: ۱۵:۵۰ - ۰۴ شهريور ۱۳۹۹
کارشناس حقوق بین الملل:

آمریکا هیچ راه حل حقوقی مشروعی برای بازگرداندن تحریم‌ها ندارد

برخی از مخالفان داخلی این روز‌ها با هجمه به دستگاه دیپلماسی می‌خواهند القاء کنند که آمریکا می‌تواند علیه ایران مکانیسم ماشه که تنها یک اصطلاح سیاسی است و از لحاظ حقوقی محلی از اعراب ندارد را فعال کند.
مکانیسم ماشه
رویداد۲۴ مکانیسم ماشه اجرا می‌شود یا خیر؟ سوالی که در فضای مجازی و رسانه‌های خبری جهان همچنان در حال پاسخگویی است که عمده آن بنا به گفته حقوقدانان و قانونگذاران آمریکایی، اجرا نخواهد شد چرا که واشنگتن خود این امتیاز را از خودش گرفته است و دیگر حق و حقوقی نسبت به آینده برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ ندارد. برخی از مخالفان داخلی این روز‌ها با هجمه به دستگاه دیپلماسی می‌خواهند القاء کنند که آمریکا می‌تواند علیه ایران مکانیسم ماشه که تنها یک اصطلاح سیاسی است و از لحاظ حقوقی محلی از اعراب ندارد را فعال کند. حال این مساله مطرح می‌شود که کسانی که امروز نگران فعال شدن مکانیسم ماشه هستند همان‌هایی نیستند که در زمان انعقاد برجام گفتند که این ایران همه چیز خود را در این توافق داده است؟ پس چرا امروز نگران این توافقی که به زعم آن‌ها شوم بوده، شده اند؟ در رابطه با این موضوع و بررسی حقوقی بازگشت تحریم‌ها از سوی آمریکا و اینکه ایا واشنگتن توانایی آن را دارد یا خیر با دکتر رضا نصری حقوقدان بین الملل و کارشناس ارشد سیاست خارجی گفتگو کرده ایم که در ادامه می‌خوانیم:

برخی تحلیلگران می‌گویند امریکا می‌تواند مکانیسم ماشه را فعال کند ان‌ها بر چه اساس این ادعا را مطرح می‌کنند؟

پیش از پاسخ به این سؤال لازم به یادآوری است که اصطلاح «مکانیسم ماشه» نه در برجام وجود دارد و نه در قطعنامه ۲۲۳۱ ذکر شده است. این اصطلاح یک اصطلاح برساخته توسط دستگاه تبلیغاتی آمریکاست که می‌خواهد اینطور القا کند که فرایند «بازگرداندن تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران» یک فرایند «سریع و خودکار» است. حال اینکه این فرایند یک فرایند چندمرحله‌ای، پیچیده و مشروط به اثبات نقض با حُسن‌نیت است و به هیچ عنوان با واژه «ماشه» سنخیتی ندارد. در نتیجه، در اینجا اگر از این اصطلاح استفاده می‌شود، صرفاً بدلیل تسهیل در گفت‌وگوست تا اصطلاح جایگزین مناسب‌تری باب شود.

در ادامه پاسخ شما باید یادآوری کرد که این «برخی تحلیل‌گران» که نام بردید اغلب تحلیل‌گران استخدامی در لابی‌های متصل به عربستان سعودی و اسرائیل در آمریکا هستند. اگر نه، کم‌تر کارشناس جدی و معتبری در حوزه حقوق بین‌الملل این ادعای آمریکا را جدی می‌گیرد. مبنای ادعای آمریکا این است که، چون در زمان تدوین قطعنامه ۲۲۳۱ نام «ایالات متحده آمریکا» به عنوان یک «شرکت‌کننده در برجام» مکتوب شده، پس آمریکا تا ابد «شرکت‌کننده» در برجام محسوب می‌شود، ولو اینکه رسماً اعلام کرده باشد دیگر در برجام مشارکت ندارد! و حال که «شرکت‌کننده» محسوب می‌شود، می‌تواند علیه ایران به دلیل نقض فاحش تعهدات خود به شورای امنیت شکایت‌نامه (Notification) ارائه دهد!

در واقع، این تحلیل‌گران انتظار دارند جامعهٔ جهانی واقعهٔ خروج رسمی آمریکا از برجام، اظهارات رسمی مقامات آمریکا از آن پس و همه اقدامات متعاقبِ واشنگتن در نقض برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ را از دو سال پیش تا کنون نادیده بگیرد و صرفاً به یک تفسیر «لفظی» و خارج از بستر از متن قطعنامه اکتفا کند. اما حقیقت این است که لفظ «شرکت‌کننده» یک لفظ تشریفاتی نیست، بلکه اصطلاحی است که به دولت‌هایی اطلاق می‌شود که همچنان در برجام عضویت دارند، به تعهدات خود با حُسن‌نیت عمل می‌کنند، در جلسات «کمیسیون مشترک» فعالانه شرکت می‌کنند و اگر شکایتی هم دارند آن را در چارچوب سازوکار حل اختلاف برجام - باز هم با «حُسن نیت» و به منظور حفظ برجام - مطرح می‌کنند. آمریکا هم هیچ‌یک از این ویژگی‌ها را ندارد.

