احیای "شیخوخیت" اصولگرایی با محوریت قرار دادن ناطقنوری و لاریجانی
درگذشت حبیب الله عسگر اولادی و آیتالله مهدوی کنی به عنوان زعمای قوم اصولگرا کمک فراوانی به پایان رسیدن ریش سفیدی در اصولگرایان کرد.
رویداد۲۴-درگذشت حبیب الله عسگر اولادی و آیتالله مهدوی کنی به عنوان زعمای قوم اصولگرا کمک فراوانی به پایان رسیدن ریش سفیدی در اصولگرایان کرد.
در سالهای نه چندان دور اصولگرایان بر اساس احترام به نظر بزرگان خود، زمین بازی سیاسی خود را تعیین میکردند. جناح راست ایران که این روزها مردم آنها را به نام اصول گرایی میشناسند، در رفتار سیاسی خود در دهه 60 و 70 مبتنی بر ریش سفیدی عمل میکردند.
لیستهای این جریان برای انتخاباتهای مجلس براساس نظر جامعه روحانیت مبارز نمونه بارز این رفتار سیاسی بود اما دهه 80 برای اصول گرایان پایانی بود بر سنت شیخوخیت در این جریان. اصول گرایان در سال 84 و در انتخابات ریاست جمهوری نهم سعی کردند با محوریت آیتالله مهدوی کنی و علی اکبر ناطق نوری و بر اساس اصل ریش سفیدی، یک نامزد را به عنوان نامزد نهایی این جریان وارد انتخابات ریاست جمهوری کنند.
ریش سفیدان اصولگرا با تشکیل شورای هماهنگی و با حضور نامزدهای مطرح جریان خود، به دنبال پیاده سازی استراتژی خود بودند. ناطق نوری تلاش کرد لاریجانی، قالیباف، محسن رضایی، توکلی، احمدی نژاد را زیر یک چتر جمع کند و از میان آنان یکی را به عنوان نامزد نهایی معرفی کنند. همین طرح باعث شد تا ریش سفیدی در جریان اصولگرایی به پایان خود برسد.
شورای هماهنگی با نظر ناطق نوری و آیتالله مهدوی کنی، علی لاریجانی را به عنوان نامزد نهایی معرفی کرد تا دیگر نامزدهای مطرح در اعتراض به این تصمیم، بازی شورای هماهنگی را برهم زدند و وارد انتخابات شدند. نامزدهای معترض به رفتار شورای هماهنگی اعلام کردند که نظر این ریش سفیدان را قبول ندارند و بنا بر توصیههای نزدیکان خود وارد انتخابات میشوند. سرانجام این شورا و کارشکنیها حضور سه نامزد اصول گرا در انتخابات بود که نهایتا به پیروزی محمود احمدی نژاد، نامزد مغضوب شورای هماهنگی منجر شد.
بعد از انتخابات سال 84، ریش سفیدان اصولگرا دیگر در هیچ انتخاباتی موفق با ایجاد وحدت کلمه در این جریان نشدند و جوانان اصولگرا، رفتارهایی برخلاف سنت گذشتگان خود انجام میدادند. حضور لیستهای متعدد اصولگرا با نامهای مختلف با تعاریف گوناگون از اصولگرایی نمونه بارز این رفتار جوانان اصولگرا بود که پایان عصر شیخوخیت در جریان اصول گرایی را رقم زد.
درگذشت حبیب الله عسگر اولادی و آیتالله مهدوی کنی به عنوان زعمای قوم اصولگرا کمک فراوانی به پایان این روش سیاسی اصول گرایان کرد. حضور همزمان ولایتی، قالیباف، محسن رضایی، سعید جلیلی و حداد عادل در انتخابات ریاست جمهوری 92 و اختلاف اصولگرایان بر سر بستن یک لیست واحد در انتخابات مجلس دهم به خوبی بیانگر این معناست.
اما به نظر میرسد حالا بخشی از جریان اصولگرا که در فضای سیاسی به اصولگرایان میانه رو معروف هستند میخواهند این روش سیاسی را احیا کنند. آنها برای این کار میخواهند از «ناطق نوری و علی لاریجانی» استفاده کنند و آنها را جایگزین مهدوی کنی و عسگراولادی کنند. ناطق و لاریجانی دو اصولگرای نزدیک به دولت روحانی و مخالف تندروی برخی از جریان اصولگرا هستند. اتفاقا این دو بارها خود قربانی افراطی گری نواصولگرایان شدهاند.
ناطق نوری و لاریجانی به دلیل منش سیاسی خود میتواند بخشی از جریان اصولگرا را زیر یک چتر جمع کنند. به نظر میرسد احیای شیخوخیت تنها راه نجات اصولگرایان در فضای سیاسی امروز کشور است. اصولگرایان به پشتوانه این دو چهره سیاسی میتوانند برای انتخابات ریاست جمهوری آینده گفتمان تازهای را از خود ارائه کنند. بحث حمایت از روحانی در انتخابات ریاست جمهوری 96 نمونه بارزی از تغییر احتمالی این گفتمان است. گفتمانی که اتفاقا در دسته برجامیها تعریف میشود.
