نسخه پیچی های احساسی برای نجات دریاچه ارومیه
سرنوشت دریاچه ارومیه چه می شود؟ آیا کارهایی که هم اکنون انجام می شود، در احیای نگین فیروزه ای ایران مؤثر است یا آن که اساساً امیدی به نجات نیست.
رویداد۲۴-سرنوشت دریاچه ارومیه چه می شود؟ آیا کارهایی که هم اکنون انجام می شود، در احیای نگین فیروزه ای ایران مؤثر است یا آن که اساساً
امیدی به نجات نیست. دکتر سعید افشار در یادداشتی، دیدگاه خود در این باره را مطرح کرده است که عیناً می خوانید:
این روزها دوباره خبرهای زیادی پیرامون نجات دریاچه ارومیه شنیده می شود، کمپین یک میلیون امضا از طرف برخی هنرمندان، پیشنهادات غیرعملی برخی نمایندگان مانند انتقال آب از دریای خزر به دریاچه، انتقال آب رودخانه شهرهای اطراف به دریاچه و ... از آن جمله اند.
البته عادت کرده بودیم که در موسم انتخابات قول احیای دریاچه بعنوان وعده ای برای مردم آذربایجان داده شود. ما بر این باوریم که دریاچه ارومیه دیگر قابل احیا نیست، سرنوشت دریاچه ارومیه نمی تواند از بختگان، جازموریان، هامون و ... جدا باشد. برای اینکه قضیه بیشتر برای خوانندگان روشن گردد، اول باید به علل خشک شدن دریاچه بپردازیم:
1- گرم شدن زمین
تغییرات شدید اقلیمی و گرم شدن دو درجه ای کره زمین بر اثر استفاده از سوخت های فسیلی و تصاعد گازهای گلخانه ای، باعث بروز خشکسالی در کشور ما و 44 کشور جهان، طبق گزارش ها شده است.
2- تخليه فاضلاب هاي صنعتي در بستر درياچه اروميه
اتفاقي كه در ساير نقاط كشور مانند تالاب انزلي و رودخانه هاي شمال كشور و رودخانه كارون مي افتد و تبديل به محل تخليه فاضلاب هاي صنعتي و خانگي شده اند. اولویت باید ایجاد تصفیه خانه های مدرن فاضلاب های شهری و برگرداندن آب های تصفیه شده به داخل دریاچه می باشد.
3- راه ميانگذر
در دنياي مدرن، سدها، بستر رودخانه ها و حتي درياچه هاي كوچك لايروبي مي شوند تا مشكلات زيست محيطي پيش نيايد. مسؤولان وقت كشور و منطقه آذربايجان غربي از سال 1360 تاكنون ميليون ها تن خاك و سنگ را از كوههای مجاور كنده و به داخل آب ريختند.
جالب آنكه در مقابل اعتراض برخي آگاهان در همان سال ها گوششان بدهكار نبود و كار را ادامه دادند تا جائي كه درياچه با جذب ميليون ها تن سنگ و خاك به دو نيم شد ؛ اگرچه مثلا پلي شناور بروي آن قرار داده شده است كه طول آن چند متر بيشتر نيست. در موارد مشابه در كشورهاي مدرن، پل هاي معلق حتي به طول بيش از 12 كيلومتر احداث شده بدون اينكه تبادل آب مختل شود.
4- احداث سد به روي رودخانه ها
متاسفانه از سه دهه پيش به اين طرف،ساخت سد در كشور گسترش یافت و بدون بررسي هاي مباحث توسعه پايدار و زيست محيطي و حتي بررسي نيازهاي واقعي منطقه، اقدام به احداث دهها سد شد.
اشتباه برداشت نشود؛ نگارنده مخالف ساخت سد بر حسب نياز نيست، فقط گذر زمان نشان داد كه گسترش سدسازي با توجه به نياز نبوده است و با توجه به شيوه سنتي آبياري مزارع كشاورزي نتيجه اي جز هدردهي منابع آبي منطقه و محروم نمودن درياچه از حق آب طبيعي خود چيزي عايد نشد. گرچه به دلیل ادامه گرم شدن زمین شاهد تبخیر بیش از پیش مخزن آب سدها خواهیم بود.
