روایت یک قربانی مین از آسیبهای روانشناختی این معضل
رویداد۲۴ «سلیمان ویسی» نابینای قربانی مین، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی و عضو کانون مشارکت پاکسازی مین به مناسبت روزجهانی آگاه سازی از خطرات مین در یادداشتی به آسیبهای روانشناختی این معضل پرداخته است.
سیه چردگی کودکان رنگ شفق میگیرد و آن معصومیتهای آشکار، هر لحظه به خون مینشیند، حتی قلب ثانیهها نیز از هیجان بیم، به شماره میافتد.
خطر مین ناچیز نیست که هشدار است. هشداری برای زنده کردن ترسی است که گمان باطل میبردیم سالهاست در گور بی اعتنایی خفته است!
اهمیت مخاطرات مین سازمان ملل را واداشت که در سال (۲۰۰۵) روز چهارم آوریل برابر با پانزده فروردین را به نام روز جهانی روشنگری درباره خطرات مین نامگذاری کند. در سالهای اخیر اهمیت رسیدگی سریع و به هنگام به واکنشهای روانی افراد آسیب دیده در پس بلایا، مورد توجه متولیان بهداشت روان قرار گرفته و پرداختن به واکنشهای روانی بازماندگان با هدف عادی سازی رفتار و جلوگیری از بروز عـوارضی که منجر به افت کیفیت زندگی و کاهش کارایی افراد میشود، از پررنگترین اهداف فعالیت در این حوزه بوده و با در نظر گرفتن آسیبهای روانی در قربانیان مین اهمیت توجه به بهداشت روان در این قشر آسیب پذیر امری حیاتی است. مینهای ضد نفر، بار گرانی بر دوش کشورهای آلوده به مین و مردمی است که میکوشند با خطرات منجر به مرگ و مصدومیت آن کنار بیایند، وجود مین بر تمام عرصههای زندگی جوامع تاثیر میگذارد و مشکلات عدیدهی اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، رفاهی و روانی ایجاد میکند.
مین این بلای بشر ساخته اولین بار در یک قرن پیش و در جنگ جهانی اول توسط آلمانها بکار برده شد و پس از آن در همه نزاعهای صد سال اخیر مورد استفاده طرفهای درگیر بوده از مین به عنوان شیطان خفته، قاتل خاموش، و بذر مرگ یاد میکنند. قاتل خاک پوشی که در کمین نشسته تا پایی بلغزد یا دستی از سر کنجکاوی تکانش دهد، آنگاه است، که این غول خفته بیدار شود و زهر مرگ را در جام زندگی قربانی بریزد و آرزوی سلامتی مردی کشاورز، زنی روستایی، و کودکی بازی گوش را پرپر کند!
در مناطق ما کم نیستند افرادی که بر اثر انفجار مین به شکلهای گوناگون دچار قطع عضو شدند و (دست، پا، چشم) یا زیبایی خود را از دست داده اند، که هرکدام از این لطمهها به تنهایی میتواند عواقب بیشماری را به همراه داشته باشد.
از دست دادن یک عضو با نداشتن آن به صورت مادرزادی متفاوت است، از دست دادن عضو مهمی مثل پا، دست، و چشم بطور ناگهانی آنها را با احساس عجز و درماندگی پس از حادثه و اصرار بر انکار معلولیت حاصل از مین مواجه میکند. فقدان به یکباره سلامتی و نقص آن میتواند به منبع مهمی برای تنش و فشار روانی تبدیل شده و شرایط زندگی شخص را به طور کلی عوض کند. فرصتهای شغلی، فرصت زندگی سالم اجتماعی، توانایی انجام اعمالی که فرد قبلا به راحتی انجام میداده، فرصت ازدواج و .. همگی تحت شرایط جدید تهدید میشوند. فردی که خود قادر به انجام فعالیتهای روزانه بود مجبور به کمک گرفتن از دیگران خواهد بود. علاوه بر صدمات جسمی که مزید بر معلولیت آنها بوده از مشکلات روانی هم که در کنار آمدن و سازگاری با ناتوانی بر آنها تحمیل شده است، رنج میبرند.
