ماجرای قتل عام زن جوان و دو دختر خردسالش +عکس
رویداد۲۴ عقربه های ساعت از نیمه شب دوم خرداد سال 95 عبور کرده بودند که ناگهان مرد 36 ساله ای با فریادهای دلخراش خود، اهالی خیابان حر 41 مشهد را از منازل شان بیرون کشید. او که با دیدن پیکرهای غرق در خون همسر و دو دختر کوچکش وحشت زده شده بود، فریاد می زد: «همسر و فرزندانم را کشتند!» وقتی اهالی محل با فریادهای «محمد» وارد خانه شدند، صحنه حیرت آور و فجیعی مقابل دیدگان شان قرار گرفت که هر کسی را توان دیدن آن صحنه وحشتناک نبود!
گلوی دختر سه ساله در گوشه ای بریده شده و پیکر غرق در خون خواهر شش ساله اش نیز زیر جسد مادر40 ساله اش قرار داشت.
دقایقی بعد با تماس اهالی محل، نیروهای اورژانس وارد محل جنایت در شهرک شهید باهنر شدند و به معاینه اجساد پرداختند اما وقتی پیکر «نغمه» دختر شش ساله را از زیر جسد مادرش بیرون آوردند او هنوز جان داشت و نبض زندگی تکانش می داد به همین دلیل بی درنگ نیروهای امدادی او را به بیمارستان شهید کامیاب مشهد رساندند و این دختر کوچک زیر تیغ جراحی قرار گرفت تا شاید در جدال با مرگ پیروز شود و راز این جنایت هولناک را فاش کند.
از سوی دیگر با حضور قاضی سیدجواد حسینی (قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در منزل ویلایی 65 متری تحقیقات گسترده قضایی آغاز شد. مرد 36 ساله که حال مناسبی نیز نداشت به قاضی وقت شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: حدود ساعت 8 شب بود که همسر و فرزندانم را به منزل رساندم و خودم نزد یکی از دوستانم رفتم اما نیمه شب وقتی به خانه بازگشتم با اجساد خانواده ام روبه رو شدم.
بنابراین گزارش، در حالی که «محمد» به سوالات مقام قضایی پاسخ می داد، رفتار و حرکات استرس گونه و مرموز «احمد» (داماد مقتول) از چشم قاضی پنهان نماند و او را زیرچشمی تحت نظر گرفت. این رفتارها و رفت و آمد بی دلیل او به حیاط منزل، موجب شد قاضی حسینی چند سوال انحرافی از وی بپرسد!
«احمد» جوان 23 ساله گفت: حدود پنج ماه قبل با دختر بزرگ مقتول ازدواج کردم اما او یک ماه قبل وقتی از مجلس عروسی به خانه بازگشت به طرز مشکوکی فوت کرد که پرونده مرگ او در دادسرا در حال رسیدگی است اما چند دقیقه قبل زمانی که در جریان مرگ مادرزنم قرار گرفتم بلافاصله خودم را به این جا رساندم.
در حالی که «محمد» (پدر خانواده) به عنوان یکی از مظنونان جنایت مورد بازجویی قرار گرفته بود، کارآگاهان احمد را نیز به دستور مقام قضایی به طور غیرمحسوس تحت نظر قرار دادند و منتظر ماندند تا «نغمه» دختر شش ساله از کما خارج شود اما تلاش کادر درمانی به نتیجه نرسید و نغمه بر اثر شدت جراحات جان سپرد و بدین ترتیب راز این جنایت فجیع پنهان ماند!
براساس این گزارش، با مرگ «نغمه» عملیات کارآگاهان تغییر کرد و آن ها که احتمال می دادند «احمد» از ماجرای این جنایت اطلاع دارد بلافاصله با دستور قاضی ویژه قتل عمد، حلقه های قانون را بر دستان وی گره زدند و به پلیس آگاهی هدایت کردند. تازه داماد 23 ساله که به طور ناگهانی غافلگیر شده بود، در میان بهت و حیرت لب به اعتراف گشود و گفت: آن ها صحنه جنایت را طوری طراحی کردند که «محمد» به عنوان قاتل معرفی شود.
وقتی پلیس او را بازداشت کرد دیگر فکر می کردم همه چیز پایان یافته است ولی زمانی که کارآگاهان به سراغ من آمدند تازه فهمیدم دستگیری «محمد» ترفند پلیس برای شناسایی قاتلان بود! این متهم در بازجویی ها عوامل این جنایت وحشتناک را لو داد و گفت: مادرزنم در حالی که یک دختر و پسر داشت از همسرش طلاق گرفت و با «محمد» ازدواج کرد.
