سعیدجلیلی؛ اصولگرایی که اصولگرایان هم او را دوست ندارند
سعید جلیلی را میتوان منتقد شماره یک توافق هستهای در دولت روحانی دانست. کسی که در دولت احمدی نژاد عهده دار پرونده هستهای بوده و بسیاری از تحریمها علیه ایران زمان مسؤولیت او حاصل شد. جلیلی شیوه مذاکره تیم مذاکره کننده هستهای دولت روحانی را قبول نداشت و برجام را عامل از بین رفتن اقتدار ملی ایران میداند.
جلیلی و تیمش در کمیسیون ویژه برجام در مجلس نهم بارها تلاش کرد تا برجام و دستاوردهای آن را منفی جلوه دهد. البته این تلاشها با رای مجلس به برجام به سرانجام نرسید.
به نظر میرسد جلیلی در تلاش است با حضور در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بازهم در قامت مخالف برجام به صحنه بیاید و این بار در مناظرههای انتخاباتی رودروی روحانی با او زور آزمایی کند. روحانی نماد گفتوگو و مذاکره است و جلیلی نماد سرسختی در سیاست خارجی.
این دو در سال 92 هم تجربه یک دو قطبی را داشتند. در انتخابات ریاست جمهوری سال 92، حسن روحانی توانست در این فضای دوقطبی با اختلاف جلیلی را شکست دهد و به مقام ریاست جمهوری برسد.
روحانی و اصلاحطلبان به شدت علاقه مندند که جلیلی دوباره به صحنه بیاید. جریان طرفدار دولت یازدهم بر این باورند که جلیلی هیچ شانسی برای پیروزی ندارد و سبد رای او تنها همان 4 میلیونی است که در خرداد 92 به او رای دادند.
سعید جلیلی در اصولگرایان نیز طرفدار چندانی ندارد و خیلی محافظه کاران دوست ندارند او به صحنه بیاید. اصولگرایان معتقد هستند نامزدهای جذاب تری از جلیلی دارند که بتوانند با روحانی رقابت کنند. راستگرایان بر این بارو هستند که جلیلی نمیتواند زمنیه ساز وحدت در انتخابات شود چون بسیاری از خود اصولگرایان منتقد شماره یک دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی بوده و هستند.
برای پی بردن به این معنا میشود به انتخابات ریاست جمهوری گذشته برگشت. در مناظره ای که سیاست خارجی، مسئله مورد بحث نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بود، همگان مشاهده کردند که در فضای دو قطبی ایجاد شده میان روحانی و جلیلی، اکثر نامزدها از جمله ولایتی، قالیباف و محسن رضایی هم صدا با روحانی به انتقاد از شیوه، دیپلماتیک جلیلی پرداختند و او را یکی از عاملان بروز مشکلات در کشور دانستند. حتی حداد عادل نیز، در آن جلسه با جلیلی هم صدایی نکرد و سعی داشت کمی از بار انتقادها به دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی بکاهد.
جلیلی حتی در میان جبهه پایداری هم چندان محبوب نیست.
آیتالله مصباح یزدی به عنوان زعیم جریان پایداری در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ابتدا "لنکرانی" را به عنوان نامزد مطلوب خود معرفی کرد و حتی اعلام داشت :"این تشخیص قطعی است و ما به تکلیف شرعی خود عمل خواهیم کرد لذا کاری نداریم که لنکرانی رأی بیاورد یا رأی نیاورد، آبرو برود يا نرود." تنها گمانه زنی در مورد احتمال رد صلاحیت لنکرانی باعث شد پایداریها دست از وزیر بهداشت احمدی نژاد که رییس جمهور سابق او را "هلو" خطاب کرده بود بکشند و به سراغ جلیلی بروند.
در این میان میشود این سوال را مطرح کرد که چرا جلیلی یک فعال سیاسی تنهاست نه در اصولگرایان طرفداران چندانی دارد و نه مورد مقبول اصلاحطلبان و اقتدارگرایان است.
اولین دلیل را شاید بتوان
اینگونه بیان کرد که سعید جلیلی برای مردم و سیاسیها چهره تکراری است.
سعید جلیلی به معنای واقعی ساده زیست است. حضور با پراید در مراسم های مختلف یا نشان دادن سفرهای خارجی اش بدون هیچ تشریفاتی از این نمونه هاست اما ساده زیستی برندی بود که احمدی نژاد از آن استفاده کرد و دیگر جایی برای دیگری نمی ماند.
آنها که از احمدی نژاد زده شده بودند، دیگر دوست نداشتند ساده زیستی را باور کنند. مردم میگفتند او که کاپشن میپوشید و برای بستن کفشهایش بر روی زمین مینشست، آن شد وای به این که از همین ابتدا کت و شلوار میپوشد.
به نظر میرسد بعد از احمدی نژاد دیگر شعار ساده زیستی در ایران خریداری ندارد و مردم دیگر اعتنایی به آن نمیکنند.
دومین دلیلی که میشود از آن به عنوان علت رای نیاوردن جلیلی در انتخابات گذشته و محبوب نبودن او نام برد، عملکرد جلیلی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. در میان تمام نامزدها او تنها کسی بود که مسئولیت جدی کشوری داشت و مردم در دولت نهم و دهم (دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد) عملکرد او را مشاهده کرده بودند. مردم جلیلی و سیاستها او در مسئله هستهای را عامل بدبختیهای کشور میدانستند. بسیاری از مردم ایران سرسختیها و انعطاف ناپذیر بودن او در مذاکرات هستهای را عامل تحریمهای کشور میدانستند همان گونه که ولایتی هم در مناظره ها به آن اشاره کرده بود. تحریمهایی که کشور را با مشکلات عدیدهای روبرو کرده بود. به عقیده جلیلی و دوستانش فقط کافی بود سانتریفیوژها بچرخند و نچرخیدن اقتصاد کشور چندان اهمیت نداشت. آنها رسیدن به فناوری هستهای به هر وسیلهای را در دستور کار قرار داده بودند و همین باعث شد تا مردم دیگر به آنها اعتماد نکنند.
مردم در یک حساب و کتاب ساده به این نتیجه رسیده بودند که اگر در خرداد 92 به جلیلی رای بدهیم، یعنی به سختیهای بیشتر و تحریمهای بیشتر رای دادهایم پس رای خود را به صندوق کسی میاندازیم که بتواند حصار تحریمها را بشکند و دست دوستی به سمت دیگر کشورها دراز کند.
دلیل دیگر این است که او جذابیتهای دیگر سیاستمدارن ایرانی را ندارد. او چهره ای جذاب ندارد، سخنران خوبی نیست و معمولا هم بسیار جدی است. تمام این ویژگیها باعث شده تا او برای مردم جذاب نباشد. تمام روسای جمهوری ایران یا کاریزمای فوقالعادهای داشتند یا سخنور خوبی بودند. جلیلی هیچکدام از این گزینهها را ندارد.
جلیلی را میشود نامحبوبترین سیاستمدار این روزهای ایران دانست.