توافق ۲۵ ساله با چین، میتواند مثبت باشد
رویداد۲۴ در این زمینه ذکر چند مورد به نظرم ضروری میرسد:
اول، اقتصاد آینده دنیا طبق شواهد و آمارهای موجود بی شک در قبضه چین خواهد بود و این کشور با وجود داشتن اقتصاد ارشادی و کنترلی توسط دولت در زمینه شاخصه رشد اقتصادی و ثبات ملی، حتی در ایام کرونا موفقتر از سایر قدرتهای اقتصادی لسه فر عمل کرد که این امر با توجه به دیدگاههای اصولی جمهوری اسلامی در رد اقتصاد آزاد لیبرالی میتواند کاتالیزور همکاریهای بین دو کشور شود.
دوم، چین هیچگاه در طول تاریخ چشم به تمامیت ارضی ایران نداشته است. در دوره معاصر نیز چه در زمان پهلوی و چه جمهوری اسلامی همواره در جهت ایجاد روابط متوازن با ایران ساعی بوده اند؛ البته این گزاره به معنای دوستی ایشان با ایرانیان نیست بلکه منافعشان بر همکاری با ایران ایجاب میکند. اصولا آنان صرفا سعی در گسترش بازار تولیداتشان در جهت افزایش ثروت ملی خود دارند.
سوم، چین نفت ندارد و برای تداوم توسعه اقتصادی و تولیداتش به شدت به آن وابستگی دارد. این در حالی ست که اکثر منابع نفتی جهان زیر تسلط آمریکاست و در صورت ادامه روند رشد اقتصادی چین و تضعیف آمریکا در معادلات اقتصاد و تجارت بین الملل، هر لحظه این امکان وجود دارد که آمریکا متحدان نفتی خود را جهت تحریم فروش نفت به چین تحت فشار قرار دهد و تولیدات آن را مختل کند. فلذا مسئولان چینی به دنبال یک منبع قابل اتکای دراز مدت و دارای ثبات امنیتی برای خرید نفت با قیمت مناسباند. با توجه به تحریمهای شدید آمریکا و متحدان غربی اش علیه صادرات نفت ایران و ضربه شدیدی که به درآمدهای نفتی این کشور زده است، به نظر میرسد در صورت امضای قرارداد ۲۵ ساله با چین، ایران دیگر دغدغه فروخته شدن نفت تولیدی اش را نداشته باشد. ظاهرا چینیها سرمایه گذاری کلان در صنعت نفت ایران را در ازای فروش نفت (که در ازای آن یوان خواهند پرداخت) پیشنهاد کرده اند.
چهارم، چین به صورت جدی مترصد از بین بردن هژمونی دلار است. به همین جهت سالانه بیش از ۱۰۰۰ تن طلا به ذخایرش اضافه میکند و در پی آن است که در یک فرصت مناسب با قرار دادن طلا به عنوان پشتوانه پول ملی خود و تبدیل آن به ارز اصلی تجارت بین المللی، عملا به سلطه دلار پایان دهد. البته اینکار اصلا راحت نخواهد بود و یک اعلان جنگ به آمریکاست، اما به هر حال چینیها خزنده در حال پیشروی اند و تاکنون عموسام در مهار آنها ناموفق بوده است.
پنجم، چین در حال ایجاد کریدور تجاری موسوم به جاده ابریشم از خاک خود به سمت اروپا بوده و در این پروژه بهترین و مقرون به صرفهترین مسیر ایران است. در حال حاضر خط آهن چین تا بندر گواتر پاکستان کشیده شده و اگر به خط ریلی ایران و ترکیه متصل شود به راحتی بازار اروپا از طریق خط آهن در دسترس کالاهای چینی خواهد بود.
همچنین کشورهای متحد ایران همچون عراق، سوریه و لبنان نیز میتوانند به این خط آهن متصل شوند و منافع سرشاری نصیب آنها گردد.
ایران میتواند بابت هر کانتینری که از خاکش بگذرد عوارض دریافت کند و از ویژگی ژئواکونومی خود نهایت استفاده را برای سود دراز مدت ببرد.
ششم، چین فرهنگ جذابی ندارد. آنها انسانهایی اند که مثل ماشین کار میکنند و با ۲چوب غذا میخورند و از خوردن کرم و سوسک و گوشت سگ و گربه ابایی ندارند؛ لذا به هیچ وجه از نقطه نظر فرهنگی ملت ایران را تهدید نمیکنند. چین نه هالیوود و ولنتاین دارد، نه مک دونالد و کی اف سی و نه ایدئولوژی اش برای ملت هایی، چون ایران جذاب است. چین صرفا با استفاده از نظم آهنین و مدیریت کارآمد تولید ثروت میکند. چیزی که جمهوری اسلامی بدان احتیاج مبرم دارد.
هفتم، به باور نویسنده، تحریمهای ۴۰ ساله غرب علیه جمهوری اسلامی بیشترین تاثیرش در دوری ایرانیان از تکنولوژی روز جهان بوده است. تولید ثروت به ۳ عامل مهم تکنولوژی، سرمایه و نیروی کار نیاز دارد. چینیها پس ورود به جامعه جهانی در طی همکاری با غرب توانستند تکنولوژی را وارد کنند و اکنون خود صاحب آن اند. همکاری با چین میتواند در ورود فناوریهای پیشرفته به ایران موثر باشد و نیروی کار ایران را در کارخانجات تولیدی فعال نماید.
البته تحقق موارد فوق الزاماتی نیز دارد که در آینده بدانها خواهم پرداخت.