5- افزايش جمعيت
يكي از مهمترين دلايل خشك شدن درياچه اروميه دركنار ساير دلايل، افزايش شديد جمعيت در مناطق مختلف استان آذربايجان غربي و شرقي مي باشد. در سي سال اخير در كنار مهاجرت از كشورهاي همسايه، جمعيت منطقه به بيش از دو برابر و شايد بيشتر رسيده است، بديهي است كه تامين آب بعنوان بخشي از نيازهاي اصلي مردم مساله اصلي باشد. بدليل كمبود بارندگي، مسؤولان و ساكنين اقدام به حفر تعداد زيادي چاه عميق نمودند، طوري كه سطح آبهاي زيرزميني به سرعت كاهش و بالارفتن مصرف آب مشكلات حادي بوجود آورده است.
هم اکنون نیز اپیدمی ویلاسازی در باغات و زمین های اطراف شهر گسترش یافت است و هر خانه برای خودش چاهی کنده است.
راه حل هاي بحران
متاسفانه راهكارهايي مانند طرح باروري ابرها يا انتقال آب از رودخانه ها يا دريای خزر مساله اي نيست كه عملي باشد، متخصصان اين را بهتر مي دانند. پيشنهادهايي كه به عنوان راه حل مسئله به نظر ما مي رسد بدين شرح است:
1- مسدود كردن فوري چاههاي عميق كشاورزي، مزارع، باغات و شهرك هاي اقماري استان و سایر اماکن و پرداخت خسارت يا حتي كوچ دادن كشاورزان به نقاط ديگر. اين مساله بسيار مشكل، اما شدني است و تنها انتخاب است، اگر عمل نكنيم طبيعت خشم خود را چند سال بعد با توفان نمك نشان خواهد داد و آن موقع سيل آوارگان بيمار به سمت ديگر مناطق سرازير خواهد شد.
2- تغيير
روش هاي آبياري سنتي كه در حال حاضر به روش غرقابي صورت مي گيرد، آبياري
باغات و مزارع بايد به روش علمي آبياري موضعي يا قطره اي مفيد صورت گيرد.
3- تغییرات در روش و نوع کشت های باغی و حتی ممنوع کردن کشت محصولاتی که آب زیادی لازم دارد.
4- جلوگيري از تخليه فاضلابها در درياچه و رودخانه ها و چاههاي جذبي منازل به هر قيمت
5- ايجاد شبکه جمع آوری، انتقال و تصفیه فاضلاب هاي خانگي و صنعتي بطوري كه پس از بازيافت و تصفیه بوسيله لوله هاي انتقال ويژه به درياچه سرازير گردد يا در مزارع كشاورزي استفاده شود، بعنوان مثال در حال حاضر در كشورهايي مانند آلمان 60درصد فاضلاب تصفیه و به چرخه مصرف بازگردانده می شود.
بديهي است كه هزينه اين كارها بالاست و قبل از همه نياز به يك مديريت كاملا علمي و باتجربه و مجهز به تكنولوژي روز و كمك جهاني دارد ولي هر چقدر كه بالا باشد از هزينه نابود شدن اراضي حاصلخيز منطقه به وسيله توفان نمك و بيمار شدن مردم و نابودي محيط زيست كه از چند سال آينده آغاز خواهد شد، بالاتر نيست.
می پذیریم که آموزش و تغییر در کشاورزی منطقه و بخصوص باغداری، بسیار مشکل بوده و تبعات زیادی ممکن است داشته باشد. اما متاسفانه ما حداکثر تا پنج سال آینده شاهد خشک شدن کامل دریاچه خواهیم بود.
اما پیشنهاد آخر این است که در صورت خشک شدن دریاچه ارومیه و برای جلوگیری از حرکت نمک و خاک و گرد به سمت شهرهای اطراف، در سطح خشک شده دریاچه ارومیه اقدام به طراحی و ساخت یک نیروگاه خورشیدی 100مگاواتی نمود، حداقل فایده این نیروگاه این خواهد بود که بدلیل نصب استراکچرها و فونداسیون بتونی محل استقرار صفحات تا حدود زیادی از حرکت نمک و خاک جلوگیری می شود و در کنار آن برق تولیدی هم می تواند به کشورهای اطراف مانند ارمنستان یا ترکیه صادر گردد.