بیشتر بخوانید: قربانیان مین در جستجوی عدالت/ وضعیت کشور به لحاظ پاکسازی مین چگونه است؟
مواجهه با فشارهای روانی ناشی از این تغییرات، سلامت روانی آنان را مورد تهدید قرار میدهد و با اختلالات روانی متعددی روبرو میسازد، که از جمله این آسیب¬ها میتوان به اختلال استرس پس از سانحه (Post traumatic stress disorder)، افسردگی (Depression) و اضطراب (Anxiety) اشاره کرد:
در اختلال استرس پس از سانحه، فرد قربانی ممکن است رویداد مزبور را روزها، هفتهها و یا ماهها با یادآوری درد و رنج ناشی از آن و یا به شکل کابوس هایی، مجددا تجربه کند. گاه برخی محرکها میتوانند صحنه رویداد فوق را مدام در ذهن فرد فراخوانی نمایند. در عین حال کاهش واکنش به محیط کنونی یعنی نوعی” بی حسی هیجانی” مشاهده میشود. مثلا چنین افرادی توانایی پاسخ به محبت اطرافیان را ندارند و یا علاقهای به فعالیتهای لذت بخش گذشته ندارند. علایم جسمانی مانند بی خوابی، حساسیت به سر و صدا در این افراد دیده میشود. غالبا دچار افسردگی شده و آستانه تحمل کاهش مییابد؛ و فرد از افکار، احساسات و یا محرکهای مربوط به سانحه اجتناب میکند. مشکل تمرکز، تحریک پذیری یا حمله خشم و گوش به زنگی یا حالت فزون مراقبتی و از جا پریدن در این افراد دیده میشود؛ که عملکرد فردی، اجتماعی، شغلی و خانوادگی را تحت تأثیر قرار می دهد)
انجمن روان پزشکی آمریکا DSM-۵ (۲۰۱۳) نشانه¬های اختلال استرس پس از ضربه را در سه حیطه اصلی طبقه بندی میکند: که شامل برانگیختگی زیاد، اجتناب و بی احساسی و تجربه مجدد ضربه به مدت بیش از یک ماه است که می¬تواند همراه با مسخ شخصیت یا مسخ واقعیت هم باشد.
دومین اختلال روانشناختی شایع در قربانیان مین، اختلال افسردگی است. تقریباً تمام آسیب دیدگان و بازماندگان بلایا در مواقعی از اوقات در رابطه با وضعیت جدید زندگی خــود احساس غم و ناامیدی خواهند کرد. اما این احساسات، افسردگی تلقی نمیگردد.
در فرد افسرده همان احساس ناامیدی بسیار شدیدتر و برای مدت طولانیتر بروز مینماید هیچ چیز وی را خوشحال نخواهد کرد و اعتقاد دارد که هیچکس نیز قادر به کمک وی نیست. همان طور که می¬دانیم ناکامیها و محرومیتها در کودکی تا انزوای اجتماعی در بزرگ سالی، در دامنه این اختلال قرار دارد. بدین معنا که تراکم رویدادهای منفی و سرخوردگیها موجب افزایش افکار بدبینانه به جهان میشود که این افکار، به کاهش فعالیت، تصویر منفی داشتن از خود و میل به خودکشی، منجر شده، زمینه افسردگی را فراهم میکند.
برخی از کارشناسان بر این باورند که استرس و فشارهای عصبی ناخواسته، اولین محرک به سوی بیماری افسردگی است، رویدادهای بزرگ برنامه ریزی نشدهای که فرد ناگهان خود را درحصار آن زندانی میبیند. اکثر قربانیان دورههایی از انکار یا ناامیدی را که با علائم افسردگی، اضطراب، بی خوابی، بی اشتهایی عصبی و تحریک پذیری دنبال میشوند تجربه میکنند افسردگی نتیجه فقدان، خسران یا تباهی است و در قربانیان مین از دست دادن بدن، قدرت، جایگاه و نقشهای اجتماعی و همچنین حس ارزشمندی میتواند منجر به افسردگی شود.
افسردگی اغلب با احساس اضطراب همراه است. تقریبا هر فرد افسرده مضطرب نیز هست،
اضطراب مستلزم مفهوم ناایمنی یا تهدیدی است که فرد منبع آن را به وضوح درک نمیکند و به صورت یک موقعیت تهدیدآمیز که تحت تأثیر بالا رفتن تحریکات، اعم از درونی و بیرونی تصور میگردد که فرد در کنترل کردن آنها ناتوان است.
مشکلات منطقه مین زده صرفا به افرادی که قربانی مین شده اند محدود نمیشود کسانی که در مناطق مین زده زندگی میکنند که هر لحظه امکان دارد این بلای بشر ساخته بر سر آنها نازل شود با ترس، اضطراب و احساس عدم امنیت، مواجه هستند که همین خود میتواند مشکلات روانی و نشانههای جسمانی ناشی از آن را موجب شود. میزان شیوع اختلالات فوق در بین قربانیان مین با در نظر گرفتن متغیر سن و موقعیت اجتماعی و خانوادگی متفاوت است، اما این امر مسلم است که اختلال در رشد روانی عاطفی آسیب دیدگان پیامدهای چنین اختلالاتی را موجب و در اکثر قربانییان تجربه شده است؛ و این در حالی است که سیستم ارائه مراقبت سلامت روانی در کشور ما و بسیاری از کشورهای آلوده به مین در دسترس نیست.