این نکته را هم اضافه کنم که در علم حقوق دکترینی تحت نام Doctrine of Absurdity وجود دارد که در باب تفسیر متون بکار گرفته می‌شود. مطابق این دکترین اگر یک تفسیر «لفظی» از یک متن منتج به بروز یک «نتیجه مضحک» شود، آن تفسیر لفظی فاقد اعتبار خواهد بود. پرواضح است که تفسیری که آمریکا مطرح می‌کند، صرفاً می‌تواند منتج به یک وضعیت مضحک شود که طبیعتاً هیچ دولت و ناظر منطقی‌ای پذیرای آن نیست.

همانطور که آقای ظریف گفت حتی قانونگذاران امریکایی اذعان کرده اند که امریکا حق بازگرداندن تحریم‌ها را ندارد این گفته جان بولتون است که گفت ترامپ از برجام خارج شد و دیگر در شورای امنیت حق فعال کردن مکانیزم ماشه را ندارد.

مقامات ارشد آمریکا - چه در جلسات استماع کنگره، چه در نشست‌های مطبوعاتی و چه درسخنرانی‌ها و اظهارات رسمی‌شان - بار‌ها گفته‌اند پس از خروج از برجام دیگر حق توسل به سازوکار حل اختلاف درونی آن ۱- یا حق استفاده از مکانیسم ماشه - را ندارند. آقای بولتون هم - به عنوان معمار خروج آمریکا از برجام - امروز همین حرف‌ها را با صراحت تکرار می‌کند. دلیل این اظهارات هم این است که آن‌ها تصور می‌کردند موفق خواهند شد در ظرف چند ماه - با اِعمال «سیاست فشار حداکثری» - ایران را به زانو درآورند و نیازی نمی‌دیدند خود را وارد فرایندی کنند که از نظر حقوقی و سیاسی دردسرساز است. حال که متوجه شده‌اند ایران تسلیم فشار حداکثری نشده است، حرف‌شان را پس گرفته‌اند و خود را وارد این بازی حقوقی پر دردسر کرده‌اند!

خاطرتان باشد جان کری هنگام خروج ترامپ از برجام اعتراف کرد که مکانیسم ماشه یک واژه سیاسی است و چندان کاربردی ندارد.

اصولاً «مکانیسم ماشه» صرفاً یک اصطلاح رسانه‌ایست که روابط عمومی وزارت خارجه آمریکا بر سر زبان‌ها انداخته است و به هیچ عنوان بازتاب‌دهنده و بیانگر واقعیت فرایند پیچیده و چند مرحله‌ای حل اختلاف در برجام نیست.

مخالفان ظریف می‌گویند در سند برجام اصلا چرا باید عنوان مکانیسم ماشه وجود داشته باشد؟ اگر امریکا از برجام خارج نمیشد به راحتی می‌توانست از مکانیسم ماشه استفاده کند! ایا گفته ان‌ها حقوقی و بر مبنای نظر کارشناسی است؟

اینطور نیست. صرف عضویت در برجام برای بازگرداندن تحریم‌های بین‌المللی کافی نیست! دولت شاکی نه تنها باید «شرکت‌کننده در برجام» باشد بلکه باید پس از طی کردن یک فرایند چندمرحله‌ای - که بنا را بر حفظ برجام و نه از بین بردن آن می‌گذارد - ثابت کند ایران مرتکب نقض فاحش تعهدات خود شده است. در واقع، شاکی باید با «حُسن‌نیت» باور داشته باشد نقض فاحش صورت گرفته و ادعای خود را به کرسی بنشاند. واژه «حسن‌نیت» هم تعارف و تشریفات نیست. یک پیش‌شرط حقوقی و الزامی است و ادعای شاکی در برابر آن - و در برابر سایر شواهد و پاسخ‌ها و گزارشات (از جمله گزارشات آژانس) - راستی‌آزمایی می‌شود. اگر یک کشور شرکت‌کننده در برجام ادعایی علیه ایران داشته باشد، اما ادعا و باورش تهی از حسن‌نیت و حقیقت باشد، مانند دیروز شکایت‌نامه‌اش بلاموضوع و مانند آمریکا در صحنه شورای امنیت سنگ روی یخ می‌شود! این فرایند سال‌ها در رسانه‌های ایران تبیین و تشریح شده است. اما متاسفانه برخی اصرار دارند همچنان تفاسیر تندترین و افراطی‌ترین جناح آمریکا از برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ را در داخل کشور تکرار و علیه وزیر امور خارجه و دستگاه دیپلماسی بکار گیرند.