ما می توانیم با دعوت از متخصصان و اساتید دانشگاه های کشورهایی مانند آلمان یا سازمان های بین المللی تحت پوشش سازمان ملل سریعا بررسی علمی و فنی پروژه را شروع کنیم. تحریک احساسات چیزی جز تخریب روحیه سازنده مردم ندارد، برای حل یک مسئله عقلانیت لازم است.
امیدی به نجات نیست. دکتر سعید افشار در یادداشتی، دیدگاه خود در این باره را مطرح کرده است که عیناً می خوانید:
این روزها دوباره خبرهای زیادی پیرامون نجات دریاچه ارومیه شنیده می شود، کمپین یک میلیون امضا از طرف برخی هنرمندان، پیشنهادات غیرعملی برخی نمایندگان مانند انتقال آب از دریای خزر به دریاچه، انتقال آب رودخانه شهرهای اطراف به دریاچه و ... از آن جمله اند.
البته عادت کرده بودیم که در موسم انتخابات قول احیای دریاچه بعنوان وعده ای برای مردم آذربایجان داده شود. ما بر این باوریم که دریاچه ارومیه دیگر قابل احیا نیست، سرنوشت دریاچه ارومیه نمی تواند از بختگان، جازموریان، هامون و ... جدا باشد. برای اینکه قضیه بیشتر برای خوانندگان روشن گردد، اول باید به علل خشک شدن دریاچه بپردازیم:
1- گرم شدن زمین
تغییرات شدید اقلیمی و گرم شدن دو درجه ای کره زمین بر اثر استفاده از سوخت های فسیلی و تصاعد گازهای گلخانه ای، باعث بروز خشکسالی در کشور ما و 44 کشور جهان، طبق گزارش ها شده است.
2- تخليه فاضلاب هاي صنعتي در بستر درياچه اروميه
اتفاقي كه در ساير نقاط كشور مانند تالاب انزلي و رودخانه هاي شمال كشور و رودخانه كارون مي افتد و تبديل به محل تخليه فاضلاب هاي صنعتي و خانگي شده اند. اولویت باید ایجاد تصفیه خانه های مدرن فاضلاب های شهری و برگرداندن آب های تصفیه شده به داخل دریاچه می باشد.
3- راه ميانگذر
در دنياي مدرن، سدها، بستر رودخانه ها و حتي درياچه هاي كوچك لايروبي مي شوند تا مشكلات زيست محيطي پيش نيايد. مسؤولان وقت كشور و منطقه آذربايجان غربي از سال 1360 تاكنون ميليون ها تن خاك و سنگ را از كوههای مجاور كنده و به داخل آب ريختند.
جالب آنكه در مقابل اعتراض برخي آگاهان در همان سال ها گوششان بدهكار نبود و كار را ادامه دادند تا جائي كه درياچه با جذب ميليون ها تن سنگ و خاك به دو نيم شد ؛ اگرچه مثلا پلي شناور بروي آن قرار داده شده است كه طول آن چند متر بيشتر نيست. در موارد مشابه در كشورهاي مدرن، پل هاي معلق حتي به طول بيش از 12 كيلومتر احداث شده بدون اينكه تبادل آب مختل شود.
متاسفانه از سه دهه پيش به اين طرف،ساخت سد در كشور گسترش یافت و بدون بررسي هاي مباحث توسعه پايدار و زيست محيطي و حتي بررسي نيازهاي واقعي منطقه، اقدام به احداث دهها سد شد.
اشتباه برداشت نشود؛ نگارنده مخالف ساخت سد بر حسب نياز نيست، فقط گذر زمان نشان داد كه گسترش سدسازي با توجه به نياز نبوده است و با توجه به شيوه سنتي آبياري مزارع كشاورزي نتيجه اي جز هدردهي منابع آبي منطقه و محروم نمودن درياچه از حق آب طبيعي خود چيزي عايد نشد. گرچه به دلیل ادامه گرم شدن زمین شاهد تبخیر بیش از پیش مخزن آب سدها خواهیم بود.