در سالهای نه چندان دور اصولگرایان بر اساس احترام به نظر بزرگان خود، زمین بازی سیاسی خود را تعیین میکردند. جناح راست ایران که این روزها مردم آنها را به نام اصول گرایی میشناسند، در رفتار سیاسی خود در دهه 60 و 70 مبتنی بر ریش سفیدی عمل میکردند.
لیستهای این جریان برای انتخاباتهای مجلس براساس نظر جامعه روحانیت مبارز نمونه بارز این رفتار سیاسی بود اما دهه 80 برای اصول گرایان پایانی بود بر سنت شیخوخیت در این جریان. اصول گرایان در سال 84 و در انتخابات ریاست جمهوری نهم سعی کردند با محوریت آیتالله مهدوی کنی و علی اکبر ناطق نوری و بر اساس اصل ریش سفیدی، یک نامزد را به عنوان نامزد نهایی این جریان وارد انتخابات ریاست جمهوری کنند.
ریش سفیدان اصولگرا با تشکیل شورای هماهنگی و با حضور نامزدهای مطرح جریان خود، به دنبال پیاده سازی استراتژی خود بودند. ناطق نوری تلاش کرد لاریجانی، قالیباف، محسن رضایی، توکلی، احمدی نژاد را زیر یک چتر جمع کند و از میان آنان یکی را به عنوان نامزد نهایی معرفی کنند. همین طرح باعث شد تا ریش سفیدی در جریان اصولگرایی به پایان خود برسد.
شورای هماهنگی با نظر ناطق نوری و آیتالله مهدوی کنی، علی لاریجانی را به عنوان نامزد نهایی معرفی کرد تا دیگر نامزدهای مطرح در اعتراض به این تصمیم، بازی شورای هماهنگی را برهم زدند و وارد انتخابات شدند. نامزدهای معترض به رفتار شورای هماهنگی اعلام کردند که نظر این ریش سفیدان را قبول ندارند و بنا بر توصیههای نزدیکان خود وارد انتخابات میشوند. سرانجام این شورا و کارشکنیها حضور سه نامزد اصول گرا در انتخابات بود که نهایتا به پیروزی محمود احمدی نژاد، نامزد مغضوب شورای هماهنگی منجر شد.
بعد از انتخابات سال 84، ریش سفیدان اصولگرا دیگر در هیچ انتخاباتی موفق با ایجاد وحدت کلمه در این جریان نشدند و جوانان اصولگرا، رفتارهایی برخلاف سنت گذشتگان خود انجام میدادند. حضور لیستهای متعدد اصولگرا با نامهای مختلف با تعاریف گوناگون از اصولگرایی نمونه بارز این رفتار جوانان اصولگرا بود که پایان عصر شیخوخیت در جریان اصول گرایی را رقم زد.
درگذشت حبیب الله عسگر اولادی و آیتالله مهدوی کنی به عنوان زعمای قوم اصولگرا کمک فراوانی به پایان این روش سیاسی اصول گرایان کرد. حضور همزمان ولایتی، قالیباف، محسن رضایی، سعید جلیلی و حداد عادل در انتخابات ریاست جمهوری 92 و اختلاف اصولگرایان بر سر بستن یک لیست واحد در انتخابات مجلس دهم به خوبی بیانگر این معناست.
اما به نظر میرسد حالا بخشی از جریان اصولگرا که در فضای سیاسی به اصولگرایان میانه رو معروف هستند میخواهند این روش سیاسی را احیا کنند. آنها برای این کار میخواهند از «ناطق نوری و علی لاریجانی» استفاده کنند و آنها را جایگزین مهدوی کنی و عسگراولادی کنند. ناطق و لاریجانی دو اصولگرای نزدیک به دولت روحانی و مخالف تندروی برخی از جریان اصولگرا هستند. اتفاقا این دو بارها خود قربانی افراطی گری نواصولگرایان شدهاند.
ناطق نوری و لاریجانی به دلیل منش سیاسی خود میتواند بخشی از جریان اصولگرا را زیر یک چتر جمع کنند. به نظر میرسد احیای شیخوخیت تنها راه نجات اصولگرایان در فضای سیاسی امروز کشور است. اصولگرایان به پشتوانه این دو چهره سیاسی میتوانند برای انتخابات ریاست جمهوری آینده گفتمان تازهای را از خود ارائه کنند. بحث حمایت از روحانی در انتخابات ریاست جمهوری 96 نمونه بارزی از تغییر احتمالی این گفتمان است. گفتمانی که اتفاقا در دسته برجامیها تعریف میشود.
منبع: عصر ایران