دو دختر مقتول فرزندان «محمد» بودند و من با دختر بزرگ تر او ازدواج کردم. در این میان «افشین» پسر دیگر مقتول از من خواست زمانی که مادرش در خانه تنها بود به او خبر بدهم تا بیاید و با مادرش صحبت کند. من هم این کار را کردم اما او به همراه «حمزه» برادر ناتنی دیگر افشین و «سهراب» یکی از آشنایان آن ها به منزل آمدند درحالی که من در حیاط را بازگذاشته بودم! در همین حال افشین با مادرش درگیر شد و او را با تبرزین کشت. سهراب و حمزه هم نجمه و نغمه را گرفته بودند تا با دیدن صحنه مرگ مادرشان سروصدا نکنند که در این هنگام حمزه با چاقو دو دختر خردسال را نیز به طرز وحشتناکی به قتل رساند.
در پی اعترافات «احمد» کارآگاهان به سرعت عملیات های دستگیری سه متهم دیگر پرونده را آغاز کردند. اما «حمزه» به منطقه مرزی گریخته بود تا از کشور خارج شود که کارآگاهان او را در 3 کیلومتری مرز افغانستان به دام انداختند و بدین ترتیب چهار متهم این پرونده جنایی با اعتراف به قتل سه عضو یک خانواده به بازسازی صحنه جنایت پرداختند.
«افشین» جوان 21 ساله در بازجویی ها گفت: از هشت سال قبل مادرم را ندیده بودم. او وقتی از پدرم طلاق گرفت به مشهد آمد و با محمد( مرد 36 ساله) ازدواج کرد ولی من نمی توانستم زخم زبان های مردم را تحمل کنم!
پدرم نیز آن قدر درباره مادرم بد می گفت که از او متنفر شدم و تصمیم گرفتم با او صحبت کنم. از قبل چاقو و تبرزین خریدم و داخل کوله پشتی ام قرار دادم و موضوع را با «حمزه» برادر ناتنی ام در میان گذاشتم. (مادر افشین قبلا با پدر حمزه ازدواج کرده بود) و سپس با همکاری سهراب و احمد شب دوم خرداد به منزل مادرم رفتیم. او ابتدا فکر کرد که به دنبال گرفتن سند ملکی هستم به همین دلیل به داخل اتاق رفت تا سند را بیاورد.
من هم از پشت سر رفتم. او سند را به من داد ولی مشاجره بین من و او شروع شد که در این هنگام تبرزین را از کوله پشتی بیرون کشیدم و دیگر نفهمیدم چند ضربه به سروصورتش زدم! در این هنگام قاضی حسینی پرسید اگر پدر خانواده از راه می رسید چه می کردید؟ که متهم پاسخ داد: «او را هم می کشتیم!»
بنابر این گزارش، در ادامه «حمزه» قاتل دو کودک خردسال نیز که خود را چوپان معرفی می کرد درباره این جنایت گفت : دختر سهساله صحنه قتل مادرش را می دید و جیغ میکشید. او وخواهرش شاهد صحنه قتل بودند به همین دلیل من صدای تلویزیون را بلند کردم که کسی فریادهای آنان را نشنود.سپس با چوب ضربه ای به سر دختر سه ساله (نجمه) زدم و بعد با چاقو گلویش را بریدم. بعد هم «سهراب» که دختر شش ساله را رها کرد او را نیز گرفتم و مانند خواهرش کشتم ولی برای صحنه سازی پیکر خون آلود دختر شش ساله (نغمه) را زیر جسد مادرش گذاشتیم و از محل فرار کردیم .
با توجه به اهمیت و حساسیت این جنایت هولناک، پرونده قتل فجیع سه عضو یک خانواده، پس از تکمیل تحقیقات در دادسرای مشهد به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات با تجربه مورد رسیدگی قرار گرفت. در جلسات محاکمه که به ریاست قاضی مصطفی بنده ای و مستشاری قاضی محمد شجاع پورفدکی برگزارشد، متهمان به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفتند و هریک به نقش خود در این جنایت هولناک اعتراف کردند.
پس از پایان جلسات محاکمه و درحالی که متهمان در برابر سوالات فنی و تخصصی قضات دادگاه چاره ای جز بیان حقیقت نداشتند این پرونده جنایی مورد شور قضایی قرار گرفت و در نهایت حمزه به دو بار قصاص نفس، «افشین» به یک بار قصاص نفس وسهراب به خاطر معاونت در قتل به تحمل 10 سال زندان محکوم شدند اما «احمد» از اتهام معاونت در قتل به خاطر نبود دلایل کافی تبرئه شد. شایان ذکر است رای صادره از سوی قضات با تجربه شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قابل فرجام خواهی در محاکم دیوان عالی کشور است.