5- افزايش جمعيت
يكي از مهمترين دلايل خشك شدن درياچه اروميه دركنار ساير دلايل، افزايش شديد جمعيت در مناطق مختلف استان آذربايجان غربي و شرقي مي باشد. در سي سال اخير در كنار مهاجرت از كشورهاي همسايه، جمعيت منطقه به بيش از دو برابر و شايد بيشتر رسيده است، بديهي است كه تامين آب بعنوان بخشي از نيازهاي اصلي مردم مساله اصلي باشد. بدليل كمبود بارندگي، مسؤولان و ساكنين اقدام به حفر تعداد زيادي چاه عميق نمودند، طوري كه سطح آبهاي زيرزميني به سرعت كاهش و بالارفتن مصرف آب مشكلات حادي بوجود آورده است.
هم اکنون نیز اپیدمی ویلاسازی در باغات و زمین های اطراف شهر گسترش یافت است و هر خانه برای خودش چاهی کنده است.
راه حل هاي بحران
متاسفانه راهكارهايي مانند طرح باروري ابرها يا انتقال آب از رودخانه ها يا دريای خزر مساله اي نيست كه عملي باشد، متخصصان اين را بهتر مي دانند. پيشنهادهايي كه به عنوان راه حل مسئله به نظر ما مي رسد بدين شرح است:
1- مسدود كردن فوري چاههاي عميق كشاورزي، مزارع، باغات و شهرك هاي اقماري استان و سایر اماکن و پرداخت خسارت يا حتي كوچ دادن كشاورزان به نقاط ديگر. اين مساله بسيار مشكل، اما شدني است و تنها انتخاب است، اگر عمل نكنيم طبيعت خشم خود را چند سال بعد با توفان نمك نشان خواهد داد و آن موقع سيل آوارگان بيمار به سمت ديگر مناطق سرازير خواهد شد.
3- تغییرات در روش و نوع کشت های باغی و حتی ممنوع کردن کشت محصولاتی که آب زیادی لازم دارد.
4- جلوگيري از تخليه فاضلابها در درياچه و رودخانه ها و چاههاي جذبي منازل به هر قيمت
5- ايجاد شبکه جمع آوری، انتقال و تصفیه فاضلاب هاي خانگي و صنعتي بطوري كه پس از بازيافت و تصفیه بوسيله لوله هاي انتقال ويژه به درياچه سرازير گردد يا در مزارع كشاورزي استفاده شود، بعنوان مثال در حال حاضر در كشورهايي مانند آلمان 60درصد فاضلاب تصفیه و به چرخه مصرف بازگردانده می شود.
بديهي است كه هزينه اين كارها بالاست و قبل از همه نياز به يك مديريت كاملا علمي و باتجربه و مجهز به تكنولوژي روز و كمك جهاني دارد ولي هر چقدر كه بالا باشد از هزينه نابود شدن اراضي حاصلخيز منطقه به وسيله توفان نمك و بيمار شدن مردم و نابودي محيط زيست كه از چند سال آينده آغاز خواهد شد، بالاتر نيست.
می پذیریم که آموزش و تغییر در کشاورزی منطقه و بخصوص باغداری، بسیار مشکل بوده و تبعات زیادی ممکن است داشته باشد. اما متاسفانه ما حداکثر تا پنج سال آینده شاهد خشک شدن کامل دریاچه خواهیم بود.
اما پیشنهاد آخر این است که در صورت خشک شدن دریاچه ارومیه و برای جلوگیری از حرکت نمک و خاک و گرد به سمت شهرهای اطراف، در سطح خشک شده دریاچه ارومیه اقدام به طراحی و ساخت یک نیروگاه خورشیدی 100مگاواتی نمود، حداقل فایده این نیروگاه این خواهد بود که بدلیل نصب استراکچرها و فونداسیون بتونی محل استقرار صفحات تا حدود زیادی از حرکت نمک و خاک جلوگیری می شود و در کنار آن برق تولیدی هم می تواند به کشورهای اطراف مانند ارمنستان یا ترکیه صادر گردد.
ما می توانیم با دعوت از متخصصان و اساتید دانشگاه های کشورهایی مانند آلمان یا سازمان های بین المللی تحت پوشش سازمان ملل سریعا بررسی علمی و فنی پروژه را شروع کنیم. تحریک احساسات چیزی جز تخریب روحیه سازنده مردم ندارد، برای حل یک مسئله عقلانیت لازم است.
منبع: عصر ایران