مجلس بار دیگر خروج از برجام را مطرح کرده. ایا این به معنای اعلان جنگ با طرف‌های برجام خصوصا اروپا و امریکا نیست؟

یک جریان در داخل کشور از روز آغاز مذاکرات هسته‌ای در دولت روحانی ابتدا در صحن مجلس شورای اسلامی به هر بهانه‌ای «طرح دو فوریتیِ توقف مذاکرات» ارائه می‌داد! سپس، وقتی برجام در نهایت منعقد شد، با ارائه تفاسیر عجیب و غریب از مفاد آن مدام افکار عمومی را از «بازرسی اماکن نظامی»، «لو رفتن اسرار امنیتی»، «پروتکل الحاقی»، «نابودی صنعت هسته‌ای» و «بر باد رفتن عزت کشور» می‌ترساند. وقتی در عمل این اتفاقات رخ نداد و با رفع اغلب موانع تجاری و اقتصادی در دو سال اول، هتل‌های تهران و شهر‌های دیگر به برکت برجام مملو از سرمایه‌گذاران و اهل کسب‌وکار شد و ایران توانست پس از قریب به دو دهه انزوا تعاملات گسترده‌ای با جهان برقرار کند، از خرید هواپیمای مسافربری گرفته تا قرارداد‌های جزء در حوزه‌های مختلف را زیر باد انتقاد گرفت و برجام و مذاکره‌کنندگان آن را نزد افکار عمومی تخطئه کرد. وقتی هم ترامپ روی کار آمد و از برجام خارج شد و این جریان به چشم خود دید که تمام محدویت‌های هسته‌ای مندرج در برجام به سرعت بازگشت‌پذیر بود، این بار بهانه گرفت که چرا قرارداد را جوری تنظیم نکردید که آمریکا نتواند از آن خارج شود؟!
وقتی توضیح داده شد که برجام از استحکام حقوقی خوبی برخوردار است و دولت آمریکا نتوانست حتی به یک بندِ آن برای توجیه خروج خود استناد کند، این بار تمام گناهان ترامپ و نواقص ساختاری نظام بین‌المللی را به پای دولت و دستگاه دیپلماسی نوشت. امروز هم علیرغم اینکه می‌بینند آمریکا در راه‌اندازی مکانیسم به اصطلاح «ماشه» ناکام است و به انزوایی بی سابقه کشیده شده است، باز هم تفاسیر آمریکا از قطعنامه ۲۲۳۱ را در مقالات و حتی طرح‌های دو فوریتی خود تکرار می‌نمایند و تهدید به قانونگذاری برای بستن دست‌های دستگاه دیپلماسی می‌کنند.

البته، جناحی کردن سیاست خارجی در همه کشور‌ها مرسوم است. اما در کشوری مانند ایران که در محاصره گرگ‌ها قرار دارد و وضعیت ویژه‌ای از نظر امنیتی پیدا کرده، جناحی کردن سیاست خارجی مستعد وارد کردن لطمات جدی و جبران‌ناپذیری به منافع ملی است.


برخی کارشناسان مدعی شدند که با توجه به محتوای بند‌های ۱۱ و ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱ می‌توانید تحریم‌ها را علیه ایران بازگرداند! این تحلیل چقدر به واقعیت نزدیک است؟ در این دو بند چه نوشته شده و مبنای حقوقی ان چیست؟

اولاً اعضای باقی‌مانده در برجام، اکثر اعضای شورای امنیت و حتی متحدین آمریکا اعلام کرده‌اند نامه آمریکا به شورای امنیت را به مثابه شکایت‌نامه (Notification) وفق تعریف برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ نمی‌دانند و در عمل آن را آغازگر فرایند بازگرداندن تحریم‌ها تلقی نخواهند کرد. پس برداشت دولت‌ها از محتوای این بند‌ها با برداشت کارشناسان مغرضی که تفاسیر آمریکا را تکرار می‌کنند بسیار متفاوت است. ثانیاً، دولت‌های معترض به نامه آمریکا راهکار‌های حقوقی و آئین‌نامه‌ای معتبری پیش رو دارند تا بتوانند با توسل به آن از قرار گرفتن موضوع «اسنپ‌بک» در دستورکار جلسات شورای امنیت جلوگیری کنند. در واقع، وضعیت اینگونه است که از یک سو آمریکا مدعی است شکایت‌نامه‌ای تسلیم شورا کرده و فرایند «ماشه» را کلید زده است و منتظر است سایر کشور‌ها به آن در چارچوب سازوکار‌های شورای امنیت واکنش نشان دهند تا با ترفند‌های آئین‌نامه‌ای (از جمله ترفندی تحت عنوان «وتوی مضاعف») آن واکنش‌ها را خنثی کند و قطعنامه‌های قبلی علیه ایران را ظرف ۳۰ روز بازگرداند؛ و در سوی دیگر دولت‌هایی قرار دارند که می‌توانند با توسل به آئین‌نامه شورای امنیت و راهکار‌های حقوقی مانع پیش‌برد این برنامه آمریکا شوند. در واقع، روز‌های آینده صحنه جدال اصلی دولت‌ها جدال بر سر تفسیر و راهکار‌های آئین‌نامه شورای امنیت خواهد بود.

باید توجه داشت که وضعیت پیچیده‌ای که بوجود آمده محصول این واقعیت است که آمریکا هیچ راه حل «حقوقی» مشروعی برای بازگرداندن تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران ندارد. به همین خاطر قابل پیش‌بینی است که در نهایت - پس از ایجاد انسداد آئین‌نامه‌ای در شورای امنیت - مجبور شود به صورت یکجانبه اعلام کند «قطعنامه‌های قبلی علیه ایران مجدداً برقرار و لازم‌الاجرا» شده است و تلاش کند از میان کشور‌های جامعه جهانی برای حمایت از موضع خود «یارگیری» کند. در این مقطع، پیش‌بینی می‌شود که دو قطب در سطح بین‌المللی ایجاد شود: از یک طرف، اکثریت قاطع دولت‌های جهان (از جمله همه اعضای باقی‌مانده در برجام) که با این ادعای آمریکا مخالفت خواهند کرد و قطعنامه‌های تحریمی گذشته را الزام‌آور نخواهند دانست؛ و در مقابل، دولت‌ها و رژیم‌هایی که پذیرای موضع آمریکا خواهند بود. گروه دوم احتملاً متشکل از آمریکا، عربستان سعودی، اسرائیل و احیاناً چند جزیره «سیاهی لشگر» کوچک مانند میکرونزی، پالائو، جزایر مارشال و دومینیکن خواهد بود.

دعوای جناحی این روز‌ها عمدتا بر سر مکانیسم ماشه و تمیز ندادن آن با قطععنامه و برجام است. برای مخاطبان ما لطفا توضیح دهید این‌ها چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

برجام یک توافق بین‌المللی است که توسط شورای امنیت سازمان ملل تایید و در ضمیمه یک قطعنامه الزام‌آور آن قرار گرفته است. اینطور نیست که کشوری بتواند از عضویت در برجام انصراف دهد و سپس با ارائه یک تفسیر غلط از قطعنامه از یک سو از انجام تعهدات خود سر باز زند و از سوی دیگر به صورت گزینشی از مفاد قطعنامه-آن هم با فرایند و روشی که مورد تایید هیچ دولت و ناظر آگاهی نیست-به نفع خود بهره‌برداری کند. کسانی که در داخل کشور این تفسیر و عملکرد غلط آمریکا را به چماقی علیه دولت و دستگاه دیپلماسی تبدیل کرده‌اند خلاف منافع کشورعمل می‌کنند.

خاطرتان باشد در سال ٢٠١٥ در زمان انعقاد برجام امانو چندین بار شبانه به تهران امد و حتی با مقام معظم رهبری دیدار کرد. در بحران فعلی امدن گروسی و موج دوم پاندمی، چه چیز او را به تهران کشانده ایا مانند سفر امانو است و ارتباطی به مساله مکانیسم و وضعیت برجام دارد؟

سفرآقای رافائل گروسی پیرو دعوت دولت ایران انجام شده و طبیعتاً نمی‌تواند مرتبط به موضوع «ماشه» باشد. موضوع سفر مدیرکل آژانس بین المللی مذاکره برای همکاری میان ایران و آژانس و شنیدن شروط ایران برای انجام برخی بازرسی‌هاست.

در نهایت ایران در این ٣٠ روز باقی مانده چه راهبردی را باید اجرایی کند تا شکست طرف مقابل قطعی شود؟

فعلاً در صحنه دیپلماسی ایران - هم از نظر حقوقی و هم از نظر سیاسی - دست بالا را دارد. این تفوق ایران در صحنه دیپلماسی هم محصول برنامه‌ریزی درست و تلاش مدبرانه دستگاه دیپلماسی است. الان هم چالش ایران حفظ این برتری است. لازمه آن نیز اعتماد سایر نهاد‌ها - به ویژه مجلس - به دستگاه دیپلماسی، مشورت با آن و گام برداشتن در جهت «هم‌افزایی» است.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما